انقلاب اسلامی ایران و لبنان (قسمت اول)
انقلاب اسلامی ایران که در بهمن ماه ۱۳۵۷ هـ.ش در ایران به منصه ظهور رسید رژیمی را سرنگون ساخت که به طور کامل به نظام سلطه جهانی وابسته و صرفا مجری اهداف و برنامه های استعماری آمریکا و رژیم صهیونیستی بود. این انقلاب باعث شد تا نظام برگرفته از آن دارای ویژگی های خاص و منحصر به فردی باشد که در ابعاد بین المللی، از دیگر انقلابها و نظامهای سیاسی جهان متمایز و تأثیرگذاری آن نیز بر دیگر ملل جهان به ویژه مردم مسلمان منطقه از یک سو و نیز بر سیاست های نظام سلطه جهانی از سوی دیگر، کاملا چشمگیر باشد بدین معنی که بعد جهان شمولی انقلاب، بعد از مدت زمان کوتاهی تمام جهانیان را فراگرفت و توانست با تأکید بر فطرت الهی انسان ها و نگاه و بینشی جهانی، همه مستضعفان جهان به ویژه مسلمانان را مخاطب قرار دهد.
بازتاب و تأثیر انقلاب اسلامی در لبنان
پیروزی انقلاب اسلامی ایران در لبنان احساس حقارت ناشی از شیعه بودن را در لبنان به یک افتخار تبدیل نمود و زمینه های روانی برای تجسم یافتن خارجی هویت شیعی فراهم گردید که در یک بعد، در گسترش و توسعه جنبش امل و بریدن بسیاری از جوانان شیعه از سایر احزاب و رو آوردن به امل به عنوان تنها جریان شیعی ظاهر شد. در پی آن رهبران شیعه تصمیم گرفتند تا به منظور حمایت از انقلاب اسلامی ایران دست به حمایت عملی بزنند . شیخ نعیم قاسم معاون دبیر کل حزب الله لبنان در این باره می گوید :
هنگامی که انقلاب شکوهمند اسلامی ایران به رهبری امام خمینی (قدس سره) در سال ۱۹۷۹م. ۱۳۵۷ هـ .ش به پیروزی رسید و همه مؤمنان به اسلام را به خود جذب کرد، کسانی که بعدا به نام “کمیته های باری انقلاب اسلامی ایران” تظاهرات حمایت و تأیید راه انداخته، همیاری خود را نسبت به انقلاب ابراز داشتند و تلاش آنان، به ارتباط با ارکان دولت نو پای اسلامی ایران در رأس آنان ولی فقیه و امام خمینی(قدس سره) انجامید. پیش از آن، ارتباطی با انقلاب وجود نداشت، چرا که این موضوع بستگی به فعالیت عالمان دینی و دعوت مردم به تقلید از مراجع داشت. از دید شیعیان، باب اجتهاد گشوده است و مکلفان باید از مجع اعلم و زنده تقلید کنند. از آنجا که اغلب علمای لبنان در نجف اشرف تحصیل کرده بودند، تبلیغ آنان بر ارتباط با علما و مراجع نجف و تقلید از مرجعیت آیت الله خویی (قدس سره) و در دایره ای محدودتر شهید سیدمحمد باقر صدر(قدس سره) متمرکز بود. با پیروزی انقلاب اسلامی ایران، نگاه ها به مرجعیت و رهبری امام خمینی (قدس سره) دوخته شد و پرسش ها پیرامون تکلیف شرعی ارتباط با رهبری انقلاب اسلامی آغاز شده .
عطش همگامی با انقلاب اسلامی، همه نیازهای ابتدایی و اساسی حرکت و پویایی سیاسی کشوری مانند لبنان را تحت الشعاع قرار داد، چرا که فعالیت های اسلامی جاری، به شیوه ای که پیش از انقلاب اسلامی ایران جریان داشت، دیگر پاسخگو نبود.» (1) وی همچنین در مورد تشکیل کمیته های باری انقلاب اسلامی ایران در لبنان می گوید:
برای یاری رساندن به انقلابیون، دست به تشکیل کمیته های اسلامی برای کمک به انقلاب اسلامی ایران در لبنان زدند.» (2) شهید دکتر مصطفی چمران در مورد تأثیر انقلاب اسلامی ایران بر شیعیان لبنان می گوید:
باید بگویم اگر پیروزی انقلاب اسلامی ایران نبود، زندگی بر مردم شیعه لبنان محال میشد. مردم فقیر و محروم و مستضعف لبنان دیگر هیچ چیز در زندگی خویش ندارند و فقط چشم به ایران و انقلاب ایران دوختهاند. می بینید که بزرگ ترین تظاهرات عالم در پشتیبانی از انقلاب اسلامی ایران در لبنان صورت میگیرد، به خصوص در مناطقی که مردم همه روزه در زیر گلوله های اسرائیل جان می دهند. یعنی کسانی که هر روز زجر و شکنجه استعمار را با همه وجود خود مس می کنند، ارزش انقلاب ایران را می دانند. حتی در این تظاهرات شدت احساسات به درجای می رسد که اغلب مردان لباس های خود را تکه تکه می کنند. آنها بر پشت بام ها هلهله می کنند و بر سر تظاهرکنندگان برنج پرتاب می کنند. این یک رسم لبنانی است این احساسات پرشوری است که این مردم محروم و بدبخت و مستضعف نسبت به انقلاب ایران دارند و بدون شک باید بگویم که در این دنیا هیچ پشتیبانی برای شیعیان لبنان جز ایران وجود ندارد.
هر یک از سازمان های عربی داخل لبنان به یک کشور عربی متکی است، اما شیعیان لبنان هیچ پشتیبانی جز ایران پیدا نمی کنند. بنابراین همه چشم امید آنها بعد از خدا به ایران دوخته شده است. … گلها رهبری که پس از سالها و قرنها برای آنها آمده بود، به آنها افتخار داده بود، عظمت بخشیده بود، آنها را متحد کرده بود، در مقابل دشمنان به آنها قدرت بخشیده بود، ربوده شده است. اگر انقلاب ایران و پیروزی آن نبود، چه بسا که اکثریت این مردم بدبخت از شدت ناراحتی دست به خودکشی می زدند. .. تنها امید و آرزوی آنها، هم چنان که گفتم به ایران است. این جاست که ملتی دیگر و مردمی دیگر، با تمام وجود و از صمیم قلب ارزش و اهمیت انقلاب ایران را درک می کنند، می فهمند، میسنجنده بیش از آنچه که مردم ما بفهمند و حس کنند آنها به پیروزی انقلاب ما امید بسته اند. … اینان با پیروزی انقلاب اسلامی ایران، پس از خدای بزرگ به کشور مسلمان ایران، مرکز شیعه و انقلاب اسلامی امید بسته اند، تا از حمایت و به خصوص پشتیبانی معنوی و سیاسی آن کمک گیرند، تا بهتر بتوانند در مقابل دشمنان چپ و راست اسلام و اسرائیل جبار بایستند.
… پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، در لبنان و به خصوص در شهرهای مصیبت زده جنوب لبنان، زنها و بچه ها، پیر و جوان دیوانه وار به خیابان ها ریختند و فریاد “زنده باد خمینی”، “زنده باد خمینی” سرتاسر جنوب لبنان را پر کرد. می توانم بگویم هیچ کس در هیچ نقطه از دنیا، این چنین از صمیم قلب پیروزی انقلاب ایران را آرزو نکرده است. چون اگر انقلاب ایران پیروز نمی شد، برای شیعیان لبنان، به خصوص شیعیان جنوب لبنان، آینده ای تاریک و وحشتناک پیش بینی می شد، بدون هیچ روزنه امید. از یک طرف چپی ها، از یک طرف اسرائیل و از طرف دیگر مسیحیانی که دست نشاندگان اسرائیل هستند و تحت رهبری “سعد هداد” یک دست نشانده اسرائیل به جنوب لبنان دست اندازی می کنند. هیچ راه حلی برای جنوب وجود نداشت، جز آن که پیروزی انقلاب اسلامی ایران، تمام موازنه قوا را عوض کند و اسرائیل و مسیحیت به جای خودشان بنشینند و شیعیان نفس راحتی بکشند.
با پیروزی این انقلاب مقدس حقیقتی بارز و معجزه آسا برای شیعیان لبنان روشن شد و آنان هم پیمان حقیقی و واقعی خویش را پیدا کردند. آنان برای اولین بار، در تاریخ به این نتیجه رسیدند که ملتی و مردمی وجود دارند که با اخلاص و محبت از آنها پشتیبانی می کنند، که همانا ایرانیان هستند. از آن جا که پیروزی انقلاب اسلامی ایران با معیارهای جدید خود پایه های سست و پوشالی دولت های مرتجع و دست نشانده منطقه را به لرزه انداخت، همه آنان برای خفه کردن انقلاب ایران و عدم گسترش آن یکپارچه وارد عمل شدند. اولین عکس العمل آنان، در احزاب دست نشانده آنها و در لبنان نمودار شد. یکایک آنها شروع به مخالفت صریح و روشن و دشمنی با تنها سازمان مکتبی طرفدار انقلاب اسلامی در لبنان، یعنی “امل” نمودند که منجر به ایجاد درگیری ها و شهادت های بی شماری در سرتاسر لبنان شد و می خواهم چند نمونه از آن ها را برای شما بازگو کنم؛ حقایقی را که هیچ جا نخوانده و نشنیده اید.» (3)
ادامه دارد..
پینوشتها:
1. شیخ نعیم قاسم، ۱۳۸۳، صص ۲۵- ۲۶
2. همان، ص ۲۶
3. شهید دکتر مصطفی چمران، ۱۳۸۸، صص۳۰۳-۳۶۹
منبع: تاریخچهی سیاسی لبنان، مجید صفاتاج،صص131-127، ناشر: آفاق رمشن بیداری، تهران، چاپ اول، 1396