خانه » همه » مذهبی » انوار قاهره، استشراف و استشراق معنایشان چیست؟

انوار قاهره، استشراف و استشراق معنایشان چیست؟

پاسخ اجمالی
  1. انوار قاهره یکی از اصطلاحاتی است که در فلسفه‌ی اشراق[1] فراوان به کار رفته است.

سهروردی(شیخ اشراق) مکتب فلسفی خود و چگونگی چینش موجودات عالم را بر اساس نظام نوری(جواهر نورانی و ظلمانی) بنا نهاده، و ترتیب عالم بر حسب نظام نوری را چنین بیان می‌کند: 

1- 1. نورالانوار: نورالانوار، سرسلسله‌ی نظام نوری است و در واقع نظام نوری از خداوند سبحان آغاز می‌شود؛[2] زیرا او نور محض است که از شائبه‌ی هرگونه ظلمت پیراسته است. او به حقیقت نور صرف، نامتناهی و حقیقتی یکتا است.

1-2. نور اقرب: از نورالانوار بنابر قاعده‌ی «الواحد لایصدر عنه الا الواحد» معلولی واحد که همان نخستین معلول است، صادر می‌شود، این معلول از سنخ نور است و نزدیک‌ترین نور به علت العلل، و قوی‌ترین نور پس از نور الانوار است که به آن نور اقرب می‌گویند. در نور اقرب که نزدیک‌ترین نور به نورالانوار است دو جهت(حقانی و خلقی) پدید می‌آید که نورالانوار از چنین تعدد و کثرتی عاری است.

1-4و 3. انوار قاهره طولی و عرضی: پس از نور اقرب، عقول طولیه و عرضی قرار می‌گیرد.[3]

مقصود شیخ اشراق از انوار قاهره این است که این انوار بر عوالم دیگر که از آنها تعبیر به جهان برازخ(شامل کواکب و عناصر بسیط و مرکبات مادی)، و صور معلقه ظلمانیه و مستنیره(عالم مثال) می‌آورد سیطره دارد. شیخ در بیان مراتب کثرت به بیان انوار عالی و سافل می‌رسد و متذکر این قاعده بنیادی می‌شود که نور عالی نسبت به نور سافل، قاهر و نور سافل نسبت به نور عالی، عاشق است.[4]

  1. استشراف، در لغت به معنای دست بر بالای چشم داشتن می‌باشد، چنان‌که عادت نگریستن از دور است.[5] دست بر ابرو نهادن و نگریستن چیزی را استشراف می‌گویند.
  2. استشراق، به معنای طلب روشنایی و نور کردن است. البته امروز این کلمه را به معنای اطلاع بر علوم و آداب و رسوم شرقی از طرف دانشمندان غرب اطلاق می‌کنند و به فردی از مغرب‌زمین که در ارتباط با مشرق‌زمین به تحقیق می‌پردازد، مستشرق گفته می‌شود. بر این اساس، معنای استشراق، شرق شناسی و خاورشناسی خواهد بود.[6]

 


[1]. «اشتراکات و تفاوت‌های فلسفه‌ی مشاء و اشراق»، 102587.

[2]. «خدا نور آسمان‏ها و زمین»، 183؛ «خلقت مؤمن از نور خدا»، 19501.

[3]. ر. ک: https://article.tebyan.net

[4]. ر. ک: https://www.cgie.org.ir/

[5]. صفی پور، عبدالرحیم، منتهی الارب، واژه‌ی «شرف».

[6]. دهخدا، علی اکبر، لغت‌نامه، واژه‌ی «شرق».

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد