انگیزه آمریکا از حضور در مذاکرات هسته ای؟
۱۳۹۲/۱۱/۲۴
–
۹۴ بازدید
دانشجوی محترم ضمن تشکر از تماس مجدد شما با این مرکز ، در پاسخ به پرسشی که مطرح کرده اید لازم است چند نکته را اشاره نماییم :
دانشجوی محترم ضمن تشکر از تماس مجدد شما با این مرکز ، در پاسخ به پرسشی که مطرح کرده اید لازم است چند نکته را اشاره نماییم :
1 – در مورد عزت و عظمت مردم ایران و ذلت ناپذیری آنان در برابر زورگویی های مستکبران و سلطه طلبان شاید کمترین شک و شبهه ای وجود داشته باشد و تاریخ معاصر ایران به خوبی شاهد و گواهی بر اثبات حقانیت این موضوع می باشد . مردم ایران در طول دهه های گذشته بارها اثبات کرده اند که حاضرند هر گونه فشاری را تحمل نمایند اما لکه ننگ ذلت و سر فرود آوردن در برابر زورگویان بر دامنشان ثبت نشود . البته در این میان ممکن است به اقتضای شرایط ، این خصلت عظیم دچار ضعف و قوت هایی شده باشد اما اصل آن همواره در میان مردم ایران به عنوان یک ویژگی شاخص مطرح بوده است و تجربیات ناشی از برخی ضعف ها در این زمینه باعث شده است تا در دوران بعدی ملت با شدت تمام این خصلت خود را آشکار سازند . تجربه مقاومت ملت ایران در برابر سیاست های غلط رضاخانی و تحمل انواع فشارهای وارده از سوی نظام ننگین سلطنت بر مردم به ویژه در زمینه موضوعات مذهبی که در یک نمونه آن باعث شد تا برخی زنان ایرانی چندین سال از خانه خود خارج نشوند تا تسلیم فشار رضاخانی مبنی بر کشف حجاب اجباری نشوند ، تجربه مقاومت ملت ایران در برابر زیاده خواهی های استعماری قدرتهای بزرگ جهانی در قبال منابع ثروت ایرانیان از جمله نفت که منجر به ملی شدن صنعت نفت گردید ، ایستادگی و مقاومت ملت ایران در برابر امواج بلند قتل عام ، شکنجه ، سرکوب ، تبعید ، سانسور و خفقان دوران محمد رضا پهلوی که سرانجام باعث شد تا ملت ایران ثمره این مقاومت خود را در 22 بهمن 57 با پیروزی انقلاب عظیم اسلامی جشن بگیرد ، مقاومت ملت ایران در برابر توطئه های داخلی و خارجی مختلف پس از پیروزی انقلاب اسلامی از جمله تلاش برای تجزیه ایران ، ایجاد فضای رعب و وحشت از طریق تقویت گروه های تروریستی ، اعمال تحریم های اقتصادی بر علیه ملت ایران ، تلاش برای بروز جنگ داخلی در ایران و … که در نهایت ملت ، با ایستادگی و مقاومت مثال زدنی خود توانست همه این سختی ها را با موفقیت پشت سر بگذارد و مانع از به هدف نشستن تیر دشمنان شود ، مقاومت عظیم و مثال زدنی ملت ایران در برابر ارتش تا بن دندان مسلح صدام که از سوی همه قدرتهای جهانی تقویت می شد و جنگی را به ایران تحمیل کرد که دومین جنگ طولانی قرن لقب گرفت ولی در نهایت به خاطر همین مقاومت ، با پیروزی ملت ایران و حفظ وجب به وجب خاک کشور به پایان رسید و دهها مثال و نمونه دیگر تنها بخشی از تجلی و نمود روح مقاومت ملت ایران در تاریخ معاصر کشورمان می باشد . بر این اساس این همه تجربه تاریخی ملت ایران شاهدی بر این واقعیت است که مقاومت یک ویژگی و خصلت اولیه ملت ایران است که هرگز قابلیت تبدیل شدن به ضد خود و یا حتی به عنوان خصلت ثانویه را نیز ندارد و هیچ فشاری قادر به از بین بردن این روحیه در ملت ایران و تبدیل آن به روحیه ذلت پذیر نخواهد بود .
2 – بر خلاف برخی تصوراتی که گاه مطرح می شود و برخی از آنها را نیز رسانه های معاند و یا برخی رسانه های داخلی همسو با بیگانگان دامن می زنند نه هیچ یک از کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری معتقد به دست برداشتن از مقاومت بود و نه هیچ کدام بی اعتقاد به لزوم برداشتن تحریم ها بود . به عبارتی در زمینه دو موضوع فوق یعنی «لزوم مقاومت در برابر زیاده خواهی ها» و «لزوم رفع تحریم ها» همه کاندیداهای محترم متفق القول بودند و از این نظر هیچ تفاوتی میان آنها وجود نداشت و تنها تفاوتی که وجود داشت خط مشی و استراتژی ها در قبال شرایط به وجود آمده و نحوه رفع تحریم ها بود و جالب اینجاست که آقای دکتر روحانی نیز که در تصورات غلط فوق به عنوان یکی از کسانی مطرح می شود که اعتقادی به مقاومت ندارد ، خود معتقدند دستاوردهایی که در زمینه هسته ای نصیب آنها شده است ثمره مقاومت ملت بوده است (در این زمینه رک : اظهارات دکتر روحانی در جمع مردم خرمشهر در باره توافق ژنو که توافق ژنو را نشانه تسلیم شدن قدرت های بزرگ در برابر ملت ایران دانسته بود که تلویحا یعنی مهر تاییدی بر روحیه مقاومت ملت ایران ، http://www.iribnews.ir/NewsBody.aspx?ID=43116&Video_ID=1246 )
همچنین آقای دکتر جلیلی نیز به عنوان کاندیدای مطرح رقابت انتخاباتی نه تنها نسبت به موضوع تحریم ها و لزوم رفع آنها بی اعتقاد نبود بلکه ایشان نیز خواستار رفع تحریم ها بودند و حتی یکی از اهداف ایشان در جریان مذاکرات هسته ای رفع کامل تحریم ها بر علیه ملت ایران بود که در منازعه صورت گرفته میان ایشان و آقای دکتر ولایتی در مناظرات انتخاباتی به همین نکته اشاره شد و ایشان نیز تلویحا تاکید کردند که هدف مذاکرات گذشته از جمله مذاکرات آلماتی برداشتن گام های متقابلی بود که این گام از جانب غربی ها یعنی رفع تحریم و نتایج خوبی هم در این زمینه گرفته شده بود که به دلیل پاسخ ندادن طرف غربی این گام برداشته نشد . به عبارت دیگر آقای دکتر جلیلی نیز تمام همت خویش را داشتند تا تحریم های ظالمانه برچیده شود و این طرف غربی بود که به هر دلیل ممکن حاضر به همکاری با ایران در این زمینه نشد .
مطلب دیگر در همین بخش این است که با مروری به شعارهای کاندیداهای انتخاباتی شاهد آن هستیم که برخی کاندیداها حتی شعارهای تندتری نسبت به آقای روحانی در زمینه مذاکره و تحریم و مقاومت سر می دادند که از برخی از آنها بوی لزوم عقب نشینی نیز به مشام می رسید همچون اظهار نظر یکی از کاندیداها که رسما در مناظره سیاسی مشهور در پاسخ به یکی از کاندیداها چنین بیان می کند : «ما مقاومت کنیم، آیا ما مقاومت کنیم که مردم گرسنه بمانند؟ مقاومت کنیم که تحریم های اقتصادی آثارش را بیشتر نشان دهد؟» ، هر چند در ادامه ایشان نیز با توضیحی که می دهند باز هم اصل گزینه مقاومت را تایید می کنند ولی به هر حال اگر مردم واقعا تمایلی به مقاومت نداشتند این گونه شعارها در فضای عمومی جامعه خریدار بیشتری پیدا می کرد .
بنابر این به اعتقاد ما راز و رمز موفقیت آقای دکتر روحانی در انتخابات را نباید به شعارهای ضدمقاومتی ایشان و یا شعار های طرفداری از تحریم طرف های مقابل ایشان نسبت داد چرا که هم آقای روحانی اهل مقاومت هستند و هم سایر کاندیداها مخالف تحریم ها بودند و در واقع پیروزی آقای دکتر روحانی در این انتخابات دلایل مختلفی داشت که باید در جای خود بحث شود و ارتباطی به این موضوعات نداشت .
3 – برای دریافت اینکه چه انگیزه ای آمریکایی ها را به پای میز مذاکره کشاند به نظر می رسد بهتر باشد از رفتار شناسی آمریکایی ها در مقابل مخالفان خود استفاده کنیم ، بر این اساس با مطالعه ای در زمینه رفتار های آمریکایی ها در قبال مخالفان خود می توان دریافت که آمریکایی ها هرگز با کشورهای ضعیف که تاب و توان مقاومت ندارند وارد مذاکره نمی شوند بلکه تلاش می کنند تا با استفاده از نقطه ضعف آنها ، آنان را نابود کنند و اگر هم مذاکراتی در این میان صورت می گیرد اولا محدود است و نه همچون مذاکرت ایران طولانی مدت و ثانیا با هدف مقدمه چینی برای نابودی آنان می باشد همچون دولت عراق که ابتدا با مذاکرات صورت گرفته به خلع سلاح آنها پرداختند و محدودیتهایی در حوزه حاکمیتی این کشور وضع کردند و آنگاه با یک حمله و با کمترین مقاومت دولت آن را ساقط کردند و یا دولت لیبی که ابتدا در جریان مذاکرات کلیه فناوری هسته ای آن کشور را تعطیل کردند و آنگاه با فراهم شدن یک فرصت ، به آن کشور حمله کردند و یا در مورد افغانستان که حتی مذاکره هم نکردند بلکه مستقیما درجهت نابودی دولت مستقر این کشور اقدام کردند . در واقع آمریکایی ها با توجه به تجربیات تلخی که در ویتنام دارند و شکستی که از مقاومت مثال زدنی این کشور خوردند ، همواره به پیروزی بدون هزینه در جنگ بر علیه مخالفان خود می اندیشند که این مساله نیز در برابر یک ملت و یا دولت مقاوم امکان پذیر نمی باشد و به همین دلیل آمریکایی ها در برابر مقاومت ها به گزینه های دیگری تمایل نشان می دهند که نشستن آمریکایی ها پای میز مذاکره در همین راستا قابل ارزیابی است . البته این سخن ما قطعا بدین معنا نیست که آمریکایی ها با نشستن پای میز مذاکره دست ازدشمنی های خود بر می دارند بلکه دو اتفاق در این میان ممکن است بیافتد ، یعنی آمریکایی ها تلاش می کنند تا آنچه را که از طریق تهدید و تحریم و فشار نتوانستند به دست آورند و تهاجم نظامی را نیز نتوانستند برای به دست آوردن آن امتحان کنند ، از طریق مذاکرات به دست آورند که در چنین صورتی پیروزی نصیب آمریکایی ها خواهد شد و به همین دلیل دولتمردان کشور و به ویژه مسئولان مذاکره کننده هسته ای باید با تمام توان تلاش کنند تا آمریکایی ها از این فرصت برای به ثمر نشاندن توطئه های خود و برچیدن فعالیت های هسته ای کشورمان نتوانند استفاده کنند . اتفاق دومی که ممکن است رخ دهد و جمهوری اسلامی ایران نیز در پی آن است و شواهد نیز نشان داده است که آمریکایی ها نیز در برابر مقاومت ها در نهایت مجبور به پذیرش آن شده اند عبارت است از پذیرش ایران هسته ای به عنوان یک واقعیت . به عبارت دیگر آمریکایی ها اگر چه هرگز راضی به تحمل ایران هسته ای نیستند اما وقتی با مقاومت ملت ایران مواجه می شوند و از سویی دیگر تحریم ها نیز ناکارآمدی خود را نشان می دهد و از جانب سوم باعث متضرر شدن بسیاری از شرکت های آمریکایی و هم پیمانان غربی آمریکا از تحریم ها می شود مجبور می شوند که ایران را علیرغم میل خودبه عنوان یک واقعیت هسته ای بپذیرند همچون پذیرش دولت ایران به عنوان یک واقعیت پس از پیروزی انقلاب اسلامی علیرغم اینکه دولت جدید ، در تعارض با منافع آنها بود ولی چاره ای جز این کار نداشتند و این به معنای تایید حقانیت نظام اسلامی نبود و به همین دلیل در عین پذیرش این واقعیت باز هم به توطئه افکنی در جهت سرنگونی آن اقدام می کردند . در زمینه ایران هسته ای نیز یکی از اتفاقاتی که احتمالا رخ خواهد داد این است که آمریکایی ها ناچار به پذیرش ایران هسته ای شوند ولی چون این پذیرش از سر رضایت نمی باشد همچنان به توطئه افکنی های خود ادامه خواهند داد ولی مهم این است که اصل ماجرا یعنی تداوم پیشرفت های هسته ای ملت ایران و برچیده شدن تحریم ها در اثر پذیرش این واقعیت اتفاق بیافتد . در هر صورت در جریان مذاکرات چه اتفاق نخست رخ دهد و چه اتفاق دوم در هر صورت این مقاومت مردم بوده است که غرب و به ویژه آمریکا را پای میز مذاکره کشانده است و باز هم مقاومت خواهد بود که مانع از تحقق اتفاق اول در جریان مذاکرات خواهد شد .
شایان ذکر است یکی از نمونه های پذیرش مخالفان توسط آمریکا به عنوان یک واقعیت را می توان در پذیرش دولت چین پس از انقلاب این کشور و سالها پس از قطع روابط میان آمریکا و چین دانست . به عبارتی پس از پیروزی انقلاب کمونیستی چین به رهبری مائو ، روابط آمریکا با چین قطع شد و حتی کرسی دائم این کشور به دولت مستقر در تایوان که به دولت چین ملی یا چین تایپه مشهور شده بود اعطا شد به امید اینکه با شکست دولت کمونیستی چین ، این کشور بار دیگر به دامان غرب باز گردد ولی پس از سالها مقاومت چینی ها ، آمریکایی ها مجبور شدند تا طی مذاکراتی که از آن به نام دیپلماسی پینگ پونگ یاد می شود دولت این کشور را به عنوان یک واقعیت به رسمیت بشناسند و حتی کرسی دائم این کشور در شورای امنیت را از تایوان به دولت جمهوری خلق چین بازگردانند . در مورد ایران هسته ای نیز به اعتقاد ما یکی از اتفاقاتی می تواند رخ دهد و در صورت مقاومت ، اصلی ترین گزینه به شمار می آید این است که آمریکایی ها سرانجام مجبور به پذیرش ایران هسته ای به عنوان یک واقعیت خواهند شد .
1 – در مورد عزت و عظمت مردم ایران و ذلت ناپذیری آنان در برابر زورگویی های مستکبران و سلطه طلبان شاید کمترین شک و شبهه ای وجود داشته باشد و تاریخ معاصر ایران به خوبی شاهد و گواهی بر اثبات حقانیت این موضوع می باشد . مردم ایران در طول دهه های گذشته بارها اثبات کرده اند که حاضرند هر گونه فشاری را تحمل نمایند اما لکه ننگ ذلت و سر فرود آوردن در برابر زورگویان بر دامنشان ثبت نشود . البته در این میان ممکن است به اقتضای شرایط ، این خصلت عظیم دچار ضعف و قوت هایی شده باشد اما اصل آن همواره در میان مردم ایران به عنوان یک ویژگی شاخص مطرح بوده است و تجربیات ناشی از برخی ضعف ها در این زمینه باعث شده است تا در دوران بعدی ملت با شدت تمام این خصلت خود را آشکار سازند . تجربه مقاومت ملت ایران در برابر سیاست های غلط رضاخانی و تحمل انواع فشارهای وارده از سوی نظام ننگین سلطنت بر مردم به ویژه در زمینه موضوعات مذهبی که در یک نمونه آن باعث شد تا برخی زنان ایرانی چندین سال از خانه خود خارج نشوند تا تسلیم فشار رضاخانی مبنی بر کشف حجاب اجباری نشوند ، تجربه مقاومت ملت ایران در برابر زیاده خواهی های استعماری قدرتهای بزرگ جهانی در قبال منابع ثروت ایرانیان از جمله نفت که منجر به ملی شدن صنعت نفت گردید ، ایستادگی و مقاومت ملت ایران در برابر امواج بلند قتل عام ، شکنجه ، سرکوب ، تبعید ، سانسور و خفقان دوران محمد رضا پهلوی که سرانجام باعث شد تا ملت ایران ثمره این مقاومت خود را در 22 بهمن 57 با پیروزی انقلاب عظیم اسلامی جشن بگیرد ، مقاومت ملت ایران در برابر توطئه های داخلی و خارجی مختلف پس از پیروزی انقلاب اسلامی از جمله تلاش برای تجزیه ایران ، ایجاد فضای رعب و وحشت از طریق تقویت گروه های تروریستی ، اعمال تحریم های اقتصادی بر علیه ملت ایران ، تلاش برای بروز جنگ داخلی در ایران و … که در نهایت ملت ، با ایستادگی و مقاومت مثال زدنی خود توانست همه این سختی ها را با موفقیت پشت سر بگذارد و مانع از به هدف نشستن تیر دشمنان شود ، مقاومت عظیم و مثال زدنی ملت ایران در برابر ارتش تا بن دندان مسلح صدام که از سوی همه قدرتهای جهانی تقویت می شد و جنگی را به ایران تحمیل کرد که دومین جنگ طولانی قرن لقب گرفت ولی در نهایت به خاطر همین مقاومت ، با پیروزی ملت ایران و حفظ وجب به وجب خاک کشور به پایان رسید و دهها مثال و نمونه دیگر تنها بخشی از تجلی و نمود روح مقاومت ملت ایران در تاریخ معاصر کشورمان می باشد . بر این اساس این همه تجربه تاریخی ملت ایران شاهدی بر این واقعیت است که مقاومت یک ویژگی و خصلت اولیه ملت ایران است که هرگز قابلیت تبدیل شدن به ضد خود و یا حتی به عنوان خصلت ثانویه را نیز ندارد و هیچ فشاری قادر به از بین بردن این روحیه در ملت ایران و تبدیل آن به روحیه ذلت پذیر نخواهد بود .
2 – بر خلاف برخی تصوراتی که گاه مطرح می شود و برخی از آنها را نیز رسانه های معاند و یا برخی رسانه های داخلی همسو با بیگانگان دامن می زنند نه هیچ یک از کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری معتقد به دست برداشتن از مقاومت بود و نه هیچ کدام بی اعتقاد به لزوم برداشتن تحریم ها بود . به عبارتی در زمینه دو موضوع فوق یعنی «لزوم مقاومت در برابر زیاده خواهی ها» و «لزوم رفع تحریم ها» همه کاندیداهای محترم متفق القول بودند و از این نظر هیچ تفاوتی میان آنها وجود نداشت و تنها تفاوتی که وجود داشت خط مشی و استراتژی ها در قبال شرایط به وجود آمده و نحوه رفع تحریم ها بود و جالب اینجاست که آقای دکتر روحانی نیز که در تصورات غلط فوق به عنوان یکی از کسانی مطرح می شود که اعتقادی به مقاومت ندارد ، خود معتقدند دستاوردهایی که در زمینه هسته ای نصیب آنها شده است ثمره مقاومت ملت بوده است (در این زمینه رک : اظهارات دکتر روحانی در جمع مردم خرمشهر در باره توافق ژنو که توافق ژنو را نشانه تسلیم شدن قدرت های بزرگ در برابر ملت ایران دانسته بود که تلویحا یعنی مهر تاییدی بر روحیه مقاومت ملت ایران ، http://www.iribnews.ir/NewsBody.aspx?ID=43116&Video_ID=1246 )
همچنین آقای دکتر جلیلی نیز به عنوان کاندیدای مطرح رقابت انتخاباتی نه تنها نسبت به موضوع تحریم ها و لزوم رفع آنها بی اعتقاد نبود بلکه ایشان نیز خواستار رفع تحریم ها بودند و حتی یکی از اهداف ایشان در جریان مذاکرات هسته ای رفع کامل تحریم ها بر علیه ملت ایران بود که در منازعه صورت گرفته میان ایشان و آقای دکتر ولایتی در مناظرات انتخاباتی به همین نکته اشاره شد و ایشان نیز تلویحا تاکید کردند که هدف مذاکرات گذشته از جمله مذاکرات آلماتی برداشتن گام های متقابلی بود که این گام از جانب غربی ها یعنی رفع تحریم و نتایج خوبی هم در این زمینه گرفته شده بود که به دلیل پاسخ ندادن طرف غربی این گام برداشته نشد . به عبارت دیگر آقای دکتر جلیلی نیز تمام همت خویش را داشتند تا تحریم های ظالمانه برچیده شود و این طرف غربی بود که به هر دلیل ممکن حاضر به همکاری با ایران در این زمینه نشد .
مطلب دیگر در همین بخش این است که با مروری به شعارهای کاندیداهای انتخاباتی شاهد آن هستیم که برخی کاندیداها حتی شعارهای تندتری نسبت به آقای روحانی در زمینه مذاکره و تحریم و مقاومت سر می دادند که از برخی از آنها بوی لزوم عقب نشینی نیز به مشام می رسید همچون اظهار نظر یکی از کاندیداها که رسما در مناظره سیاسی مشهور در پاسخ به یکی از کاندیداها چنین بیان می کند : «ما مقاومت کنیم، آیا ما مقاومت کنیم که مردم گرسنه بمانند؟ مقاومت کنیم که تحریم های اقتصادی آثارش را بیشتر نشان دهد؟» ، هر چند در ادامه ایشان نیز با توضیحی که می دهند باز هم اصل گزینه مقاومت را تایید می کنند ولی به هر حال اگر مردم واقعا تمایلی به مقاومت نداشتند این گونه شعارها در فضای عمومی جامعه خریدار بیشتری پیدا می کرد .
بنابر این به اعتقاد ما راز و رمز موفقیت آقای دکتر روحانی در انتخابات را نباید به شعارهای ضدمقاومتی ایشان و یا شعار های طرفداری از تحریم طرف های مقابل ایشان نسبت داد چرا که هم آقای روحانی اهل مقاومت هستند و هم سایر کاندیداها مخالف تحریم ها بودند و در واقع پیروزی آقای دکتر روحانی در این انتخابات دلایل مختلفی داشت که باید در جای خود بحث شود و ارتباطی به این موضوعات نداشت .
3 – برای دریافت اینکه چه انگیزه ای آمریکایی ها را به پای میز مذاکره کشاند به نظر می رسد بهتر باشد از رفتار شناسی آمریکایی ها در مقابل مخالفان خود استفاده کنیم ، بر این اساس با مطالعه ای در زمینه رفتار های آمریکایی ها در قبال مخالفان خود می توان دریافت که آمریکایی ها هرگز با کشورهای ضعیف که تاب و توان مقاومت ندارند وارد مذاکره نمی شوند بلکه تلاش می کنند تا با استفاده از نقطه ضعف آنها ، آنان را نابود کنند و اگر هم مذاکراتی در این میان صورت می گیرد اولا محدود است و نه همچون مذاکرت ایران طولانی مدت و ثانیا با هدف مقدمه چینی برای نابودی آنان می باشد همچون دولت عراق که ابتدا با مذاکرات صورت گرفته به خلع سلاح آنها پرداختند و محدودیتهایی در حوزه حاکمیتی این کشور وضع کردند و آنگاه با یک حمله و با کمترین مقاومت دولت آن را ساقط کردند و یا دولت لیبی که ابتدا در جریان مذاکرات کلیه فناوری هسته ای آن کشور را تعطیل کردند و آنگاه با فراهم شدن یک فرصت ، به آن کشور حمله کردند و یا در مورد افغانستان که حتی مذاکره هم نکردند بلکه مستقیما درجهت نابودی دولت مستقر این کشور اقدام کردند . در واقع آمریکایی ها با توجه به تجربیات تلخی که در ویتنام دارند و شکستی که از مقاومت مثال زدنی این کشور خوردند ، همواره به پیروزی بدون هزینه در جنگ بر علیه مخالفان خود می اندیشند که این مساله نیز در برابر یک ملت و یا دولت مقاوم امکان پذیر نمی باشد و به همین دلیل آمریکایی ها در برابر مقاومت ها به گزینه های دیگری تمایل نشان می دهند که نشستن آمریکایی ها پای میز مذاکره در همین راستا قابل ارزیابی است . البته این سخن ما قطعا بدین معنا نیست که آمریکایی ها با نشستن پای میز مذاکره دست ازدشمنی های خود بر می دارند بلکه دو اتفاق در این میان ممکن است بیافتد ، یعنی آمریکایی ها تلاش می کنند تا آنچه را که از طریق تهدید و تحریم و فشار نتوانستند به دست آورند و تهاجم نظامی را نیز نتوانستند برای به دست آوردن آن امتحان کنند ، از طریق مذاکرات به دست آورند که در چنین صورتی پیروزی نصیب آمریکایی ها خواهد شد و به همین دلیل دولتمردان کشور و به ویژه مسئولان مذاکره کننده هسته ای باید با تمام توان تلاش کنند تا آمریکایی ها از این فرصت برای به ثمر نشاندن توطئه های خود و برچیدن فعالیت های هسته ای کشورمان نتوانند استفاده کنند . اتفاق دومی که ممکن است رخ دهد و جمهوری اسلامی ایران نیز در پی آن است و شواهد نیز نشان داده است که آمریکایی ها نیز در برابر مقاومت ها در نهایت مجبور به پذیرش آن شده اند عبارت است از پذیرش ایران هسته ای به عنوان یک واقعیت . به عبارت دیگر آمریکایی ها اگر چه هرگز راضی به تحمل ایران هسته ای نیستند اما وقتی با مقاومت ملت ایران مواجه می شوند و از سویی دیگر تحریم ها نیز ناکارآمدی خود را نشان می دهد و از جانب سوم باعث متضرر شدن بسیاری از شرکت های آمریکایی و هم پیمانان غربی آمریکا از تحریم ها می شود مجبور می شوند که ایران را علیرغم میل خودبه عنوان یک واقعیت هسته ای بپذیرند همچون پذیرش دولت ایران به عنوان یک واقعیت پس از پیروزی انقلاب اسلامی علیرغم اینکه دولت جدید ، در تعارض با منافع آنها بود ولی چاره ای جز این کار نداشتند و این به معنای تایید حقانیت نظام اسلامی نبود و به همین دلیل در عین پذیرش این واقعیت باز هم به توطئه افکنی در جهت سرنگونی آن اقدام می کردند . در زمینه ایران هسته ای نیز یکی از اتفاقاتی که احتمالا رخ خواهد داد این است که آمریکایی ها ناچار به پذیرش ایران هسته ای شوند ولی چون این پذیرش از سر رضایت نمی باشد همچنان به توطئه افکنی های خود ادامه خواهند داد ولی مهم این است که اصل ماجرا یعنی تداوم پیشرفت های هسته ای ملت ایران و برچیده شدن تحریم ها در اثر پذیرش این واقعیت اتفاق بیافتد . در هر صورت در جریان مذاکرات چه اتفاق نخست رخ دهد و چه اتفاق دوم در هر صورت این مقاومت مردم بوده است که غرب و به ویژه آمریکا را پای میز مذاکره کشانده است و باز هم مقاومت خواهد بود که مانع از تحقق اتفاق اول در جریان مذاکرات خواهد شد .
شایان ذکر است یکی از نمونه های پذیرش مخالفان توسط آمریکا به عنوان یک واقعیت را می توان در پذیرش دولت چین پس از انقلاب این کشور و سالها پس از قطع روابط میان آمریکا و چین دانست . به عبارتی پس از پیروزی انقلاب کمونیستی چین به رهبری مائو ، روابط آمریکا با چین قطع شد و حتی کرسی دائم این کشور به دولت مستقر در تایوان که به دولت چین ملی یا چین تایپه مشهور شده بود اعطا شد به امید اینکه با شکست دولت کمونیستی چین ، این کشور بار دیگر به دامان غرب باز گردد ولی پس از سالها مقاومت چینی ها ، آمریکایی ها مجبور شدند تا طی مذاکراتی که از آن به نام دیپلماسی پینگ پونگ یاد می شود دولت این کشور را به عنوان یک واقعیت به رسمیت بشناسند و حتی کرسی دائم این کشور در شورای امنیت را از تایوان به دولت جمهوری خلق چین بازگردانند . در مورد ایران هسته ای نیز به اعتقاد ما یکی از اتفاقاتی می تواند رخ دهد و در صورت مقاومت ، اصلی ترین گزینه به شمار می آید این است که آمریکایی ها سرانجام مجبور به پذیرش ایران هسته ای به عنوان یک واقعیت خواهند شد .