انگیزه پیامبر(ص) در ازدواج با زنان
۱۳۹۸/۰۳/۲۹
–
۱۱۴۹ بازدید
از میان همسران پیامبر..تنها سوده بود که سن بیشتری داشت .آنهایی که بیوه بودند هم کم سن و سال بودند ویا عایشه که سن بسیار کمی داشت و مجرد هم بودبه روایتی ۷ سال و به روایتی دیگر ۱۴ سال. و بعد از چند ماه زینب همسر پیامبر شد که جوانترین زنان پیامبر بود و ماریه. شما میفرمایید که پیامبر تنها با خدیجه تشکیل خانواده داد و بچه دار شده درحالیکه از ماریه هم بچه دار شد. پس با ماریه هم تشکیل خانواده داده بود. در پاسخی که به سوال اصلی من داده بودید فرمودید (خداوند بنابر مصالحی به پیامبر از برخی همسران فرزندانی عنایت میکند و بنابر مصالح بالاتری برخی آنها را از پیامبر میگیرد . و به برخی دیگر هیچ فرزندی نمیدهد گو اینکه عقیم شدهاند).آیا پاسخ شما گویای تشکیل خانواده دادن پیامبر با همسرانش نبود؟ممنون از اینکه سوالها را جواب میدهید و خیلی خوشحال میشم اگه پاسخهای کاملتری بدهی
این فرمول کلی را همواره به یاد داشته باشیم که مسایل تاریخی قضایایی مشهور هستند و بیشتر آنها غیر یقینی می باشند . در این مسایل به دست آوردن یقین بسیار مشکل است مگر آن که امام معصوم خبر بدهد . آنچه به نظر می رسد این است که پیامبر با هر زنی به خاطر مصلحت و حکمتی ازدواج کرده جز حضرت خدیجه و شاید ماریه هم .
درخصوص تعدد همسران پیامبر میبینیم برخی از مستشرقین که با اهداف شوم خود قصد ضربه زدن به اسلام را دارند، در نوشتههای خود درصدد بیان این مطلب هستند که پیامبر را فردی شهوتران معرفی کنند. از جمله این افراد، شخصی به نام «دیدرو» که ادعا کرده که محمد بزرگترین دوست زنان که دنیا نظیر او را ندیده است!
حجتالاسلام محمدحسن قدردان قراملکی استادیار هیئت علمی گروه کلام و دینپژوهی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در کتابی با نام «درباره پیامبر اعظم(ص)» به شبهه تعدد زوجات پیامبر(ص) پاسخ داده است.
در قسمتی از کتاب ایشان چنین آمده:
…..آن حضرت در ده سال پایانی عمرش تعدد همسر داشتند که این مسئله در آن زمان امری عادی بود و بیشتر مردم قریش دارای زنان متعدد بودند؛ اما رسول خدا (ص) در اوج جوانی خود به مدت بیست وپنج سال، فقط باتنها همسرخود خدیجه زندگی میکرد و هیچ زن دیگری در زندگی ایشان وجود نداشت.
تنها از سال دوم هجری، زمانی که پیامبر پنجاه و پنج سال داشت با چند همسر زندگی کرد.
* ازدواجهای پیامبر، تابع مصالح دینی و اجتماعی
انگیزههای ازدواج حضرت، نه از سر شهوترانی و خوشگذرانی، بلکه اساساً برطبق دستور الهی و برپایه مصالح و مقتضیات اسلام در آن مقطع زمانی صورت گرفته بود.
ابوسفیان این دشمن پیامبر، وقتی از ازدواج ایشان با دختر خود، زمانی که دخترش در حبشه تنها مانده بود، آگاه شد، گفت: «پشت این مرد به زمین مباد».
شرایط زمانی ازدواجها که در اوج سختی و فشار جنگها بود و از طرفی ازدواج با زنان بیوه که برخی چندین بار ازدواج کرده بودند و همسر نگرفتن از انصار که به راحتی اسلام را پذیرفته بودند و عدم انتقاد از ازدواجهای پیامبر در زمان ایشان همگی از این مطلب نشان دارد که این ازدواجها بر پایه مصالح و اقتضائات زمان بوده است نه از سر لذت که برخی در پی القای آن هستند.
# انگیزههای ازدواجهای حضرت را به صورت کلی میتوان در سه بخش (انگیزههای سیاسی و اجتماعی، اخلاقی و دینی) تحلیل و تبیین کرد که به آنها اشاره میشود.
الف) انگیزههای سیاسی و اجتماعی (همبستگی با اقوام مختلف)
هنگامی که پیامبر ندای اسلام را بلند کرد، تنها بود و تا مدتها جز عدهای محدود به او ایمان نیاوردند. او بر ضد تمام معتقدات خرافی عصر و محیط خود قیام کرد و به همه اعلان جنگ داد، طبیعی است که همه اقوام و قبایل آن محیط بر ضد او بسیج شوند و باید از تمام وسایل برای شکستن اتحاد نامقدس دشمنان استفاده کند که یکی از آنها ایجاد رابطه خویشاوندی از طریق ازدواج با قبایل مختلف بود؛ زیرا محکمترین رابطه در میان عرب جاهلی، رابطه خویشاوندی محسوب میشد و داماد قبیله را همواره از خود میدانستند و دفاع از او را لازم و تنها گذاشتن او را گناه میشمردند. قرائن زیادی در دست داریم که نشان میدهد ازدواجهای پیامبر لااقل در بسیاری از موارد، جنبه سیاسی داشته است.
در راستای این اهداف پیامبر (ص) با عایشه دختر ابوبکر از قبیله بزرگ «تیم»، با حفصه دختر عمر از قبیله بزرگ «عدی»، با ام حبیبه دختر ابوسفیان از قبیله نامدار بنیامیه، ام سلمه از بنی مخزوم، سوده از بنیاسد، میمونه از بنیهلال و صفیه از بنیاسرائیل پیوند زناشویی برقرار کرد. ازدواج مهمترین پیوند و میثاق اجتماعی است؛ به ویژه در آن فرهنگ، تأثیر بسیاری از خود به جا میگذارد.
در آن محیط که جنگ، خونریزی و غارتگری رواج داشت، بلکه به تعبیر ابن خلدون، جنگ، خونریزی و غارتگری جزو خصلت ثانوی آنان شده بود، بهترین عامل بازدارنده از جنگها و عامل وحدت و اُلفت، پیوند زناشویی بود.
با دقت در ازدواجهای حضرت، به این نکته پی میبریم که همسران حضرت تنها از میان مهاجران و نه انصار بود، برای اینکه اتحاد و همدلی بین حضرت و انصار وجود داشته و به واسطهای نیاز نبود؛ اما بین حضرت و قبایل مهاجر، کدورت و دشمنیهایی اتفاق افتاده بود که عقد ازدواج آنها را به عقد دوستی و وحدت تبدیل میکرد. به همین جهت پیامبر (ص) دشمن بودند، مانند بنیامیه و بنیاسرائیل، ازدواج کرد؛ اما با قبایل انصار که از سوی آنان هیچ خطری احساس نمیشد و آنان نسبت به پیامبر (ص) دشمنی نداشتند، ازدواج نکرد.
گیورگیو نویسنده مسیحی مینویسد:
محمد (ص)، ام حبیبه را به ازدواج خود در آورد تا بدین ترتیب داماد ابوسفیان شود و از دشمنی قریش نسبت به خود بکاهد. در نتیجه پیامبر با خاندان بنی امیه و هند زن ابوسفیان و سایر دشمنان خونین خود خویشاوند شد و ام حبیبه عامل بسیار مؤثری برای تبلیغ اسلام در خانوادههای مکی شد.
ب) انگیزههای اخلاقی و غیر جنسی
نکته دیگری که بسیار حائز اهمیت است، اینکه با دقت در سیره پیامبر میتوان دریافت که هیچگاه مقصود ایشان از این ازدواجها، تمایلات جنسی نبوده است. با تأمل در ازدواجهای حضرت، ما شاهد انگیزههای اخلاقی نوعاً نبوده است. با تأمل در ازدواجهای حضرت، ما شاهد انگیزههای اخلاقی نوعاً حمایت مادی یا معنوی از زنان (همسران) هستیم که شواهد زیر این ادعا را ثابت میکنند:
1. ایشان در طولانیترین بخش عمر خویش یعنی از 25 تا 50 سالگی فقط با همسر اول خویش حضرت خدیجه زندگی کرد و تا او زنده بود، همسر دیگری اختیار نکرد؛ در حالی که ایشان در سن جوانی بودند. بعد از خدیجه نیز تا یک سال ازدواج نکرد.
ازدواجهای متعدد پیامبر در هفت سال آغازین هجرت بوده است؛ یعنی در حد فاصل سنین 54 تا 61 سالگی بوده است.
2. علاوه بر این شکی نیست کسانی که به زندوستی و شهوترانی نظر دارند، به طور معمول به دنبال جمال، زیبایی و زنان جوان که در سنین جوانی و شادابی هستند هستند ولی در سیره پیامبر اکرم نه تنها چنین چیزی وجود ندارد، بلکه ما شاهدیم که ایشان بعد از ازدواج با دختر باکره با بیوهزنان و حتی با زنان پیر ازدواج میکند و این با انگیزه شهوانی مشابهتی ندارد.
3. علت ازدواج ایشان با امحبیبه (رمله) دختر ابیسفیان به این خاطر بود که شوهرش در حبشه نصرانی شد، ولی او مسلمان باقی ماند؛ پس رسول خدا برای حمایت از او به صورت غیابی با ایشان ازدواج کرد و نجاشی حاکم حبشه از طرف پیامبر عقد را جاری ساخت.
در اینجا به صورت واضح میتوان انگیزه دینی و حمایتی پیامبر را دید و این کار با سخن کسانی که این ازدواجها را با انگیزه شهوت میدانند سازگار نیست؛ چون این زن در حبشه بود و حتی زمان برگشت او مشخص نبود.
4. ازدواج گاهی برای حفظ جان برخی از زنان مسلمان صورت میگرفت. درباره سوده بنت زمعه این جهت را بیان کردند؛ چون همسر خود را از دست داده بود و اقوام او همه کافر بودند که درباره او خطر کشته شدن یا اسارت و شکنجه وجود داشت، رسول خدا با ازدواج، او را نجات داده و در پناه خود قرار داد.
5. رسول خدا برای کمک و تأمین زندگی برخی از زنان که بیوه شده بودند، با آنها ازدواج کرد؛ مانند ازدواج با زینب بنت خزیمه که در جاهلیت به خاطر انفاق به فقرا و مساکین به اممساکین شهرت داشت، اما بعدها وی خود فقیر و تهیدست شده بود. پیامبر با ازدواج با او در پی حفظ آبروی وی برآمد.
6. انگیزهایشان در ازدواج با ام سلمه این بود که او دارای کودکان یتیمی بود که قادر به اداره آنها نبود.
7. در برخی از ازدواجها، انگیزه پیامبر، رهایی اسرا و آزادسازی آنها بود؛ چنانکه با صفیه دختر حیی بن اخطب یهودی ازدواج کرد که دختر بزرگ یهودیان بود و او را از اسارت آزاد کرد.
8. حضرت با ازدواج با جویره دختر حارث بن ابیضرار رئیس طایفه بن المصطلق که به اسارت درآمده بود، موجبات آزادی همه اسرای این قبیله را فراهم آورد؛ چون مسلمانان دیگر وقتی دیدند این طایفه با پیامبر خویشاوند شدند، همگی اسرای این قوم را که در دست داشتند آزاد کردند و مردمان بنیالمصطلق وقتی این رفتار را دیدند، همگی به اسلام گرویدند.
این تعبیر لطیفی است که نشان میدهد ازدواج پیامبر با زنان متعدد و مختلف برای حل یک سلسله مشکلات اجتماعی و سیاسی بوده است.
ج) انگیزههای دینی
چنانکه اشاره شد، بعضی از ازدواجهای پیامبر(ص) به امر الهی و به منظور اثبات یک حکم دینی یا برداشتن سنت جاهلی بود که خود حضرت پیشقدم میشدند؛ اینجا میتوان به ازدواج با «زینب بنت جحش» اشاره کرد.
در اسلام «پسر خوانده» حکم پسر واقعی را ندارد و زن پسرخوانده بر مرد محرم نیست؛ در حالی که در جاهلیت احکام پسر واقعی را بر پسرخوانده سرایت میدادند، از آن جمله زن پسرخوانده بر پدرخوانده محرم بود. اسلام این حکم را باطل کرد (سوره احزاب، آیه 4)
پیامبر به دستور خدا با «زینب بنت جحش» همسر مطلقه «زید بن حارثه» (پسر خوانده پیامبر) ازدواج کرد تا حکم جاهلی را در عمل باطل کند و مردم، پذیرای نقض حکم جاهلی باشند.
اگر این ازدواج صورت نمیگرفت، ممکن بود زید بن حارثه یا پسرش «اسامة بن زید» بعد از رحلت پیامبر به عنوان پسر و وارث مطرح میشد و مسیر امامت و وراثت خاندان پیامبر دگرگون میشد.
درخصوص تعدد همسران پیامبر میبینیم برخی از مستشرقین که با اهداف شوم خود قصد ضربه زدن به اسلام را دارند، در نوشتههای خود درصدد بیان این مطلب هستند که پیامبر را فردی شهوتران معرفی کنند. از جمله این افراد، شخصی به نام «دیدرو» که ادعا کرده که محمد بزرگترین دوست زنان که دنیا نظیر او را ندیده است!
حجتالاسلام محمدحسن قدردان قراملکی استادیار هیئت علمی گروه کلام و دینپژوهی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در کتابی با نام «درباره پیامبر اعظم(ص)» به شبهه تعدد زوجات پیامبر(ص) پاسخ داده است.
در قسمتی از کتاب ایشان چنین آمده:
…..آن حضرت در ده سال پایانی عمرش تعدد همسر داشتند که این مسئله در آن زمان امری عادی بود و بیشتر مردم قریش دارای زنان متعدد بودند؛ اما رسول خدا (ص) در اوج جوانی خود به مدت بیست وپنج سال، فقط باتنها همسرخود خدیجه زندگی میکرد و هیچ زن دیگری در زندگی ایشان وجود نداشت.
تنها از سال دوم هجری، زمانی که پیامبر پنجاه و پنج سال داشت با چند همسر زندگی کرد.
* ازدواجهای پیامبر، تابع مصالح دینی و اجتماعی
انگیزههای ازدواج حضرت، نه از سر شهوترانی و خوشگذرانی، بلکه اساساً برطبق دستور الهی و برپایه مصالح و مقتضیات اسلام در آن مقطع زمانی صورت گرفته بود.
ابوسفیان این دشمن پیامبر، وقتی از ازدواج ایشان با دختر خود، زمانی که دخترش در حبشه تنها مانده بود، آگاه شد، گفت: «پشت این مرد به زمین مباد».
شرایط زمانی ازدواجها که در اوج سختی و فشار جنگها بود و از طرفی ازدواج با زنان بیوه که برخی چندین بار ازدواج کرده بودند و همسر نگرفتن از انصار که به راحتی اسلام را پذیرفته بودند و عدم انتقاد از ازدواجهای پیامبر در زمان ایشان همگی از این مطلب نشان دارد که این ازدواجها بر پایه مصالح و اقتضائات زمان بوده است نه از سر لذت که برخی در پی القای آن هستند.
# انگیزههای ازدواجهای حضرت را به صورت کلی میتوان در سه بخش (انگیزههای سیاسی و اجتماعی، اخلاقی و دینی) تحلیل و تبیین کرد که به آنها اشاره میشود.
الف) انگیزههای سیاسی و اجتماعی (همبستگی با اقوام مختلف)
هنگامی که پیامبر ندای اسلام را بلند کرد، تنها بود و تا مدتها جز عدهای محدود به او ایمان نیاوردند. او بر ضد تمام معتقدات خرافی عصر و محیط خود قیام کرد و به همه اعلان جنگ داد، طبیعی است که همه اقوام و قبایل آن محیط بر ضد او بسیج شوند و باید از تمام وسایل برای شکستن اتحاد نامقدس دشمنان استفاده کند که یکی از آنها ایجاد رابطه خویشاوندی از طریق ازدواج با قبایل مختلف بود؛ زیرا محکمترین رابطه در میان عرب جاهلی، رابطه خویشاوندی محسوب میشد و داماد قبیله را همواره از خود میدانستند و دفاع از او را لازم و تنها گذاشتن او را گناه میشمردند. قرائن زیادی در دست داریم که نشان میدهد ازدواجهای پیامبر لااقل در بسیاری از موارد، جنبه سیاسی داشته است.
در راستای این اهداف پیامبر (ص) با عایشه دختر ابوبکر از قبیله بزرگ «تیم»، با حفصه دختر عمر از قبیله بزرگ «عدی»، با ام حبیبه دختر ابوسفیان از قبیله نامدار بنیامیه، ام سلمه از بنی مخزوم، سوده از بنیاسد، میمونه از بنیهلال و صفیه از بنیاسرائیل پیوند زناشویی برقرار کرد. ازدواج مهمترین پیوند و میثاق اجتماعی است؛ به ویژه در آن فرهنگ، تأثیر بسیاری از خود به جا میگذارد.
در آن محیط که جنگ، خونریزی و غارتگری رواج داشت، بلکه به تعبیر ابن خلدون، جنگ، خونریزی و غارتگری جزو خصلت ثانوی آنان شده بود، بهترین عامل بازدارنده از جنگها و عامل وحدت و اُلفت، پیوند زناشویی بود.
با دقت در ازدواجهای حضرت، به این نکته پی میبریم که همسران حضرت تنها از میان مهاجران و نه انصار بود، برای اینکه اتحاد و همدلی بین حضرت و انصار وجود داشته و به واسطهای نیاز نبود؛ اما بین حضرت و قبایل مهاجر، کدورت و دشمنیهایی اتفاق افتاده بود که عقد ازدواج آنها را به عقد دوستی و وحدت تبدیل میکرد. به همین جهت پیامبر (ص) دشمن بودند، مانند بنیامیه و بنیاسرائیل، ازدواج کرد؛ اما با قبایل انصار که از سوی آنان هیچ خطری احساس نمیشد و آنان نسبت به پیامبر (ص) دشمنی نداشتند، ازدواج نکرد.
گیورگیو نویسنده مسیحی مینویسد:
محمد (ص)، ام حبیبه را به ازدواج خود در آورد تا بدین ترتیب داماد ابوسفیان شود و از دشمنی قریش نسبت به خود بکاهد. در نتیجه پیامبر با خاندان بنی امیه و هند زن ابوسفیان و سایر دشمنان خونین خود خویشاوند شد و ام حبیبه عامل بسیار مؤثری برای تبلیغ اسلام در خانوادههای مکی شد.
ب) انگیزههای اخلاقی و غیر جنسی
نکته دیگری که بسیار حائز اهمیت است، اینکه با دقت در سیره پیامبر میتوان دریافت که هیچگاه مقصود ایشان از این ازدواجها، تمایلات جنسی نبوده است. با تأمل در ازدواجهای حضرت، ما شاهد انگیزههای اخلاقی نوعاً نبوده است. با تأمل در ازدواجهای حضرت، ما شاهد انگیزههای اخلاقی نوعاً حمایت مادی یا معنوی از زنان (همسران) هستیم که شواهد زیر این ادعا را ثابت میکنند:
1. ایشان در طولانیترین بخش عمر خویش یعنی از 25 تا 50 سالگی فقط با همسر اول خویش حضرت خدیجه زندگی کرد و تا او زنده بود، همسر دیگری اختیار نکرد؛ در حالی که ایشان در سن جوانی بودند. بعد از خدیجه نیز تا یک سال ازدواج نکرد.
ازدواجهای متعدد پیامبر در هفت سال آغازین هجرت بوده است؛ یعنی در حد فاصل سنین 54 تا 61 سالگی بوده است.
2. علاوه بر این شکی نیست کسانی که به زندوستی و شهوترانی نظر دارند، به طور معمول به دنبال جمال، زیبایی و زنان جوان که در سنین جوانی و شادابی هستند هستند ولی در سیره پیامبر اکرم نه تنها چنین چیزی وجود ندارد، بلکه ما شاهدیم که ایشان بعد از ازدواج با دختر باکره با بیوهزنان و حتی با زنان پیر ازدواج میکند و این با انگیزه شهوانی مشابهتی ندارد.
3. علت ازدواج ایشان با امحبیبه (رمله) دختر ابیسفیان به این خاطر بود که شوهرش در حبشه نصرانی شد، ولی او مسلمان باقی ماند؛ پس رسول خدا برای حمایت از او به صورت غیابی با ایشان ازدواج کرد و نجاشی حاکم حبشه از طرف پیامبر عقد را جاری ساخت.
در اینجا به صورت واضح میتوان انگیزه دینی و حمایتی پیامبر را دید و این کار با سخن کسانی که این ازدواجها را با انگیزه شهوت میدانند سازگار نیست؛ چون این زن در حبشه بود و حتی زمان برگشت او مشخص نبود.
4. ازدواج گاهی برای حفظ جان برخی از زنان مسلمان صورت میگرفت. درباره سوده بنت زمعه این جهت را بیان کردند؛ چون همسر خود را از دست داده بود و اقوام او همه کافر بودند که درباره او خطر کشته شدن یا اسارت و شکنجه وجود داشت، رسول خدا با ازدواج، او را نجات داده و در پناه خود قرار داد.
5. رسول خدا برای کمک و تأمین زندگی برخی از زنان که بیوه شده بودند، با آنها ازدواج کرد؛ مانند ازدواج با زینب بنت خزیمه که در جاهلیت به خاطر انفاق به فقرا و مساکین به اممساکین شهرت داشت، اما بعدها وی خود فقیر و تهیدست شده بود. پیامبر با ازدواج با او در پی حفظ آبروی وی برآمد.
6. انگیزهایشان در ازدواج با ام سلمه این بود که او دارای کودکان یتیمی بود که قادر به اداره آنها نبود.
7. در برخی از ازدواجها، انگیزه پیامبر، رهایی اسرا و آزادسازی آنها بود؛ چنانکه با صفیه دختر حیی بن اخطب یهودی ازدواج کرد که دختر بزرگ یهودیان بود و او را از اسارت آزاد کرد.
8. حضرت با ازدواج با جویره دختر حارث بن ابیضرار رئیس طایفه بن المصطلق که به اسارت درآمده بود، موجبات آزادی همه اسرای این قبیله را فراهم آورد؛ چون مسلمانان دیگر وقتی دیدند این طایفه با پیامبر خویشاوند شدند، همگی اسرای این قوم را که در دست داشتند آزاد کردند و مردمان بنیالمصطلق وقتی این رفتار را دیدند، همگی به اسلام گرویدند.
این تعبیر لطیفی است که نشان میدهد ازدواج پیامبر با زنان متعدد و مختلف برای حل یک سلسله مشکلات اجتماعی و سیاسی بوده است.
ج) انگیزههای دینی
چنانکه اشاره شد، بعضی از ازدواجهای پیامبر(ص) به امر الهی و به منظور اثبات یک حکم دینی یا برداشتن سنت جاهلی بود که خود حضرت پیشقدم میشدند؛ اینجا میتوان به ازدواج با «زینب بنت جحش» اشاره کرد.
در اسلام «پسر خوانده» حکم پسر واقعی را ندارد و زن پسرخوانده بر مرد محرم نیست؛ در حالی که در جاهلیت احکام پسر واقعی را بر پسرخوانده سرایت میدادند، از آن جمله زن پسرخوانده بر پدرخوانده محرم بود. اسلام این حکم را باطل کرد (سوره احزاب، آیه 4)
پیامبر به دستور خدا با «زینب بنت جحش» همسر مطلقه «زید بن حارثه» (پسر خوانده پیامبر) ازدواج کرد تا حکم جاهلی را در عمل باطل کند و مردم، پذیرای نقض حکم جاهلی باشند.
اگر این ازدواج صورت نمیگرفت، ممکن بود زید بن حارثه یا پسرش «اسامة بن زید» بعد از رحلت پیامبر به عنوان پسر و وارث مطرح میشد و مسیر امامت و وراثت خاندان پیامبر دگرگون میشد.