خانه » همه » مذهبی » اهانت و سرزنش هشت گروه

اهانت و سرزنش هشت گروه


اهانت و سرزنش هشت گروه

۱۳۹۲/۰۹/۲۴


۹۷۴ بازدید

لطفا این حدیث را بصورت کامل بیان کنید: رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در وصیت خود به علی(علیه السلام) فرمود: ای علی! هشت گروه اگر اهانت شوند جز خود را سرزنش نکنند: … . (الفقیه،ج۴،ص۳۵۵).

سوالتان ابهام دارد که آیا مجموعه کامل حدیث را می خواهید یا شرح کامل این قسمت از حدیث را ظاهرا مقصودتان متن کامل حدیث است چون این بخش از حدیث که ذیلا می اوریم ابهام خاصی ندارد و در صورتی که دارای ابهام است می توانید مجددا بخشی را که نامفهوم است سوال کنید بخش مورد سوال این قسمت است :
یا علىّ: هشت گروهند که اگر مورد اهانت واقع شوند نباید کسى جز خودشان را سرزنش کنند: کسانى که بسفره اى روند که به آن دعوت نشده اند، و آنان که بصاحب خانه فرمان دهند، و کسانى که از دشمنانشان طلب خیر کنند، و آنان که از لئیمان احسان طلب کنند، و کسانى که میان دو نفر که رازى با یک دیگر باز میگویند بى دعوتى داخل شوند، و کسانى که به قدرت حاکم بى اعتنائى کنند، و آنان که در جایى بنشینند که شایستگى آن را ندارند، و کسانى که روى سخن خود را بکسى آورند که گوش به گفتارشان فرا نمیدهد.
و اما متن کامل حدیث:

حمّاد بن عمرو، و أنس بن محمّد، از پدرش، همگى از امام جعفر بن- محمّد از پدرش، از جدّش، از امام علىّ بن ابى طالب- علیهم السّلام- از پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله روایت کرده اند که بعلىّ علیه السلام فرمود:

یا علىّ تو را بوصیّتى توصیه میکنم، پس آن را محفوظ همى دار، زیرا تا هر زمان که وصیّت مرا محفوظ بدارى از خیر برخوردارى:

یا علىّ: کسى که خشمى را فرو خورد در حالى که به اجراء آن قادر باشد، خدا بروز قیامت امنى و ایمانى را براى او در پى مى آورد که طعم آن را در کام جانش مى یابد.

یا علىّ: کسى که وصیّتش را بهنگام رحلتش نیکو و کامل نسازد، این کوتاهى از جانب او نقصى در مردانگى او است.

یا علىّ: برترین نوع جهاد، جهاد کسى است که چون روز را آغاز کند بظلم در باره کسى همّت نگمارد.

یا علىّ: کسى که مردم از زبانش بترسند از اهل دوزخ است.

یا علىّ: بدترین مردم کسى است که مردم براى احتراز از زخم زبان و آزارش او را گرامى دارند. و در روایتى دیگر آمده است که براى احتراز از شرّش.

شرح: «این خبر را ابن ابى الدّنیا در ذمّ غیبت از طریق انس از پیغمبر صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم نقل کرده که

«شرّ النّاس یوم القیامة من یخاف لسانه أو یخاف شرّه».

یا علىّ: بدترین مردم کسى است که آخرتش را بدنیایش بفروشد، و بدتر از او کسى است که آخرتش را بدنیاى غیر خود بفروشد.

یا علىّ: کسى که عذر معتذرى را- چه راستگو باشد و چه دروغگو- نپذیرد.

بشفاعت من نخواهد رسید.

شرح: «چون ندامت طرف براى قبول عذر کافى است، لذا چه عذر او درست باشد چه نباشد باید انسان بپذیرد».

یا علىّ: خداوند عزّ و جلّ دروغ مصلحت آمیز را دوست میدارد، و راست

مفسده انگیز را منفور میشمارد.

یا علىّ: کسى که نوشیدن شراب را براى غیر خدا ترک گوید خدا او را از صراحیهائى مهر مشک بر نهاده سقایت میکند. پس علىّ علیه السّلام گفت: براى غیر خدا؟! فرمود: آرى، اگر بقصد حفظ جان خود آن را ترک گوید، خدا عمل او را مشکور میدارد.

یا علىّ: شرابخوار بمانند بت پرست است.

شرح: «یعنى عقوبتش چون بت پرست است، لکن معلوم است که عابد وثن مخلّد در آتش است، ولى صاحب گناه کبیره تا مادامى که در دوزخ است عذابش مانند بت پرست است امّا خلود ندارد».

یا علىّ: خداوند عزّ و جلّ نماز شرابخوار را تا چهل روز قبول نمیکند، پس اگر او در این چهل روز بمیرد کافر مرده است.

مصنّف این کتاب- رحمه اللَّه- گفت: یعنى در صورتى که آن را حلال بداند.

یا علىّ: هر مسکرى حرام است، و هر چیز که مقدار بسیار آن مست کند، جرعه اى از آن نیز حرامست.

یا علىّ: همگى گناهان را در حجره اى نهاده اند، و شرب خمر را کلید آن قرار داده اند.

یا علىّ: بر شرابخوار ساعتى میگذرد که در آن ساعت پروردگار عزّ و جلّ خود را نمیشناسد.

یا علىّ: برافکندن کوههاى استوار از برافکندن حکومتى که دوران او سپرى نشده باشد آسانتر است.

شرح: «مراد آنست که تا اسباب زوال حکومتى پیدا نشود آن حکومت بر جا است و از بین نخواهد رفت، مثل اینکه مردم خود راضى بحکومتى باشند و از آن اطاعت کنند، و فرمان او را مخالفت نکنند ممکن نیست آن حکومت زائل شود مگر با مردمش».

یا علىّ: کسى که نه از دینش متنفع شوى و نه از دنیایش، تو را در همنشینى او خیرى نیست، و کسى که مقام تو را پاس ندارد، و تو را محترم نشمارد، مقام او را پاس مدار، و او را محترم مشمار.

یا علىّ: همى سزد تا هشت خصلت در وجود مؤمن دست بهم دهد: متانت و مقاومتى بهنگام بلاء، و شکرى بهنگام رفاه، و قناعتى بروزى مقدّر از جانب خداوند عزّ و جلّ، چنان که بر دشمنان ستم روا ندارد، و بار توقّع خود را بر دوستان تحمیل نکند، بدنش از تحمّل کار خود خسته و ملول است، و مردمان از جانب او در آسایش و امانند.

یا علىّ: چهار گروهند که دعائى از ایشان ردّ نمیشود: پیشوائى که عدالت پیشه سازد، و پدرى که بفرزندش دعا کند، و مردى که در غیاب دوستش او را بدعا یاد

کند، و کسى که از فشار ظلم دست بدعا بردارد، و خداوند عزّ و جلّ در خطاب به او میگوید: قسم بعزّت و جلالم اگر چه زمانى بر مظلومیّت تو بگذرد انتقام تو را خواهم گرفت.

یا علىّ: هشت گروهند که اگر مورد اهانت واقع شوند میباید تا کسى جز خودشان را سرزنش نکنند: کسانى که بسفره اى روند که به آن دعوت نشده اند، و آنان که بصاحب خانه فرمان دهند، و کسانى که از دشمنانشان طلب خیر کنند، و آنان که از لئیمان احسان طلب کنند، و کسانى که میان دو نفر که رازى با یک دیگر باز میگویند بى دعوتى داخل شوند، و کسانى که به قدرت حاکم بى اعتنائى کنند، و آنان که در جایى بنشینند که شایستگى آن را ندارند، و کسانى که روى سخن خود را بکسى آورند که گوش به گفتارشان فرا نمیدهد.

یا علىّ: خدا بهشت را بر هر انسان زشت خوى بدزبانى که از هر چه بگوید و از هر چه در باره اش بگویند باکى نمیدارد حرام کرده است.

یا علىّ: خوشا بحال کسى که عمرش دراز و عملش نیکو باشد.

یا علىّ: مزاح مکن که هیبت از میان برود، و دروغ مگو که فروغت فرو میرد، و از دو خصلت حذر کن، یکى بى حوصلگى، و دیگر تنبلى، زیرا اگر بى حوصله شوى بر حقّ صبر نمیکنى، و اگر تنبل شوى حقّى را اداء نمینمائى.

یا علىّ: هر گناهى را توبه اى است، مگر سوء خلق را که صاحب آن از هر گناه که بیرون آید بگناهى دیگر داخل مى شود.

یا علىّ: چهار کس کیفر عملشان از همگان سریعتر است: یک آن کس که تو در باره اش نیکى کرده اى، ولى او مزد نیکى تو را با بدى داده، و دیگر کسى که تو در باره او ستم نکنى، و او بر تو ستم کند، و دیگر کسى که براى انجام کارى با او تعهّدى کنى، و تو بتعهّد خود وفا نمائى و او با تو خیانت کند، و چهارم کسى که تو خویشى وى را رعایت میکنى و او از تو میگسلد.

توضیح: «ترجمه جمله اخیر مطابق نسخه تحف العقول است و بنظر میرسد در کلام تصرّف شده است».

یا علىّ: کسى که بیحوصلگى بر او چیره شود، آسایش از محیط او رخت بر مى بندد.

یا علىّ: دوازده خصلت است که مرد مسلمان را همى سزد بر خوان طعام بیاموزد، چهار خصلت از آن واجبست، و چهار خصلت سنّت است، و چهار خصلت أدبست أمّا آن چهار خصلت واجب: یکى آنست که آنچه را میخورد بشناسد، و دیگر آنکه بهنگام گشودن دست بخوان طعام نام خدا را بر زبان براند، و دیگر آنکه خدا را سپاس گوید، و چهارم آنکه از منعم کریم خود راضى باشد.

و امّا چهار خصلت سنّت عبارت از اینست که روى پاى چپ بنشیند، و با سه انگشت طعام صرف کند، و از طعامى که نزدیک او نهاده شده بخورد، و انگشتان را بمکد.

و امّا چهار خصلت ادب نیز اینکه لقمه را کوچک بگیرد، و آن را بنحو کامل بجود، و کمتر بصورت مردم نگاه کند، و دستها را بشوید.

یا علىّ: خدا بهشت را از دو خشت آفرید: خشتى از زر و خشتى از سیم، و دیوارهایش را از یاقوت و سقفش را زبرجد، و سنگریزه اش را مروارید، و خاکش را زعفران، و مشک بویا قرار داد، و آنگاه به او گفت: سخن بگوى! پس بهشت گفت: معبود حقّى جز خداى حىّ قیّوم نیست. سعادتمند کسى است که بدرون من درآید، خداوند جلّ جلاله گوید: بعزّت و بجلالم قسم است، که شخص شرابخواره اى، و سخن چینى، و زن بمزدى، و عسسى، و مخنّثى، و کفن دزدى، و مأمور گمرکى، و قاطع رحمى، و قدرى مذهبى به آن داخل نمیشود.

یا علىّ: از این امّت ده طایفه بخداى عظیم کافر شده اند؛ و آن ده طایفه عبارتند از نمّام، و ساحر، و زن بمزد، و کسى که بحرام در دبر زنى مواقعه کند، یا با چهار پائى جمع شود، یا با محرم خود نکاح نماید، یا براى انگیختن فتنه سعایت کند، یا بمردمان

جنگ افروز سلاح بفروشد، یا از دادن زکات امتناع نماید، یا با داشتن ثروت حجّ نکرده بمیرد.

یا علىّ: ولیمه اى جز در پنج مورد نیست: در عرس، یا خرس، یا عذار، یا وکار یا رکاز. پس عرس ولیمه ازدواج است، و خرس ولیمه تولّد است، و عذار ولیمه ختنه است، و وکار ولیمه ساختن یا خریدن خانه است، و رکاز ولیمه حاجّ بهنگام بازگشت از مکّه است.

مصنّف این کتاب- رحمه اللَّه- گفت: یکى از اهل لغت را شنیدم که در معنى وکار میگفت: طعامى را که مردم بمناسبت ساختن یا خریدن خانه به آن دعوت میشوند «وکیره» و وکار از آنست، و طعامى را که بمناسبت ورود از سفر اتّخاذ میکنند «نقیعه» و «رکاز» میگویند، و رکاز بمعنى غنیمت است، و گوئى که تشریع این اطعام و ترتیب این ولیمه براى قدوم از مکّه بمناسبت ثواب عظیمى است که صاحب آن به «غنیمت» میبرد، و سخن پیمبر صلّى اللَّه علیه و آله که فرمود: «روزه در فصل زمستان غنیمتى بى زحمت و بدون تحمّل مشقت است» از این باب است.

یا علىّ: براى انسان خردمند شایسته نیست که جز در سه مورد از وطن کوچ

کند: یا بقصد مرمّت معاش، و یا ساختن توشه براى معاد، یا لذّتى در غیر حرام.

یا علىّ: سه چیز در دنیا و آخرت از مکارم اخلاقست: نخست آنکه چون کسى بر تو ستم کرد از او درگذرى، و دیگر آنکه با کسى که از تو ببرد بپیوندى، و سوّم آنکه در مقابل کسى که با تو سفاهت و لجاجت کند بردبارى کنى.

یا علىّ: بشناخت قدر چهار چیز پیش از فرارسیدن چهار چیزى بشتاب: جوانیت پیش از پیریت، و تندرستیت پیش از بیماریت، و توانگریت پیش از درویشیت، و زندگیت پیش از مرگت.

یا علىّ، خداوند عزّ و جلّ این امور را براى امّت من ناپسند داشته است: سبک شمردن نماز، و منّت نهادن در صدقه، و وارد شدن بمسجد در حال جنابت، و خنده در گورستان، و سرکشیدن بخانه مردم، و نگاه کردن بفروج زنان،- که آن موجب نابیناشدنست- و سخن گفتن در حال مجامعت را- که موجب گنگ شدنست-، و خواب ما بین نماز مغرب و عشاء را- که موجب حرمان از رزقست-، و غسل در فضاى باز بدون زیر جامه، و داخل شدن به نهرها با نداشتن ساتر عورت- زیرا که درون نهرها فرشتگانى سکونت دارند-، و داخل شدن بحمّام بدون زیر جامه را، و سخن گفتن میان اذان و اقامه در نماز صبح را، و سفر کردن در دریاى طوفانى را، و خوابیدن بالاى بام بدون نرده و دیواره را، و فرمود: کسى که بر بامى بدون نرده بخوابد تعهّد خدا در

حفظ و حراستش را از دست داده است، و خدا ناپسند میدارد که شخصى در خانه اى تنها بخوابد، و ناپسند میدارد که با همسرش در حال حیض مقاربت کند، پس اگر چنین کرد و طفل در حال ابتلاء به خوره یا پیسى متولّد شد کسى جز خودش را سرزنش نکند، و خدا ناپسند میدارد که شخص با کسى که مبتلا به خوره است همسخن شود، مگر آنکه بقدر ذراعى با او فاصله داشته باشد، و فرمود: از شخص مبتلا به خوره بگریز، چنان که از شیر میگریزى.

و خدا ناپسند میدارد که چون شخص محتلم شود، قبل از غسل از احتلام با همسرش مقاربت کند، پس اگر چنین کرد و کودک دیوانه متولّد شد جز خودش را سرزنش نکند.

و خدا ادرار کردن در کرانه نهر جارى را و قضاء حاجت در زیر درخت یا نخلى بارور را، و قضاء حاجت در حال ایستادن را ناپسند داشته است، و نیز پوشیدن کفش در حال ایستادن را ناپسند داشته، همچنین ناپسند میدارد که کسى با نداشتن چراغ به حجره اى تاریک داخل شود.

یا علىّ: آفت شرافت اصل فخر فروختن است.

یا علىّ: کسى که از خداوند عزّ و جلّ بترسد همه چیز از او میترسد، و کسى که از

خداوند عزّ و جلّ نترسد، خدا او را از همه چیز میترساند.

یا علىّ: هشت گروهند که خدا نمازشان را قبول نمیکند، بنده فرارى تا زمانى که بسوى مولاى خود بازگردد، و زن نافرمانى که شوهرش بر او خشمگین باشد، و آن کس که از پرداختن زکات امتناع کند، و آن کس که وضوء را واگذارد، (بى وضو بنماز ایستد) و دختر بالغى که بدون مقنعه نماز بگذارد، و امام قومى که به امامت ایشان بایستد در حالى که از او کراهت داشته باشند، و شخص مست، و کسى که بول و غائطش بر او فشار آورد و او خوددارى کند.

یا علىّ: چهار صفت است که در وجود هر کس باشد خداى تعالى خانه اى در بهشت براى او بنا میکند: کسى که یتیمى را پناه دهد، و بر ضعیفى رحمت آورد، و بر والدینش دلسوزى کند، و در باره مملوکش مدارا نماید.

یا علىّ: سه چیز است که چون کسى با داشتن آن خداى عزّ و جلّ را دیدار کند، از برترین مردم خواهد بود: کسى که بسوى خدا آید در حالى که عمل به فرائض الهى را با خود داشته باشد عابدترین مردم است، و کسى که از محارم خداوند عزّ و جلّ اجتناب کند از پارساترین مردم است، و کسى که به روزى خدا داده اش قانع باشد از بى نیازترین مردمان است.

یا علىّ: سه چیز است که مردم طاقت آن را ندارند: مواسات با برادر در مال خود، و دادن داد مردم از وجود خود، و ذکر خدا در همه حال، و این ذکر خدا

«سبحان اللَّه و الحمد للَّه و لا اله الّا اللَّه و اللَّه أکبر»

نیست، بلکه آنست که چون در برابر چیزى که بر او حرامست واقع شود از خداوند عزّ و جلّ در باره آن بترسد، و آن را ترک کند.

یا علىّ: سه گروهند که اگر چه به آئین انصاف با ایشان رفتار کنى بر تو ستم میکنند: فرومایگان، و خاندان، و خدمتکارت. و سه گروهند که حقّ خود را بسنگ تمام از سه گروه نمیستانند: آزادى از برده اى، و عالمى از جاهلى، و نیرومندى از ناتوانى.

شرح: «مراد از صدر کلام بیان روحیّات آن افراد است به حقیقت و واقع، نه آنکه تجویز ترک انصاف باشد، بدین معنى که اینان چون این چنین هستند لذا انسان لابد و ناگزیر است با ایشان به مدارا و صبر و نرمى رفتار کند، و آزار آنها را تحمّل نماید، و مراد به ذیل کلام آنست که نمى سزد که با این گروه مردم سخت گیرى کرد، چون در مرتبه ادنى هستند و درجه سوّم جامعه بشمار میروند».

یا علىّ: هفت صفت است که چون در وجود کسى گرد آید حقیقت ایمان را بکمال یافته است، و درهاى بهشت بروى او باز است: کسى که وضوى خود را شاداب سازد، و نمازش را نیکو بجاى آورد، و زکات مالش را بپردازد، از خشم خود جلوگیرى کند، و زبانش را زندانى سازد، و از گناهانش آمرزش بطلبد، و شرط پیروى و دوستى

اهل بیت پیمبرش (سلام اللَّه علیهم) را بجا آورد.

یا علىّ: خدا سه کس را از رحمت خود محروم و مهجور ساخته است: کسى که توشه اش را تنها بخورد، و کسى که تنها راه بیابان را در پیش گیرد، و کسى که تنها در خانه اى بخوابد.

یا علىّ: سه عمل است که بیم جنون از آن میرود: قضاء حاجت در میان قبور، و راه رفتن در یک پاى افزار، و تنها خفتن در خانه.

یا علىّ: سه مورد است که دروغ گفتن در آن نیکو است: تدبیر در جنگ، و وعده دادن به همسر و زوجه، و اصلاح میان مردم. و همنشینى سه طایفه دل را میمیراند: همنشینى فرومایگان، و همنشینى توانگران، و گفتگو با زنان.

یا علىّ: سه چیز از حقایق ایمانست! انفاق در حال تنگدستى، و گرفتن داد مردم از خویشتن، و بذل علم بر جوینده آن.

یا علىّ: سه چیز است که چون در وجود کسى نباشد، عملش کامل نمیشود:

یکى آن پارسائى که او را از معاصى خدا مانع شود، و دیگر خلقى که بوسیله آن با مردم مدارا کند، و سوّم حلمى که سفاهت سفیهان را از سوى خود بگرداند.

یا علىّ: براى مؤمن در دنیا سه شادمانى موجود است: دیدار برادران، و افطارى دادن بروزه دار، و تهجّد در ساعات آخر شب.

یا علىّ: تو را از سه خصلت نهى میکنم: از حسد، و حرص و کبر.

یا علىّ: چهار خصلت علامت شقاوتست: خشکى چشم، و قساوت قلب و طول أمل (درازى آرزو)، و حبّ بقاء در این سراى.

یا علىّ: سه چیز موجب ترفیع درجاتست، و سه چیز کفّاره سیّئاتست، و سه چیز علّت هلاکست، و سه چیز موجب نجات.

امّا آن سه چیز که موجب ترفیع درجاتست: کامل ساختن وضوء، در هواى بسیار سرد، و انتظار نماز از پى نماز، و پیمودن راه در شب و روز بسوى جماعات است.

و امّا آن سه چیز که کفّاره سیّئاتست بر ملا ساختن سلام، و اطعام طعام، و گذراندن بخشى از شب بهنگام خفتن مردم برکوع و سجود و قیام است. و امّا آن چیز که علّت هلاکست، یکى بخلى است که (مانعى از عقل و شرع در برابر خود نیابد، و) آدمى را مطیع خود سازد و بموجب آن عمل نماید، و دیگر هواى نفسى است که همگى نیروهاى وجود انسان تابع و فرمانبردار آن گردد، و دیگر آنکه آدمى گرفتار خوى مهلک خودپسندى شود. و امّا آن سه چیز که موجب نجات است، خوف خدا در نهان و آشکار، و رعایت اعتدال در حال فقر و غنى، و سخن عدل است در حال

رضایت و بهنگام خشم.

یا علىّ: طفل بعد از آنکه از شیر گرفته شد حکم رضاع مورد ندارد، و نوجوان چون محتلم شود یتیمى دیگر وجود ندارد.

یا علىّ: اگر احسان بوالدینت به پیمودن دو سال راه، و اگر صله رحم بیک سال، و اگر عیادت مریضى به پوئیدن دو میل راه، و اگر تشییع جنازه اى به سه میل، و اگر دیدار برادرى داراى رابطه اخوّت فی اللَّه چهار میل، و اگر فریادرسى گرفتارى به پنج میل، و اگر یارى مظلومى به پیمودن شش میل راه نیازمند باشد آن راه را طى کن، و در همه حال از خدا آمرزش بطلب.

یا علىّ: مؤمن را سه علامت است: نماز و زکات و روزه؛ و متکلّف را سه علامت است: در حضور تملّق میگوید، و در غیاب غیبت میکند، و چون مصیبتى بکسى رسد او را بشماتت میگیرد، و ظالم را سه علامت است: زیر دستان را بسر پنجه چیرگى، و زبردستان را بنافرمانى مقهور میسازد، و از ستمکاران پشتیبانى میکند، و ریاکار را سه علامت است: چون در برابر مردم باشد خود را فعّال نشان میدهد، و چون تنها مى شود تنبلى میکند، و دوست میدارد که مردم در همگى شئون زندگیش او را بستایند. و منافق را سه علامت است: چون سخن بگوید دروغ میگوید، و چون وعده کند

تخلّف میکند، و چون او را امین قرار دهند خیانت روا میدارد.

یا علىّ: نه چیز موجب نسیانست: خوردن سیب ترش، و خوردن پنیر و گشنیز و نیمخورده موش، خواندن سنگ نوشته قبور، راه رفتن در میان دو زن، و زنده رها کردن شپش، و حجامت در نزدیکى مخچه، و ادرار کردن در آب راکد.

یا علىّ: لذّت زندگى در سه چیز است: خانه اى وسیع، و کنیزکى زیبا، و اسبى «قبّاء»- یعنى میان باریک.

مصنّف این کتاب- رحمه اللَّه- گفت: در کوفه از مردى لغت شناس شنیدم که میگفت: اسب قبّاء آنست که شکمش لاغر باشد. در لغت میگویند: «فرس أقبّ و قبّاء» زیرا فرس هم بر نر اطلاق مى شود، و هم بر ماده، ولى کلمه «قبّاء» مخصوص اسب ماده است.

ذو الرّمّه گفته است: روزى اسبانى طلائى رنگ دراز پشت که لاغرى در احشائشان راه یافته بود پیرامون او گوشها را تیز کرده و بمراقبتش پرداخته بودند.

و کلمه «صحر» که در شعر ذو الرّمه آمده، اسبى است که رنگ آن متمایل بسرخى است، و این رنگ در گور خرها دیده مى شود، و «سماحیج» در آن بیت جمع سمحج بمعنى دراز است و «قبب» بمعنى لاغرى است.

یا علىّ: بخدا قسم اگر در دولت اشرار (مردم شریر) فرد فرومایه اى در قعر چاهى باشد، هر آینه خداوند عزّ و جلّ بادى را بسوى او میفرستد تا او را از آن پست بر جاى برآورد، و بر فراز سر مردم خیّر قرار دهد.

یا علىّ: کسى که خود را بغیر موالى خود نسبت دهد، پس لعنت خدا بر او باد؛ و کسى که مزد اجیرى را از او باز دارد، پس لعنت خدا بر او باد؛ و کسى که حادثه اى پدید آورد، و یا حادثه سازى را پناه دهد، پس لعنت خدا بر او باد! پس سؤال کردند که آن حادثه چیست؟ فرمود: آن حادثه قتل است.

یا علىّ: مؤمن کسى است که مردم او را بر اموال و نفوسشان امین شمارند، و مسلم کسى است که مسلمین از دست و زبانش در سلامت باشند، و مهاجر کسى است که از بدیها هجرت کرده باشد.

یا علىّ: محکمترین دستگیره ایمان دوستى در راه خدا و دشمنى در راه خداست.

یا علىّ: کسى که از زن خود اطاعت کند، خدا او را برو در آتش مى افکند، پس علىّ علیه السلام پرسید: مقصود از این اطاعت چیست؟ فرمود مقصود اینست که او را در رفتن بحمّامها و عروسى ها و عزاها و پوشیدن لباسهاى نازک آزاد گذارد.

یا علىّ: خداوند تبارک و تعالى بوسیله اسلام کبر و غرور جاهلیّت و افتخار آن بپدران را بزدود، که مردمان همگى از آدمند، و آدم از خاکست، و گرامى ترین ایشان نزد خدا پرهیزگارترین ایشانست.

یا علىّ: بهاى میته، و بهاى سگ، و بهاى شراب، و مهر زانیه، و رشوه در قضاء، و مزد کاهن از اقسام سحت و از مکاسب حرام و پلید است.

یا علىّ: کسى که علمى را بیاموزد، تا با سفیهان لجاج و تفاخر کند، یا آن را وسیله مجادله با دانشمندان قرار دهد، یا مردم را بسوى خود بخواند، پس او از اهل دوزخ است.

یا علىّ: چون بنده خدا بمیرد مردم میگویند چه چیز بجاى نهاده، و فرشتگان میگویند: چه چیز از پیش فرستاده است؟

یا علىّ: دنیا زندان مؤمن و بهشت کافر است.

یا علىّ: مرگ فجأه و ناگهانى براى مؤمن راحت و براى کافر حسرتست.

یا علىّ: خداى تبارک و تعالى بدنیا وحى کرد که هر کس مرا خدمت کند او را خدمت کن، و هر که تو را خدمت کند خسته و رنجورش ساز.

یا علىّ: دنیا اگر نزد خداى تبارک و تعالى برابر با بال پشه اى ارزش میداشت، هر آینه شربت آبى از آن را بکافر نمینوشاند.

یا علىّ: هیچ فردى از اقوام نخستین و مردم عصر واپسین وجود ندارد یعنى از گذشتگان و آیندگان نباشد مگر آنکه در روز قیامت آرزو میکند که اى کاش جز قوتى از این دنیا به او داده نشده بود.

یا علىّ: بدترین مردم کسى است که خدا را در قضایش متّهم سازد.

شرح: «یعنى چنان پندارد که اگر خدا فلان تقدیر را نمى کرد بهتر بود، یا بهتر این بود که فلان چیز فلان طور بود و امثال اینها».

یا علىّ: ناله مؤمن تسبیح، و فریادش تهلیل، و خوابیدنش در بستر عبادت، و گشتنش از این پهلو به آن پهلو جهاد در راه خداست، پس اگر از بیماریش عافیت یافت بحالتى در میان مردم گام میسپارد که گناهى بر ذمّه ندارد.

یا علىّ: اگر پاچه گوسفندى بمن هدیّه کنند آن را قبول میکنم، و اگر بصرف پاچه اى (یا براه دورى) دعوت شوم اجابت میکنم.

شرح: «این خبر در کتاب معیشت «فقیه» گذشت و شرحى بر آن ذکر شد به مجلد 4 برقم 4070 مراجعه شود».

یا علىّ: زنان جمعه و جماعت، و أذان و اقامه و عیادت بیمار، و تشییع جنازه، و

هروله میان صفا و مروه، و دست سودن بر حجر الأسود، و تراشیدن سر، و تصدّى منصب قضا را بر عهده ندارند، و ایشان مورد مشورت واقع نمیشوند، و جز بهنگام ضرورت ذبح نمیکنند، و آواز خود را به تلبیه بر نمى آورند، و در کنار قبرى اقامت نمیکنند، و باستماع خطبه عیدین نمى نشینند، و امر ازدواجشان را خود متصدّى نمیشوند، و از خانه شوهر جز به اذن او بیرون نمیروند، پس اگر زنى بى اذن شوهرش از خانه او بیرون رود، خدا و جبرئیل و میکائیل او را لعنت میکنند، و زن چیزى از خانه شوهرش بى اذن او نمى بخشد، و شب را در حالى که شوهرش بر او خشمگین باشد بصبح نمى آورد، اگر چه شوهرش در حقّ او ظالم باشد.
شرح: «اینکه فرمود: در کنار قبرى اقامت نمى کنند، از این رو است که در عصر جاهلى زنان پس از مردن شوهر بر گور او چادر میزدند و تا یک سال یا کمتر در آنجا عدّه وفات را مى گذرانیدند و اسلام از این کار منع فرموده است».

یا علىّ: اسلام برهنه است، پس لباسش حیا، و آرایشش وفا، و مردانگیش عمل صالح، و ستونش پارسائى است، و هر چیزى را پایه اى است، و پایه اسلام محبّت اهل بیت است.

یا علىّ: زشتخوئى شوم است، و اطاعت زن مایه پشیمانیست.

یا علىّ: اگر نحوستى در چیزى باشد، پس آن در زبان زنست.

یا علىّ: سبکباران نجات یافتند.

یا علىّ: کسى که از روى عمد چیزى را بدروغ از من روایت کند میباید بداند که جایگاهش دوزخ است.

یا علىّ: سه چیز است که بر نیروى حافظه مى افزاید، و بلغم را از میان میبرد:

یکى کندر، و دیگرى مسواک، و سوّم خواندن قرآنست.

یا علىّ: مسواک از سنّت است، و پاک و پاکیزه کننده دهانست، و چشم را جلا میدهد، و خداى رحمان را خشنود میسازد، و دندانها را سفید میکند، و زنگ و زردى دندانها را میزداید، و لثه را محکم میسازد، و اشتهاى طعام را موجب مى شود، و بلغم را از میان میبرد، و نیروى حافظه را مى افزاید، و حسنات را دو چندان میکند، و فرشتگان از آن شاد میشوند.

یا علىّ: خواب بر چهار قسم است: خواب پیمبران علیهم السلام بر پشتهاشان، و خواب مؤمنان روى سمت راستشان، و خواب کفّار و منافقین روى سمت چپشان، و خواب شیاطین برویشان.

یا علىّ: خداوند عزّ و جلّ هیچ پیمبرى را مبعوث نکرده است، مگر آنکه

ذرّیّه اش را از صلب خودش قرار داده، و ذرّیّه مرا از صلب تو قرار داده است، و اگر تو نمیبودى من ذرّیّه اى نمیداشتم.

یا علىّ: چهار چیز از شکننده هاى پشت است: امام و پیشوائى که خداوند عزّ و جلّ را معصیت کند، و امرش مطاع باشد، و زنى که شوهرش او را نگهدارى کند و او بشوهر خود خیانت نماید، و فقرى که مبتلاى به آن چاره اى نیابد، و همسایه بد همیشگى.

یا علىّ: عبد المطّلب (ع) در عصر جاهلیّت پنج سنّت را تأسیس کرد که خداوند عزّ و جلّ آن را در اسلام جریان بخشید: همسران پدران را بر پسران تحریم کرد، پس خداوند عزّ و جلّ این آیه را فرو فرستاد که: «و زنانى را که پدرانتان با ایشان نکاح کرده اند بنکاح مگیرید». و او گنجى بیافت پس خمس آن را خارج ساخت، و بصدقه داد، پس خداى عزّ و جلّ این آیه را فرو فرستاد که: «و بدانید که هر غنیمت را که بدست آورید خمس آن براى خدا و براى رسول است- تا آخر آیه» و چون چاه زمزم را حفر کرد آن را.( من لا یحضره الفقیه، ج 4، ص: 352)

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد