اهميت و آثار انابه درآيات وروايات چيست؟
در آيات و روايات به انابه اهميت خاصى داده شده است.خداى متعالى بندگان خود و در رأس آنان پيامبران را به انابه فرا خوانده است:«واَنيبُوا اِلى رَبِّكُم …» (زمر/39،54 و نيز روم/30، 30 ـ 31؛ لقمان/31، 15)در قرآن كريم به انابه پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله)(شورا/42، 10)، ابراهيم(عليه السلام)(ممتحنه/60 ، 4؛ هود/11، 75)، شعيب(عليه السلام)(هود/11،88)، داود(عليه السلام)(ص/38،24) و سليمان(عليه السلام)(ص/38، 34) اشاره شده است. در روايتى نبوى از سعادت انسان آن دانسته شده كه خدا انابه را روزيش سازد.از آثار مهم و گوناگون انابه نيز مىتوان به اهميت آن پى برد، چنان كه گفته شده بر اثر انابه قلبى،قلب انسان كامل باطن بيتالحرام مىشود. آثار انابه كه در قرآن ذكر شده دو دسته است:1. دستهاى كه اثر انابه به تنهايى دانسته شده:
الف. هدايت الهى؛خداوند انابه كنندگان را به سوى خود هدايت مىكند: «… و يَهدى اِلَيهِ مَن اَناب» (رعد/13،27)، «و يَهدى اِلَيهِ مَن يُنيب» (شورى/42،13)
ب. تذكر؛ تنها كسى كه به سوى خدا انابه مىكند از آيات الهى متذكر مىشود: «هُوَ الَّذى يُريكُمءايـتِهِ و يُنَزِّلُ لَكُم مِنَ السَّماءِ رِز قـًا و ما يَتَذَكَّرُ اِلاّ مَن يُنيب».(غافر/40، 13) در آيات ديگرى آسمان و زمين و آيات موجود در آن دو موجب بصيرت و تذكر براى شخص منيب دانسته شده است:«اَفَلَم يَنظُروا اِلَى السَّماءِ … والاَرضَ مَدَدنـها … تَبصِرَةً وذِكرى لِكُلِّ عَبد مُنيب» (ق/50 ، 6 ـ 8 ؛ سباء/34،9) وقوف بر دلايل توحيد الهى در عقل انسان مرتكز است؛ ولى شرك و اشتغال به عبادت غير خدا مانع تجلى اين انوار مىشود و هنگامى كه انسان از اين امور اعراض كرده، به سوى خدا انابه مىكند، پرده كنار رفته و توحيد آشكار مىگردد.برخى پرواى از خصوص خداوند را نيز از دسته نخست آثار انابه برشمردهاند: «مُنيبينَ اِلَيهِ واتَّقوهُ …» (روم/30،31).
2. دستهاى كه اثر انابه همراه با وصفى ديگر شمرده شده است:
الف. بشارت؛ به كسانى كه از عبادت طاغوت پرهيز كرده و به سوى خدا انابه كنند، بشارت داده مىشود: «والَّذينَ اجتَنَبُوا الطّـغوتَ اَن يَعبُدوها واَنابوا اِلَى اللّهِ لَهُمُ البُشرى …» (زمر/39،17)
ب. وارد بهشت شدن؛ بهشت پاداش كسانى است كه خدا ترس بوده و با قلبى منيب به لقاى الهى بروند:«واُزلِفَتِ الجَنَّةُ لِلمُتَّقينَ … مَن خَشِىَ الرَّحمـنَ بِالغَيبِ وجاءَ بِقَلب مُنيب» (ق/50 ، 31 ـ 33) كسى كه عمر خود را با رجوع به خدا بگذراند، مىتواند با قلبى به ديدار پروردگار برود كه انابه و رجوع به خدا بر اثر تكرار در طول عمر، ملكه و صفت آن قلب شده باشد. برخى قلب منيب را از نظر مصداق همان قلب سليم در آيه «اِذ جاءَ رَبَّه بِقَلب سَليم» (صافّات/37،84) دانستهاند، زيرا كسى كه از شرك سالم باشد غير خدا را ترك كرده و به سوى خدا انابه مىكند، چنانكه اگر كسى به سوى خدا انابه كند، از شرك پاك شده و سليم مىگردد.
ج. نجات از عذاب؛ انابه به سوى خدا و تسليم* شدن در برابر او موجب نجات از عذاب الهى است: «واَنيبُوا اِلى رَبِّكُم واَسلِموا لَهُ مِن قَبلِ اَن يَأتِيَكُمُ العَذابُ ثُمَّ لا تُنصَرون» (زمر/39،54)
منبع:
دائرةالمعارف قرآن كريم ج4 ص427و428