۱۳۹۳/۰۵/۳۱
–
۴۱۱ بازدید
اهمیت امام صادق(ع) در چیست و مأموریت خاص امام صادق(ع) چه بوده است؟ یادداشت ذیل نگاهی متفاوت به این مسئله دارد و این موضوع را در تطبیق با ادیان ابراهیمی بررسی میکند.
حضرت رسولالله(ص) واسطه نزول قرآن بود و کلام خداوند را بر مردم میخواند و شرح میفرمود. این وظیفه رسول خدا(ص) در سوره مبارکه نحل، اینچنین تشریح شده است:
حضرت رسولالله(ص) واسطه نزول قرآن بود و کلام خداوند را بر مردم میخواند و شرح میفرمود. این وظیفه رسول خدا(ص) در سوره مبارکه نحل، اینچنین تشریح شده است:
و أنْزَلنا إلَیکَ الذِّکرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إلَیهم و لَعَلَّهُم یَتَفَکَّرون (نحل/ 44). (ای محمد!) قرآن را بر تو نازل کردیم تا آنچه را براى مردم نازل شده است برایشان «تبیین» کنى، تا بیندیشند.
بسیاری از آیات قرآن کریم دارای ابهام هستند. یکی از حکمتهای این موضوع آن بوده تا حاکمان ظالم که بعد از پیامبر خواهند آمد قرآن را تحریف نکنند. مثلاً نام حضرت علی(ع) و خلافت و ولایت آن حضرت در قرآن، به صراحت ذکر نشده است. لکن آیات غیرصریح زیادی در خصوص امیرالمؤمنین وجود دارد که جایگاه والای ایشان را تبیین میفرماید، که برای نمونه میتوان به این آیه اشاره کرد:
إنَّما وَلِیُّکُمُ اللهُ و رَسولُهُ و الَّذین آمنوا الَّذین یُقیمونَ الصَّلاةَ و یُؤْتونَ الزَّکاةَ و هُم راکِعون (مائده/ 55). ولىّ شما فقط خدا و رسولش و مؤمنانى هستند که نماز مى خوانند و در رکوع انفاق مى کنند.
خداوند در این آیه ولایت را در سه نفر منحصر فرموده است: 1. الله 2. رسول خدا 3. کسانی که در رکوع نمازشان صدقه میدهند. وقتی رسول خدا این آیه را برای مردم تلاوت فرمود برخی پرسیدند این صدقه دهندگان چه کسانی هستند؟ پیامبر(ص) فرمود به داخل مسجد بروید. آنها فقیری دیدند که انگشتری علی(ع) را در رکوع نمازش از او صدقه گرفته و در حال ترک مسجد بود. لذا مردم مصداق این آیه را شناختند.
در این آیه خداوند به جای اینکه مستقیماً نام علی بن ابیطالب(ع) را ببرد یا از صدقه دادن او در گذشته خبر دهد این ماجرا را به صورت جمع و با زمان مضارع بیان فرموده است؛ «کسانی که در رکوع نمازشان صدقه میدهند». اما از آنجا که این واقعه فقط یک نوبت اتفاق افتاده است میتوان نتیجه گرفت که خداوند حکیم نخواسته است تا نام مبارک حضرت علی(ع) را به صراحت ببرد.
و اسلام در معرض تحریف بود
برخی از مسلمانان وقتی آیات قرآن را کتابت و ثبت میکردند احادیث رسول خدا(ص) درباره آن آیه را نیز مینوشتند. وقتی رسول خدا در همان لحظات آخر، کاغذ و قلم خواست تا درباره امیر المؤمنین وصیت کند کسی که دو سال بعد به مقام خلیفه دوم رسید از این کار مانع شد و گفت: کتاب خدا برای ما کافی است (صحیح بخاری و مسلم، به نقل از: مناقب آلابیطالب، ج 1، ص 235). لذا خلفای اول و دوم از نقل احادیث منقول از پیامبر اکرم خودداری میکردند. خلیفه دوم، وقتی ابو موسی اشعری را به ولایت کوفه منصوب کرد شخصاً او را تا بیرون از مدینه بدرقه کرد و به او سفارش نمود که فقط قرآن را به مردم آموزش دهد و از نقل احادیث پیامبر بپرهیزد.
معاویه که در فتح مکه مسلمان شده بود نیز از سوی خلیفه دوم حاکم شام شد. واضح است که معاویه حتی اگر میخواست نمیتوانست تاریخ اسلام را مطابق با واقع بیان کند. لذا او آنچه خود و پدرش مرتکب شده بودند به حساب علی(ع) میگذاشت و بالعکس و اینچنین مردم تازه مسلمانشده شام، کینه امیرالمؤمنین(ع) و خاندان مبارکش را همراه با آیات قرآن تعلیم میگرفتند. لذا هر گاه شامیان در مکه یا مدینه امامان شیعه را میدیدند به آنان توهین میکردند.
نصب معاویه به حکومت شام در واقع آغاز تحریف اسلام در جهان بود. اندک اندک احادیث پیامبر منسوخ شد و خلیفه بدکاره و شرابخواری چون یزید، وارث حکومت اسلام شد، امام حسین(ع) به مسلخ رفت و دین از ظاهر جامعه به باطن آن کوچید.
جایگاه امام صادق(ع)
اما خدا بار دیگر بر مسلمانان تفقد کرد و به توسط امام باقر(ع) و امام صادق(ع) احادیث منقول از پیامبر و امیرالمؤمنین علیهم السلام را مجدداً بازگو فرمود. اهمیت این احادیث در آن است که بسیاری از آیات قرآن کریم بدون آنها فهمیده نمیشود لذا تعالیم امام صادق(ع) نهتنها مذهب شیعه بلکه دین اسلام را احیاء کرد. اما شیعیان در این نوبت به لطف خدا احادیث دینشان را ثبت کردند و تعلیم دادند. لذاست که آنها خود را «شیعه جعفری» نامیدند، یعنی شیعیان امیرالمؤمنین(ع) که به توسط امام جعفر صادق(ع) احیاء شدند.
ضریح چهار امام معصوم(ع) در بقیع پیش از ویرانی به دست وهابیون تکفیری آلسعود
امام صادق(ع) و حضرت عیسی(ع) در چه چیز شبیهند؟
جایگاه امام صادق(ع) در دین اسلام به جایگاه حضرت عیسی(ع) در دین یهود میماند. هزار و 400 قبل از عیسی(ع)، حضرت موسی(ع) کتاب تورات را که شامل فقه و شریعت خدا از حق تعالی دریافت کرد و به نزد علمای یهود به ودیعت نهاد. اما صراحت تورات باعث میشد تا علمای فاسق آینده به تحریف آن دست بزنند. خداوند به توسط کتب و صحیفههای حضرات داوود و سلیمان و اشعیاء و ارمیاء و نهایتاً حضرت عیسی(ع)، موارد تحریف شده را گوشزد میکرد. لذا یهودیانی که موارد تحریفشدۀ دین را از طریق حضرت عیسی(ع) آموختند خود را «ناصری» یا «نصاری» خواندند. در باب پنجم از انجیل متی آمده است که حضرت عیسی(ع) فرمود که من باطل کننده تورات نیستم و حتی نقطه یا همزهای از تورات باطل نخواهد شد تا وقتی که تمام آن به وقوع بپیوندد. قرآن کریم نیز رسالت حضرت عیسی(ع) را در ذیل رسالت حضرت موسی(ع) بیان فرموده است (نگا. بقره/ 87). لذا بر خلاف آنچه پولس تعلیم میداد، نصارای حقیقی به دین و شریعت یهود اعتقاد داشتند. آنها که در خاورمیانه سکنی داشتند با ظهور دین اسلام به سرعت مسلمان شدند اما مسیحیان که دین خود را از پولس گرفته بودند به همانطور ماندند.
شباهتهای دین اسلام و یهود
دین مبارک اسلام حقایقی را آورده است که قبلاً نمونه کوچکی از آن در دین یهود به وقوع پیوسته است. لذا قرآن کریم بیش از پانصد آیه در خصوص تاریخ بنیاسرائیل دارد و خداوند تعالی بدین طریق مسلمانان را به این موضوع خاص توجه داده است. در این باره حدیث حیرت انگیزی از پیامبر اکرم نقل است که فرمود:
کلّ ما کان فی بنیاسرائیل یکون فی هذه الامة مِثلُهُ، حَذوُ النّعل بالنّعل و القُدوَة بالقُدوَة. (بحارالانوار، ج 53، ص 108). هر آنچه در بنیاسرائیل واقع شده در این امت همانند آن واقع میشود، قدم به قدم و نمونه به نمونه.
غیر از تشابه در وقایع تاریخیِ امتهای یهود و اسلام، حتی پیامبر اکرم(ص) و امامان شیعه(ع) نیز با انبیاء و صالحان بنیاسرائیل تشابه دارند. برخی از آن موارد از این قبیل است:
ـ حضرت رسولالله(ص) با حضرت موسی(ع) به سبب مؤسس بودنشان شباهت دارند.
ـ امام علی(ع) به لحاظ معاونتش در امر رسالت با حضرت هارون(ع) (چنانکه در حدیث منزلت آمده است.)
ـ همچنین امیرالمؤمنین(ع) به جهت وصایت رسولالله(ص) با یوشع بن نون(ع) شبیه است که وصی موسی(ع) بود.
ـ حضرت فاطمه(س) و حضرت مریم(س) در موارد متعدد شبیهند.
ـ امام حسن(ع) و امام حسین(ع) و امامان از نسل ایشان، با دو پسر هارون و نسلشان از لاویان
ـ امام سجاد(ع) به لحاظ مزامیر و مناجاتهایش، با حضرت داوود(ع)
ـ امام باقر(ع) و امام صادق(ع) به جهت تعالیمشان و زدودن تحریفات از دین، با حضرت عیسی(ع)
ـ امام کاظم(ع) به سبب زندان رفتنش با حضرت یوسف(ع)
ـ امام رضا(ع) نیز به لحاظ صدارتش به یوسف(ع) میماند
ـ و حضرت امام مهدی(عج) به جمال و چند وصف دیگرش و نیز به سبب غایب از نظر بودنش به یوسف(ع) در دوران غیابتش شبیه است، و به لحاظ جنگهایی که علیه دشمنان خواهد کرد به داوود نبی(ع)، و برای حکومتی که در آتیه خواهد داشت به حضرت سلیمان(ع) بن داوود(ع). مضافاً به اینکه حضرت صاحبالزمان(عج) در نام و کنیه و سایر خصال خود بیش از همه به حضرت رسولالله(ص) مانند است.
برخی سخنان امام صادق(ع)
در زیارت وارث میخوانیم که حضرت امام حسین(ع) وارث انبیاء الهی، آدم و نوح و ابراهیم و موسی و عیسی علیهم السلام بوده است و همچنین وارث جدش حضرت رسولالله و امیرالمؤمنین علیهما السلام. این زیارت به ما خبر میدهد که علم و کتب انبیاء به امامان شیعه ارث رسیده است. حضرت امام حسین(ع) نیز آنها را به فرزندش امام سجاد ارث نهاد و او به امام باقر(ع) سپرد و سپس به نزد امام صادق(ع) رسید و این میراث اکنون نزد امام دوازدهم حضرت صاحب الزمان(عج) است. وقتی که امام عصر ظهور فرماید حجت و برهان او بر یهودیان مؤمن نشان دادن تابوت عهد موسی(ع) است که از زمان حملۀ بخت النصر به بیت المقدس در سال 586 قبل از میلاد، به اذن خدا پنهان شده است. صهیونیست در سالهای اخیر در ذیل مسجد الاقصی به دنبال آن میگردند زیرا بدون آن عملاً معبد سوم یهود پای نخواهد نگرفت و ساخته نخواهد شد. و همچنین حجت و برهان حضرت صاحب الزمان(عج) بر مسیحیان مؤمن، وجود شخص حضرت عیسی(ع) است که برای آن حضرت تبلیغ میکند و مردم را به پیروی از آن جناب دعوت میکند.
علامه گرانقدر شیخ مفید (413 – 336 هجری) رحمت الله علیه، در کتاب شریف «الارشاد» سخنانی از حضرت امام جعفر صادق(ع) نقل فرموده است که نقل آن (با ترجمه حجتالاسلاموالمسلمین رسولی محلاتی)، حسن ختام این مقال خواهد بود:
و آن حضرت علیهالسّلام میفرمود: علم ما «غابر» (راجع به آینده) است و یا «مزبور» (نوشتهشده) و یا به صورت افتادن در دلهاست و یا تأثیرکردن در گوشها (توضیح آن بیاید) و همانا جفر احمر (سرخ) و جفر ابیض (سفید) و مصحف فاطمه علیها السلام نزد ماست و همچنین کتاب «جامعه» که آنچه مردم بدان محتاجند در آن آمده است.
شرح و توضیح این سخنان را از آن حضرت پرسیدند؟ پس فرمود: اما «غابر» علم به آینده است، و اما «مزبور» علم به گذشته است، و اما افتادن در دلها، الهام است. و اما تأثیر در گوش، پس آن سخن گفتن فرشتگان است که سخن ایشان را مى شنویم و خودشان را نمى بینیم و اما جفر سرخ، آن ظرفى است که اسلحه رسول خدا(ص) در آن است، و بیرون نخواهد آمد تا قائم خاندان ما به پا خیزد. و اما جفر سفید، آن ظرفى است که تورات موسى و انجیل عیسى و زبور داوود و کتابهاى پیشین خدا در آن است؛ و اما مصحف فاطمه علیها السلام، پس در آن است آنچه در آینده پیش آید و نام هر سلطانى که تا روز قیامت سلطنت کند و اما جامعه، پس آن طوماری است به درازى هفتاد ذراع که رسول خدا(ص) آن را از دو لب مبارک خود املاء فرموده و على بن ابىطالب علیه السلام به دست خود آن را نوشته. به خداوند سوگند که همۀ آنچه مردم تا روز قیامت بدان محتاجند در آن است، تا اینکه حکم جریمه خراش و ضرب یک تازیانه و نصف تازیانه نیز در آن موجود است.
و آن حضرت علیه السلام میفرمود: همانا حدیثى که من میگویم حدیث پدر من است، و حدیث پدرم حدیث جدم و حدیث جدم، حدیث على بن ابىطالب علیه السلام است و حدیث امیرالمؤمنین علیه السلام حدیث رسول خدا صلّى الله علیه و آله است و حدیث رسول خدا(ص) حدیث خداى عز و جل.
و ابوحمزه ثمالى گوید از امام صادق علیه السّلام شنیدم که میفرمود: لوحهاى موسى نزد ماست و عصاى عیسى نزد ماست و ما وارث پیغمبران هستیم.
و معاویه بن وهب از سعید سمان روایت کند که گفت: من شرفیاب خدمت امام صادق علیه السّلام بودم که دو تن از مردمان زیدى مذهب بر آن حضرت درآمدند و به او گفتند: آیا در میان شما امامى که پیرویاش واجب باشد هست؟ حضرت (تقیه کرده) فرمود: نه! گفتند: مردانى راستگو از جانب تو به ما خبر دادند که تو چنین میگویى (و خود را امام مفترض الطاعة میدانى)؟ و گروهى را نام بردند و گفتند: اینان مردمانى پارسا و خردمندند و تکذیب نشوند (یعنى نسبت دروغگویى به ایشان نتوان داد). پس امام صادق علیه السلام غضبناک شده فرمود: من چنین دستورى به ایشان نداده ام. آن دو نفر چون غضب آن جناب را دیدند از نزدش بیرون رفتند.
(سعید گوید:) پس آن حضرت به من فرمود: آیا این دو مرد را مى شناسى؟ گفتم: آرى این دو مرد از اهل بازار ما و در زمره زیدیه هستند و چنین پندارند که شمشیر رسول خدا(ص) در نزد عبدالله بن حسن است (یعنی عبدالله بن حسن بن حسن که معروف به عبدالله محض بود و در زمان منصور خروج کرده و کشته شد). امام فرمود: دروغ گفتند، خدایشان لعنت کند. به خدا آن شمشیر را عبدالله بن حسن، نه با دو چشم خود دیده و نه با یک چشم و نه پدرش آن را دیده، مگر اینکه نزد على بن الحسین (ع) دیده باشد. اگر راست میگویند، پس نشانهای که در دستۀ آن است چیست؟ و آن نشانه که در تیغۀ آن است کدام است؟ همانا نزد من است شمشیر رسول خدا(ص) و پرچم و جوشن و خود و زره پیغمبر(ص). اگر اینان راست میگویند نشانه اى که در زره پیغمبر(ص) است چیست؟ همانا پرچم ظفربخش رسول خدا(ص) نزد من است و همانا الواح موسى و عصایش نزد من است، همانا انگشتر سلیمان بن داود نزد من است، همانا پیش من است آن طشتى که موسى در آن قربانى میکرد، همانا نزد من است آن نامى که رسول خدا(ص) هر گاه آن نام را میان مسلمانان و مشرکین (در جنگ) مینهاد هیچ چوبه تیرى از مشرکان به مسلمانان نمیرسید و همانا نزد من است همان نمونه (یعنى اسلحه پیغمبران گذشته) که فرشتگان آوردند و داستان اسلحه در میان ما همانند تابوت (عهد) در میان بنىاسرائیل است که بر در هر خاندانى که تابوت در آن بود نبوت در همان خاندان بود، و به هر کس از ما که اسلحه به او برسد امامت به او داده شود. همانا پدرم زره رسول خدا(ص) را پوشید دامنش اندکى به زمین میکشید، و من نیز آن را پوشیدم همچنان بود، و قائم ما کسى است که چون آن را بپوشید به اندازه قامتش باشد ان شاء الله.
الإرشاد للمفید/ ترجمه رسولى محلاتى، ج 2، صص 180 تا 182
امیر اهوارکی/ مشرق نیوز ۱۱ شهریور ۱۳۹۲