۱۳۹۴/۰۷/۱۶
–
۴۶۵۸ بازدید
اولین بیعت کنندگان در غدیر چه کسانی بودند؟
پاسخ: در برخی منابع آمده است: در غدیر خم اولین کسی که با امیرمومنان بیعت کرد عمر بن خطاب بود و در دستهای دیگر از منابع آمده است: اولین کسانی که با امیرمومنان علی علیه السلام به عنوان جانشین پیامبر خدا بیعت کردند عمر، ابوبکر و عثمان بودند.در باره بیعت عمر به عنوان اولین نفر در کتاب جامع الاخبار آمده است: «اصحاب رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله نزد امیر المؤمنین آمدند و ولایتش را تبریک گفتند و اولین کسى که به وى تبریک گفت، عمر بن خطاب بود که گفت: اى على، مولاى من، و مولاى هر مرد و زن مؤمنى گردیدى.» [1]علامه امینی در کتاب گرانسنگ الغدیر به نقل از منابع کهن اهل تسنن درباره اولین بعیت کنندگان مینویسد: «ثمّ طَفِق القوم یهنِّئون أمیر المؤمنین- صلوات اللَّه علیه- و ممّن هنّأه- فی مُقدّم الصحابة- الشیخان: أبو بکر و عمر کلٌّ یقول: بَخٍ بخٍ لک یا ابن أبی طالب أصبحتَ و أمسیتَ مولایَ و مولى کلّ مؤمن و مؤمنة» آنگاه مردم برای گفتن تبریک نزد امیرمومنان آمدند و از جمله کسانی که پیش از دیگر صحابه به او تبریک گفت ابوبکر و عمر بودند که هر یک میگفتند: مبارک باد بر تو ای فرزند ابوطالب از پس مولای هر مرد و زن مومن گردیدی. [2]در روایتی از امام باقر علیه السّلام نیز آمده: مردم در جواب پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله فریاد زدند: شنیدیم و امر خدا و رسولش را با قلب ها و زبان ها و دست هایمان اطاعت کردیم. سپس به طرف على علیه السّلام رفتند و با او بیعت کردند و اولین کسانى که با وى بیعت کردند، اولى، دومى و سومى بودند و بعد از آن مهاجرین و انصار و سپس بقیه مردم … و رسول خدا مى فرمود: حمد و سپاس خدایى را که ما را بر تمام جهانیان برترى داده است » [3]کلمه ثقل نیز در تمام لغتنامههای عرب «گرانسنگ»، «ارزشمند»، «مهم» و امثال آن ترجمه شده است به عنوان نمونه ابن منظور در لغتنامه مشهورش به نام «لسان العرب» مینویسد:
و قال ثعلب: سُمِّیا ثَقَلَین لأَن الأَخذ بهما ثَقِیل و العمل بهما ثَقِیل، قال: و أَصل الثَّقَل أَن العرب تقول لکل شی ءٍ نَفیس خَطِیر مَصون ثَقَل، فسمَّاهما ثَقَلین إِعظاماً لقدرهما و تفخیماً لشأْنهما به کلمه این کلمه ثقلین میگویند زیرا دریافت و عمل به آن بسیار مهم و گران است. و عرب به چیزی «ثقل» میگوید که نفیس، پر مخاطره و ارزشمند باشد …[4]پی نوشت:
1 . جامع الاخبار، ص10. مرحوم مجلسی نیز در بحار الانوار، ج 37، ص 166 این گزارش را به نقل از جامع الاخبار نقل کرده است. و مناقب آن را از خبر ابو سعید خدرى و از شرف المصطفى از براء بن عازب و از التمهید باقلانى نقل کرده و معناى آن را هم از سمعانى ذکر کرده است و در بحار الانوار، ج 37، ص 107 از امالى شیخ صدوق از ابى هریره آمده است و فخر رازى آن را در تفسیر مفاتیح الغیب، ج 3، ص 433 آورده است و علامه امینى در الغدیر، ج 1، ص 272- 282 به طور مفصل این مطلب را از 60 مصدر نقل کرده است.
2 . علامه امینی، الغدیر، ج1، ص35. در دیگر صفحات اولین نفر عمر بن خطاب معرفی شده است (الغدیر، ج1، ص 435 و 451 و510)
3 . طبرسی، احتجاج، ج 1، ص 82- 84 و این را قبل از او شهید فتال نیشابورى به صورت مرسل در روضة الواعظین، ص 109- 121 روایت کرده است که سیزده صفحه از کتاب را از ص 68 تا 84 شامل شده است.
4 . ابن منظور، لسان العرب، ج11، ص88
و قال ثعلب: سُمِّیا ثَقَلَین لأَن الأَخذ بهما ثَقِیل و العمل بهما ثَقِیل، قال: و أَصل الثَّقَل أَن العرب تقول لکل شی ءٍ نَفیس خَطِیر مَصون ثَقَل، فسمَّاهما ثَقَلین إِعظاماً لقدرهما و تفخیماً لشأْنهما به کلمه این کلمه ثقلین میگویند زیرا دریافت و عمل به آن بسیار مهم و گران است. و عرب به چیزی «ثقل» میگوید که نفیس، پر مخاطره و ارزشمند باشد …[4]پی نوشت:
1 . جامع الاخبار، ص10. مرحوم مجلسی نیز در بحار الانوار، ج 37، ص 166 این گزارش را به نقل از جامع الاخبار نقل کرده است. و مناقب آن را از خبر ابو سعید خدرى و از شرف المصطفى از براء بن عازب و از التمهید باقلانى نقل کرده و معناى آن را هم از سمعانى ذکر کرده است و در بحار الانوار، ج 37، ص 107 از امالى شیخ صدوق از ابى هریره آمده است و فخر رازى آن را در تفسیر مفاتیح الغیب، ج 3، ص 433 آورده است و علامه امینى در الغدیر، ج 1، ص 272- 282 به طور مفصل این مطلب را از 60 مصدر نقل کرده است.
2 . علامه امینی، الغدیر، ج1، ص35. در دیگر صفحات اولین نفر عمر بن خطاب معرفی شده است (الغدیر، ج1، ص 435 و 451 و510)
3 . طبرسی، احتجاج، ج 1، ص 82- 84 و این را قبل از او شهید فتال نیشابورى به صورت مرسل در روضة الواعظین، ص 109- 121 روایت کرده است که سیزده صفحه از کتاب را از ص 68 تا 84 شامل شده است.
4 . ابن منظور، لسان العرب، ج11، ص88