در مورد موسیقى دو حرف وجود دارد: یکى این که ببینیم اساساً مشخصه هاى موسیقى حلال و حرام چیست؛ و دیگر این که بیاییم: در مصداق، مرزهایى را مشخص کنیم تا به قول شما، جوانان بدانند که این یکى حرام و این یکى حلال است. البته این دومى کارآسانى نیست؛ کار دشوارى است. که انسان از این اجراهاى موسیقى هاى گوناگون – موسیقى خارجى، موسیقى ایرانى هم با انواع و اقسامش؛ با کلام، بى کلام – بخواهد یکى یکى اینها را مشخص کند؛ اما مشخصه هاى کلى یى دارد که آن را مى شود گفت. البته من هم در جاهایى به بعضى از اشخاصى که دست اندرکار بودند، آنچه را که مى توانستم و مى دانستم، گفته ام؛ حالا هم مختصرى براى شما عرض مى کنم.
ببینید، موسیقى اگر انسان را به بیکارگى و ابتذال و بى حالى و واخوردگى از واقعیتهاى زندگى و امثال اینها بکشاند، این موسیقى، موسیقى حلال نیست؛ موسیقى حرام است. موسیقى اگر چنانچه انسان را از معنویت، از خدا و از ذکر غافل کند، این موسیقى حرام است. موسیقى اگر انسان را به گناه و شهوترانى تشویق کند، این موسیقى حرام است؛ از نظر اسلام این است. موسیقى اگر این خصوصیات مضر و موجب حرمت را نداشته باشد، البته آن وقت حرام نیست. اینهایى را که من گفتم، بعضى از آنها در موسیقى بى کلام و در سازهاست؛ بعضى هم حتى در کلمات است. یعنى ممکن است فرضاً یک موسیقى ساده ى بى ضررى را اجرا کنند، لیکن شعرى که در این موسیقى خوانده مى شود، شعر گمراه کننده یى باشد؛ شعر تشویق کننده ى به بى بندوبارى، به ولنگارى، به شهوترانى، به غفلت و این طور چیزها باشد؛ آن وقت حرام مى شود. بنابراین، آن چیزى که شاخص حرمت و حلیت در موسیقى است و نظر شریف امام هم در اواخر حیات مبارکشان – که آن نظریه را در باب موسیقى دادند – به همین مطلب بود، این است. موسیقى لهوى داریم ممکن است موسیقى – به اصطلاح فقهى اش – موسیقى لهوى باشد. «لهو» یعنى غفلت، یعنى دور شدن از ذکر خدا، دور شدن از معنویت؛ دور شدن از واقعیتهاى زندگى؛ دور شدن از کار و تلاش و فرو غلتیدن در ابتذال و بى بندوبارى. این موسیقى مى شود حرام. اگر این با کیفیت اجرا حاصل بشود، اگر با کلام حاصل بشود؛ فرقى نمى کند.
شما مى گویید زبان بین المللى. آن موسیقى یى که به قول خود شما مرزها را درنوردیده و در جاهایى پخش شده، آیا این لزوماً موسیقى خوبى است؟ صرف این که یک موسیقى از مرز فلان کشور خارج شد و توانست به مثلاً کشورهاى مختلف برود و یک عده طرفدار پیدا کند، مگر دلیل خوب بودن موسیقى است؟ نه، به هیچ وجه. ممکن است یک موسیقى یى باشد که به شهوترانى و تحرکات و نشاطهاى شهوى جوانى تحریک مى کند؛ طبیعى است که یک مشت جوانى که غفلت زده هستند، از این موسیقى خوششان مى آید. هر جایى که در دنیا دستشان به این نوار بیفتد، از آن نوار استفاده مى کنند. این دلیل خوب بودن موسیقى نیست.
من نمى توانم بطور مطلق بگویم که موسیقى اصیل ایرانى، موسیقى حلال است؛ نه، این طور نیست. بعضى خیال مى کنند که مرز موسیقى حلال و حرام، موسیقى سنتى ایرانى و موسیقى غیرسنتى است؛ نه، این طورى نیست. آن موسیقى یى که منادیان دین و شرع همیشه در دوره هاى گذشته با آن مقابله مى کردند و مى گفتند حرام است، همان موسیقى سنتى ایرانى خودمان است که به شکل حرامى در دربارهاى سلاطین، در نزد افراد بى بندوبار، در نزد افرادى که به شهوات تمایل داشتند و خوض در شهوات مى کردند، اجرا مى شده؛ این همان موسیقى حرام است. بنابراین، مرز موسیقى حرام و حلال، عبارت از ایرانى بودن، سنتى بودن، قدیمى بودن، کلاسیک بودن، غربى بودن یا شرقى بودن نیست؛ «مرز» آن چیزى است که من عرض کردم. این ملاک را مى شود به دست شما بدهیم، اما این که آیا این نوار جزو کدامهاست، این را من نمى توانم مشخص کنم.
البته الان دستگاههایى هستند که دارند ممیزى مى کنند؛ اما من خیلى هم اطمینان ندارم که این ممیزیها صددرصد درست باشد. گاهى مى آیند به ما مى گویند که یک نوار بسیار بد یا مبتذلى را دارند به صورت مجاز پخش مى کنند؛ گاهى هم ممکن است عکس این اتفاق بیفتد. من الان نمى دانم واقعاً این ممیزیها چقدر از روى واقع بینى و ضابطه مندى انجام مى گیرد؛ اما آن چیزى که من مى توانم به شما – به عنوان یک جوان خوب و به عنوان کسى که مثل فرزندان خودم هستید – به عنوان نصیحت و نظر خودم بگویم، این است که عرض کردم.
به نظرم مى رسد که موسیقى مى تواند گمراه کننده باشد، مى تواند انسان را به شهوات دچار کند، مى تواند انسان را غرق در ابتذال و فساد و پستى بکند؛ مى تواند هم این نباشد و مى تواند عکس این باشد؛ مرز حلال و حرام این جاست. من امیدوارم که شما جوانان با این زاد و تقوا بتوانید وارد میدان بشوید و تولیدهایى داشته باشید که به معناى حقیقى کلمه هم خصوصیات موسیقى خوب و بلیغ را داشته باشد و به معناى حقیقى تأثیرگذار مثبت باشد و حقیقتاً جوانان و روحها را، به صفا و به معنویت و به حقیقت رهنمون کند
موسیقی دو قسم است حرام و حلال, بنابراین در مورد موسیقی نمی توان گفت به طور مطلق حرام یا حلال است. در صورتی که شما کارتان تنها منحصر به موسیقی حلال باشد, خوب اشکال ندارد و می تواند با دین داری نیز جمع شود, ولی در صورتی که بخواهید قسم حرام آن را با دینداری جمع کنید, خوب می دانید که نمی شود. البته در زمینه موسیقی باید توجه داشته باشید که حتی در قسم حلال آن نیز نباید افراط کرد, چون ممکن است آثار زیان باری به لحاظ روانی داشته باشد که به مرور زمان آشکار می شود. اگر زندگی موسیقی دان های بزرگ را مورد مطالعه قرار دهید, خواهید دید که بسیاری از آنها دچار چنین مشکلاتی بوده اند.
توضیح درباره انواع موسیقی:
1- موسیقی غنائی: هرگونه آهنگی است که به لحاظ شکل یا محتوا موجب تحریک شهوت ویا متناسب با مجالس گناه است. این گونه موسیقی, گاهی آرامش تخدیرگونه برای اعصاب دارد و گاهی هیجانات ناهنجار برای روان در پی دارد.
2- موسیقی غیرغنایی: شامل صداهای موزون طبیعت، مارش نظامی , صوت قرآنی, غیر غنایی، آواز حدی (برای تحریک حیوانات و دام) می شود. این نوع موسیقی میتواند پاسخگوی گرایش طبیعی انسان به زیبایی های سمفونی و موزون باشد.
با توجه به آنچه گفته شد بررسى متون دینى و آراء عالمان دین نشان مى دهد که موسیقى از نظر اسلام در چند صورت حرام مى باشد:
1 ) موسیقى مطرب یعنى آهنگ هایى که موجب (تحریکات غیرارادى در شنونده شود) و انسان را از یاد خدا غافل مى سازد. منظور از محرک بودن نیز نوعى و شأنى است؛ یعنى، به طور معمول چنین اثرى را دارا باشد نه فقط نسبت به شخص خاص.
2 ) موسیقى همراه با مضامین لهوى که به گونه اى موجب فساد اخلاق و انحراف اذهان است مانند ترانه هاى عاشقانه و اشعارى که در وصف زن، شراب و غیره است و از همین قسم است اشعارى که به هر نحو موجب ترویج باطل و مخالفت با حق باشد مانند توهین به مقدسات و یا در جهت تایید کفر و شرک و نظامهاى فاسد و سردمداران آن باشد.
3 ) موسیقى در مجلس گناه و لهوولعب مانند آهنگهایى که در حال رقص یا نوشیدن شراب و غیره نواخته مى شوند.
در هر صورت معیار در حرمت موسیقى مناسب بودن آن با مجالس لهو و داشتن مضامین فساد انگیز و اغوا کننده و طرب انگیز است و فرق نمى کند که از صدا و سیما باشد یا غیر آن. ایرانى باشد و یا غیرایرانى. همین طور فرقى بین رفع خستگى و غیر آن و براى خود یا دیگران در این حکم نیست و ملاک در تحریک شدن نوع مردم است نه شخص انسان و اگر صدای زن باشد حرمت مؤکد است.
نظر فقهی مراجع تقلید:
ملاک حرمت موسیقی ، مناسبت با مجالس لهو, گمراه کنندگی, تحریک شهوت و فساد انگیزی آن است.
در ادامه توجه شما را به مطالب زیر جلب می کنیم:
هر نوع آواز و آهنگى، حرام شمرده نمى شود؛ بلکه تنها آهنگ هاى مناسب با مجالس لهو و فساد، مشمول حرمت است و گوش دادن به آهنگ هایى که از این مشخصه عارى بوده و یا مشکوک به نظر مى رسد، اشکال ندارد.
آیات عظام امام، خامنه اى، فاضل و نورى:
معیار حرمت موسیقى، طرب انگیزى و لهوى بودن آن است که با مجالس گناه و خوش گذرانى و فساد تناسب دارد.امام، استفتاءات، ج 2، مکاسب محرمه، س 27 و ج 3، سؤالات متفرقه، س 107 و تحریرالوسیله، ج 1، مکاسب محرمه، م 13؛ آیت الله فاضل، جامع المسائل، ج 1، س 1005 و 987 و 988 و 974؛ آیت الله نورى، توضیح المسائل، مسائل مستحدثه؛ آیت الله خامنه اى، اجوبة الاستفتاءات، س 1127و1132.
آیت الله سیستانى، منهاج الصالحین، ج 2، م 20؛ آیت الله وحید، منهاج الصالحین، ج 3، م 17؛ آیت الله تبریزى، التعلیقة على منهاج الصالحین، المکاسب المحرمه، م 17؛ آیت الله مکارم، استفتاءات، ج 1، س 519 و 520.
تمامى مراجع تقلید، «لهوى بودن» را جزء و قید موسیقى حرام مى دانند؛ ولى در قید «طرب انگیزى» اختلاف نظر دارند.آیات عظام سیستانى، تبریزى، وحید و مکارم، موسیقى لهوى را حرام مى دانند؛ اگرچه طرب انگیز نباشد.
آیت الله صافی و آیت الله بهجت، گوش دادن به موسیقی غیرمطرب را هم اجازه نمی فرمایند.
در باره تأثیرات منفى و زیان بار موسیقى توجه شما را به مطالب زیر جلب می کنیم:
*قبل از ورود متذکر می شویم که تاثیراتی که به آن اشاره می شود, مربوط به موسیقی حرام و افراط در پرداختن به قسم حلال آن است, وگر نه درباره موسیقی حلال و پرداختن به اندازه و کم نمی توان چنین آثاری را به طور مطلق مترتب دانست. در صورتی که از موسیقی به عنوان یک ابزار, به جا و اندازه و با رعایت ضوابط و شرایط شرعی استفاده شود, چه بسا آثار مفیدی نیز داشته باشد, مانند آرامش. *