اولا بهتر است به آدرسهایی که در متن آمده مراجعه نمایید و با دقت مطالعه کنید.
ثانیا در خصوص مادر امام سجاد(ع) در تاریخ اختلاف نظرها وجود دارد و مورخین سند متقن و قطعی در این خصوص ارائه نداده اند تا اختلاف نظرها تمام شود . در همین سایت اطلاعات بیشتری به دست آورید.
ثالثا ایرانیان در بیشتر مناطق با پرداخت جزیه و حفظ دین خود با مسلملنان فاتح به توافق رسیدند و در آن حمله مسلمان نشدند و مسلمان شدن ایرانیان طی دو سه قرن صورت گرفته است.
رابعا اعراب تازه مسلمان شده پس از رحلت پیامبر (ص) شروع به گسترش قلمرو اسلام کردند و درگیری آنها عمدتا با نظامیان و کسانی بود که در مقابل آنها مقاومت می کردند.
فراموش نکنیم طبق اسناد تاریخی پیامبر خدا(ص) سالها قبل عبداللهبن حُذافه سهمى را براى دعوت کردن خسرو به اسلام، همراه نامهاى نزد او روانه کرد. عبدالله مىگوید: نامه پیامبر خدا را تسلیم خسرو کردم. چون نامه را براى او خواندند، آن را گرفت و پاره کرد. وقتى این خبر به پیامبر خدا رسید، فرمود: «پروردگارا! [نظامِ ] پادشاهىِ او را از هم بگسل!»
خسرو، طى نامهاى به «باذان» کارگزار خود در یمن، دستور داد که: دو مرد چابکسوار را نزد این مرد در حجاز بفرست تا خبرى از او براى من بیاورند.
باذان، پیشکار خود و یک نفر دیگر را با نامهاى فرستاد. آن دو، وارد مدینه شدند و نامه باذان را به پیامبر(ص) دادند. پیامبر خدا لبخندى زد و آن دو را که به خود مىلرزیدند، به اسلام دعوت کرد و فرمود: «امروز بروید و فردا پیش من بیایید تا آنچه را که لازم است، به شما بگویم».
روز بعد، آن دو، نزد پیامبر آمدند. پیامبر به آنان فرمود: «به ارباب خود بگویید که خداوندِ من، دیشب، هفت ساعت از شب گذشته، خدایگان او، خسرو را کُشت». آن شب، شب سهشنبه دهم جمادى اوّلِ سال هفتم هجرت بود. [پیامبر اضافه فرمود که] «خداى متعال پسر خسرو، شیرویه [قباد دوم] را بر وى چیره گردانید و او خسرو را به قتل رساند».
آن دو فرستاده با این خبر نزد باذان باز گشتند و [و وقتی به حقانیت پیامبر پی بردند] باذان و تمام ایرانیانى که در یمن بودند، مسلمان شدند.
خامسا در خصوص شان نزول آیه لا اکراه فی الدین بهتر است به تفسیر خود آیه در کتب تفسیری مراجعه شود ویا در همین سایت در بخش فلسفه و کلام جواب خود را در این خصوص جستجو کنید.
ثانیا در خصوص مادر امام سجاد(ع) در تاریخ اختلاف نظرها وجود دارد و مورخین سند متقن و قطعی در این خصوص ارائه نداده اند تا اختلاف نظرها تمام شود . در همین سایت اطلاعات بیشتری به دست آورید.
ثالثا ایرانیان در بیشتر مناطق با پرداخت جزیه و حفظ دین خود با مسلملنان فاتح به توافق رسیدند و در آن حمله مسلمان نشدند و مسلمان شدن ایرانیان طی دو سه قرن صورت گرفته است.
رابعا اعراب تازه مسلمان شده پس از رحلت پیامبر (ص) شروع به گسترش قلمرو اسلام کردند و درگیری آنها عمدتا با نظامیان و کسانی بود که در مقابل آنها مقاومت می کردند.
فراموش نکنیم طبق اسناد تاریخی پیامبر خدا(ص) سالها قبل عبداللهبن حُذافه سهمى را براى دعوت کردن خسرو به اسلام، همراه نامهاى نزد او روانه کرد. عبدالله مىگوید: نامه پیامبر خدا را تسلیم خسرو کردم. چون نامه را براى او خواندند، آن را گرفت و پاره کرد. وقتى این خبر به پیامبر خدا رسید، فرمود: «پروردگارا! [نظامِ ] پادشاهىِ او را از هم بگسل!»
خسرو، طى نامهاى به «باذان» کارگزار خود در یمن، دستور داد که: دو مرد چابکسوار را نزد این مرد در حجاز بفرست تا خبرى از او براى من بیاورند.
باذان، پیشکار خود و یک نفر دیگر را با نامهاى فرستاد. آن دو، وارد مدینه شدند و نامه باذان را به پیامبر(ص) دادند. پیامبر خدا لبخندى زد و آن دو را که به خود مىلرزیدند، به اسلام دعوت کرد و فرمود: «امروز بروید و فردا پیش من بیایید تا آنچه را که لازم است، به شما بگویم».
روز بعد، آن دو، نزد پیامبر آمدند. پیامبر به آنان فرمود: «به ارباب خود بگویید که خداوندِ من، دیشب، هفت ساعت از شب گذشته، خدایگان او، خسرو را کُشت». آن شب، شب سهشنبه دهم جمادى اوّلِ سال هفتم هجرت بود. [پیامبر اضافه فرمود که] «خداى متعال پسر خسرو، شیرویه [قباد دوم] را بر وى چیره گردانید و او خسرو را به قتل رساند».
آن دو فرستاده با این خبر نزد باذان باز گشتند و [و وقتی به حقانیت پیامبر پی بردند] باذان و تمام ایرانیانى که در یمن بودند، مسلمان شدند.
خامسا در خصوص شان نزول آیه لا اکراه فی الدین بهتر است به تفسیر خود آیه در کتب تفسیری مراجعه شود ویا در همین سایت در بخش فلسفه و کلام جواب خود را در این خصوص جستجو کنید.