۱۳۹۲/۱۰/۱۱
–
۴۱۰ بازدید
اینکه بعضی از علایم ظهور به وقوع پیوسته، آیا نمی تواند نشانه ای از نزدیک بودن قیام حضرت مهدی(عج) باشد؟
برخى بر این باورند که بسیارى از علایم ظهور اتفاق افتاده و تنها علایم حتمى ظهور باقى مانده است؛ پاسخ این است که واقعاً نمى توان سخنى قطعى و کامل در این مورد گفت؛ زیرا منابع اصلى و قدیمى شیعه، معمولاً از نشانه هاى خاص و محدود نام برده اند و بعضى از این نشانه هایى که به عنوان علایم اتفاق افتاده مطرح مى شود، در این منابع وجود ندارد و یا بسیار کم رنگ مطرح شده است پس ارائه نظر قطعى در مورد این نشانه ها، نیاز به پژوهش هاى علمى و گسترده در همه این منابع دارد.
از طرفى، سخن از واقع شدن بعضى از نشانه ها و تطبیق آنها با حوادث خارجى، دشوار است. به عنوان نمونه، در مواردى که سخن از یک علامت و ظهور فرج بعد از آن مطرح شده، منظور گشایش و راحتى براى مؤمنان است (نه ظهور حضرت مهدى(عج)).
از امام باقر«ع» نقل شده است: «منتظر صدایى باشید که از طرف دمشق، ناگهان به شما مى رسد که آن، گشایشى بزرگ براى شما خواهد بود» الغیبة نعمانى، ب 14، ح 66..
در بعضى از روایات، سخن امام به گونه اى است که خبر از یک اتفاق و واقعه مى دهد، نه اینکه بخواهد آن واقعه را یکى از علایم ظهور معرفى کند؛ مانند وقوع گرماى شدید در زمین همان، ح 44..
بعضى از نشانه ها نیز طورى است که مى تواند معناى دیگرى – غیر از معناى ظاهرى – داشته باشد؛ مانند طلوع خورشید از مغرب که شاید کنایه به ظهور از مکه باشد. چنان که امام على«ع» فرمود: «و هو الشمس الطالعة من مغربها»؛ بحارالانوار، ح 52، ح 26.
با این حال بعضى از علایم و نشانه هاى ظهور محقق شده است ر.ک: محمد صدر، تاریخ غیبت کبرى.. و این مى تواند نویدى از نزدیک شدن ظهور باشد. البته باید دانست قیام امام وابسته به تحقق علایم نیست، بلکه وقوع آنها خبر از نزدیک ظهور مى دهد. پس به استثناى برخى از علایم (نشانه هاى حتمى)، هیچ یک دلالت ندارند که میزان نزدیکى آن حوادث با ظهور چه قدر است؟ براى مثال ممکن است پدیده اى قرن ها قبل از قیام رخ دهد و پدیده اى در بیست یا سى سال قبل از ظهور رخ نماید.
بنابراین انتظار ظهور با دیدن این حوادث نباید به نحو عجولانه باشد، یعنى فکر کنیم با پیدایش فلان حادثه حتماً تا چند روز یا هفته دیگر قیام شروع خواهد شد، بلکه این مسائل، بیدارى را در ما به وجود مى آورد که یک گام به آن وعده بزرگ الهى نزدیک شده ایم و باید خود را بیش از پیش در مسیر این نهضت جهانى، آماده کنیم. ظهور حضرت مهدى(عج)، منوط به اذن الهى است و اذن الهى زمانى است که شرایط و زمینه هاى ظهور فراهم باشد.
در این رابطه توجه به چند نکته بایسته است:
یکم. عده اى با توجه به اوضاع و شرایط فعلى حاکم بر جهان به این باور رسیده اند که دوره اى که ما در آن زندگى مى کنیم همان دوره آخرالزمان است که در روایات به آن اشاره شده است؛ زیرا براى آخرالزمان نشانه هایى گفته شده (مانند گسترش فساد و تفسیر دین براساس هوا و هوس و…) که این نشانه ها در دوره زمانى ما به وقوع پیوسته است پس زمان کنونى آخرالزمان است و ظهور نیز در این دوران محقق مى شود. به علاوه با وجود انقلاب اسلامى ایران و زنده شدن نام و یاد امام زمان(عج)، آمادگى و اقبال مردم براى پذیرش ایشان بیشتر شده و امید به ظهور زیادتر گشته است.
دوم. برخى از علما معتقدند: همان گونه که غیبت دو مرحله اى بود و غیبت صغرى براى ایجاد آمادگى مردم براى ورود به غیبت کبرى لازم بود، ظهور نیز ممکن است دو مرحله اى باشد و با ظهور صغرى که در انقلاب اسلامى ایران تجلى یافته است، مردم با حقیقت قیام امام زمان آشنایى بیشترى پیدا کرده اند و براى ظهور اصلى و قیام جهانى حضرت آماده مى شوند.
سوم. حرکت عمومى کشورها و جوامع به سمت وحدت و همگرایى و به عبارت دیگر توجه به تشکیلات بین المللى و اتحادیه هاى منطقه اى و فاصله گرفتن از جزءگرایى، ملت ها را به این نتیجه رسانده که براى آینده اى بهتر، باید مرزها را به حداقل رساند و جهان را دهکده اى کوچک دانست. این رویداد، آمادگى مردم براى براى پذیرش یک حاکمیت فراگیر، بیشتر کرده است. البته استکبار جهانى تئورى دهکده جهانى را در جهت حفظ منافع خود و تک قطبى شدن جهان پى گیرى مى کند اما چه بسا اراده الهى به دست دشمنان خدا نیز انجام گیرد.
چهارم. اجحاف و تجاوز بیش از حد و روز افزون دولت هاى استکبارى به کشورهاى فقیر به شکل هاى گوناگون از یک سو و لجام گسیختگى فرهنگى و فکرى و علمى؛ مانند بحران هویت، بحران مشروعیت، بحران مدنیت از سوى دیگر، باعث هرج و مرج در زندگى بشر شده است.
این گونه مسائل و مباحث این واقعیت را اثبات مى کند که آینده روشن فقط در سایه حاکمیت فردى آسمانى است که احتمالاً ظهورش نزدیک است.
پنجم. گاهى خبرهایى مبتنى بر نزدیکى ظهور به برخى از شخصیت هاى نسبت داده مى شود که نیاز به تامل و بررسى دارد. باید دانست که امر مشخص نمودن زمان ظهور را فقط در اختیار خداوند است و هیچ کس نمى تواند براى آن زمانى معیّن کند، ولى متأسفانه گاهى شایعاتى مطرح مى شود که به هیچ عنوان اساس درستى ندارد.
از طرفى، سخن از واقع شدن بعضى از نشانه ها و تطبیق آنها با حوادث خارجى، دشوار است. به عنوان نمونه، در مواردى که سخن از یک علامت و ظهور فرج بعد از آن مطرح شده، منظور گشایش و راحتى براى مؤمنان است (نه ظهور حضرت مهدى(عج)).
از امام باقر«ع» نقل شده است: «منتظر صدایى باشید که از طرف دمشق، ناگهان به شما مى رسد که آن، گشایشى بزرگ براى شما خواهد بود» الغیبة نعمانى، ب 14، ح 66..
در بعضى از روایات، سخن امام به گونه اى است که خبر از یک اتفاق و واقعه مى دهد، نه اینکه بخواهد آن واقعه را یکى از علایم ظهور معرفى کند؛ مانند وقوع گرماى شدید در زمین همان، ح 44..
بعضى از نشانه ها نیز طورى است که مى تواند معناى دیگرى – غیر از معناى ظاهرى – داشته باشد؛ مانند طلوع خورشید از مغرب که شاید کنایه به ظهور از مکه باشد. چنان که امام على«ع» فرمود: «و هو الشمس الطالعة من مغربها»؛ بحارالانوار، ح 52، ح 26.
با این حال بعضى از علایم و نشانه هاى ظهور محقق شده است ر.ک: محمد صدر، تاریخ غیبت کبرى.. و این مى تواند نویدى از نزدیک شدن ظهور باشد. البته باید دانست قیام امام وابسته به تحقق علایم نیست، بلکه وقوع آنها خبر از نزدیک ظهور مى دهد. پس به استثناى برخى از علایم (نشانه هاى حتمى)، هیچ یک دلالت ندارند که میزان نزدیکى آن حوادث با ظهور چه قدر است؟ براى مثال ممکن است پدیده اى قرن ها قبل از قیام رخ دهد و پدیده اى در بیست یا سى سال قبل از ظهور رخ نماید.
بنابراین انتظار ظهور با دیدن این حوادث نباید به نحو عجولانه باشد، یعنى فکر کنیم با پیدایش فلان حادثه حتماً تا چند روز یا هفته دیگر قیام شروع خواهد شد، بلکه این مسائل، بیدارى را در ما به وجود مى آورد که یک گام به آن وعده بزرگ الهى نزدیک شده ایم و باید خود را بیش از پیش در مسیر این نهضت جهانى، آماده کنیم. ظهور حضرت مهدى(عج)، منوط به اذن الهى است و اذن الهى زمانى است که شرایط و زمینه هاى ظهور فراهم باشد.
در این رابطه توجه به چند نکته بایسته است:
یکم. عده اى با توجه به اوضاع و شرایط فعلى حاکم بر جهان به این باور رسیده اند که دوره اى که ما در آن زندگى مى کنیم همان دوره آخرالزمان است که در روایات به آن اشاره شده است؛ زیرا براى آخرالزمان نشانه هایى گفته شده (مانند گسترش فساد و تفسیر دین براساس هوا و هوس و…) که این نشانه ها در دوره زمانى ما به وقوع پیوسته است پس زمان کنونى آخرالزمان است و ظهور نیز در این دوران محقق مى شود. به علاوه با وجود انقلاب اسلامى ایران و زنده شدن نام و یاد امام زمان(عج)، آمادگى و اقبال مردم براى پذیرش ایشان بیشتر شده و امید به ظهور زیادتر گشته است.
دوم. برخى از علما معتقدند: همان گونه که غیبت دو مرحله اى بود و غیبت صغرى براى ایجاد آمادگى مردم براى ورود به غیبت کبرى لازم بود، ظهور نیز ممکن است دو مرحله اى باشد و با ظهور صغرى که در انقلاب اسلامى ایران تجلى یافته است، مردم با حقیقت قیام امام زمان آشنایى بیشترى پیدا کرده اند و براى ظهور اصلى و قیام جهانى حضرت آماده مى شوند.
سوم. حرکت عمومى کشورها و جوامع به سمت وحدت و همگرایى و به عبارت دیگر توجه به تشکیلات بین المللى و اتحادیه هاى منطقه اى و فاصله گرفتن از جزءگرایى، ملت ها را به این نتیجه رسانده که براى آینده اى بهتر، باید مرزها را به حداقل رساند و جهان را دهکده اى کوچک دانست. این رویداد، آمادگى مردم براى براى پذیرش یک حاکمیت فراگیر، بیشتر کرده است. البته استکبار جهانى تئورى دهکده جهانى را در جهت حفظ منافع خود و تک قطبى شدن جهان پى گیرى مى کند اما چه بسا اراده الهى به دست دشمنان خدا نیز انجام گیرد.
چهارم. اجحاف و تجاوز بیش از حد و روز افزون دولت هاى استکبارى به کشورهاى فقیر به شکل هاى گوناگون از یک سو و لجام گسیختگى فرهنگى و فکرى و علمى؛ مانند بحران هویت، بحران مشروعیت، بحران مدنیت از سوى دیگر، باعث هرج و مرج در زندگى بشر شده است.
این گونه مسائل و مباحث این واقعیت را اثبات مى کند که آینده روشن فقط در سایه حاکمیت فردى آسمانى است که احتمالاً ظهورش نزدیک است.
پنجم. گاهى خبرهایى مبتنى بر نزدیکى ظهور به برخى از شخصیت هاى نسبت داده مى شود که نیاز به تامل و بررسى دارد. باید دانست که امر مشخص نمودن زمان ظهور را فقط در اختیار خداوند است و هیچ کس نمى تواند براى آن زمانى معیّن کند، ولى متأسفانه گاهى شایعاتى مطرح مى شود که به هیچ عنوان اساس درستى ندارد.