زن نه در خانه پدر و نه در خانه شوهر ناگزیر به کار و تلاش برای تامین معیشت نیست، اجباری ندارد که در محیط خشن و توام با سر و صدای کارخانهها و یا در عمق معادن و زیر زمینها به تحمل صدمات و مشقات بپردازد. و نان برای اعضاء خانه فراهم کند. این امر بویژه در ایام عادت ماهانه و در دوران حمل و شیر دهی ستم عظیمی برای زن به حساب میآید. پس چه بهتر که او به کار لطیف و ظریف خود بپردازد و شوهر او به تامین معیشت و تحمل بار نفقهاش اقدام کند.
وظیفه اساسی زن
آن چه اسلام خواستار آن است این که زن زندگی ساز و هنرمند باشد. هم عامل آرامش و سکون باشد و هم بهشت را زیر قدم خود داشته باشد. اولی را در سایه خوب شوهرداری و دومی را در سایه تربیت نسل و مادری.
مرد در میدان مبارزه زندگی خسته و کوفته میشود، ناگزیر باید به گوشهای از میدان پناه برد و در آن جا به استراحت بپردازد. آن گوشه میدان خانه است که محل سکون و آرامش اوست، یعنی همان جائی که تمرین جهاد زن آغاز میگردد. (جهاد المرأة حسن التبعل).
خانه فاطمه (علیهالسّلام) آن چنان پناهگاهی بود که علی (علیهالسّلام) آن مرد رزم هرآنگاه که خسته و مانده میشد به خانه فاطمه و به او پناه میبرد و به تعبیر خود ساعتی آرامش مییافت و دل را سبک میکرد.
هم چنین کودک بی پناه به دامان مادر پناه میبرد و این مادر است که دست کودک را در دست و ذهنش را متوجه خود دارد. او را بهشتی و یا جهنمی میکند. لطافت و ظرافت طبع مادر ایجاب میکند که در سنگر خانواده سرگرم و برای فرزندان خویش مادر و برای شوهرش همسر باشد. و این دو کار و اصولا همه کار زنان خدمت است، خدمتی که برای آن اجر و پاداشی فوق العاده در نظر گرفته شده است. امام صادق (علیهالسّلام) درباره نمونهای از ارزش خدمت زن میفرماید: هیچ زنی نیست که شوهرش را از شربت آبی سیراب سازد، جز آن که برای او بهتر از یک سال عبادت است، آن هم عبادتی که در آن روزها روزهدار و شبها قائم به تهجد باشد. [۱]
زن و خدمت اجتماعی
در عین حال این سخن بدان معنی نیست که ورود زن در عالم خدمات اجتماعی امری تحریم شده است. کار زنان حرام نیست و حتی در مواردی شاید در حد واجب کفایی باشد.
در دنیای اسلام ما برای برخی از خدمات نیاز به کار زنان داریم مثلا برای تربیت دختران نیاز به معلم زن است، برای درمان زنان و بانوان نیاز به پزشک زن است، حتی برای کارهای پرستاری و زخم بندی و مداواها نیاز به خدمت زنان میباشد.
بر این اساس غرض ما نفی کار زنان و خدمت آنها به اجتماع نیست از آن بابت که جامعه و دولت به آن شدیدا نیاز دارند. ولی مساله این است که این کار نباید به بهای همه چیز تمام شود و مثلاً شرف و حیثیت زن لکهدار، دامن اجتماع آلوده و نسل انسانی ضایع گردد. کاری باید برای زنان تهیه شود که در آن جداً مردان وامانده باشند و در همین کار هم ایمان و شرف او و فرزندان باید حفظ گردد و زندگی خانوادگی متزلزل و بی رونق نگردد.
لزوم کار برای زن
ما حتی برای زنان در موردی مساله اشتغال را ضروری میدانیم و این امر بخاطر موارد ذیل است.
۱. بیکاری در خانه و نداشتن یک اشتغال که در ساعات فراغت بدان سرگرم گردد موجب احساس تنهائی، آزردگی و ملالت است و زن را بصورت موجودی زندانی در حصار خانواده در میآورد که این خود امری نگران کننده است.
۲. وجود یک کار و سرگرمی در ساعات فراغت میتواند سببی برای احساس استقلال بیشتر و رهائی در وابستگی شدید مالی به همسر باشد. درست است که شوهر موظف است هزینههای ضروری همسرش را تامین کند ولی برای بسیاری از زنان سخت و ناگوار است که در هر موردی بسوی شوهر دست دراز کنند. بویژه در آن گاه که شوهر اندکی ممسک باشد. وجود یک کار و سرگرمی به هر میزان که درآمدش اندک باشد او را از استقلال مالی نسبی برخوردار خواهد کرد.
۳. درآمدهای اندک زن که در سایه کارهای ولو کوچک حاصل شود در مواردی کارساز و حلال مشکل خواهد بود و باعث میشود گرهی از زندگی گشوده شده و اعضای خانواده از فراغت و آسایشی ولو نسبی برخوردار گردند و بار حادثه بر اعضای خانه سنگین نیاید.
۴. تمرین کار و کسب درآمد برای روزهای حادثه و پیشامدهای ناگوار زندگی و ایام مرگ همسر و تنهائی میتواند مفید باشد و زن را از قید وابستگیها رهائی دهد. او باشد و فرزندان خود و درآمدی اندک. و ما در تاریخ حیات بشر، حتی در محلهها و منطقهها از این شیر زنان بسیار دیدهایم.
۵. ما معتقدیم بیکاری زن به مراتب خطر آفرینتر از بی کاری مرد است، هم در جنبه ابتلاآت جسمانی و روانی فرد و هم در رابطه با حیات اجتماعی و وسوسه گریها و سخن چینیها و تن دادن به گناهان.
زیان کار زنان
کار زنان در محیط خارج خانه با دشواریهای متعدد همراه و حتی در مواردی مساله آفرین است.
۱. بر اساس تحقیقات بخشی از اختلافات و درگیریهای خانوادگی مربوط به کار زنان است که بر اثر آن بخشی از وظایف و مسؤولیتهائی که مرد متوقع از زنان است بر زمین میماند.
۲. در اثر کار مادران فرزندان ناگزیرند در محیطی دور از محیط خانواده و در پرورشگاهها زندگی کنند که این امر خود عقب ماندگی در رشد روانی را سبب میشود. بر اساس تحقیقات علمی چنین کودکان دیرتر نشستن را میآموزند، دیر به حرف میآیند، دیرتر میایستند، پرخاشگر و متجاوزند، پرتوقعند. در آینده کمتر حاضرند با طیب خاطر مسؤولیت بپذیرند.
۳. عدهای بسیار از کودکان در اثر دوری از مادر احساس بی کسی و تنهائی میکنند و یار و غم خواری ندارند که به او راز دل بگویند. چنین کودکان حتی نسبت به مادر خود بی اعتنا، به حقوقشان بدبین و به رفتارشان بدگماناند.
۴. اغلب زنان کارمند گرفتار خستگی روحیاند. زیرا مسؤولیتشان سنگین و غیر قابل تحمل است. هم باید کار بیرون را انجام دهند، هم کارهای خانه را، هم نگهداری فرزند را و هم حفظ آرامش خاطر شوهر را و این کاری بس سنگین و دشوار است. آنها حتی وقت ندارند از کودک خود دلجوئی کنند و یا در مهد کودکها از او احوال بپرسند.
۵. سنگینی وظیفه و مسؤولیت سبب میشود که به همسر خود نرسند، به کارهای او با بی اعتنایی بنگرند، نگاهها دلسرد کننده و برخوردها یاس آور باشد و این خود موجب افسردگیها و اختلافهاست. بررسیهای تحقیقی نشان میدهند که کار بیرون زنان ناسازگاری خانواده را زیاد میکند اگر چه ممکن است از لحاظ اقتصادی منافعی را نصیب خانواده کند.
۶. و بالاخره باید بگوئیم که کار زنان سبب میشود دلبری و جاذبه او اندک شود، او نتواند به سر و وضع خود برسد و با شوهر بصورت یک کارمند اداری برخورد کند و حتی رعایت حقوق را فراموش نماید. و این همه سبب تزلزل ارکان حیات خانواده است.
شرایط کار زنان
کار زنان با توجه به نیاز جامعه خوب است و حتی در مواردی خاص در حد وجوب کفائی است ولی بشرطی که جوانبی در آن مراعات شود.
۱. کاری تقریباً نیمه وقت باشد و همه اوقات رسمی و اداری زن را اشغال نکند.
۲. منافع و مصالح همسر مورد نظر بوده و حقی از او تضییع نشود.
۳. حقوق کودکان در سایه این کار ضایع نگردد از آن بابت که در مواردی جبران حقوق از دست رفته امری قریب به محال میشود.
۴. حفظ شرف و اصالت خود او مورد نظر باشد و موجبی برای آلودگی و گناه پدید نیاید.
۵. رفتار او در محیط کار موجب آلودگی و انحراف دیگران و جلب نظر بیگانه نگردد که این خود عامل نابسامانیهاست.
۶. شغل و کار زن او را از وظیفه اصلی که مدیریت کانون و ایجاد گرمی در آن است دور نکند.
۷. و بالاخره شغل و کار او صرفا هدف خدمتی را تعقیب کند نه ارضای هوس و غرور، چشم و همچشمی، و سری در میان سرها داشتن و البته اگر کارش بگونهای برنامه ریزی شود که هم در زندگی خانوادگی برسد و هم به خدمت اجتماعی بسیار جالب و مناسب خواهد بود.
درآمد کار زنان
زن تن به کار میدهد و درآمدی تولید میکند. حتی ممکن است در این کار مورد تشویق همسر قرار گیرد و او هم موجبات کار او را فراهم کند و زمینه سازیهائی در این جنبه داشته باشد. ولی این همه موجب آن نمیشود که شوهر احساس حقی در این درآمد بکند و یا از زن خواستار شود که کل یا بخشی از آن را در اختیارش بگذارد.
در نظام حیات اسلامی برای زن هم چون مرد مساله استقلال مالی مطرح است و زنان آزادی اقتصادی دارند. محصول کارشان از آن خودشان است. میتوانند با آن به خرید و فروش بپردازند، ملکی را بخرند و اجاره دهند و یا آن را در راه خیر صرف نمایند.
زن دارای حق مالکیت است و او را از این حق نمیتوان محروم کرد. شوهر نمیتواند نفوذی در امور مالی زن داشته باشد و یا در این رابطه برای او تعیین تکلیف کند، مگر آن گاه که زن او را نماینده شرعی و یا وکیل خود در امور مالی نماید. بر این اساس کار زن در خارج خانه در عین اجازه از مرد نفعی مالی برای شوهر نخواهد داشت مگر بمیزانی که خود زن بخواهد و ببخشد.
رسیدگی به امور خانه
در عین حال ذکر این نکته ضروری است، آن چه را که گفتیم صورت حقوقی، شرعی و قانونی دارد، بدین معنی که شوهر بر اساس قانون حق مداخله در درآمد زن را ندارد و نمیتواند چیزی از او اخذ کند. ولی این سخن بدین معنی نیست که زن هم نتواند در راه مصالح خانواده چیزی را هزینه کند.
انس و الفت زن و شوهر، وحدت و یگانگی آنها ایجاب میکند که زن در مراحل حیات بشرط توان برای همسر خود یاور و پشتیبان باشد. در موارد لزوم و در تنگناها او هم خود را شریکی بحساب آورد و سهمی در گرداندن چرخ خانواده داشته باشد.
ما نمیگوئیم زن خود را برای خانواده فدا کند ولی میگوئیم اگر در حد ایثار از خود گذشتگی نماید و زیر بازوی شوهر را بگیرد جای دوری نمیرود. زحمات و فداکاری زنان اگر در زندگی دنیوی بدون اجر و پاداش بماند لااقل در سرای آخرت برای او اجری معنوی پدید خواهد آورد و موجب فضیلت و امتیازی از او بر دیگران خواهد بود.
پانویس
۱. ↑ شیخ حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۴، ص۱۲۳.