۱۳۹۵/۰۲/۱۴
–
۲۱۷۸ بازدید
سلام خسته نباشید چرا قران در سوره ی نور ایه ی ۴۳ میفرماید باران از ابر میاد ولی تگرگ از گوه ها ولی تگرگ همون قطرات بارانه که در اختشاشات شدید جو منجمد شده
با سلام و آرزوی موفقیت برای شما پرسشگر محترم
خداوند در این آیه روى سخن را به پیامبر صلی الله علیه و آله کرده مى گوید: آیا ندیدى که خداوند ابرهایى را به آرامى میراند، سپس آنها را با هم پیوند مى دهد، و بعد متراکم مى سازد؟! (أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ یُزْجِی سَحاباً ثُمَّ یُؤَلِّفُ بَیْنَهُ ثُمَّ یَجْعَلُهُ رُکاماً).
و در این حال دانه هاى باران را مى بینى که از لابلاى ابرها خارج مى شوند و بر کوه و دشت و باغ و صحرا فرو مى بارند (فَتَرَى الْوَدْقَ یَخْرُجُ مِنْ خِلالِهِ).
یزجى از ماده ازجاء به معنى راندن با ملایمت است، راندنى که براى ردیف کردن موجودات پراکنده مى باشد، و این تعبیر دقیقا در مورد ابرها صادق است که هر قطعه اى از آن از گوشه اى از دریاها برمى خیزد، سپس دست قدرت پروردگار آنها را به سوى هم مى راند و پیوند مى دهد، و متراکم مى سازد.
رکام (بر وزن غلام) به معنى اشیایى است که روى هم متراکم شده اند.
و اما ودق (بر وزن شرق) به عقیده بسیارى از مفسران به معنى دانه هاى باران است که از خلال ابرها بیرون مى آید، ولى به گفته راغب در مفردات معنى دیگرى نیز دارد، و آن ذرات بسیار کوچکى از آب است که به صورت غبار به هنگام نزول باران در فضا پراکنده مى شود، ولى معنى اول در اینجا مناسبتر است، زیرا آنچه بیشتر نشانه عظمت پروردگار است همان دانه هاى حیاتبخش باران مى باشد نه آن ذرات غبار مانند آب.
بعلاوه در هر مورد که قرآن مساله ابرها و نزول برکات را از آسمان مطرح کرده به مساله باران اشاره مى کند.
سپس به یکى دیگر از پدیده هاى شگفت انگیز آسمان و ابرها اشاره کرده مى گوید: و خدا از آسمان، از کوه هایى که در آسمان است، دانه هاى تگرگ نازل مى کند (وَ یُنَزِّلُ مِنَ السَّماءِ مِنْ جِبالٍ فِیها مِنْ بَرَدٍ).
تگرگهایى که هر کس را بخواهد به وسیله آن زیان مى رساند شکوفه هاى درختان، میوه ها و زراعتها، و حتى گاه حیوانها و انسانها از آسیب آن در امان نیستند (فَیُصِیبُ بِهِ مَنْ یَشاءُ).
و از هر کس بخواهد این عذاب و زیان را بر طرف مى سازد (وَ یَصْرِفُهُ عَنْ مَنْ یَشاءُ).
آرى او است که از یک ابر گاهى باران حیاتبخش نازل مى کند و گاه با مختصر تغییر آن را مبدل به تگرگهاى زیانبار و حتى کشنده مى کند، و این نهایت قدرت و عظمت او را نشان مى دهد که سود و زیان و مرگ و زندگى انسان را در کنار هم چیده بلکه در دل هم قرار داده است!
و در پایان آیه به یکى دیگر از پدیده هاى آسمانى که از آیات توحید است اشاره کرده مى گوید: نزدیک است درخشندگى برق ابرها، چشمهاى انسان را ببرد (یَکادُ سَنا بَرْقِهِ یَذْهَبُ بِالْأَبْصارِ).
ابرهایى که در حقیقت از ذرات آب تشکیل شده است به هنگامى که حامل نیروى برق مى شود، آن چنان آتشى از درونش بیرون مى جهد که برقش چشمها را خیره، و رعدش گوشها را از صداى خود پر مى کند، و گاه همه جا را مى لرزاند، این نیروى عظیم در لابلاى این بخار لطیف راستى شگفت انگیز است!
پاسخ به یک سؤال [کدام کوه در آسمان است که تگرگها از آن فرو مى ریزند؟]تنها سؤالى که در اینجا باقى مى ماند این است که این کدام کوه در آسمان است که تگرگها از آن فرو مى ریزند، در اینجا مفسران بیانات مختلفى دارند:
1- بعضى گفته اند جبال (کوه ها) در اینجا جنبه کنایى دارد، همانگونه که مى گوئیم کوهى از غذا، یا کوهى از علم، بنا بر این مفاد آیه فوق این است که در واقع کوهى و توده عظیمى از تگرگ به وسیله ابرها در دل آسمان به وجود مى آید، و از آنها بخشى در شهر، و بخشى در بیابان فرو مى ریزد، و حتى کسانى مورد اصابت آن قرار مى گیرند.
2- بعضى دیگر گفته اند منظور از کوه ها، توده هاى عظیم ابر است که در عظمت و بزرگى بسان کوه است.
3- نویسنده تفسیر فى ظلال در اینجا بیان دیگرى دارد که مناسبتر به نظر مى رسد و آن اینکه توده هاى ابر در وسط آسمان به راستى شبیه کوه ها هستند گر چه از طرف پائین به آنها مى نگریم صافند. اما کسانى که با هواپیما بر فراز ابرها حرکت کرده اند غالبا با چشم خود این منظره را دیده اند که ابرها از آن سو به کوه ها و دره ها و پستیها و بلندیهایى مى مانند که در روى زمین است، و به تعبیر دیگر سطح بالاى ابرها هرگز صاف نیست، و همانند سطح زمین داراى ناهمواریهاى فراوان است، و از این نظر اطلاق نام جبال بر آنها مناسب است « تفسیر فى ظلال، جلد 6 صفحه 109».
بر این سخن مى توان این نکته دقیق را افزود که به عقیده دانشمندان تکون تگرگ در آسمان به این طریق است که دانه هاى باران از ابر جدا مى شود، و در قسمت فوقانى هوا به جبهه سردى برخورد مى کند و یخ مى زند، سپس طوفانهاى کوبنده اى که در آن منطقه حکمفرما است گاهى این دانه ها را مجددا به بالا پرتاب مى کند، و بار دیگر این دانه ها به داخل ابرها فرو مى رود و لایه دیگرى از آب به روى آن مى نشیند که به هنگام جدا شدن از ابر مجددا یخ مى بندد، و گاهى این موضوع چندین بار تکرار مى شود و هر زمان لایه تازه اى روى آن مى نشیند تا تگرگ به اندازه اى درشت شود که دیگر طوفان نتواند آن را به بالا پرتاب کند، اینجا است که راه زمین را به پیش مى گیرد و فرود مى آید، و یا اینکه طوفان فرو مى نشیند و بدون مانع به طرف زمین حرکت مى کند « دائرة المعارف فرهنگ نامه ماده تگرگ».
با توجه به این مطلب، نکته علمى که در کلمه جبال در اینجا نهفته است روشنتر مى شود، زیرا به وجود آمدن تگرگهاى درشت و سنگین در صورتى امکان پذیر است که توده هاى ابر متراکم گردند، تا هنگامى که طوفان دانه یخ زده تگرگ را به میان آن پرتاب مى کند مقدار بیشترى آب به خود جذب نماید، و این تنها در آنجاست که توده هاى ابر بسان کوه هاى مرتفع در جهت بالا قرار گیرد و منبع قابل ملاحظه اى براى تکون تگرگ شود (دقت کنید) « در جمله و یُنَزِّلُ مِنَ السَّماءِ مِنْ جِبالٍ من برد سه بار کلمه من تکرار شده است که از نظر ادبیات عرب نخستین آنها من ابتدائیه است، و دومین آن نیز تناسب با ابتدائیه دارد و اما سومین من طبق تفاسیرى که در بالا گفته شد متفاوت است، بنا بر تفسیر اول من بیانیه خواهد بود، و مفهوم جمله این مى شود: خداوند از آسمان از کوه هایى که از تگرگ است تگرگهایى فرو مى فرستد (بنا بر این مفعول ینزل محذوف است) و آن کلمه البرد بوده که از قرینه کلام فهمیده مى شود، اما بنا بر تفسیر دوم و تفسیر سوم که ما انتخاب کردیم من یا زائد خواهد بود (چنان که در تفسیر روح المعانى از اخفش در اینجا نقل شده) و یا تبعیضیه است (دقت کنید)».
در اینجا تحلیل دیگرى از بعضى از نویسندگان مى خوانیم که خلاصه آن چنین است:
در آیات مورد بحث ابرهاى بلند صریحا به کوه هایى از یخ اشاره مى کند و یا به تعبیر دیگر کوه هایى که در آن نوعى از یخ وجود دارد و این بسیار جالب است، زیرا بعد از اختراع هواپیما و امکان پروازهاى بلند که دید دانش بشر را وسعت بخشید، دانشمندان به ابرهایى متشکل و مستور از سوزنهاى یخ رسیدند که درست عنوان کوه هایى از یخ بر آنها صادق است، و باز هم عجیب است که یکى از دانشمندان شوروى در تشریح ابرهاى رگبارى طوفانى، چندین بار از آنها به عنوان کوه هاى ابر یا کوه هایى از برف یاد کرده است، و به این ترتیب روشن مى شود که براستى در آسمان کوه هایى از یخ وجود دارد « باد و باران در قرآن صفحه 140 و 141».
منبع:
آیت الله مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج 14، ص503- 506
خداوند در این آیه روى سخن را به پیامبر صلی الله علیه و آله کرده مى گوید: آیا ندیدى که خداوند ابرهایى را به آرامى میراند، سپس آنها را با هم پیوند مى دهد، و بعد متراکم مى سازد؟! (أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ یُزْجِی سَحاباً ثُمَّ یُؤَلِّفُ بَیْنَهُ ثُمَّ یَجْعَلُهُ رُکاماً).
و در این حال دانه هاى باران را مى بینى که از لابلاى ابرها خارج مى شوند و بر کوه و دشت و باغ و صحرا فرو مى بارند (فَتَرَى الْوَدْقَ یَخْرُجُ مِنْ خِلالِهِ).
یزجى از ماده ازجاء به معنى راندن با ملایمت است، راندنى که براى ردیف کردن موجودات پراکنده مى باشد، و این تعبیر دقیقا در مورد ابرها صادق است که هر قطعه اى از آن از گوشه اى از دریاها برمى خیزد، سپس دست قدرت پروردگار آنها را به سوى هم مى راند و پیوند مى دهد، و متراکم مى سازد.
رکام (بر وزن غلام) به معنى اشیایى است که روى هم متراکم شده اند.
و اما ودق (بر وزن شرق) به عقیده بسیارى از مفسران به معنى دانه هاى باران است که از خلال ابرها بیرون مى آید، ولى به گفته راغب در مفردات معنى دیگرى نیز دارد، و آن ذرات بسیار کوچکى از آب است که به صورت غبار به هنگام نزول باران در فضا پراکنده مى شود، ولى معنى اول در اینجا مناسبتر است، زیرا آنچه بیشتر نشانه عظمت پروردگار است همان دانه هاى حیاتبخش باران مى باشد نه آن ذرات غبار مانند آب.
بعلاوه در هر مورد که قرآن مساله ابرها و نزول برکات را از آسمان مطرح کرده به مساله باران اشاره مى کند.
سپس به یکى دیگر از پدیده هاى شگفت انگیز آسمان و ابرها اشاره کرده مى گوید: و خدا از آسمان، از کوه هایى که در آسمان است، دانه هاى تگرگ نازل مى کند (وَ یُنَزِّلُ مِنَ السَّماءِ مِنْ جِبالٍ فِیها مِنْ بَرَدٍ).
تگرگهایى که هر کس را بخواهد به وسیله آن زیان مى رساند شکوفه هاى درختان، میوه ها و زراعتها، و حتى گاه حیوانها و انسانها از آسیب آن در امان نیستند (فَیُصِیبُ بِهِ مَنْ یَشاءُ).
و از هر کس بخواهد این عذاب و زیان را بر طرف مى سازد (وَ یَصْرِفُهُ عَنْ مَنْ یَشاءُ).
آرى او است که از یک ابر گاهى باران حیاتبخش نازل مى کند و گاه با مختصر تغییر آن را مبدل به تگرگهاى زیانبار و حتى کشنده مى کند، و این نهایت قدرت و عظمت او را نشان مى دهد که سود و زیان و مرگ و زندگى انسان را در کنار هم چیده بلکه در دل هم قرار داده است!
و در پایان آیه به یکى دیگر از پدیده هاى آسمانى که از آیات توحید است اشاره کرده مى گوید: نزدیک است درخشندگى برق ابرها، چشمهاى انسان را ببرد (یَکادُ سَنا بَرْقِهِ یَذْهَبُ بِالْأَبْصارِ).
ابرهایى که در حقیقت از ذرات آب تشکیل شده است به هنگامى که حامل نیروى برق مى شود، آن چنان آتشى از درونش بیرون مى جهد که برقش چشمها را خیره، و رعدش گوشها را از صداى خود پر مى کند، و گاه همه جا را مى لرزاند، این نیروى عظیم در لابلاى این بخار لطیف راستى شگفت انگیز است!
پاسخ به یک سؤال [کدام کوه در آسمان است که تگرگها از آن فرو مى ریزند؟]تنها سؤالى که در اینجا باقى مى ماند این است که این کدام کوه در آسمان است که تگرگها از آن فرو مى ریزند، در اینجا مفسران بیانات مختلفى دارند:
1- بعضى گفته اند جبال (کوه ها) در اینجا جنبه کنایى دارد، همانگونه که مى گوئیم کوهى از غذا، یا کوهى از علم، بنا بر این مفاد آیه فوق این است که در واقع کوهى و توده عظیمى از تگرگ به وسیله ابرها در دل آسمان به وجود مى آید، و از آنها بخشى در شهر، و بخشى در بیابان فرو مى ریزد، و حتى کسانى مورد اصابت آن قرار مى گیرند.
2- بعضى دیگر گفته اند منظور از کوه ها، توده هاى عظیم ابر است که در عظمت و بزرگى بسان کوه است.
3- نویسنده تفسیر فى ظلال در اینجا بیان دیگرى دارد که مناسبتر به نظر مى رسد و آن اینکه توده هاى ابر در وسط آسمان به راستى شبیه کوه ها هستند گر چه از طرف پائین به آنها مى نگریم صافند. اما کسانى که با هواپیما بر فراز ابرها حرکت کرده اند غالبا با چشم خود این منظره را دیده اند که ابرها از آن سو به کوه ها و دره ها و پستیها و بلندیهایى مى مانند که در روى زمین است، و به تعبیر دیگر سطح بالاى ابرها هرگز صاف نیست، و همانند سطح زمین داراى ناهمواریهاى فراوان است، و از این نظر اطلاق نام جبال بر آنها مناسب است « تفسیر فى ظلال، جلد 6 صفحه 109».
بر این سخن مى توان این نکته دقیق را افزود که به عقیده دانشمندان تکون تگرگ در آسمان به این طریق است که دانه هاى باران از ابر جدا مى شود، و در قسمت فوقانى هوا به جبهه سردى برخورد مى کند و یخ مى زند، سپس طوفانهاى کوبنده اى که در آن منطقه حکمفرما است گاهى این دانه ها را مجددا به بالا پرتاب مى کند، و بار دیگر این دانه ها به داخل ابرها فرو مى رود و لایه دیگرى از آب به روى آن مى نشیند که به هنگام جدا شدن از ابر مجددا یخ مى بندد، و گاهى این موضوع چندین بار تکرار مى شود و هر زمان لایه تازه اى روى آن مى نشیند تا تگرگ به اندازه اى درشت شود که دیگر طوفان نتواند آن را به بالا پرتاب کند، اینجا است که راه زمین را به پیش مى گیرد و فرود مى آید، و یا اینکه طوفان فرو مى نشیند و بدون مانع به طرف زمین حرکت مى کند « دائرة المعارف فرهنگ نامه ماده تگرگ».
با توجه به این مطلب، نکته علمى که در کلمه جبال در اینجا نهفته است روشنتر مى شود، زیرا به وجود آمدن تگرگهاى درشت و سنگین در صورتى امکان پذیر است که توده هاى ابر متراکم گردند، تا هنگامى که طوفان دانه یخ زده تگرگ را به میان آن پرتاب مى کند مقدار بیشترى آب به خود جذب نماید، و این تنها در آنجاست که توده هاى ابر بسان کوه هاى مرتفع در جهت بالا قرار گیرد و منبع قابل ملاحظه اى براى تکون تگرگ شود (دقت کنید) « در جمله و یُنَزِّلُ مِنَ السَّماءِ مِنْ جِبالٍ من برد سه بار کلمه من تکرار شده است که از نظر ادبیات عرب نخستین آنها من ابتدائیه است، و دومین آن نیز تناسب با ابتدائیه دارد و اما سومین من طبق تفاسیرى که در بالا گفته شد متفاوت است، بنا بر تفسیر اول من بیانیه خواهد بود، و مفهوم جمله این مى شود: خداوند از آسمان از کوه هایى که از تگرگ است تگرگهایى فرو مى فرستد (بنا بر این مفعول ینزل محذوف است) و آن کلمه البرد بوده که از قرینه کلام فهمیده مى شود، اما بنا بر تفسیر دوم و تفسیر سوم که ما انتخاب کردیم من یا زائد خواهد بود (چنان که در تفسیر روح المعانى از اخفش در اینجا نقل شده) و یا تبعیضیه است (دقت کنید)».
در اینجا تحلیل دیگرى از بعضى از نویسندگان مى خوانیم که خلاصه آن چنین است:
در آیات مورد بحث ابرهاى بلند صریحا به کوه هایى از یخ اشاره مى کند و یا به تعبیر دیگر کوه هایى که در آن نوعى از یخ وجود دارد و این بسیار جالب است، زیرا بعد از اختراع هواپیما و امکان پروازهاى بلند که دید دانش بشر را وسعت بخشید، دانشمندان به ابرهایى متشکل و مستور از سوزنهاى یخ رسیدند که درست عنوان کوه هایى از یخ بر آنها صادق است، و باز هم عجیب است که یکى از دانشمندان شوروى در تشریح ابرهاى رگبارى طوفانى، چندین بار از آنها به عنوان کوه هاى ابر یا کوه هایى از برف یاد کرده است، و به این ترتیب روشن مى شود که براستى در آسمان کوه هایى از یخ وجود دارد « باد و باران در قرآن صفحه 140 و 141».
منبع:
آیت الله مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج 14، ص503- 506