حتماً شنیدهاید که میگویند مراودۀ اقتصادی و تجارت با قدرتهای برتر اصلاً فایده ندارد، چون آنها فناوریهای مدرن را به ما نمیدهند و در نهایت میخواهند از ما مشتی مصرفکنندۀ بیخاصیت بسازند که طفیلی آنها باشیم. از این انگاره سپس نتایج دیگری گرفته میشود که شاهبیت همۀ آنها خودکفایی و تأکید بر دوری از اقتصاد جهانی است.
اما این تصور نه تنها ایراد اساسی دارد، بلکه اساساً نادرست است. یکی از مشکلات اساسی ما ایرانیها در عصر جدید این بود که «سازوکار بازار» را نشناختیم. یعنی به روابط علّی میان بازار و توسعه و میان بازار و فناوری پی نبردیم. به همین دلیل است که جملات مشکوک و معیوبی مانند این در ذهنیت ما را اشغال کرد: «آنها اصلاً به ما فناوری نمیدهند!» من مدعی نیستم دیگران به آسانی فناوریهای خود را در اختیار ما میگذارند! اصلاً مسئله درست یا غلط بودن این جمله نیست، بلکه مسئله این است که اصلاً این زاویۀ دید خطاست؛ درست مانند اینکه کسی بگوید، من از مراودۀ تجاری با هموطنانم خودداری میکنم، چون هیچکس دانش فنیاش را در اختیار من نمیگذارد! هیچکس در داخل یک کشور به این دلیل که دیگران دانش فنیشان را در اختیار او نمیگذارد، از تجارت و مراوده خودداری نمیکند! اما چرا وقتی به بازار آزاد جهانی میرسیم، با چنین انگارههای عجیب و غریبی روبرو میشویم؟ مسئله چیست؟
رابطۀ فناوری و بازار مانند رابطۀ مرغ و تخممرغ نیست. یعنی اینطور نیست که بپرسیم اول بازار (مرغ) بوده یا فناوری (تخممرغ)! قضیه در اینجا کاملاً روشن است: اول بازار است و بعد فناوری. به همین دلیل این تصور که میتوان فارغ از بازار به فناوری رسید، اصلاً تصور وارونهای است. بگذارید کمی به عقبتر بروم: گمان میشود اول فناوری پدید آمد و بعد این فناوری کاپیتالیسم (همان تولید و بازار آزاد) را پدید آورده است. اما قضیه کاملاً برعکس است: کاپیتالیسم فناوری را به وجود آورد، گسترش داد و به مرزهای بیکران امروزی رساند. اگر در این باره تردید دارید به سرنوشت فناوری در دو بلوک شرق و غرب بنگرید. وقتی تجارت سرمایهدارانه حذف میشود، فناوری رو به زوال میرود.
حال اگر بگویید، در بلوک شرق هم چیزهای مدرن وجود داشته، مانند اینکه شوروی آن همه در تسلیحات و هوا و فضا پیشرفت کرد، پاسخ خواهم داد: آن پیشرفتها با سرمایهگذاری دولتی حاصل شد و لطفاً به واژۀ «سرمایه» در «سرمایهگذاری» دقت کنید. یعنی دولت در جایی دیگر از رفاه و توسعه کاست تا پول پسانداز کند و در این فناوریها خرج کند. پس در اینجا نیز فناوری معلول «سرمایه» بود!
نظام سرمایهداری یا همان اقتصاد بازار آزاد هوشمندترین و کارآمدترین سازوکار را برای تبدیل «ایده» به «عمل» در خود دارد. ایده تا وقتی فقط ایده است، هنوز «فناوری» نیست. فناوری زمانی ماهیت پیدا میکند که «پیاده شود». فناوری اگر روی کاغذ یا در آزمایشگاه باشد، فناوری نیست، همچنان «ایده» است. «فن» امری کاربردی است. فنی که کاربردی نشده باشد، فن نیست، حتی اگر نمونهای آزمایشگاهی از آن ساخته شده باشد. آسیاب بخار زمانی به فناوری تبدیل میشود که مردم هر روز گندم خود را با آن آرد کنند. اما چه چیزی ایده را به عمل تبدیل میکند؟ «سرمایه و بازار آزاد».
بدون سرمایه هیچ ایدهای به فناوری تبدیل نمیشود. اما در این میان مسئله این است که سازوکار بازار آزاد و نظام سرمایهداری سریعتر و هوشمندانهتر از هر نوع سرمایهگذاری ایده را به فن تبدیل میکند. سرمایه برای بقای خود باید به بهینهترین شکل، یعنی با بهینهترین شیوۀ بهکارگیری نیروی انسانی و مواد خام و سپس با بهینهترین شیوۀ بازاریابی، تولید کند که این فرایند به زایش فناوری میانجامد. سرمایه در نظام بازار آزاد زیر فشار برای بقاست. همین فشار بنیاد ایجاد فناوری است.
حال برگردیم به حرف اول: کسی به ما فناوری نمیدهد! فناوری دادنی و گرفتنی نیست. حتی اگر کسی بیاید و فناوری خود را به ما دهد، آن فناوری بدون سازوکار بازار آزاد میپوسد و میشود پیکان و پراید! فناوری معلولِ تن دادن به سازوکار بازار آزاد است. پس تکرار میکنم: فناوری معلول سرمایهداری است، نه علت آن!
به همین دلیل، صحبت از «انتقال فناوری» به عنوان انگیزه برای تن دادن به بازار آزاد و زیست سرمایهدارانه انگارۀ وارونهای است. وقتی سرمایه تابع بازار آزاد قرار گرفت و به نظام سرمایهدارانۀ راستین تن دهد، دیگر کسی نمیتواند دست آن را از فناوری کوتاه کند. حضور در بازار آزاد و تن دادن به سازوکار آن، فینفسه بنیاد فناوری را پدید میآورد. کره و ژاپن به همین شیوه خیابانهای آمریکای شمالی را فتح کردند…
مهدی تدینی