یک.
ابتدا به لحاظ روش شناختى باید روشن ساخت که آیا عصمت از طریق تجربى اثبات مى شود یا روش هاى دیگرى دارد؟ به طور مسلم اگر تنها راه کشف عصمت، تجربه حسّى و خارجى باشد ما هیچ راهى براى اثبات آن نخواهیم داشت. تجربه تا حدودى مى تواند موارد آشکار متضاد با عصمت را کشف کند و از این رو با لحاظ پاره اى قیود و شرایط مى تواند مدّعیان دروغین عصمت را رسوا سازد. تجربه اما در اثبات عصمت ناتوان است، زیرا اگر همواره بهترین کارها را از کسى ببیند، از درون و نیات فاعل آن و نیز از کارهاى کاملاً سرى و پوشیده او بى خبر است. بنابراین اگر کسى آمپریست و تجربه گراى محض باشد همواره با این احتمال روبرو خواهد بود که: «شاید آنان در خلوت انسان هاى خوبى نبوده اند». لیکن در اینجا اشکال از روش و ناکافى بودن آن در تحقیق مسئله اى است که داراى پاره اى ابعاد فراتجربى است. به همین دلیل در نگاه شیعه امام معصوم باید منصوب و منصوص از ناحیه حق تعالى باشد، زیرا اساساً انسان به تنهایى قادر به کشف مصادیق معصومان نیست.
دو.
عصمت پشتوانه ها و استدلال هاى استوار عقلى و نقلى بررسى شده اند، از تکرار آنها در اینجا خوددارى مى شود. پس اگر کسى بخواهد آن را انکار کند باید استدلال منطقى قوى ترى در برابر هر یک از آن ادله ارائه کند و ضعف منطقى آنها را با برهان روشن سازد. اما این که بگوییم: «اصلاً برایم قابل قبول نیست… مگر مى شود…» صرفاً بیانگر یک احساس و استبعاد است و هیچ ارزش منطقى و استدلالى ندارد.
سه.