به چند صورت می توان این آیات را توضیح داد:
1. خداوند همه چیز را خلق کرده است، اما بدی و سیئه واقعی؛ یعنی آن چیزهایی که از کمال وجودی خلقت جلوگیری می کند، چیزی جز عدم نیست و بنا براین قابل خلقت نمی باشد. اما چون در تقابل مخلوقات خدا با هم این بدی حاصل می شود می توان بدی ها را نیز به خدا نسبت داد.
از طرف دیگر خدا، کمال وجودی خود را در جایی دریغ نمی دارد بلکه این انسانها هستند که در بعضی از موارد با اختیاری که دارند ظرفیت پذیرش آن را از خود سلب می کنند. بنابر این در جایی سیئه حاصل می شود که مخلوقی خود کوتاهی کند. پس می توان بدی ها را به انسان ها و خوبی ها را به خدا نسبت داد.
2. به بیان دیگر چون خدا به ما قدرت عمل داده است پس تمام اتفاق ها منتسب به خدا است. از طرف دیگر چون آن کسی که با سوء اختیار خود باعث فساد در مخلوقات خدا می شود انسان است پس بدی ها متعلق به او و چون لطف خدا است که باعث وجود حسنات می شود، حسنات متعلق به خدا است.
3. در روایتی مقصود از حسنات و سیئات در آیه اول آنهایی است که خداوند بدون ارتباط با اعمال بندگان، به آنها ارائه می کند و در آیه دوم بدی ها و خوبی هایی است که در اثر اعمال بندگان برای آنها حاصل می شود.