طلسمات

خانه » همه » مذهبی » با سلام چرا پیامبر در نامه هایی که به کشور های قدرتمند ان زمان می‌نوشتند به عنوان نمونه در یکی از نامه هایی که قیصر روم روم فرستاده بودند ان ها را امر کردند که اگر اسلام نمی اورید باید جزیه بدهید و ایه ۲۹ توبه را برایشان در نامه باز گوش کرده بودند حکومت روم که تحت نظر تحت حمایت حکومت اسلامی نبودند پس چرا ان ها را در صورت ایران نیاوردن به پرداخت جزیه امر کرده بودند ؟؟؟؟؟؟؟این را توضیح دهید( من قضیه چرای و چگونگی و متن نا را خودم میدانم پس اگر میشود فقط به سوال جواب دهید و از این توضیحات حاشیه ای صرف نظر کنید ممنون میشوم)

با سلام چرا پیامبر در نامه هایی که به کشور های قدرتمند ان زمان می‌نوشتند به عنوان نمونه در یکی از نامه هایی که قیصر روم روم فرستاده بودند ان ها را امر کردند که اگر اسلام نمی اورید باید جزیه بدهید و ایه ۲۹ توبه را برایشان در نامه باز گوش کرده بودند حکومت روم که تحت نظر تحت حمایت حکومت اسلامی نبودند پس چرا ان ها را در صورت ایران نیاوردن به پرداخت جزیه امر کرده بودند ؟؟؟؟؟؟؟این را توضیح دهید( من قضیه چرای و چگونگی و متن نا را خودم میدانم پس اگر میشود فقط به سوال جواب دهید و از این توضیحات حاشیه ای صرف نظر کنید ممنون میشوم)

جواب مختصر : برخلاف تصور برخی از ماها که فکر می کنیم پیامبر فقط برای اعراب مبعوث شده، پیامبر اسلام(ص) بر قوم و قبیله خاصی مبعوث نشده بود تا پیامش در حصار و محدوده آن قوم و قبیله محصور بماند، بلکه طبق آموزه های قرآنی ماموریت داشت پیام خود را به عموم مردم ـ فارغ از تمایزات قومی، نژادی و زبانی ـ ابلاغ کند.
از این رو سال هفتم هجری در راستای رسالت جهانی خویش با ارسال نامه ​هایی به سران ممالک همجوار حجاز در آن روزگار، گام مهمی را در سیاست خارجی برداشت. او که در این زمان دغدغه خاطر چندانی از جانب یهودیان مدینه و شرارت های آنها نداشت و نیز به دلیل انعقاد معاهده صلح حدیبیه از جانب مشرکان مکه احساس خطر جدی نمی کرد، بر آن شد نامه‌هایی را به سران کشورهای همجوار ارسال کند و آنها را به اسلام فراخواند.

توضیحات کامل تر:
ارسال نامه‌ها و پیام‌ها در عصر رسالت پیامبر اعظم(ص) از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است. در اهمیت این موضوع همین بس که محققین و دانشمندان کتاب‌های مستقلی درباره آن نگاشته‌‌اند. گرچه برخی از نویسندگان از کنار این مهم بی‌تفاوت گذشته‌اند یا به طور سطحی و گذرا در این موضوع نکاتی را یادآور گشته‌اند، این رویداد از جمله اقدامات حماسی و شگفت‌آور پیامبر اعظم(ص) است که هر انسان اندیشمندی آن را تحسین می‌کند و الگوی رفتاری خویش قرار می‌دهد.[1] اهمیت نامه‌های پیامبر(ص) وقتی آشکارتر می‌شود که به ژرفای بازتاب و تأثیر شگفت آنها در ابعاد گوناگون توجه بسزایی شود. در این مقاله سعی نگارنده آن است که:
1. اذهان را به اصل بنیادین رسالت جهان شمول اسلام بیشتر سوق دهد و خوانندگان گرامی را با متن نامه‌های پیامبر اعظم(ص) و جایگاه آسمانی آنها، مأنوس تر گرداند.
2. در این زمینه، به معرفی سفیران فداکار و حاملان ایثارگر نامه‌ها بپردازد که برخی با مخاطرات مختلف رو به رو شدند و جان خویش را فدا نمودند: )طوبی لهم و حسن مآب(.[2]3. نقش نامه‌های پیامبر اعظم(ص) را در صدر اسلام و گذرگاه تاریخ تحلیل و بررسی کند تا انکار حقایقی که برخی خاورشناسان بدان مبادرت ورزیده‌اند، مردود گردد؛ زیرا آنان از روی ظلم و غرور و در حالتی که بدان حقایق یقین داشته‌اند، برای تشتّت اذهان به انکار آنها پرداخته‌اند.[3]4. اینکه نباید بازتاب دائمی و نقش درخشان این مکتوبات را در عرصة فرهنگی، سیاسی و اجتماعی تاریخ اسلام و اعصار پس از آن فراموش کرد؛ زیرا از اهمیت بی‌بدیل پیام‌ها و محتوای نامه‌های پیامبر اعظم(ص) غفلت می‌شود.[4]عصر ابلاغ رسالت
پیمان «صلح حدیبیه» نوعی آرامش نسبی برای جامعة اسلامی به همراه داشت؛ از این رو، پیامبر اسلام ابلاغ رسالت جهانی خویش را آغاز نمود. طبیعی است که اگر تهاجم‌های ناجوانمردانة عرب نبود، خیلی زودتر از این پیامبر اعظم(ص) به دعوت زمامداران، رؤسا و رهبران مذهبی می‌پرداخت ولی موضع‌گیری‌های سرسخت قریش و سایر احزاب عرب، این فرصت را از او سلب کرد و آن حضرت ناچار بود قسمت مهمّی از اوقات شریف خویش را به دفاع از کیان اسلام اختصاص دهد.

به هر حال، روزی که پیامبر اعظم(ص)از حملات قریش مطمئن گردید، بی‌درنگ ندای خود را به گوش جهانیان رسانید. نامه‌های آن حضرت به سران و زمامداران به حدود 68 عدد می‌رسد که بررسی آنها بیانگر این واقعیت است که برخلاف تهمت‌های ناروای برخی خاورشناسان، زبان اسلام، زبان اندیشه آزاد و استدلال بوده است، نه زبان شمشیر و زور.[5]در عصری که این پیام‌ها به جهانیان ابلاغ می‌شد، جهان بین دو امپراتوری بزرگ ایران و روم تقسیم شده و میان آنها از عصر هخامنشیان نبرد و ستیز ریشه گرفته بود و این دشمنی تا عهد ساسانیان ادامه داشت.
خاور زمین تحت سیطره امپراتوری ایران بود که سرزمین عراق و یمن و بخشی از آسیای صغیر، از اقمار ایران به شمار می‌رفت. دولت روم نیز در آن روز به دو بلوک شرقی و غربی تقسیم گشته بود؛ زیرا در سال 395 م. امپراتور روم[6]، کشور خود را میان دو پسرش تقسیم کرد و دو کشور روم شرقی و غربی را به وجود آورد که روم غربی در سال 476 م. به دست وحشیان و بربرهای شمالی اروپا منقرض گردید، ولی روم شرقی – که مرکزش قسطنطنیه بود و شامات و مصر را نیز در اختیار داشت – در عصر ظهور اسلام، سردمدار سیاست جهانی محسوب می‌شد. سرزمین عربستان نیز میان این دو قطب محصور بود و از آنجا که اراضی حاصل خیز و منابع طبیعی دیگری در ظاهر نداشت،[7] و مردم آن چادرنشین و متفرّق بودند، هیچ امپراتوری از خود رغبت نشان نمی‌داد که به تسخیر آن بپردازد و هرگز هم تصور نمی‌رفت که ملتی دور از تمدن بر اثر قدرت ایمان، به امپراتوری آنان خاتمه دهند و اگر از این اقتدار و کانون نور آگاهی می‌یافتند، از همان آغاز آن را خاموش می‌کردند و در هم می‌شکستند.[8]رسالت جهانی اسلام
قبل از پرداختن به بررسی نامه‌های پیامبر اعظم(ص)پاسخ به سؤالی که از سوی برخی خاورشناسان مطرح گردیده، لازم است و آن اینکه: آیا رسالت آن حضرت، جهانی بوده و آیا اسلام برای همه نژادها و ملیت‌ها آمده و یا ویژه اعراب و کشور عربستان است؟
برخی اظهار نموده‌اند که رسالت پیامبر اعظم(ص) جهانی نبوده است و در این زمینه، به آیاتی از قرآن کریم استشهاد نموده‌اند؛ نظیر: )و أنذر عشیرتک الأقربین…([9] و )لتنذر امّ القری و من حولها([10].

در پاسخ باید گفت:
اولاً ، آیات فراوانی وجود دارد که بیانگر جهانی بودن رسالت پیامبر اسلام(ص) است؛ نظیر: )و ما أرسلناک الاّ رحمةً للعالمین([11] ، )ما أرسلناک الاّ کافّةً للنّاس بشیراً و نذیراً([12] و )قل یا أهل الکتاب تعالوا الی کلمةٍ سواءٍ بیننا و بینکم…([13].
ثانیاً ، اگر می‌بینیم در جایی به پیامبر اعظم(ص) خطاب شده که مثلاً اقارب و خویشان خود را انذار کن، این موضوع در مراحل آغازین رسالت بود و با جهانی بودن آیین اسلام منافاتی ندارد.[14]همچنین برخی در این زمینه چنین اظهار داشته‌اند که رسالت اسلام، جهانی نیست و حتی خود پیامبر اعظم(ص) چنین ادعایی نداشت. به عنوان نمونه، ویلیام مویر چنین می‌نویسد:
«عقیده جهانی بودن اسلام بعدها به وجود آمد. خود محمد(ص) علی‌رغم اخبار و احادیث نبوی چنین عقیده‌ای به فکرش نرسیده بود و اگر هم رسیده بود، مبهم و تاریک بود؛ زیرا جهان وی همان عربستان بود و دین جدید نیز برای همان مقرّر گردیده بود. رسالت محمد(ص) از بدو بعثتش تا آخر عمر تنها متوجه اعراب بود و بس».[15]مونتگمری‌وات نیز می‌نویسد:
«روش انتقادی کنونی نشان می‌دهد که این بیان – اعزام پیک‌ها به سوی حکمرانان – قابل اعتماد نیست و احتمال دارد علت اصلی این، علاقه مفرط مسلمانان به این نکته بوده است که محمد(ص)دین خود را جهانی می‌دانست و شاید برای منطقی جلوه دادن جنگ‌های خود علیه ایران و بیزانس بوده است؛ چه این جنگ‌ها پس از دعوت آنها به اسلام صورت گرفت.»[16]در پاسخ به این سخنان باید گفت: اینکه جهانی بودن اسلام برای شخص پیامبر(ص) مطرح نبود، بر خلاف حقیقت است؛ زیرا شواهد قطعی زیر نشانگر آن است که آن حضرت رسالت خود را جهانی می‌دانست:
1. آیاتی که در این زمینه بر آن حضرت نازل شده است و به نمونه‌هایی از آن، اشاره رفت.
2. وجود نامه‌هایی که پیامبر اعظم(ص)به سران دول و قبایل نوشت و ارسال کرد و هم اکنون برخی از نسخه‌های اصلی آن نیز زینت بخش موزه‌های جهان است.
3. از همان روز اول بعثت، آن حضرت اعلام فرموده بود که به زودی رسالت او فراگیر خواهد شد و گنج‌های قیصر و کسرا به زیر سلطة اسلام درخواهد آمد.
4. تعبیرات گوناگون دیگری نیز از آن حضرت نقل شده است که بیانگر این حقیقت است؛ نظیر: «اُرسِلتُ الی النّاس کافّةً و بی خُتِمَ النّبیّون؛ من به سوی همة بشریت فرستاده شدم و به وسیله من، رسالت انبیا خاتمه یافت».[17] یا نظیر: «اُرسِلتُ الی الابیض والاسود و الاحمر؛ من به سوی همه نژادها و ملیت‌ها ، اعم از سفید و سیاه و سرخ، فرستاده شده‌ام».[18]بنابراین، جهانی بودن رسالت حضرت ختمی مرتبت، چیزی نیست که مسلمانان برای مشروعیت بخشیدن به کشور گشایی خویش آن را ابداع نموده باشند.[19] همچنین رسول خدا(ص)علاوه بر سفر شخصی خود به شامات، برای آشنایی با تسلیحات مدرن و اهداف دیگر، به سایر نقاط جهان نیرو اعزام می‌کرد. با این وصف، چگونه گفته می‌شود که جهان وی، همان عربستان و مخاطب او، فقط اعراب هستند؟[20]نویسندگان غیر مسلمان دیگر نیز به این حقیقت اعتراف نموده‌اند، نظیر: دولاندلن که آیین اسلام را در ردیف آیین‌های جهانی مطرح نمود، در تاریخ جهانی چنین نوشته است:
«مذهب اسلام نیز مانند مذهب بودا و مذهب مسیح، دیانتی جهانی بود».[21]جواهر لعل نهرو نیز از بلندای همّت و اعتماد به نفس پیامبر اعظم(ص) تجلیل نموده و چنین نگاشته است:
حتی گفته می‌شود که این پیام به «تای تسانک» امپراتور نیز چنین رسیده است.[22] لابد این پادشاهان و حکمرانان حیرت کردند که این مرد گمنام کیست که جرأت کرده است به آنها دستور صادر کند؟ از فرستادن همین پیام‌ها می‌توان تصوّر کرد که پیامبر چه اعتماد و اطمینان فوق العاده‌ای به خود و به رسالتش داشته است و توانست همین ایمان و اعتماد را در مردم کشورش نیز به وجود آورد و به آنها الهام بخشد، به طوری که آن مردان بیابانگرد توانستند بدون دشواری بر نیمی از جهان معلوم آن زمان مسلط گردند. ایمان و اعتماد به نفس، چیز بزرگی است و می‌تواند این ثمرات عالی را به وجود آورد. »[23]بدین ترتیب، هیچ گونه شک و تردیدی در جهانی بودن رسالت پیامبر اعظم(ص) باقی نمی‌ماند و انکار یا تردید در این حقیقت جز از روی جهالت و یا دشمنی و لجاجت نخواهد بود.
برگرفته از پایگاه پرتال جامع علوم اسلامی

پی نوشت:
1. سیمای درخشان رسول الله برای یکایک شما، الگوی زیبا و ارزشمندی است. (احزاب / 21).
2. رعد/ 29.
3. نمل / 14.
4. پیامبر! قصه‌ها و رویدادها را بر آنان بیان کن، باشد که به تفکر و اندیشه فرو روند. (اعراف / 176)
5.) لا اکراه فی الدین قدتبیّن الرّشد من الغی(. (بقره / 256).
6. در آن زمان امپراتور روم «تئودور کبیر» بود.
7. نفت عربستان در سال 1936 م. برای اولین بار در نزدیکی سواحل خلیج فارس کشف شد و هم اکنون این کشور یکی از بزرگ‌ترین تولید کنندگان نفت در جهان است. (گیتاشناسی کشورها، ص 206و 207).
8. فروغ ابدیت، جعفر سبحانی، ج 2، ص 609.
9. شعراء / 214.
10. انعام / 92. از جمله آیات دیگر در رابطه با موضوع مذکور می‌توان به )وأمر اهلک بالصلاة( (طه / 132) یا )لِتُنذِرَ قوماً ، ما اتیهم من نذیرٍ من قبلک( (سجده / 3) اشاره نمود.
11. انبیاء / 107.
12. سبأ / 28.
13. آل عمران / 64 . از جمله آیات دیگر در این قسمت می‌توان به )قل یا ایها الناس انّی رسول الله الیکم جمیعاً( (اعراف / 158) و ) لیظهره علی الدین کلّه( (توبه / 33) اشاره نمود.
14. ر.ک: تحلیلی کوتاه بر پیک‌ها و پیام‌های پیامبر(ص)، محمود خیرالهی، ص 150 و 151؛ مکاتیب الرسول، علی احمدی میانجی، ص 107.
15.ر.ک: علل گسترش اسلام، آرنولد سرتوماس، ص 93.
16. محمد پیامبر و سیاستمدار، وات مونتگمری، ص 244.
17. الطبقات الکبری، ابن سعد، ج 1، ص 192.
18. ر.ک: سیره ابن اسحاق، ص 119.
19. ر.ک: بحارالانوار، ج 16، ص 323 و 324.
20. ر.ک: الالهیات، جعفر سبحانی، ج 2، ص 470 و 471؛ میزان الحکمه، محمدی ری شهری، ج 9، ص 633.
21. تاریخ جهانی، دولاندن، ج 1، ص 358.
22. جورج هربرت ولز نیز می‌نویسد: در سال ششصد و سی، محمد(ص) نمایندگان خود را به دربارهای هراکلیوس و قباد و تای تسانک و سایر فرمانروایان جهان اعزام داشت. (ر.ک: تاریخ دنیا، ولز؛ ترجمة رضا افشار، ص 5.)
23. نگاهی به تاریخ جهان، نهرو، ج 1، ص 320.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد