دیدگاه آیت الله سیستانی در مورد ولایت فقیه و اعتقاد به ولایت مقیده فقیه، تفاوتی در وظیفه شرکت در انتخابات برای مقلدان ایشان ایجاد نمی کند زیرا اولاً؛ موضوع انتخابات، مسأله ای تقلیدی نیست. ضرورت و اهمیت انتخابات برای کشور برای هر کسی که اندکی تأمل در مورد مسائل کشور و دنیای امروز داشته باشد، قابل درک است. امروز جمهوری اسلامی با وجود همه کاستیها و ضعف ها، تنها کشوری است که بر اسلام ناب و مکتب تشیع شکل گرفته است، درست است که تا تحقق کامل اسلام، فاصله وجود دارد، اما گام در این مسیر گذاشته شده و استمرار آن نیازمند همراهی و مشارکت مردم است که یکی از مصادیق آن حضور در انتخابات است. از این رو هر کاری که به تضعیف نظام منجر شود، جایز نیست. بر این اساس، شرکت نکردن در انتخابات چون پشتوانه و اقتدار مردمی نظام را خدشه دار نموده و دشمنان را به طمع خواهد انداخت و مشکلاتی برای کشور فراهم خواهد آورد، مجاز نیست.
ثانیاً؛ حتی فقهایی که قائل به ولایت مطلقه فقیه نیستند، می پذیرند که اگر مردم با آمادگی و خواست خود حکومت کشوری را به فقیه جامع شرایط بسپارند، بر او پذیرفتن این مسئولیت واجب کفایی است و مخالفت و تضعیف او جایز نیست. « این مطلب شامل فقیهانی که به ولایت فقیه معتقد نیستند و مقلدان آنان نیز می شود، زیرا فقیهانی که در ولایت فقیه اختلاف نظر دارند، از نظر حسبه و قدر متیقن می پذیرند که اگر مردم یک کشور حاضر شوند , حکومت را بر اساس اسلام اداره کنند، این یک امر زمین مانده ای است که بر همگان و خصوصاً برفقیهان، واجب کفایی است که تصدّی آن را برعهده بگیرند و اگر یک فقیه واجد شرایط رهبری , تصدّی آن را بر عهده گرفته و امت نیز او را قبول دارند، در این حالت مخالفت با احکام این حاکم و تضعیف او جایز نیست و کسی نمی تواند بگوید چون من ولایت فقیه را قبول ندارم، می توانم از هر قانون کشور اسلامی سرپیچی کنم و قوانین و مقرارت آن را رعایت نکنم.»(جوادی آملی، عبد الله، ولایت فقیهف ولایت فقاهت و عدالت، قم: مرکز نشر اسرا، 1385، ص 469)
از نظر آیت الله سیستانی: «ولایت در آن چه به اصطلاح فقها امور حسبیه خوانده می شود برای هر فقیهی که جامع شرایط تقلید باشد ثابت است و اما در امور عامه که نظم جامعه اسلامی بر آنها متوقف است هم در شخص فقیه و هم در شرایط به کار بستن ولایت امور دیگری معتبر است از جمله مقبول بودن نزد عامه مؤمنین .(www.sistani.org/persian/qa/01083)
«ولایت فقیه در زمان غیبت در امور عامه ثابت می شود و حکم حاکم شرعی عادل که مورد قبول عامه مؤمنین است در مواردی که نظام جامعه بر آن متوقف است، نافذ است حتی بر مجتهدین دیگر» (www.sistani.org)
بر این اساس ایشان تشکیل حکومت را ابتداءً از وظایف و مسئولیت های ولی فقیه نمی دانند.اما اگر ضرورتی اقتضاء کرد یا مردم با تشکیل حکومت دینی،از فقیه جامع شرایط رهبری و هدایت حکومت را خواستار شدند فقیه جامع شرایط نمی تواند از عهده دار شدن این مسئولیت سرباز زند و اگر حاکم شرعی حکم کند که مردم در انتخابات شرکت کنند، بر سایر مجتهدین و مقلدان آنها اطاعت از آن واجب خواهد شد.
ثالثاً؛ آیت الله سیستانی پس از اشغال نظامی عراق، مصرّانه پیگیر برگزاری انتخابات آزاد، تهیه قانون اساسی عراق و تشکیل دولتی مردمی بودند و با تدابیر ویژه تمامی کارشکنی های اشغالگران را در ایجاد اخلال در شکل گیری حکومت مردمی و مسلمان عراق خنثی کردند. ازاین رو، به عنوان یک وظیفه شرعی همواره نسبت به سرنوشت مسلمانان حساسیت داشته و با توجه به آموزه های دینی ولایت دشمنان خدا و همراهی با بیگانگان و تسلط کفار بر سرزمین های اسلامی را نمی پذیرند. این مشی و روش ایشان بیانگر توجه ایشان به مسائل اجتماعی و سیاسی و سرنوشت کشور است. از این رو مقلدان و برخی افراد نمی توانند به بهانه دیدگاه ایشان در مورد ولایت فقیه از نقش و مسئولیت اجتماعی و سیاسی خود سرباز زنند.
رابعاً؛ از آنجا که شرکت نکردن ما در انتخابات، ممکن است به انتخاب فرد غیر توانمند و نا کارآمدی بیانجامد که تأثیرات آن بر زندگی مردم تا سالها باقی بماند، نمی توان نسبت به این موضوع بی تفاوت بود و وظیفه و مسئولیت اجتماعی افراد ایجاب می کند که با شرکت در انتخابات و انتخاب بهترین و شایسته ترین فرد زمینه حل مشکلات و بهبود شرایط را برای جامعه اسلامی فراهم آورند.
ثانیاً؛ حتی فقهایی که قائل به ولایت مطلقه فقیه نیستند، می پذیرند که اگر مردم با آمادگی و خواست خود حکومت کشوری را به فقیه جامع شرایط بسپارند، بر او پذیرفتن این مسئولیت واجب کفایی است و مخالفت و تضعیف او جایز نیست. « این مطلب شامل فقیهانی که به ولایت فقیه معتقد نیستند و مقلدان آنان نیز می شود، زیرا فقیهانی که در ولایت فقیه اختلاف نظر دارند، از نظر حسبه و قدر متیقن می پذیرند که اگر مردم یک کشور حاضر شوند , حکومت را بر اساس اسلام اداره کنند، این یک امر زمین مانده ای است که بر همگان و خصوصاً برفقیهان، واجب کفایی است که تصدّی آن را برعهده بگیرند و اگر یک فقیه واجد شرایط رهبری , تصدّی آن را بر عهده گرفته و امت نیز او را قبول دارند، در این حالت مخالفت با احکام این حاکم و تضعیف او جایز نیست و کسی نمی تواند بگوید چون من ولایت فقیه را قبول ندارم، می توانم از هر قانون کشور اسلامی سرپیچی کنم و قوانین و مقرارت آن را رعایت نکنم.»(جوادی آملی، عبد الله، ولایت فقیهف ولایت فقاهت و عدالت، قم: مرکز نشر اسرا، 1385، ص 469)
از نظر آیت الله سیستانی: «ولایت در آن چه به اصطلاح فقها امور حسبیه خوانده می شود برای هر فقیهی که جامع شرایط تقلید باشد ثابت است و اما در امور عامه که نظم جامعه اسلامی بر آنها متوقف است هم در شخص فقیه و هم در شرایط به کار بستن ولایت امور دیگری معتبر است از جمله مقبول بودن نزد عامه مؤمنین .(www.sistani.org/persian/qa/01083)
«ولایت فقیه در زمان غیبت در امور عامه ثابت می شود و حکم حاکم شرعی عادل که مورد قبول عامه مؤمنین است در مواردی که نظام جامعه بر آن متوقف است، نافذ است حتی بر مجتهدین دیگر» (www.sistani.org)
بر این اساس ایشان تشکیل حکومت را ابتداءً از وظایف و مسئولیت های ولی فقیه نمی دانند.اما اگر ضرورتی اقتضاء کرد یا مردم با تشکیل حکومت دینی،از فقیه جامع شرایط رهبری و هدایت حکومت را خواستار شدند فقیه جامع شرایط نمی تواند از عهده دار شدن این مسئولیت سرباز زند و اگر حاکم شرعی حکم کند که مردم در انتخابات شرکت کنند، بر سایر مجتهدین و مقلدان آنها اطاعت از آن واجب خواهد شد.
ثالثاً؛ آیت الله سیستانی پس از اشغال نظامی عراق، مصرّانه پیگیر برگزاری انتخابات آزاد، تهیه قانون اساسی عراق و تشکیل دولتی مردمی بودند و با تدابیر ویژه تمامی کارشکنی های اشغالگران را در ایجاد اخلال در شکل گیری حکومت مردمی و مسلمان عراق خنثی کردند. ازاین رو، به عنوان یک وظیفه شرعی همواره نسبت به سرنوشت مسلمانان حساسیت داشته و با توجه به آموزه های دینی ولایت دشمنان خدا و همراهی با بیگانگان و تسلط کفار بر سرزمین های اسلامی را نمی پذیرند. این مشی و روش ایشان بیانگر توجه ایشان به مسائل اجتماعی و سیاسی و سرنوشت کشور است. از این رو مقلدان و برخی افراد نمی توانند به بهانه دیدگاه ایشان در مورد ولایت فقیه از نقش و مسئولیت اجتماعی و سیاسی خود سرباز زنند.
رابعاً؛ از آنجا که شرکت نکردن ما در انتخابات، ممکن است به انتخاب فرد غیر توانمند و نا کارآمدی بیانجامد که تأثیرات آن بر زندگی مردم تا سالها باقی بماند، نمی توان نسبت به این موضوع بی تفاوت بود و وظیفه و مسئولیت اجتماعی افراد ایجاب می کند که با شرکت در انتخابات و انتخاب بهترین و شایسته ترین فرد زمینه حل مشکلات و بهبود شرایط را برای جامعه اسلامی فراهم آورند.