خانه » همه » مذهبی » بخش دوم : دوران ظهور امام زمان (عج)

بخش دوم : دوران ظهور امام زمان (عج)


بخش دوم : دوران ظهور امام زمان (عج)

۱۳۹۵/۰۴/۰۸


۹۵ بازدید

رشد عقلى در عصر ظهور

پرسش ۱۱ . اینکه در حدیث مى فرماید: «چون قائم ما قیام کند، دستش را بر سر بندگان مى گذارد و عقول آنان را متمرکز ساخته و اخلاق شان را کامل مى کند» یعنى چه؟ منظور از دست گذاشتن بر سر بندگان خدا به چه معناست؟


این روایت از امام باقر (علیه السلام)  در کتاب الخرائج و الجرائح راوندى و بحارالانوار نقل شده است که آن حضرت مى فرماید:

«اذا قام قائمنا وضع یده على رؤوس العباد فجمع به عقولهم و اکمل به اخلاقهم»[۱]
براساس این روایت، عقول و افکار مردم متمرکز و شکوفا و اخلاق آنان کامل مى شود.

رشد عقلى در عصر ظهور

پرسش 11 . اینکه در حدیث مى فرماید: «چون قائم ما قیام کند، دستش را بر سر بندگان مى گذارد و عقول آنان را متمرکز ساخته و اخلاق شان را کامل مى کند» یعنى چه؟ منظور از دست گذاشتن بر سر بندگان خدا به چه معناست؟


این روایت از امام باقر (علیه السلام)  در کتاب الخرائج و الجرائح راوندى و بحارالانوار نقل شده است که آن حضرت مى فرماید:

«اذا قام قائمنا وضع یده على رؤوس العباد فجمع به عقولهم و اکمل به اخلاقهم»[1]
براساس این روایت، عقول و افکار مردم متمرکز و شکوفا و اخلاق آنان کامل مى شود.

در تبیین این کلام شگفت انگیز، باید گفت: منظور این نیست که حضرت مهدى(عج) بر سر تک تک انسان ها دست مى کشد و پس از آن عقول مردم کامل مى شود، هر چند آن حضرت به یقین از ولایت تکوینى خود استفاده کاملى مى کند و با نفوذ در دل و جان و عقل مردم و هدایت هاى پیامبر گونه خود، آنان را هدایت و راهنمایى مى کند. مقصود از «دست» در این روایت، دست رحمت، هدایت و شفقت الهى بر بندگان است. کلمه «ید» به معناى «دست» در زبان عربى، مفاهیم و مصداق هاى گوناگونى دارد. یکى از معانى ید، «نعمت و رحمت» است.[2]
در این صورت معنا چنین مى شود: «در زمان ظهور حضرت مهدى با آفت زدایى از درخت عقل و خرد و ایجاد بستر و زمینه مناسب براى رشد و شکوفاى عقول مردم، رحمت و نعمت خداوند بر مردم نازل مى شود و همه آنان هدایت مى یابند و به سر منزل مقصود (کمال) مى رسند.

خداوند در قرآن کریم در مورد یکى از حکمت هاى نبوت مى فرماید:

«الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الْأُمِّیَّ الَّذِی یَجِدُونَهُ مَکْتُوباً عِنْدَهُمْ فِی التَّوْراةِ وَ الاْءِنْجِیلِ یَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهاهُمْ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ یُحِلُّ لَهُمُ الطَّیِّباتِ وَ یُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبائِثَ وَ یَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الْأَغْلالَ الَّتِی کانَتْ عَلَیْهِمْ فَالَّذِینَ آمَنُوا بِهِ وَ عَزَّرُوهُ وَ نَصَرُوهُ وَ اتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِی أُنْزِلَ مَعَهُ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ»[3]؛ «پیامبر، زنجیرها و مشقت ها (جهالت و هواپرستى) را از آنها (مردم) بر مى دارد»

در این جا منظور از زنجیر و مشقت بندها و زنجیرهاى مادى نیست ؛ بلکه مقصود زنجیرهاى نادانى و فساد است که پیامبر اکرم با هدایت ها و تلاش هاى فراوان فرهنگى، آن را از انسان ها برطرف ساخت. در عین حال از هدایت هاى تکوینى ویژه نیز استفاده کرد و در دل و جان مردم مشرک و فاسد نفوذ معنوى داشت و تأثیرات عمیقى بر آنان گذاشت.

در عصر ظهور امام زمان نیز، تمام موانع و آفت هاى رشد و تعالى عقلانى انسان ها از بین مى رود و عقول آنان به حد بالایى از شکوفایى و رشد نایل مى گردد. در این جا حضرت مهدى ادامه دهنده راه پیامبران و تکمیل کننده برنامه هاى آنان – به خصوص پیامبر اسلام – است.

این موضوع از مهم ترین برنامه ها و اقدام هاى امام (علیه السلام)  است. او از حقایق گسترده و جهانى براى بشریت پرده بر مى دارد و مردمان را به دانش هاى یقینى و درست هدایت مى کند و شناخت هاى ناب و خالص به ارمغان مى آورد.

از این رهگذر دو محور اساسى تحقق مى پذیرد:

1. با گسترش شناخت و کشف اسرار کائنات، پایه هاى خداشناسى استوار مى گردد.

2. گسترش شناخت و دانایى، تشکیل جامعه مطلوب انسانى را ممکن مى سازد، زیرا در پرتو شناخت درست مسائل حیات و بخش هاى گوناگون آن، مسائل تربیت، رشد و تکامل معنوى و مادى و آغاز و انجام کار انسان، شیوه ها و روش هاى اداره زندگى، تأمین و تنظیم خانواده و… بخش هاى زندگى در همه ابعاد به شایستگى اداره مى شود و سامانى در خور مى یابد. در پرتو علم و آگاهى از مسائل مادى و فیزیکى جهان، زیست این دنیاى انسان بهبود مى یابد و با شناخت مسائل معنوى و صلاح و سعادت روح انسانى، راه تکامل معنوى گشوده مى شود و جامعه آرمانى، در بعد مادى و معنوى (رشد فکرى و اخلاقى)، پدیدار مى گردد.

این شناخت ها، همه در روزگار رستاخیز امام مهدى(عج) تحقق مى یابد و نقطه هاى ابهام و تردید و سرگردانى محو مى شود و به راه ها و روش هاى متعالى تر و بالاترى دست مى یابد و شیوه هاى بهترى را در پیش مى گیرد. بدین سان هر روز او و هر گام او، در همه مسائل حیات و ابعاد زندگى، گامى به پیش است و واپس گرایى و تکرار در آن راه ندارد و بدین گونه اهریمن جهل و نادانى و فساد طغیان، به سر پنجه تواناى خداوند، از زندگى انسان بیرون رانده مى شود جاى آن را آگاهى، دانایى و روشنى و نور فرامى گیرد.

چنان که در روایتى آمده است: «یملاء الارض عدلاً و قسطاً و نوراً و برهاناً…»[4]؛ «مهدى) زمین را از عدل و نور و برهان آکنده مى سازد»

و از پیامبر (صلی الله علیه وآله)  نقل شده است: «نهمین (امام از فرزندان حسین) قائم است که خداوند به دست او، سرزمین تاریک (زندگى) را نورانى و روشن مى کند و از عدل آکنده مى سازد ؛ پس از (دوران) ظلم، علم و دانایى را فراگیر مى کند، پس از (دوران) جهل و نادانى…»[5]
بدین سان به دست امام زمان(عج) و با اذن و قدرت الهى، همه جامعه ها و انسان ها، از تاریکى نادانى، ظلم و فساد به روشنایى و نور دانایى، تقوا و اخلاق فاضله رهنمون مى گردند.

براین اساس دولت امام مهدى(عج)، تأمین معنویت، عقلانیت و عدالت را بر عهده دارد تا جامعه به سمت تعالى و تکامل، تعادل و پیشرفت سوق داده شود و این به ابزار و روش هاى مختلفى نیاز دارد.

مهم ترین آنها دعوت، راهنمایى و نصحیت است ؛ هر چند معجزه و عنایت الهى نیز در میان خواهد بود و امام (علیه السلام)  از ولایت تکوینى نیز بهره خواهد گرفت.

پرسش 12 . تعالى و کمال انسان از شاهراه سختى ها، بلایا، فقر، نعمت و محیط فاسد مى گذرد حال آن که در حکومت حضرت از این مسائل نشانه اى نیست؟

باید توجه داشت سختى و فقر و گرفتارى ها و… وسیله اى هستند، براى پیشرفت و رشد انسان البته آن هم به شرطى که انسان به خوبى از آنها بهره بردارى کند. برخى بر اثر سختى و فقر نه تنها رشد نکرده اند ؛ بلکه عقب گرد داشته و گاه از دین خارج شده اند! پس این مجموعه وسیله شدن به کمالند، نه این که خود هدف و کمال باشند.

اما این که در دوران امام زمان(عج) هیچ گونه سختى، بلا و مشکل وجود نداشته باشد، فرض درستى نیست. جهاد پیگیر، تشکیل حکومت، رسیدگى به کارهاى مردم و… همه و همه در آن دوران هم وجود دارد. بنابراین این گونه نیست که در آن دوران راحتى مطلق باشد و ناز نعمت و بخور و بخواب به حدى است که انسان از رشد ایمانى، و شکوفایى عمل باز ماند! بلکه عدالت جهانى و فراگیر وجود دارد، تبعیض ها از بین مى رود. امنیت در تمام ابعادش (فردى، اجتماعى، اقتصاد سیاسى و…) بر جامعه حاکم مى شود، اما سختى نیز هست، چرا که متدینان و همراهان حضرت مهدى(عج) باید او را در اداره جهان آن هم با عدالت فراگیر، یارى کنند. قطعا در اداره جهانى به این گستردگى و وسعت مشکلات و… همه با معجزه حل نمى شود.

در رابطه با کمال انسان راه هاى بدیلى وجود دارد و مسئله مهم آن است که در هر شرایط از عوامل با دلیل استفاده کند. راه تکامل گاه از گردنه هاى سخت و دشوار بلاها و مصایب عبور مى کند و گاه از دشت هموار نعمت ها، اما هیچ یک از این دو خود به خود رساننده به کمال نیستند. مهم آن است که در گاه سختى و نعمت انسان چگونه با آنها برخورد کند و در راه کمال آن را به کار گیرد.

آنچه در زمان استقرار حکومت امام مهدى(عج) رخ مى دهد، شرایطى هموار است که انسان ها در پناه آن مى توانند با افزایش معرفت به اصلاح اخلاق و تهذیب نفس خویش، مدارج کمال و سیر الى الله را با سهولت بیشترى نسبت به شرایط پیشین طى کنند.

عدالت در عصر ظهور

پرسش 13 . عدالت در عصر ظهور چگونه و با چه ابعادى محقق مى شود و چرا عدالت موعود در زمان امام مهدى(عج)، در عصر اسلام برقرار نشد؟


چگونگى تحقق عدالت در عصر ظهور نیز بحثى بسیار مهم و در خور توجه است. حضرت مهدى(عج) با ابزار و شیوه هاى مختلفى عدالت فراگیر را محقق مى سازد. خداوند متعال، از این ابزار سخن مى گوید. اولین اقدام و راه تمامى پیامبران براى ایجاد قسط و عدل، کار فرهنگى و روشنگرى است. «لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ». امام مهدى(عج) نیز با اقدامات گسترده فرهنگى و تربیتى، به رشد فکرى و اخلاقى جامعه دست مى زند و جامعه مرده را احیا مى کند. آن گاه قرآن با توجه به اهمیت قانون عدل، از کتاب و میزان سخن به میان مى آورد. «وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمِیزانَ». حضرت مهدى(عج) به یقین به کمک آموزه هاى متعالى قرآن و دستورات عدالت محور اسلام، به اداره حکومت جهانى مى پردازد و با قوانین و سیره عادلانه، جهان را آکنده از عدل و داد مى کند. در مرحله سوم، از قدرت سلاح و نیروى نظامى با تعبیر «وَ أَنْزَلْنَا الْحَدِیدَ فِیهِ بَأْسٌ شَدِیدٌ»[6] یاد کرده است. امام در این مرحله با شدت تمام به مقابله ستمگران و بیدادگرى مى پردازد و ریشه ظلم و ستم را بر مى اندازد.

امام باقر (علیه السلام)  با توجه به اهمیت سه عنصر فوق براى ایجاد عدالت مى فرمایند: «امامى که قرآن، دانش و سلاح نزد اوست، از ما است»[7]
در این روایت، از اجراى عدالت بحث شده است ؛ زیرا پیشوایى مى تواند به طور کامل قسط و عدل را در جامعه اجرا و جامعه را به سوى کمال رهبرى کند که سه نیروى دانش، قانون و قدرت را داشته باشد[8] (آن هم با عدالت و دادگرى)

باید دانست که تفاوت عمده میان مکتب اسلام با سایر مکاتب در این جهت (عدالت) این است که اسلام، معنویت را پایه و اساس عدالت مى شمارد. حساسیتى که اسلام در زمینه عدالت و ترکیب آن با معنویت اسلامى از خود نشان مى دهد در هیچ مکتب دیگرى نظیر و مانند ندارد.[9]
چرایى عدم تحقق عدالت:

براساس سنت الهى، هر یک از انبیاء و اولیاء با ویژگى هاى خاص خود با مأموریتى ویژه در زمینه اجتماعى منحصر به فرد خود، حضور یافته و به هدایت مردم پرداخته اند. اینان براساس منطقى معیّن و مقصدى واحد، هدایت گر مردمى بوده اند که در سیستم هاى اجتماعى گوناگون مى زیسته اند و همه على رغم تفاوت هاى ظاهرى، رسالتى واحد داشته اند. منتها در برابر حوادث گوناگون، برخوردهاى متفاوتى داشته و راه کارهاى متنوعى براى نجات بشریت معرفى کرده اند. بنابراین تفاوتى میان حکومت و سیره انبیاء و اولیاى الهى وجود ندارد.

یکى از اغراض اصلى بعث انبیا، تشکیل جامعه ایده آل براساس خداپرستى و ارزش هاى الهى و گسترش عدل و داد در سراسر زمین بوده و هر کدام در حد امکان قدمى در این راه برداشته اند و بعضى از آن ها توانسته اند در محدوده جغرافیایى و زمانى خاصى حکومت الهى را برقرار سازند، ولى براى هیچ یک از ایشان شرایط حکومت عدل جهانى، فراهم نگشت. البته فراهم نشدن چنین شرایطى به معناى نارسایى تعالیم و برنامه هاى انبیاء و یا نقص مدیریت و رهبرى ایشان نبوده و نیز به معناى تحقق نیافتن هدف الهى از بعثت ایشان نمى باشد زیرا هدف الهى فراهم شدن زمینه و شرایط براى سیر و حرکت اختیارى انسان ها است.

«لِئَلاّ یَکُونَ لِلنّاسِ عَلَى اللّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ»[10] نه الزام و اجبار مردم بر پذیرفتن این حق و پیروى از رهبران الهى و این هدف تا این اندازه تحقق یافته است. اما در عین حال خداوند متعال وعده تحقق حکومت الهى را در تمامى کره زمین داده است که مى توان آن را نوعى پیشگویى نسبت به فراهم شدن زمینه پذیرش حق در سطح وسیعى از جامعه انسانى به حساب آورد که با استفاده از افراد و گروه هاى بسیار ممتاز و مددهاى غیبى الهى، موانع تشکیل حکومت جهانى از سر راه برداشته شده عدل و داد به نفع توده هاى ستمدیده مردم – که از بیداد ستمگران به ستوه آمده و از همه مکتب ها و رژیم ها ناامید شده اند – گسترش خواهد یافت. اما این شرایط نه در زمان رسول اکرم (صلی الله علیه وآله)  حاصل بود و نه در زمان ائمه دیگر و نه حتى اکنون. در عصر رسول اکرم، ایشان نهایت تلاش شان این بود که دین تازه را تبیین و ارکان آن را تقویم بخشند. علاوه بر آن که مخالفت مخالفان نگذاشت حتى الگوى مدینه النبى فراتر از این شهر رفته و عدالت حتى در جزیره العرب مستقر گردد، چه رسد به ممالک دیگر و همه کره زمین.

بعد از رسول اکرم (صلی الله علیه وآله)  نیز علاوه بر آن که تلاش ایشان در بدنه حکومت تداوم نیافت تا شرایط تبلیغ اسلام در سرزمین هاى گسترده اى فراهم آید، بلکه حکومت از مجراى حق خود خارج گشت و نابسامانى هاى فراوانى در ممالک اسلامى پدیدار شد که نمى توان در این مجال اندک حتى آنها را شمارش کرد. حضرت على (علیه السلام)  نیز که بالاجبار مسئولیت حکومت را پذیرفت، چنان با مشکلات داخلى و تحریفات و تبعیضات و انحرافات مواجه شد که در دوران حکومت چند ساله اندک خود نتوانست آن طور که خود مى خواست عدالت را در محدوده قلمرو مرکز حکومت خود محقق سازند، چه رسد به ممالک دیگر!! در واقع امام على (علیه السلام)  پس از 25 سال با جامعه اى مواجه شد که در آن، عامه مردم مشتاق احیاى تمدن نبوى بوده و او را به مثابه رهنمایى مسیر بازگشت به دوران درخشان گذشته برگزیدند ؛ اما طبقات نخبگان و هیئت ها و مسائل گوناگون، مسیرهاى متفاوت و گاهى بسیار منحرف را در پیش پاى عامه مردم مى گذاشتند. اهتمام به احیاى جامعه عدل در چنین وضعیتى، بدون برخوردارى از قدرت نظیر و قاطع وحى و همزیستى با مردمى که کورکورانه از رؤساى مزدور قبایل خود تبعیت مى کنند و در جست و جوى حق، به باطل دست مى یابند و در جهل مرکب غوطه ور مى گردند، براى امامى که جز هدایت مردم دغدغه اى براى حاکمیت ندارد، شرایطى طاقت فرسا ایجاد مى کند!! وضعیت در دوران سایر ائمه نیز روشن است و آنان در موقعیتى قرار گرفتند که جامعه پذیراى عدالت واقعى نبود. اما وضعیت در عصر ظهور مهدى بسیار متفاوت از گذشته خواهد بود و حکومت در دست صالحان و حق طلبان قرار خواهد گرفت و مردم همراهى لازم را با حکومت جهانى خواهند داشت.

به قول یکى از نویسندگان: «آنچه مسلّم است، شهر عدل موعود، شهر عدالت پایدار است ؛ شهر بلوغ یافتگان، شهر مردمى که حق ر ا مى جویند و باطل را وا مى گذارند. مردمى که بر ارزش حیات در این مدینه وقوف یافته اند. مردمى که از پیروى چپ و راست به ستوه آمده اند و دیگر در زیر پرچمى به جز بیرق حق گرد هم نمى آیند! امیدشان فقط و فقط تحقق امر خداوند است ؛ خلافت در شهرى زیبا و مقید به اصول عقلانى شهر پایدارى و جاودانگى جامعه عدل را ضمانت مى کند. شهرى که در آن رفتار عامه مردم، منطبق با رفتار امام آنها است. مردمى که امام خود را به درستى مى شناسند و چون او رفتار مى کنند. آنان همراه و هم گام با امام خویش، خلافت زمین را جملگى به ارث مى برند و کمترین امتیاز طبقاتى میان آنان رایج نیست…»[11]

دین جدید در عصر ظهور

پرسش 14 . آیا درست است که با ظهور امام زمان(عج)، دین جدیدى آورده مى شود؟!


از آنچه که ما در بعضى روایات مى بینیم آمده است:

امام صادق (علیه السلام)  مى فرماید: «اذا خرج القائم یاتى بامر جدید و کتاب جدید و سنه جدیده و قضاء جدید»[12] ؛ «هنگامى که قائم ظهور مى کند، فرمان نو، کتاب نو، روش نو و دادگاه (قضاى) نو مى آورد»

در حدیث دیگرى نیز آمده است: «اذا قام القائم جاء بامر جدید کما دعا رسول الله فى بدو الاسلام الى امر جدید»[13] ؛ «هنگامى که قائم قیام مى کند، امرى جدید مى آورد، همان گونه که رسول خدا (صلی الله علیه وآله)  در آغاز اسلام به امرى جدید دعوت کرد»

حال ممکن است این پرسش به میان آید که منظور از امر، کتاب، روش و قضاى جدید و نو چیست؟ آیا چیزى غیر از ؛ کتاب و قضاى فعلى مى آورد؟!

در پاسخ گفتنى است: تعبیر به نو و جدید، اشاره به این است که انقلاب مهدى یک دگرگونى اساسى است، نه روبنایى. از این رو جامعه خیال مى کند، چیز جدیدى غیر از آیین فعلى است ؛ در حالى که اسلام واقعى را بیان مى کند. مشکلات کاستى هایى که در عصر حاضر و قبل از ظهور دیده مى شود، عبارت است از:

1. احکام و معارف و فراوانى از مجموعه فرهنگ اسلام، در گذشته به عللى (مانند پایین بودن سطح فرهنگ مردم و یا نبود زمینه آن) بیان نشده است.

2. تعالیم و احکامى از قرآن و اسلام فراموش شده و از یادها رفته است و براى مسلمانان ناآشنا است.

3. اصول و احکام فراوانى دچار تحریف و دگرگونى معنوى یا موضوعى گشته است.

این تحریفات، توجیه ها، تاویل ها، انحراف ها و پیرایه ها بسیارى از باورهاى اسلام ناب را تهدید مى کند و ساخته هاى ذهنى مدعیان دین به عنوان باورهاى دینى ترویج مى شود!!

4. بدعت هایى در دین گذاشته مى شود و احکامى از قرآن و اسلام بر طبق میل مردم بیان مى شود که روح اسلام ناب از آنها بى خبر است!!

این پیرایه ها و بدعت ها، اسلام را طورى کرده که اگر امام آنها را از اسلام بزداید و حقیقت دین محمدى را آشکار سازد، مردم عوام خواهند گفت: این یک چیز جدیدى است، نه اسلام! در صورتى که اسلام واقعى همین است و امام آموزه هاى دین را مطابق اسلام اصیل مطرح مى کند. او بدعت ها را باطل مى کند و احکام خدا را همان گونه که صادر شده، ظاهر مى نماید و حدود اسلامى را بدون سهل انگارى اجرا مى کند، از این رواست که چنین برنامه اى براى مردم تازگى دارد. البته آنچه که او مى آورد، همان است که حضرت رسول اللّه  و اهل بیت پیامبر بیان کرده اند و شیعه نیز آنها را از طریق عترت معصومین دریافت کرده است.

امام صادق (علیه السلام)  در این باره مى فرماید: «یصنع ما صنع رسول الله، یهدم ما کان قبله کما هدم رسول الله امر الجاهلیه و یستأنف الاسلام جدید»[14] ؛ «(مهدى) بر طبق شیوه رسول خدا (صلی الله علیه وآله)  رفتار مى کند و آنچه از نشانه هاى گذشته باشد، از میان مى برد، همان گونه که پیامبر نشانه هاى جاهلیت را از بین برد. پس از ریشه کن ساختن بدعت ها، اسلام را از نو پیاده مى کند»

هم چنین آمده است: «لایترک بدعه الا ازالها و لا سنه الا اقامها» ؛ «هیچ بدعتى نیست، مگر آن که (مهدى) آن را (از پیکر اسلام) مى زداید و هیچ سنتى نیست، جز این که آن را بر پا مى دارد»[15]
درباره کتاب تازه نیز باید دانست که این مسئله، به معناى آوردن قرآن دیگر نیست، بلکه آن حضرت اهداف و برنامه هاى اصیل قرآن را بیان کرده و تفسیر واقعى آیات را بیان خواهد نمود: «لو قدقام قائمنا… استانف بکم تعلیم القرآن و شرایع الدین و الاحکام و الفرائض کمال انزل الله على محمد (صلی الله علیه وآله) » ؛ «وقتى قائم ما به پا خیزد… و سخنگوى ما سخن بگوید، قرآن و احکام دین را همان گونه که بر پیامبر نازل شده است از نوبه شما مى آموزد»[16]
پس این درست نیست آن حضرت دین جدیدى مى آورد، بلکه او همه را به دین واقعى و سیره و سنت پیامبر (صلی الله علیه وآله)  و اهل بیت پاک او دعوت مى کند و حتى در قضاوت و حکم رانى نیز چنین عمل مى کند ؛ هر چند براى دیگران تازه باشد. البته شکل حکومت آن حضرت (حکومت جهانى)، نحوه اداره جهان، تحقق برنامه ها و اهداف والاى پیامبران و اولیا، بهبود کامل وضعیت مردم، گسترش توحید و یکتاپرستى در جهان، حاکمیت عدالت و قسط و انتخاب افراد بسیار شایسته و کاردان براى حکومت و… بى نظیر و بى مانند است.

امام صادق (علیه السلام)  مى فرماید: «زمین با نور پروردگار روشن مى شود و در زمین مکانى باقى نمى ماند که در آن غیر خدا عبادت شود… و کنه دین براى خدا است، هر چند کافران را بد آید»[17]
در حدیثى آمده است: «زندگان آرزو مى کنند که مرده ها مى دیدند عدل و اطمینان و خیر بسیارى را که خداوند به ساکنان زمین رساند»[18]
و «خداوند به دست قائم زمین را زنده مى کند… زمین زنده مى شود و مردم آن حیاتى نوین مى یابند، بعد از مرگشان»[19]

پیروان ادیان در عصر ظهور

پرسش 15 . آیا وقتى که امام زمان ظهور مى کنند، تمام مردم مسلمان مى شوند یا این که کافر و پیرو مذاهب و ادیان دیگر هم وجود خواهد داشت؟


براى تشکیل جامعه واحد و فراگیرى حکومت جهانى، یک موضوع ضرورى است و آن جهان بینى واحد و اعتقاد واحد است. باید نگرش و جهان بینى واحدى بر جامعه حاکم باشد تا انسجام و وحدتى خلل ناپذیر در جامعه پدیدار گردد. بر این اساس است که در دوران ظهور و روزگار دولت مهدوى، جهان بینى واحدى بر جهان حاکم و راه و روش و برنامه ها نیز یکى مى گردد و یکپارچگى واقعى در عقیده و مرام پدید مى آید و مردمان همه یکدل و یک زبان به سوى سعادت و صلاح حرکت مى کنند. ناسازگارى و دوگانگى در اندیشه ها و عقیده ها نیست ؛ چنان که در راه و روش هاى اجتماعى نیز اختلاف و چندگانگى دیده نمى شود.

امام صادق (علیه السلام)  به صراحت به این مطلب اشاره فرموده است: «افوالله لیرفع عن الملل و الادیان الاختلاف و یکون الدین کله واحدا کما قال جل ذکره ان الدین عندالله الاسلام» ؛ «به خدا قسم!… ناهماهنگى و اختلاف مذاهب و ادیان از بین مى رود و فقط یک دین در سراسر گیتى حکومت مى کند ؛ چنان که خداى تبارک و تعالى فرموده است: به راستى دین در نزد خدا، اسلام است»[20]
امام مهدى(عج) با این اصل اساسى و زیربنایى (وحدت عقیده) در ساختن جامعه یگانه بشرى به توفیقى بزرگ و بى مانند دست مى یابد و همه علل و عوامل ناسازگارى و برخورد و اختلاف را نفى مى کند. راه و روش او، بر قانون جاودان حق و عدل و یکتا پرستى استوار و با فطرت و سرشت انسان ها، هماهنگ و سازگار مى باشد. او وحدتى واقعى را براساس اصول توحید و ایدئولوژى اسلامى پى مى ریزد و همه انسان ها را در زیر شعار یگانه و دین واحد گرد مى آورد[21]
امام على (علیه السلام)  نیز مى فرماید: «تمام خیر در این روزگار است ؛ در آن زمان قائم ما قیام مى کند و همه را بر (محور) یک مرام و یک عقیده گرد مى آورد (ثم یجمعهم على امر واحد)»[22]
با این حال ممکن است گفته شود: براساس بعضى از آیات و روایات، یهود و نصارا از بین نمى روند و تا قیامت باقى هستند ؛ پس این اسلام نمى تواند فراگیر شود؟!

در این رابطه باید گفت که ما با سه دسته از آیات و روایات رو به رو هستیم؛

1. دسته اول آیات و روایاتى است که ظاهر آنها، وجود غیرمسلمانان در دوران حکومت حضرت است ؛ مانند:

«وَ قالَتِ الْیَهُودُ یَدُ اللّهِ مَغْلُولَةٌ… وَ أَلْقَیْنا بَیْنَهُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ إِلى یَوْمِ الْقِیامَةِ»[23] ؛ یهود گفته دست خدا بسته است… (پس)کینه و دشمنى را تاقیامت میان آنان افکندیم»

مشابه این آیه درباره مسیحیت نیز آمده است:

«وَ مِنَ الَّذِینَ قالُوا إِنّا نَصارى أَخَذْنا مِیثاقَهُمْ فَنَسُوا حَظًّا مِمّا ذُکِّرُوا بِهِ فَأَغْرَیْنا بَیْنَهُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ إِلى یَوْمِ الْقِیامَةِ وَ سَوْفَ یُنَبِّئُهُمُ اللّهُ بِما کانُوا یَصْنَعُونَ»[24]
در این آیات، دشمنى و کینه توزى تا قیامت در بین یهود و نصارا مطرح شده و نیز برترى نصارا بر کفار تا قیامت آمده است[25] و مقتضاى ظاهر آیات این است که دین یهود و نصارا تا قیامت باقى خواهند ماند.

از بعضى از روایات نیز همین مضمون استفاده مى شود: «ابى بصیر مى گوید: که به امام صادق (علیه السلام)  گفتم: در دوره حضرت مهدى(عج) با اهل ذمه (یهود و نصارا) چگونه رفتار مى شود؟ فرمود: «با آنان از سرآشتى و مسالمت رفتار مى کند ؛ همان گونه که پیامبر (صلی الله علیه وآله)  با آنان از سر مسالمت رفتار کرد (یسالمهم کم سالمهم رسول الله)»[26] به هر حال از ظاهر اینها به دست مى آید که یهود و نصارا نیز در عصر ظهور وجود دارند و تحت حکومت حضرت مهدى(عج) زندگى مى کنند.

2. دسته دوم روایاتى است که اشاره دارد امام(عج) در همه جا دین اسلام را برپا خواهند کرد و همه مردم مسلمان خواهند شد. هیچ خانه اى در شهر و بیابان نمى ماند مگر این که توحید در آن نفوذ مى کند. اسلام به صورت یک آیین رسمى، همه جهان را فرا خواهد گرفت. حکومت به صورت یک حکومت اسلامى در مى آید و غیر از قوانین اسلام، چیزى بر جهان حکومت نخواهد داشت. در این زمینه به چند روایت اشاره مى شود:

امام صادق (علیه السلام)  مى فرماید: «وقتى قائم ما قیام کند. اهل هیچ دینى باقى نمى ماند مگر این که اظهار اسلام مى کنند و با ایمان مشهور و معروف مى گردند»[27]
«تا هر کجا که تاریکى شب وارد شود، دین اسلام نفوذ خواهد کرد (لیدخلن هذا الدین ما دخل علیه اللیل)»[28]
در آن عصر، شرک و کفر و پلیدى رخت برمى بند و آموزه هاى متعالى اسلام به همه جاى جهان ابلاغ خواهد شد: «بى تردید آیین محمد (صلی الله علیه وآله)  به هر نقطه اى که شب و روز مى رسد، خواهد رسید و دیگر اثرى از شرک روى زمین نمى ماند (لیبلغن دین محمد ما بلغ اللیل و النهار)»[29]
در آن عصر دین برتر و مسلط اسلام خواهد بود و یهودیان، مسیحیان و… همه آن را خواهند پذیرفت: «به درستى خداوند هنگام قیام قائم(عج) اسلام را بر تمامى ادیان برترى خواهد داد»[30]
و نیز «هیچ یهودى و مسیحى و صاحب دینى باقى نمى ماند، مگر این که داخل اسلام شده باشد (لایبقى یهودى و لانصرانى و لاصاحب مله الاّ دخل فى الاسلام)»[31]
امام (علیه السلام)  چندگانگى و اختلافات دینى را بر طرف مى کند و وحدت عقیدتى در سایه اسلام به وجود مى آورد:

«یرفع المذاهب فلایبقى الاّ الدین الخالص»[32]؛ «همه ادیان و مذاهب از روى زمین برداشته مى شود و جز دین خالص باقى مى ماند»

3. بر اساس دسته سوم روایات، امام مهدى(عج) ابتدا همگان را به دین اسلام دعوت مى کند و از آنان مى خواهد که همگان با رغبت و بصیرت، آن را بپذیرند و در صورت سرپیچى و باقى ماندن در کفر و ضلالت، برخورد شدیدى با آنان مى کند.

عبداللّه  بن بکیر از امام موسى بن جعفر (علیه السلام)  در تفسیر آیه «وَ لَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ طَوْعاً وَ کَرْهاً…»[33] فرمود: «آیه مذکور در شأن حضرت قائم نازل شده است. وقتى آن حضرت ظاهر شد، دین اسلام را بر یهود، نصارا، صائبین و کفار شرق و غرب عرضه مى دارد، پس هر کس با میل و اختیار اسلام بیاورد، به نماز و زکات و سایر واجبات امرش مى کند و هر کس از قبول اسلام امتناع ورزد، گردنش را مى زند تا این که در شرق و غرب زمین جز موحد و خداپرست کسى باقى نماند»[34]
امام باقر (علیه السلام)  نیز مى فرماید: «…خدا شرق و غرب جهان را براى صاحب امر مفتوح مى کند ؛ آن قدرى مى جنگد تا این که جز دین محمد، دینى باقى نماند»[35]
امام صادق (علیه السلام)  فرمود: «وقتى که قائم قیام کند، هیچ کافر و مشرکى پیدا نمى شود، مگر این که قیام او را انکار کرده و ناپسند مى شمرد، ولى کار به جایى مى رسد که اگر کافر و مشرکى در شکم سنگى سخت پنهان شده باشند، آن سنگ مى گوید: اى مؤمن در شکم من کافر است، مرا بشکن و او را بکش»[36]
امام باقر (علیه السلام) نیز مى فرماید: «قائم(عج) هر منافق شکاکى را به قتل مى رساند»[37]
با توجه به این احادیث، همه مردم جهان، اسلام را مى پذیرند و البته عموم آنان با علاقه و رغبت مسلمان مى شوند و منافقان و کافران نیز با الزام حکومتى، اسلام را مى پذیرند ؛ قرآن نیز به این مطلب اشاره فرموده است:

«هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ»[38]
جمع بندى روایات:

این چند دسته از روایات و آیات، مربوط به دوره ها و مراحل مختلف حکومت حضرت مهدى(عج) است:

دسته اول اشاره به سیره و روش حضرت مهدى(عج) در ابتداى ظهور دارد و دسته دیگر، اشاره به دوره تحکیم و تثبیت حاکمیت آن حضرت.

توضیح اینکه امام (علیه السلام)  در ابتداى ظهور، تنها کافرانى را که به ظلم و فساد در زمین مشغول اند، سرکوب مى کند و یا ملزم به پذیرش اسلام و قوانین حیات بخش آن مى کند.

امام با کافرانى که از ظلم و جور و فساد به دوراند و پذیراى حکومت دادگستر ایشان هستند، همانند سیره پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله)  از سرمسالمت رفتار مى کند و از آنان جزیه (مالیات مخصوص) مى گیرد و به تدریج با برقرارى عدل و فراگیرى آن در سراسر زمین و از بین بردن باطل ها و بدعت ها و آشکار شدن نشانه ها و آیات حق، حجت هاى روشن الهى بر مردم، تمام مى شود و دیگر جاى هیچ عذرى براى کفر و شرک باقى نخواهد ماند و در آن دوره مردم مسلمان خواهند شد و کفر و شرک مصداق روشن ظلم و تجاوز از حق خواهد بود که جایى در حکومت الهى مهدى(عج) ندارد و باید از اساس حذف گردد.

حضرت صادق (علیه السلام)  در تفسیر آیه«هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى»[39] به فضل فرمود: «اى مفضل! اگر پیامبر بر همه دین ها غالب شده بود، از آتش پرستان، یهودیان، نصارا، ستاره پرستان و از تفرقه، نفاق و شرک اثرى نبود. این که خداوند فرموده «لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ» مربوط به روز ظهور مهدى(عج) است»[40]
وضعیت اهل کتاب (یهود و نصار):

با توجه به مطالب پیش گفته، مانعى ندارد که بگوییم: اقلیتى از یهود و نصارا در پناه حکومت حضرت مهدى(عج) با شرایط اهل ذمه وجود داشته باشد.

از امام باقر (علیه السلام)  نقل شده است: «وقتى قائم قیام کند، میان اهل تورات به تورات و میان اهل انجیل به انجیل حکم مى کند و میان اهل زبور به زبور و میان اهل قرآن به قرآن…» مى توان گفت اینها مربوط به مراحل آغازین ظهور است، ولى تکامل بشر به حدى مى رسد که همگان موحد و مسلمان مى شوند و یا حداقل آنان از عقاید شرک آلود خود (مانند تثلیث و این که خدا پسر دارد و…) دست بر دارند تا مدتى تحت حکومت اسلامى به زندگى خود ادامه مى دهند.

درباره آیات مربوط به وجود یهود و نصارا تا قیامت مى توان گفت: منظور از ادامه زندگى، مى تواند مربوط به دوره آخرالزمان باشد و به جهت نزدیکى ظهور امام زمان(عج) و برپایى قیامت و با یک تعبیر از آن یاد شده است ؛ چنان که بسیارى از علایم آخرالزمان و علایم برپایى قیامت یکسان باشد. بنابراین یهود و نصارا تا آن دوران هستند و با ظهور امام زمان(عج) و اقتداى حضرت مسیح (علیه السلام)  به ایشان، پیروان حق طلب ادیان با حق آشنا مى شوند و همه زیر پرچم امام زمان(عج) مى آیند.

حکومت جهانى در عصر ظهور

پرسش 16 . چگونه امام مهدى بر دولت ها پیروز مى شود و این تعداد جمعیت جهان تسلیم او مى شوند؟ آیا چنین چیزى امکان دارد که بر چندین میلیارد انسان، تسلط یابد و در برابر این همه دشمن پیروز از میدان به در آید؟


پیروزى و غلبه حضرت مهدى(عج) و تشکیل حکومت جهانى، ممکن است به طور اعجاز و خرق عادت انجام یابد و ممکن است با فراهم شدن اسباب و علل ظاهرى باشد و ممکن است به هر دو نوع واقع شود ؛ چنان که پیشرفت و غلبه پیامبر اکرم و قواى اسلام بر هر دو نوع بود. بر این اساس مؤلفه ها و عوامل زیر در پیروزى سریع و قاطع آن حضرت نقش دارد:

یک. ناگهانى بودن قیام

حضرت مهدى(عج) زمانى ظهور مى کند که دشمن در غفلت و بى خبرى قرار دارد و با قیام ناگهانى ایشان (بغته)، غافلگیر شده و پیروزى هاى سریعى به دست خواهد آورد. در توقیع شریف حضرت آمده است: «پس همانا امر ما به طور ناگهانى خواهد بود»[41]
دو. اصلاح سریع کارها با امدادهاى غیبى

طبق روایات خداوند، حجت خود را در قیام بزرگ و شکوهمندش یارى مى دهد و با انواع امدادهاى غیبى، پیروزى او را آسان و کارهایش را سریع اصلاح مى کند. و رسول خدا (صلی الله علیه وآله)  مى فرماید: «مهدى از ما اهل بیت است خداوند (امر) او را در یک شب اصلاح مى کند»[42]
موارد امدادهاى غیبى خداوند عبارت است از:

2.1. ایجاد ترس در دل دشمنان

حضرت مهدى(عج) یارى شده با ترس (مؤید بالرعب) است ؛ یعنى خداوند چنان رعب و ترس او را در دل دشمنان مى اندازد که قدرت هر عکس العمل شدید و سفاکانه را از آنها سلب مى کند، حتى ترس از سپاهیان آن حضرت، یک ماه جلوتر از حرکت آنها بر دشمن حاکم مى شود.

امام صادق (علیه السلام) مى فرماید: «خداوند… مهدى را به سه لشکر تأیید مى کند… و رعب (یویده ثلاثه اجناد… الرعب)»[43]
2.2. یارى شده با فرشتگان

از جمله تأییدات و امدادهاى غیبى الهى، کمک فرستادن ملائک براى یارى امام مهدى(عج) و جهاد آنان همراه با حضرت است. در روایتى آمده است: «خداوند او را به سه هزار ملائکه یارى خواهد کرد…»، «هنگامى که قائم آل محمد ظهور نماید، خداوند او را به وسیله گروه هاى فرشتگان نشاندار، پیاپى، فرود آورده شده و مقرب (بالملائکه المسومین و المردفین و المنزلین و الکروبین) یارى خواهد کرد. جبرئیل، فرشته امین وحى، پیشاپیش آن حضرت و میکائیل سمت راست و اسرافیل سمت چپ او خواهد بود. ترس و رعب به مسافت یک ماه، پیشاپیش و سمت راست و طرف چپش حرکت خواهد کرد و فرشتگان مقرب در کنار او خواهند بود»[44]
2.3. یارى شده با نیروهاى طبیعى

براى حضرت قائم حتى زمین نیز مهیا و آماده مى شود (تطوى له الارض)[45] بر این اساس ممکن است خداوند به وسیله نیروهایى چون باد و دیگر نیروهاى طبیعت، حضرت مهدى(عج) را یارى رساند ؛ چنان که همه نیروهاى طبیعت (باد و صاعقه و…) مسخر حضرت سلیمان (علیه السلام)  بودند. با تسلط حضرت مهدى(عج) به نیروهاى طبیعت و تصرف در آنها با اذن الهى، پیروزى هایى نصیب ایشان خواهد شد.

در روایتى از امام صادق (علیه السلام)  آمده است: «… (وقتى) قائم ما مهدى ظهور کند، تمام مشرکان در روى زمین محو مى شوند، تا جایى که سنگ به سخن مى آید و به مؤمن مى گوید: اى مؤمن! درون من کافرى است، مرا بشکن و او را به قتل برسان»[46]
سه. توانمندى و فرماندهى بى نظیر امام(عج)

یکى از مهم ترین عوامل پیروزى حضرت مهدى(عج)، صلابت، شجاعت و رهبرى بى نظیر آن حضرت در جهاد با دشمنان دین حق است. آن حضرت در این مصاف سرنوشت ساز هم از توانمندى و نیروى جسمى و شخصى برخوردار است و هم در مدیریت و فرماندهى نظامى، مقتدرانه و قاطعانه برخورد مى کند.

امام رضا (علیه السلام)  در مورد ایشان مى فرماید: «قائم کسى است که وقتى ظهور مى کند، در سن پیران است، ولى به نظر جوان مى آید. اندامى قوى و تنومند دارد ؛ به طورى که اگر دست را به سوى بزرگ ترین درخت دراز کند، آن را از ریشه بیرون مى آورد و اگر میان کوه ها فریاد برآورد، صخره مى شکند و از جا کنده مى شود. عصاى موسى و انگشتر سلیمان همراه او است»[47]
امیرمؤمنان على (علیه السلام)  مى فرماید: «پدرم فداى فرزند نیکوترین کنیزان که (ظالمان و کافران) را خوار و ذلیل خواهد کرد و جام زهرآگین به کامشان خواهد ریخت و با شمشیر با آنان برخورد خواهد کرد»[48]
چهار. یارى مؤمنان و صالحان

بسیارى از مسلمانان، از پیشتازان و پیشگامان ملت هایى هستند که به گرد آن خورشید جهان افروز حلقه مى زنند و زیر پرچم او قرار مى گیرند و به یارى مى شتابند. مهم ترین اینان 313 تن از یاران خاص و آن گاه ده هزار نیروى زبده رزمى و… است.

امام صادق (علیه السلام)  مى فرماید: «313 تن از یاران حضرت با او بیعت مى کنند، ولى حضرت در مکه مى ماند تا عدد یاران به ده هزار تن برسد، آن گاه به طرف مدینه حرکت مى کند»[49]
پنجم. تسلیم شدن مسیحیان

براساس روایات فراوان، حضرت عیسى (علیه السلام)  به هنگام قیام امام مهدى(عج) از آسمان فرود مى آید و به آن گرامى اقتدا مى کند و به امامت او نماز مى گذارد. هم چنین فرماندهى سپاه حضرت را به دست مى گیرد و در سرکوبى دشمنان به امام یارى مى رساند. پس از این واقعه، همه مسیحیان به دستور او زیر پرچم امام عصر(عج) وارد مى گردند و اسلام واقعى را مى پذیرند و از طرفداران امام عصر مى شوند. البته مى دانیم که زمامداران و ملت هاى اروپا و امریکا و بخشى از قاره آفریقا مسیحى اند و تسلیم شدن آنان، نقش بسزایى در پیروزى حضرت و بر داشته شدن موانع دارد.

امام باقر (علیه السلام)  مى فرماید: «هنگامى که ده هزار پیکارگر آگاه، گرد آن حضرت آمدند، دیگر یهودى و مسیحى یافت نمى شود، جز این که به او و قیام جهانى اش ایمان مى آورند و او را تصدیق مى کنند»[50]
روشن است که این دگرگونى عظیم، به سرعت در نظام هاى مختلف جهانى اثر عمیق خود را مى گذارد و در تسلیم شدن آنان نیز نقش خواهد داشت.

شش. جنگ ها و نابودى دشمنان قبل از ظهور

امام صادق (علیه السلام)  فرمود: «قبل از قیام قائم هر مرگى وجود دارد، مرگ سرخ و مرگ سفید، تا اینکه از هر هفت نفر، پنج نفر مى میرند، مرگ سرخ کشته شدن است و مرگ سفید بیمارى طاعون است»[51]
در روایت دیگرى مى فرماید: «حضرت خروج نمى کند تا این که یک ثلث از مردم کشته شوند و ثلث دیگر از دنیا بروند و ثلث دیگر باقى بمانند»[52]
بنابراین آنچه برخى روایات درباره کشتار فراوان ذکر کرده اند، مربوط به کشتارهاى است که قبل از قیام حضرت به دست ستمگران واقع مى شود از قبیل جنگ جهانى دوم، جنگ هاى خاورمیانه، جنگ هاى دجال و سفیانى، شیوع بیمارى هاى مرموز و…

هفت. استقبال همگانى و مردمى

ظهور امام مهدى(عج) زمانى اتفاق مى افتد که مردم در مشکلات و سختى هاى فراوان هستند و با یأس از مکاتب بشرى و حکومت هاى خود، در انتظار قیام منجى موعود به سر مى برند. به همین جهت، در برابر امام مهدى(عج)، سر تسلیم و خضوع فرود مى آورند و زمام امور خویش را به دست توانمند و کارگشاى او مى سپارند ؛ بدان امید که نجات و نیک بختى بشریت را تضمین نماید. در عمل نیز چنین خواهد شد و آن حضرت ریشه فقر و ظلم، نابرابرى، فساد و… را بر خواهد کند و حکام جور را عزل خواهد نمود. از طرفى خداوند محبت و عشق حضرت را در دل مردم خواهد افکند و آنان با او بیعت کرده و در گرد او جمع خواهند شد.

در روایتى آمده است: «امت اسلامى به مهدى(عج) مهر مى ورزند و به سویش پناه مى برند ؛ آن چنان که زنبورهاى عسل به سوى ملکه خود پناه مى برند، عدالت را در پهنه گیتى مى گستراند و…»[53]

پی نوشت ها:

[1]. الخرائج و الجرائح، ج 2، ص 841، ح 71 ؛ بحارالانوار، ج 52، ص 336، ح 71.

[2]. مفردات راغب، ص 889.

[3]. اعراف 7، آیه 157.

[4]. احتجاج طبرسى، ج 2، ص 291 ؛ الغیبة نعمانى، ص 227، ح 26.

[5]. کمال الدین، ج 1، ص 260.

[6]. حدید 57، آیه 25.

[7]. چشم اندازى به حکومت مهدى، ص 178.

[8]. ر.ک: فصلنامه انتظار، ش 14، ص 82 و 83.

[9]. ر.ک: شهید مطهرى، پیرامون جمهورى اسلامى، ص 153.

[10]. نساء 4، آیه 165.

[11]. ر.ک: ششمین گفتمان مهدویت، ص 157.

[12]. اثبات الهداة، ج 3، ص 83 ؛ الغیبة نعمانى، ص 235، ح 22.

[13]. ارشاد مفید، ح 2، ص 384 ؛ کشف الغمه، ح 2، ص 465.

[14]. الغیبة نعمانى، ص 230، ح 13 ؛ بحارالانوار، ج 52، ص 352، ح 108.

[15]. وسائل الشیعة، ج 25، ص 436 ؛ ارشاد مفید، ج 2، ص 385.

[16]. اثبات الهداة، ج 3، ص 56، ح 628 ؛ بحارالانوار، ج 2، ص 247.

[17]. کمال الدین، ج 2، ص 345 ؛ بحارالانوار، ج 51، ص 146، ح 15.

[18]. بشارة المصطفى، ص 250 ؛ آثار الصادقین، ج 29، ص 268.

[19]. بحارالانوار، ج 34، ص 325.

[20]. بشارة الاسلام، ص 265 ؛ بحارالانوار، ج 53، ص 4.

[21]. ر.ک: عصر زندگى، ص 111 و 112.

[22]. الغیبة نعمانى، ص 206.

[23]. مائده 5، آیه 64.

[24]. همان، آیه 14.

[25]. آل عمران3، آیه 55: «جاعِلُ الَّذِینَ اتَّبَعُوکَ فَوْقَ الَّذِینَ کَفَرُوا إِلى یَوْمِ الْقِیامَةِ».

[26]. بحارالانوار، ج 52، ص 381.

[27]. ارشاد مفید، ح 2، ص 384 ؛ کشف الغمه، ح 2، ص 45.

[28]. منتخب الاثر، ح 57، ص 212.

[29]. تفسیر عیاشى، ج 2، ص 56 ؛ بحارالانوار، ج 51، ص 55، ح 41.

[30]. کافى، ج 1، ص 433 ؛ ینابیع المودة، ج 2، ص 508.

[31]. منتخب الاثر، ص 393، ج 10 ؛ بحارالانوار، ح 52، ص 61، ح 59.

[32]. یوم الخلاص، ح 2، ص 649 ؛ بشارة الاسلام، ص 297.

[33]. آل عمران 3، آیه 83.

[34]. بحارالانوار، ج 52، ص 340.

[35]. همان، ص 390.

[36]. بحارالانوار، ج 52، ص 324.

[37]. اثبات الهداة، ج 7، ص 61 ؛ بحارالانوار، ج 52، ص 110.

[38]. توبه 9، آیه 33.

[39]. توبه 9، آیه 33.

[40]. بحارالانوار، ج 52، ص 330.

[41]. احتجاج، ج 2، ص 326.

[42]. کمال الدین، ج 1، ص 152، ح 15.

[43]. الغیبة نعمانى، ص 198.

[44]. همان، ص 234 ؛ بحارالانوار، ج 52، ص 348.

[45]. منتخب الاثر، ص 468.

[46]. الغیبة نعمانى، ص 229، ح 11.

[47]. کمال الدین، ج 2، ص 48 ؛ کشف الغمه، ج 3، ص 314.

[48]. الغیبة نعمانى، ص 229، ح 11.

[49]. منتخب الاثر، ص 684.

[50]. عبدالهادى الابیارى، العرائس الواضحه، ص 209، قاهره به نقل از امام مهدى از ولادت تا ظهور، ص 696 ؛ و نیز ر.ک: نور الابصاره، ص 155 ؛ معجم احادیث امام مهدى(عج)، ج 5، ص 176.

[51]. معجم الملاحم و الفتن، ج 4، ص 291.

[52]. همان، ص 75.

[53]. منتخب الاثر، ص 598، ح 2.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد