۱۳۹۲/۰۸/۱۴
–
۲۱۰ بازدید
بسیارى از حقایق هستى- به خصوص حقایقى که در ماوراى جهان طبیعت وجود دارد- براى ما پوشیده است. البته این ندانستن، بیشتر در کم و کیف و چگونگى آن حقایق است؛ ولى عقل و وحى اصل آنها را اثبات کرده اند. دانش ما به کنه و ماهیت آن حقایق، بسیار محدود است؛ مگر براى عده کمى که با سلوک عملى در همین دنیا به آن عوالم راه یافته باشند و علم اجمالى آنان، به علم تفصیلى تبدیل شده باشد. از این رو، سنخیت و چگونگى بدن هاى برزخى، براى ما به صورت کامل و دقیق روشن نیست؛ ولى در عین حال از مجموعه آیات و روایات و تحلیل هاى عقلى، مى توان دورنمایى از کم و کیف بدن برزخى را تصویر کرد.
در این باره توجه به سه مطلب ضرورى است:
بسیارى از حقایق هستى- به خصوص حقایقى که در ماوراى جهان طبیعت وجود دارد- براى ما پوشیده است. البته این ندانستن، بیشتر در کم و کیف و چگونگى آن حقایق است؛ ولى عقل و وحى اصل آنها را اثبات کرده اند. دانش ما به کنه و ماهیت آن حقایق، بسیار محدود است؛ مگر براى عده کمى که با سلوک عملى در همین دنیا به آن عوالم راه یافته باشند و علم اجمالى آنان، به علم تفصیلى تبدیل شده باشد. از این رو، سنخیت و چگونگى بدن هاى برزخى، براى ما به صورت کامل و دقیق روشن نیست؛ ولى در عین حال از مجموعه آیات و روایات و تحلیل هاى عقلى، مى توان دورنمایى از کم و کیف بدن برزخى را تصویر کرد.
در این باره توجه به سه مطلب ضرورى است:
یکم. در تمام عوالم هستى (عالم مادى، برزخ و قیامت)، انسان داراى بدن است و در هیچ عالمى بى بدن نیست؛ به دلیل اینکه روح انسان حقیقتى است که در متن و ذات آن، تعلّق به بدن نهفته است.
دوم. هر یک از عوالم هستى داراى نظام، احکام، آثار و قوانین مخصوص به خود است؛ یعنى، در عالم طبیعت، قوانینى حاکم است که غیر از سنن حاکم بر عالم برزخ است. در عالم برزخ نیز نظامى وجود دارد که در عالم قیامت نیست و در عالم قیامت، آثارى هست که در دو عالم برزخ و ماده وجود ندارد.
از این رو، بدنى که در عالم طبیعت است، هم سنخ با قوانین حاکم بر این دنیا است و این بدن غیر از بدن برزخى است. بدن برزخى نیز هم سنخ با احکام و آثار عالم برزخ است. و همین طور بدن در قیامت، هم سنخ با سنن ویژه عالم قیامت و آماده پذیرش آن قوانین مخصوص است. براى مثال بدن قیامتى، بدنى است که در عین سوختن مدام، از بین نمى رود؛ و بدن قیامتى یک فرد بهشتى، به صورتى است که در عین خوردن و آشامیدن، نیازى به تخلیه مواد تغذیه شده از بدن ندارد. بنابراین نباید تصور کرد که بدن هاى مادى، برزخى و قیامتى یکسان هستند.
سوم. عالم قیامت، عالم بالاتر و نزدیک تر به مبدأ متعال است و از این رو موجودات آن از مراتب وجودى بالاتر و کامل ترى برخوردارند. عالم جسم و یا نظام مادى دورترین عالم از مبدأ متعال است. از این رو، موجودات آن نیز از مراتب ضعیف تر و ناقص ترى برخوردارند. موجودات عالم برزخ از موجودات عالم مادى، کامل تر؛ ولى نسبت به موجودات عالم قیامت و تجرّد، ناقص ترند «1».
با دقت در مطالب پیشین، مشخص مى شود که:
1. بدن برزخى غیر از بدن مادى و غیر از بدن قیامتى است.
2. بدن برزخى متناسب با احکام و آثار و قوانین عالم برزخ است.
3. بدن برزخى از بدن مادى کامل تر و بالاتر و از بدن قیامتى ناقص تر و پایین تر است.
بنابراین، بدن برزخى از آنجا که از بدن مادى بالاتر است، از سنخ ماده و جسم طبیعى نیست که احکام ماده بر آن غالب باشد؛ ولى از آنجا که از بدن قیامتى پایین تر است، واجد برخى لوازم ماده- چون شکل، اندازه و مقدار- است.
روایات نیز به صراحت بیانگر این حقیقت است که بدن برزخى، شبیه بدن دنیوى است.
امام صادق علیه السلام مى فرماید: «ارواح مؤمنان (در برزخ)، در بدن هایى شبیه بدن هاى دنیوى شان هستند» «1»
و «ارواح انسان ها (در برزخ) به صورت جسدهاى دنیوى اند» «2»
. امّا هرچند بدن برزخى بالاتر و کامل تر از بدن مادى است، در عین حال، از بدن قیامتى ناقص تر است.
عبارت «بدن هایى شبیه بدن هاى دنیوى» یا «در صورت جسدهاى دنیوى» بیانگر شباهت است؛ نه یکسان بودن. شبیه آن است چون شکل، مقدار و اندازه دارد، و هر مرده اى، مرده دیگر را در این قالب مشاهده کرده، او را مى شناسد؛ چنان که در خواب، آدمى صورت خود را به شکل دنیوى با دیگران در سرور یا رنج مى بیند. اما عین بدن دنیوى خود نیست؛ چون مى تواند- به طور مثال- بدون وسایل و ابزار مادى، مسافت طولانى را سیر کند و با اراده اى، خود را در جاى دیگر قرار دهد. به همین جهت، در بسیارى از روایات، خواب را نشانه خوبى براى عالم برزخ و بدن برزخى دانسته اند «3».
از کتاب پرسمان دانشجویی-فرجام شناسی
در این باره توجه به سه مطلب ضرورى است:
یکم. در تمام عوالم هستى (عالم مادى، برزخ و قیامت)، انسان داراى بدن است و در هیچ عالمى بى بدن نیست؛ به دلیل اینکه روح انسان حقیقتى است که در متن و ذات آن، تعلّق به بدن نهفته است.
دوم. هر یک از عوالم هستى داراى نظام، احکام، آثار و قوانین مخصوص به خود است؛ یعنى، در عالم طبیعت، قوانینى حاکم است که غیر از سنن حاکم بر عالم برزخ است. در عالم برزخ نیز نظامى وجود دارد که در عالم قیامت نیست و در عالم قیامت، آثارى هست که در دو عالم برزخ و ماده وجود ندارد.
از این رو، بدنى که در عالم طبیعت است، هم سنخ با قوانین حاکم بر این دنیا است و این بدن غیر از بدن برزخى است. بدن برزخى نیز هم سنخ با احکام و آثار عالم برزخ است. و همین طور بدن در قیامت، هم سنخ با سنن ویژه عالم قیامت و آماده پذیرش آن قوانین مخصوص است. براى مثال بدن قیامتى، بدنى است که در عین سوختن مدام، از بین نمى رود؛ و بدن قیامتى یک فرد بهشتى، به صورتى است که در عین خوردن و آشامیدن، نیازى به تخلیه مواد تغذیه شده از بدن ندارد. بنابراین نباید تصور کرد که بدن هاى مادى، برزخى و قیامتى یکسان هستند.
سوم. عالم قیامت، عالم بالاتر و نزدیک تر به مبدأ متعال است و از این رو موجودات آن از مراتب وجودى بالاتر و کامل ترى برخوردارند. عالم جسم و یا نظام مادى دورترین عالم از مبدأ متعال است. از این رو، موجودات آن نیز از مراتب ضعیف تر و ناقص ترى برخوردارند. موجودات عالم برزخ از موجودات عالم مادى، کامل تر؛ ولى نسبت به موجودات عالم قیامت و تجرّد، ناقص ترند «1».
با دقت در مطالب پیشین، مشخص مى شود که:
1. بدن برزخى غیر از بدن مادى و غیر از بدن قیامتى است.
2. بدن برزخى متناسب با احکام و آثار و قوانین عالم برزخ است.
3. بدن برزخى از بدن مادى کامل تر و بالاتر و از بدن قیامتى ناقص تر و پایین تر است.
بنابراین، بدن برزخى از آنجا که از بدن مادى بالاتر است، از سنخ ماده و جسم طبیعى نیست که احکام ماده بر آن غالب باشد؛ ولى از آنجا که از بدن قیامتى پایین تر است، واجد برخى لوازم ماده- چون شکل، اندازه و مقدار- است.
روایات نیز به صراحت بیانگر این حقیقت است که بدن برزخى، شبیه بدن دنیوى است.
امام صادق علیه السلام مى فرماید: «ارواح مؤمنان (در برزخ)، در بدن هایى شبیه بدن هاى دنیوى شان هستند» «1»
و «ارواح انسان ها (در برزخ) به صورت جسدهاى دنیوى اند» «2»
. امّا هرچند بدن برزخى بالاتر و کامل تر از بدن مادى است، در عین حال، از بدن قیامتى ناقص تر است.
عبارت «بدن هایى شبیه بدن هاى دنیوى» یا «در صورت جسدهاى دنیوى» بیانگر شباهت است؛ نه یکسان بودن. شبیه آن است چون شکل، مقدار و اندازه دارد، و هر مرده اى، مرده دیگر را در این قالب مشاهده کرده، او را مى شناسد؛ چنان که در خواب، آدمى صورت خود را به شکل دنیوى با دیگران در سرور یا رنج مى بیند. اما عین بدن دنیوى خود نیست؛ چون مى تواند- به طور مثال- بدون وسایل و ابزار مادى، مسافت طولانى را سیر کند و با اراده اى، خود را در جاى دیگر قرار دهد. به همین جهت، در بسیارى از روایات، خواب را نشانه خوبى براى عالم برزخ و بدن برزخى دانسته اند «3».
از کتاب پرسمان دانشجویی-فرجام شناسی