طلسمات

خانه » همه » مذهبی » بد گمانی به خدا

بد گمانی به خدا


بد گمانی به خدا

۱۳۹۴/۱۲/۱۵


۸۲۹ بازدید

من دیگه هیچی ار خدا نمیخوام هیچی به من نمیده


در مورد بدگمانی به خدا باید توجه داشته باشیم که اگر ما به سمت او حرکت کردیم خداوند هم قطعاً بندگانش را رها نخواهد کرد. خداوند نسبت به بندگانش از مادر هم مهربان تر است.
شما حتما می دانید که بد گمانی و سوء ظن به خداوند از بالاترین گناهان است. چطور می شود انسان نسبت به فردی که «ارحم الراحمین» و «اکرم الاکرمین» است سوء ظن داشته باشد. اگر کمی به صفات خداوند توجه کنیم و متوجه شویم که او چقدر مهربان و رحیم است امکان ندارد به او بد گمان شویم. اگر از دوستی که هم سطح ماست، رفتار خاصی ببینیم، او را سرزنش کرده و مورد بازخواست قرار می دهیم اما اگر از فردی که هم سطح ما نیست و بالاتر از ما قرار دارد – مانند استاد یا یک شخصیت بزرگ – رفتار خاصی دیده شود ، در این موقع به خود می گوییم من چه خطایی مرتکب شده ام . در ذهن خود گذشته را مرور می کنیم تا بتوانیم رفتار او را توجیه نماییم. اگر نسبت به خداوند تبارک و تعالی که برترین موجود و مولای ماست ، احساسی هم کرده اید نباید منشأ این احساس را خداوند بدانید و نسبت به او بد گمان شوید. در یکی از دعاها آمده است:«اللهم ان کان ذنبی عندک عظیماً فعفوک أعظم من ذنبی.خدایا اگر گناهم نزد تو بزرگ است،عفو و بخشش تو بزرگ تر از گناه من است.»خدای ما خدایی است که رحمتش بر غضبش سبقت دارد ، مهربان ترینِ مهربانان است و… اگر کمی در صفات خداوند و رفتار خود مطالعه کنید در خواهید یافت که در حقیقت اشکال از خود ما است و خداوند با عدالت و مهربانی با بندگان خود رفتار می کند. ایراد از ناحیه بندگان است که با اعمال خود ،خود را از خداوند دور می کنند وگرنه رحمت و مهربانی خداوند مثل باران است و همه را در بر می گیرد،فقط کافی است از آن فرار نکنیم.
این احساس شما به نا امیدی از درگاه الهی شبیه است. امام صادق فرمود: لقمان به پسرش وصیت کرد که از خدا بترس به گونه ای که اگر کار نیک تمام جنّ و انس از آن تو باشد باز هم خدا تو را کیفر کند و در عین حال به خدا آن چنان امیدوار باش که اگر گناه جنّ و انس در نامه عمل تو باشد باز هم تو را ببخشاید و بر تو رحمت روا دارد.(مشکاة الانوار طبرسی ص119 فصل خوف و رجاء)
این افکار زمانی درانسان قوت می گیرد که انسان ، نفس خود را رها کرده و از ارتکاب گناهان ترسی نداشته باشد. اولین وظیفه ما برای رهایی از این تفکرات، مطالعه کتی دینی علی الخصوص اعتقادی است تا ایمانمان محکمتر شود( به طور مثال کتاب آموزش عقاید آیت الله مصباح) و از طرفی ترک گناهان و انجام واجبات الهی است.
این دعا را زیاد بخوانید «اَللَّهُمَّ لاَ تَکِلنِی اِلَی نَفسِی طَرفَةَ عَینٍ اَبَداً» یعنی خدایا مرا به اندازه بر هم زدن چشم به خودم وا مگذار. می توانی این دعا را در محل کار یا در خانه نصب نمایی. شرط این دعا و سایر ادعیه این است که انسان نفس خود را به حال خود وا نگذارد تا هر کاری دلش می خواهد انجام دهد. اگرانسان تقوی پیشه کرد آن گاه خدا هم مراقب لغزش های او خواهد بود و او را نجات خواهد داد.
شما را توصیه ی اکید می نماییم که بعضی مواقع نزد علمای ربانی و اساتید اخلاق مشرف شوید و از سخنان آنان بهره ببرید که در این موقعیت، بسیار کارساز است. چرا که ایشان دارای نفسی استوار و مطمئن هستند و هر کس محضر ایشان بهرهمند شود؛ اطمینان قلب پیدا می کند و روح انسان نورانی می گردد.
همچنین حتما به یک مشاور مومن ومتعهد هم رجوع نمایید .(می توانید از مشاورین سایت پرسمان کمک بگیرید.)
از داشتن یک دوست و همراه خوب غافل نشو یدکه دوست خوب ، انسان را از تفکرات نا مناسب نجات خواهد داد .
– در مورد ابتلا به گرفتاری ها و سختی ها
برای مؤمن، بیماری و سختی و به طور کلی، بلاء و مصائب ، نعمت و رحمت است ، چرا که این مصائب یا به خاطر گناهان اوست، که خدا با این مصائب، گناهان او را در این دنیا می آمرزد و به آخرت موکول نمی سازد ،چراکه عقوبت عالم آخرت بسیار سخت تر است، و به این وسیله او را پاک وارد آن عالم می نماید. و یا اگر گناهی ندارد، برای ارتقاء درجه و تکامل یافتن بنده ی مؤمنش می باشد، چرا که بنده با تحمل سختی ها و مصائب در راه خدا، رشد معنوی و روحی پیدا می کند.
خداوند کریم ،مهر و عشق خود را به بندگانش ،در این حدیث قدسی چنین بیان می فرماید:
«یا عیسی کم أطیل النّظر و أحسن الطلب و القوم فی غفلة لا یرجعون؛ ای عیسی چه‌قدر نگاه‌های خود را طولانی کنم(چشم انتظار بنده گانم باشم) و مشتاقانه آنها را بخواهم و مردم در غفلت باشند و به سوی من بازنگردند». (الکافى، ج8، ص134(
درنتیجه رحمت خداوند همیشه شامل بندگانش هست و نا امیدی از رحمت الهی از بزرگترین گناهان کبیره به شمرده می شود . و انسان مومن هیچگاه از رحمت الهی ناامید نمی شود.
پس مؤمن در هر حال، مصائبی که در دنیا می بیند، به سود اوست. و رحمتی است از جانب الهی، بنابراین کسی که مورد رحمت الهی است، باید خوشحال و خشنود باشد. لذا أولیاء الهی به حساب این حدیثِ معروف که می فرماید؛ «البلاء لالولاء»، هر وقت مصائبشان زیاد می شد خوشحال بودند، و زمانی که کار برایشان آسان تر می شد، از ترس اینکه مبادا از چشم خدا افتاده باشند، نگران و مضطرب می شدند. چنانکه شاعر می گوید : اگر با من نبودش هیچ میلی، چرا جام مرا بشکست لیلی
ولی مطلب دیگری که هست، این است که انسان در اتفاقاتی که برایش رخ می دهد، باید تسلیم باشد. و هم در ناگوارایی ها و هم در خوشی ها راضی به مقدرات الهی باشد. خداوند در قرآن کریم می فرماید: «لِکَیْلا تَأْسَوْا عَلى ما فاتَکُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاکُمْ وَ اللَّهُ لا یُحِبُّ کُلَّ مُخْتالٍ فَخُور— این بخاطر آن است که براى آنچه از دست داده اید تأسف نخورید، و به آنچه به شما داده است دلبسته و شادمان نباشید؛ و خداوند هیچ متکبّر فخرفروشى را دوست ندارد» (الحدید : 23)
حضرت على علیه السّلام فرمودند: « إِنَّ الْبَلَاءَ لِلظَّالِمِ أَدَبٌ وَ لِلْمُؤْمِنِ امْتِحَانٌ وَ لِلْأَنْبِیَاءِ دَرَجَةٌ وَ لِلْأَوْلِیَاءِ کَرَامَة ـــــــــ بلا و گرفتارى براى ستمگر ادب است ، و براى مؤمن امتحان ، و براى پیامبران درجه و براى اولیاء کرامت می باشد.» (بحار الأنوار ، ج 64 ،ص235)
امام صادق (ع) خطاب به سدیر صیرفی فرمودند: « إِذَا أَحَبَّ عَبْداً غَتَّهُ بِالْبَلَاءِ غَتّاً وَ إِنَّا وَ إِیَّاکُمْ یَا سَدِیرُ لَنُصْبِحُ بِهِ وَ نُمْسِی ـــــــ چون خدا بنده اى را دوست بدارد او را به یکباره در بلا فرو برد. و اى سدیر! ما و شماها با بلا صبح و شب می کنیم.» (بحار الأنوار ، ج 64 ،ص208 )
در نتیجه:
هنگامى که خداوند بنده اى را دوست مى دارد او را به شدت در گرفتارى ها غوطه ور مى سازد( بحار الأنوار ، ج 64، ص 237) هم چنین از پیامبر نقل شده است:« ان اشد الناس بلاء الانبیاء ثم الذین یلونهم ثم الامثل فامثل — از میان مردم بیش از همه انبیا دچار بلاها مى شوند، سپس کسانى که در رتبه بعد از ایشان قرار دارند و سپس هر کس که با فضیلت تر است به ترتیب از مراتب بالا به پایین »(همان، ص 53).
اکنون این سؤال پدید مى آید که این چگونه دوستى و رابطه اى است که خداوند با اولیاى خود دارد و سرّ اینگونه ابتلائات چیست؟ پاسخ آن است که بلاها و دشوارى ها، فلسفه هاى متعددى دارند. حداقل آن در مورد بندگان صالح خدا امور زیر است:
1- وسیله اى براى آمرزش گناه
2- زمینه تقرب بیشتر و اعتلاى رتبه
3- وسیله اى براى تربیت و استکمال نفس
به عبارت دیگر در بسیارى از موارد رفاه و آسایش، آدمى را به تعلقات مادى سرگرم و از یاد خدا بازمى دارد؛ ولى دشوارى ها و سختى ها از سویى آدمى را به یاد خدا انداخته و به التجا و تضرع در درگاه الهى و انس با پروردگار مى کشاند. از سوى دیگر دست و پنجه نرم کردن با دشوارى ها و سختى ها، انسان را آبدیده و اراده او را قوى و نیرومند مى سازد. زمین ساده و دست نخورده، قابلیت تولید و حاصل خیرى بالایى ندارد؛ اما همین که شخم زده شد، بذر نیکو در آن رشد و بالندگى مى یابد و حاصلى انبوه پدید مى آورد. خداوند نیز قلب مؤمن را با بلاها شخم مى زند تا بذر ایمان و اراده و محبت و یاد خدا و عمل صالح در آن رشد و بالندگى یابد و در سایه آن شخصیت هایى چون امیرالمؤمنین(ع) و حسین بن على(ع) پدید مى آید که نه تنها بزرگترین افتخارات بشریت اند؛ بلکه در ملکوت آسمان ها نیز مورد تکریم و ستایش اند.
منتظر مکاتبات بعدی شما هستیم.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد