خانه » همه » مذهبی » برائت از خلفا و حفظ وحدت

برائت از خلفا و حفظ وحدت


برائت از خلفا و حفظ وحدت

۱۳۹۲/۱۱/۲۷


۶۷۳ بازدید


برائت ازسه خلیفه فاسق ولعن
برآنهاراچگونه باحفظ وحدت
جمع کنیم ؟

برائت و لعن خلفای سه گانه و غاصبان ولایت و دشمنان اهل بیت علیهم السلام و خواندن زیارت عاشورا نه تنها هیچ اشکالی ندارد ، بلکه تبری از دشمنان دین ، جز دین است و انسان مسلمان نمی تواند نسبت به دشمنان خدا و دین بی تفاوت باشند همانگونه که در متون دینى آمده است «هل الدین الاّ الحبّ؟ و هل الایمان الاّ الحبّ و البغض؟ آیا دین و ایمان چیزى غیر از حبّ و بغض است؟»، (میزان الحکمه، ج 2، ص 944)
لعن به معناى دور بودن از رحمت الهى است.(قاموس قرآن، ج 6، ص 60. ) در قرآن مجید کفار، مشرکان، منافقان، ظالمان ، اذیت کنندگان خدا و پیامبر اکرم ، تحریف کنندگان حق و جهنمیان، مورد لعن قرار گرفته اند .یکى از آیاتى که در آن به لعن دشمنان الهى تصریح شده است، این آیه است: « إِنَّ الَّذِینَ یُؤْذُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِی الدُّنْیا وَالْآخِرَةِ وَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذاباً مُهِیناً» (احزاب (33)، آیه 57) «کسانى که خدا و رسولش را اذیت کنند، خدا در دنیا و آخرت، آنها را نفرین مى کند و عذابى با ذلت، آنها را در مى یابد».
تفسیر این آیه، مى تواند پاسخى به دلایل لعن خلفای غاصب ولایت باشد. براى روشن شدن موضوع، به نکات زیر توجه کنید:
1. در این آیه، اذیت و آزار پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله)، در دایره لعن قرار گرفته است؛ یعنى هر کارى که موجب آزار پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) شود، همچون شرک، الحاد، تهمت هاى ناروا، مخالفت با دستورات وى، ایجاد مزاحمت براى وى و همچنین اذیت اهل بیت او، از مصادیق اذیت در این آیه مى باشند(المیزان، ج 17، ص 421 و 422) و فاعل آن، مشمول نفرین الهى و عذاب است و ما به پیروى از حضرت حق، موظفیم چنین کسانى را لعن کنیم. در این باره، به برخى روایات، از منابع اهل سنت، مى توان اشاره کرد:
الف) پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) در اواخر عمر، پس از اعزام سپاه اسامه براى نبرد با رومیان و تخلف برخى از اصحاب، فرمود: «لعن اللَّه من تخلف عن جیش اسامه؛ نفرین خدابر کسى که از لشکر اسامه سر پیچى کند».(شهرستانى، الملل و النحل، ج 1، ص 29) بدون شک، این لعن، همه کسانى راکه از دستور پیامبر تخلف کردند و با سپاه مذکور به جبهه اعزام نشدند، شامل مى شود.
ب) پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) اذیت امام على(علیه السلام) را مساوى با اذیت خود مى دانست. پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) خطاب به عمرو بن شاس الاسلمى فرمود: « یا عمرو اما و اللَّه لقد آذیتنى. فقلت: اعوذ باللَّه ان اوذیک یا رسول اللَّه. قال: بلى من آذى علیاً فقد آذانى؛ ای عمرو به خدا قسم مرا آزردى. عمرو مى گوید: عرض کردم: اى پیامبر خدا به خدا پناه مى برم از این که شما را بیازارم. پیامبر فرمود: بله، آن که على را بیازارد، همانا مرا آزرده است»(مسند احمد، ج 3، ص 483؛ المستدرک على الصحیحین، ج 3، ص 422)
ج) پیامبر، آزار فاطمه(علیه السلام) را آزار خود مى دانست و مى فرمود: « اما فاطمهَ بضعة منّى یوذینى ما آذاها؛»« فاطمه، پاره تن من است؛ آن که او را آزرده کند، مرا آزرده است».(مسند احمد، ج 4، ص 5؛ صحیح مسلم، ج 7، ص 141؛ سنن ترمذى، ج 5، ص 360؛ المستدرک على الصحیحین، ج 3، ص 159)
د) پیامبر(صلى الله علیه وآله)، آزار حسن و حسین(علیه السلام) را نیز اذیت خود مى شمرد. انس بن مالک مى خواست امام حسن(علیه السلام) را در حالى که کودک بود و بر سینه پیامبر نشسته بود، از وى جدا کند؛ پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) فرمود: « ویحک یا انس دع ابنی و ثمرهَ فوادی فانه من آذى هذا فقد آذانی و من آذانی فقد آذى اللَّه» « واى بر تو اى انس! پسرم و میوه دلم را آزاد بگذار؛ هر کس او را آزار دهد، مرا آزرده و هر کس مرا آزار نماید، خدا را آزرده است».(مجمع الزوائد، ج 1، ص 284)بنابر این ، لعن خلفای غاصب نه تنها در زیارت عاشورا که از ادعیه شیعیان است آمده است ، بلکه در قرآن مجید به آن تصریح شده است و این افراد مورد لعن الهی در دنیا و آخرت قرار گرفته اند . خواندن زیارت عاشورا در مساجد و مجالس و هیأت های مذهبی هیچ اشکالی ندارد و بیانگر نفرت و بیزاری از کسانی است که با عمل و رفتار خویش اختلاف در میان مسلمانان را ایجاد نمودند و آب را از سرچشمه اصلی منحرف ساختند و زمینه ساز انحراف بسیاری از مسیر هدایت و گمراهی آنان شدند و مشکلات امروز جهان اسلام نتیجه و پیامد اعمال و رفتار آنان است . اگر این افراد حق اهل بیت علیهم السلام را غصب نکرده بودند ، امروز همه مسلمانان یکپارچه و متحد بودند و هیچ قدرتی در جهان یارای مقاومت در برابر آنان را نداشت .نه چون امروز که رژیم صهیونیستی در فلسطین مرتکب جنایات بسیاری گردیده و استکبار جهانی و آمریکا در کشورهای مختلف سلطه جویی نموده و وهابیت جنایتکار به اسم اسلام چه اعمال وحشیانه و غیر انسانی را مرتکب می شود .  البته در شرایط کنونی که دشمنان اسلام به دنبال ایجاد اختلاف و تفرقه در میان مسلمانان هستند و تلاش می کنند با بزرگ نمایی اختلافات و ایجاد رخنه و شکاف در میان مسلمانان ، اصل اسلام را از بین ببرند ، لعن خلفا صحیح نیست و در عمل کمک به اهداف دشمنان و آب به آسیاب آنان ریختن محسوب می گردد که با هیچ عقل و منطقی سازگار نیست .
«منظور از وحدت میان مسلمانان »
وحدت بین مسلمین ، به معنی کنار گذاشتن اعتقادت اختلافی نیست ؛ بلکه مباحث علمی بین علمای مذاهب حتماً باید وجود داشته باشد ؛ لکن این مباحث نباید حالت خصمانه پیدا نماید ؛ بلکه همواره باید به صورت استدلالی مطرح شوند ؛ و محور نیز در این گونه مباحث ، باید قرآن و رسول خدا (ص) و عقل برهانی باشد.چرا که قرآن کریم دعوت به تعقّل نیز کرده است. لذا نه به بهانه وحدت می توان مباحث مذهبی را تعطیل نمود ؛ نه به بهانه این گونه مباحث می توان وحدت را مخدوش ساخت. اگر صِرف اختلاف نظر موجب تفرقه بود ، در آن صورت حتّی خانواده نیز نباید تشکیل می شد کجا رسد جامعه و جامعه دینی. چون حتّی افراد یک خانواده نیز باهم اختلاف نظرهایی دارند. پس وحدتی که منظور بزرگان ما است وحدت در مقابل کفار و دشمنان اسلام است نه وحدت در اعتقادات و مسائل درون مذهبی.چرا که قرآن کریم دعوت به تعقّل نیز کرده است. از این رو نه به بهانه وحدت می توان مباحث مذهبی را تعطیل نمود و نه به بهانه این گونه مباحث می توان وحدت را مخدوش ساخت. اگر صِرف اختلاف نظر موجب تفرقه بود ، در آن صورت حتّی خانواده نیز نباید تشکیل می شد ، کجا رسد جامعه و جامعه دینی. چون حتّی افراد یک خانواده نیز باهم اختلاف نظرهایی دارند. منظور از وحدت شیعه و سنی کنار گذاشتن مسائل اختلافی و تکیه بر مشترکات و مبنا قرار دادن آنها در تعامل با یکدیگر و در مسائل مربوط به جهان اسلام و صحنه بین المللی است. به گونه ای که مسلمانان فارغ از اختلافات و با پرهیز از تفرقه در مسائل جهان اسلام همسو و هم جهت حرکت کنند. به تعبیر دیگر اختلافات مانع از اخوت اسلامی و وحدت صفوف مسلمین در برابر دشمنان نیست از این رو معنای اتحاد شیعه و سنی دست برداشتن و کوتاه آمدن از اصول و اعتقادات خویش نیست بلکه در عین وجود اختلافات زمینه تعامل و جهت گیری یکسان در مسائل کلی و بین المللی در میان آنها وجود دارد . مقام معظم رهبری فرمودند: «معنای اتحاد بین ملت های اسلامی این است که در مسائل مربوط به جهان اسلام همسو حرکت کنند و به یکدیگر کمک کنند و در داخل این ملت ها سرمایه های خودشان را بر علیه یکدیگر به کار نبرند» (حدیث ولایت، ج 4، ص 262)
« فلسفه و ضرورت وحدت میان مسلمانان»
در شرایطی که دشمنان اسلام تمام تلاش خویش را برای مبارزه و مقابله با اسلام به کار بسته و آشکارا اعلام می کنند «جهان اسلام در قرن بیست و یکم یکی از مهمترین میدان های زورآزمایی سیاست خارجی آمریکاست» (نیکسون،ریچارد، فرصت را از دست ندهید، ترجمه حسین فسی نژاد،تهران: طرح نو، 1371، ص 256) و «تقابل اصلی آینده جوامع بشری برخورد فرهنگ اسلامی و فرهنگ غربی است»( نگارش، حمید، هویت دینی و انقطاع فرهنگی، نمایندگی ولی فقیه در سپاه، ص 184) تأکید بر مسائل اختلافی و تفرقه میان صفوف مسلمانان منطقی نیست. در زمانی که مسلمانان می توانند با توجه به جمعیت بیش از یک میلیارد نفر و منابع و امکاناتی که در اختیار دارند به عنوان یک قدرت تأثیرگذار در صحنه بین المللی مطرح باشند ، پرداختن به اختلافات و مسائل تفرقه انگیز نتیجه ای جز به هدر رفتن سرمایه ها و استفاده دشمن از این اختلافات، نخواهد داشت. مقام معظم رهبری فرمودند: «یک میلیارد مسلمان در دنیا هستند که درباره خدا و پیامبر(ص) و نماز و حج و کعبه و قرآن و بسیاری از احکام دینی با هم یک عقیده دارند یک چند مورد اختلاف هم دارند اینها بیایند همان چند اختلاف را بگیرند با هم بجنگند تا آن کسی که با اصل خدا و پیامبر(ص) و دین و همه چیز مخالف است کار خودش را انجام بدهد آیا این عاقلانه است؟ اگر مسلمین دست در دست هم بگذارند و با هم صمیمی باشند ولو عقایدشان مخالف با یکدیگر باشد اما آلت دست دشمن نشوند دنیای اسلام سربلند خواهد شد» (حدیث ولایت، ج 5، ص 230) اسلام مسلمانان را امت واحده خوانده است: «ان هذه امتکم امه واحده و انا ربکم فاعبدون» (سوره انبیاء، آیه 92). و مؤمنان برادر یکدیگر معرفی شده اند: «انما المؤمنون اخوه فأصلحوا بین اخویکم» (سوره حجرات، آیه 10). قال الصادق علیه السلام: «المسلم اخ المسلم» (شیخ عباس قمی، سفینه البحار، انتشارات اسوه، 1416 ق، ج 1، ص 54) بنابراین، اختلاف در پاره ای از مسائل مانع اخوت اسلامی و وحدت مسلمانان نمی شود وقتی اسلام به مسلمانان سفارش می کند که با پیروان ادیان آسمانی و مکاتب دیگر بشری با عدل و مسالمت رفتار شود و آنان را به مشترکات توجه می دهد «قل یا اهل الکتاب تعالوا الی کلمه سواء بیننا و بینکم الا نعبد الا الله ولا نشرک به شیئا ولا یتخذ بعضنا بعضا اربابا من دون الله فان تولوا فقالوا شهدوا بانا مسلمون؛ بگو ای اهل کتاب بیایید به سوی سخنی که میان ما و شما یکسان است که جز خداوند یگانه را نپرستیم و چیزی را همتای او قرار ندهیم و بعضی از ما بعضی دیگر را غیر از خدای یگانه به خدایی نپذیرد هرگاه سرباز زنند بگویید گواه باشید که ما مسلمانیم» (سوره آل عمران، آیه 64) آیا مسلمانان نباید با توجه به مشترکات و کنار گذاردن اختلافات با یکدیگر با مسالمت و عدل رفتار کنند? « وحدت و برائت از دشمنان» ضرورت وحدت میان مسلمانان به معنای کنار نهادن برائت و بیزاری از دشمنان دین نیست و بیزاری از دشمنان جزو دین است و بر فلسفه روشنی استوار است و آن اینکه همان گونه که سرشت انسان فقط از شناخت ساخته نشده است، تنها از احساسات و عواطف مثبت هم ساخته نشده است. آدمیزاد موجودی است که هم احساس مثبت و هم احساس منفی دارد. هم عواطف مثبت و هم عواطف منفی دارد. همان گونه که شادی در وجود ما هست، غم هم هست. خدا ما را این گونه آفریده است. هیچ انسانی نمی‌تواند بی‌غم و یا بی‌شادی زندگی کند. همچنانکه خدا استعداد خندیدن به ما داده استعداد گریه کردن هم به ما عطا فرموده است. در جای خودش باید خندید و به جای خود هم باید گریست. خداوند در ما محبت را آفریده است تا نسبت به کسانی که به ما خدمت می‌کنند، نسبت به کسانی که کمالی دارند، خواه کمال جسمانی، کمال عقلانی یا روانی و یا عاطفی، به ابراز علاقه و محبت بپردازیم. علاوه بر آن در وجود انسان نقطه مقابل محبت به نام بغض و دشمنی قرار داده شده است. اگر باید با اولیای خدا دوستی کرد، با دشمنان خدا هم باید دشمنی کرد. این فطرت انسانی است دشمنی با دشمنان، سیستمی دفاعی در مقابل ضررها و خطرها ایجاد می‌کند. بدن انسان همان گونه که عامل جاذبه‌ای دارد که مواد مفید را جذب می‌کند، یک سیستم دفاعی نیز دارد که سموم و میکروب‌ها را دفع می‌کند، سیستمی که با میکروب مبارزه می‌کند و آنها را می‌کشد. کار گلبول‌های سفید همین است. اگر سیستم دفاعی بدن ضعیف شد، میکروب‌ها رشد می‌کنند. رشد میکروب‌ها به بیماری انسان منجر می‌شود و انسان بیمار ممکن است با مرگ روبه رو شود. این تدبیر و حکمت الهی است که برای هر موجود زنده‌ای دو سیستم در نظر گرفته است، یک سیستم برای جذب و دیگری سیستم دفع. همان طور که جذب موارد مورد نیاز، برای رشد هر موجود زنده‌ای لازم است، دفع سموم و مواد مضر از بدن لازم است. در روح انسان نیز باید چنین استعدادی وجود داشته باشد. باید یک عامل جاذبه روانی داشته باشیم تا از کسانی که برای ما مفید هستند خوشمان بیاید، دوستشان بداریم، به آنها نزدیک شویم، از آنان علم، کمال، ادب، معرفت و اخلاق فرا بگیریم. و در مقابل، باید عملاً با کسانی که برای سرنوشت جامعه مضر هستند دشمنی کرد .تنها دوستی دوستان خدا کافی نیست؛ اگر دشمنی با دشمنان خدا نباشد، دوستی دوستان هم از بین خواهد رفت. اگر سیستم دفاعی بدن نباشد، آن سیستم جذب هم، نابود خواهد شد. آنچه مهم است این است که ما جای جذب و دفع را درست بشناسیم. ( مصباح یزدی ، محمد تقی ، آذرخشی دیگر از آسمان کربلا ، قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، 1381، ص 24-26) اما سخن اینجاست که برائت علنی و آشکار از دشمنان در صورتی که به وحدت میان مسلمانان ضربه وارد نمایند و زمینه از بین رفتن عظمت و اقتدار مسلمانان و تسلط دشمنان اسلام را به همراه داشته باشد به حکم عقل و منطق مردود است و عقل حکم می کند که مسلمانان با اختلافات درونی خود به دست خود ، دشمنان را در دستیابی به اهدافشان یاری نرسانند . قاعده تقدیم اهم بر مهم قاعده ای است که در نزد همه عقلا پذیرفته شده است و تمامی عقلا می پذیرند که در همان دوران امر بین یک امر مهم و امری که دارای اهمیت بیشتری است ، امر اهم مقدم می شود . در مسأله مورد بحث ما ، اهمیت وحدت و پرهیز از اختلاف و تفرقه میان مسلمانان و جلوگیری از دستیابی دشمنان به اهداف مورد نظر خود به مراتب از اظهار برائت و بیزاری از دشمنان دین ، مهم تر است . این اولویت ایجاب می کند که در چنین شرایطی از برائت علنی و آشکار که موجب اختلاف و جری شدن برخی از مسلمانان می شود ، پرهیز نمود. البته اصل برائت از دشمنان و اعتقاد به حقانیت تشیع در سرجای خود ثابت است و اعتقاد به وحدت میان مسلمانان به معنای دست برداشتن از اعتقادات نیست .

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد