۱۳۹۸/۱۱/۲۲
–
۱۶۴۸ بازدید
با توجه به ایه انما المومنون اخوه ایا اهل سنت برادران واقعی هستند و یا برادری بخاطر وجود مسایل سیاسی و وجود دشمن مشترک است؟
اسلام مسلمانان را امت واحده خوانده است: «ان هذه امتکم امه واحده و انا ربکم فاعبدون» (سوره انبیاء، آیه 92.). و مؤمنان برادر یکدیگر معرفی شده اند: «انما المؤمنون اخوه فأصلحوا بین اخویکم» (سوره حجرات، آیه 10.). قال الصادق(ع) «المسلم اخ المسلم» (شیخ عباس قمی، سفینه البحار، انتشارات اسوه، 1416 ه.ق، ج 1، ص 54). بنابراین اختلاف در پاره ای از مسائل مانع اخوت اسلامی و وحدت مسلمانان نمی شود وقتی اسلام به مسلمانان سفارش می کند که با پیروان ادیان آسمانی و مکاتب دیگر بشری با عدل و مسالمت رفتار شود و آنان را به مشترکات توجه می دهد «قل یا اهل الکتاب تعالوا الی کلمه سواء بیننا و بینکم الا نعبد الا الله ولا نشرک به شیئا ولا یتخذ بعضنا بعضا اربابا من دون الله فان تولوا فقالوا شهدوا بانا مسلمون؛ بگو ای اهل کتاب بیایید به سوی سخنی که میان ما و شما یکسان است که جز خداوند یگانه را نپرستیم و چیزی را همتای او قرار ندهیم و بعضی از ما بعضی دیگر را غیر از خدای یگانه به خدایی نپذیرد هرگاه سرباز زنند بگویید گواه باشید که ما مسلمانیم» (سوره آل عمران، آیه 64.).بر این اساس درباره چگونگى رفتار با اهل سنت و دیگر فرقه هاى مذهبى باید به این نکته مهم توجه کرد که حساب «سردمداران بدعت گذار» از «پیروان دل پاک» جداست و سرانجام «دانایان لجاجت پیشه» از «ناآگاهان عبودیت پیشه» را باید جدا دانست. دشمنان اهل بیت سردمداران گمراهی و ظلالت هستند و آنچه درباره «تبرى» و لزوم «بغض» گفته شده است، بیشتر درباره گروه اول است. اما عموم مردم و پیروان ناآگاه، در صورتى که روحیه حق پذیر و «قلب سلیم» داشته باشند، اما در تشخیص حق اشتباه کرده اند مورد لطف خداوند قرار مى گیرند. ما نیز در رفتار با آنان باید نگاه محبت آمیز و هدایتگر داشته باشیم. وحدت با مسلمانان هم از این منظر قابل توجیه است. اما باید توجه داشت که اختلاط و رفتارهاى محبت آمیز موجب سستى در اعتقاد و بى اعتنایى به احکام ویژه مذهب خود ما نشود. بهترین شیوه در رفتار با اهل سنت آن است که بدون تحریک احساسات و بروز تعصبات بر نقاط مشترک تکیه کنیم و در مقابل دشمنان اسلام و مستکبران با تمامی مسلمانان وحدت سیاسی خود را حفظ کنیم و هر چه بیشتر از فضایل اهل بیت و تعالیم و سیره آنان بازگو کنیم که در پرتو این گفتگوها محبت هر چه بیشتر حاصل آید و طبیعى است که به دنبال «محبت»،«متابعت» و پیروى خواهد آمد. بر این اساس مسئله دوستی با دوستان اهل بیت(ع) و دشمنی با دشمنان آنان، منافاتی با وحدت اسلامی بین شیعه و سنی ندارد؛ زیرا چنان نیست که اهل تسنن از دشمنان اهل بیت باشند؛ بلکه بسیاری از آنان به حکم آیه شریفه « قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى ؛ (شوری(42)، آیة 23 ) دوستی و مودّت اهل بیت را واجب می شمارند. بنابراین، دستور دشمنی، تنها شامل کسانی می شود که با اهل بیت (ع) از سرناسازگاری درآمده و با آنان به مقابله برخاسته اند؛ مانند حاکمان ستمگر و یاوران آنها و یا ناصبی ها. همچنین معنای اتحاد شیعه و سنی دست برداشتن و کوتاه آمدن از اصول و اعتقادات خویش نیست بلکه در عین وجود اختلافات زمینه تعامل و جهت گیری یکسان در مسائل کلی و بین المللی در میان آنها وجود دارد به همین جهت مطابق قانون اساسی «دولت جمهوری اسلامی ایران موظف است سیاست کلی خود را بر پایه ائتلاف و اتحاد ملل اسلامی قرار دهد و کوشش پیگیر به عمل آورد تا وحدت سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جهان اسلام را تحقق بخشد». مقام معظم رهبری فرمودند: «معنای اتحاد بین ملت های اسلامی این است که در مسائل مربوط به جهان اسلام همسو حرکت کنند و به یکدیگر کمک کنند و در داخل این ملت ها سرمایه های خودشان را بر علیه یکدیگر به کار نبرند» (حدیث ولایت، ج 4، ص 262). مطلب دیگر ضرورت و لزوم این وحدت در شرائط کنونی است: در شرایطی که دشمنان اسلام تمام تلاش خویش را برای مبارزه و مقابله با اسلام به کار بسته و آشکارا اعلام می کنند جهان اسلام در قرن بیست و یکم یکی از مهمترین میدان های زورآزمایی سیاست خارجی آمریکاست و تقابل اصلی آینده جوامع بشری برخورد فرهنگ اسلامی و فرهنگ غربی است تأکید بر مسائل اختلافی و تفرقه میان صفوف مسلمانان منطقی نیست. در زمانی که مسلمانان می توانند با توجه به جمعیت بیش از یک میلیارد نفر و منابع و امکاناتی که در اختیار دارند به عنوان یک قدرت تأثیرگذار در صحنه بین المللی مطرح باشند پرداختن به اختلافات و مسائل تفرقه انگیز نتیجه ای جز به هدر رفتن سرمایه ها و استفاده دشمن از این اختلافات، نخواهد داشت. مقام معظم رهبری فرمودند: «یک میلیارد مسلمان در دنیا هستند که درباره خدا و پیامبر(ص) و نماز و حج و کعبه و قرآن و بسیاری از احکام دینی با هم یک عقیده دارند یک چند مورد اختلاف هم دارند اینها بیایند همان چند اختلاف را بگیرند با هم بجنگند تا آن کسی که با اصل خدا و پیامبر(ص) و دین و همه چیز مخالف است کار خودش را انجام بدهد آیا این عاقلانه است؟ اگر مسلمین دست در دست هم بگذارند و با هم صمیمی باشند ولو عقایدشان مخالف با یکدیگر باشد اما آلت دست دشمن نشوند دنیای اسلام سربلند خواهد شد» (حدیث ولایت، ج 5، ص 230). بنابراین با توجه به آنچه بیان شد روشن است که وحدت میان مسلمانان و اتحاد بین فرق اسلامی امری لازم و ضرروی است هر چند ممکن است اهمیت این امر در شهرهای مرکزی ایران و مناطق شیعه نشین محسوس نباشد اما در مناطق مرزی ایران و نقاطی که شیعیان و اهل تسنن در کنار یکدیگر زندگی می کنند همچنین در صحنه بین المللی و مناسبات کشورهای اسلامی با یکدیگر وحدت و اتحاد بین مسلمین و پرهیز از اختلافات ضرورت و اهمیت این امر به خوبی قابل درک است مرحوم امام فرمودند: «امروز اختلاف بین ما تنها به نفع آنهایی است که نه به مذهب شیعه اعتقاد دارند و نه به مذهب حنفی و یا سایر فرق آنها می خواهند نه این باشد نه آن راه را این طور می دانند که بین شما و ما اختلاف بیندازند» (صحیفه نور، ج 12، ص 259.) اما در مورد این سوال شما که چرا شیعه این قدر مظلوم است باید عرض کنیم :در حقیقت اساس مظلومیت شیعه، مظلومیت اسلام و قرآن است. اگر قرآن مظلوم واقع نمی شد، تشیع هم دستخوش ظلم و ستم نمی شد. مظلومیت تشیع، زاییده مظلومیت عترت است. همان عترتی که در حدیث متواتر ثقلین که اهل حدیث بر صدور آن، اتفاق نظر دارند، همتای قرآن معرفی شده و بر جدایی ناپذیری آنها از یکدیگر تا قیام قیامت، تأکید شده است.( «أنی تارک فیک الثقلین کتاب الله و عترتی اهل بیتی و انهما لن یفترقا حتی یردا علی الحوض ما ان تمسکم بهمالن تضلوا ابداً» بحارالانوار، 2/ 226 و 5-21 و 23/109 و 113 و 118 و 126 و 133 و 145 و 147 و 25/237 و 35/184 و 36/331 و 338 و 37/186. ) اگر قرآن ـ که ثقل اکبر است ـ مهجور و متروک نمی شد، عترت هم گرفتار مظلومیت نمی شد و اگر عترت ـ که همان ثقل اصغر است ـ آسیب نمی دید، شیعه هم مظلوم واقع نمی شد .قرآن کریم در ذیل آیاتی که صحنه قیامت را توصیف کرده اند، می گوید: «وَ قالَ الرَّسُولُ یا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً»( الفرقان/ 33.) «پیامبر (در روز قیامت) می گوید: پروردگارا، قوم من این قرآن را مهجور و متروک ساختند.» جالب است که نمی گوید: «امت من»، بلکه می گوید: «قوم من». یعنی همانهایی که با پیغمبر قومیت داشتند و دم از انتساب و خویشاوندی می زدند ـ مانند بنی امیه و بنی عباس و قریش و اعراب ـ بیشتر لطمه زدند و با مهجور کردن قرآن، زمینه مهجوریت عترت و مهجوریت تشیع ـ که همان اسلام راستین است ـ و مظلومیت شیعه را فراهم ساختند. پیامبر گرامی اسلام فرمود: «أنا أول وافد علی العزیز الجبّار یوم القیامه و کتابُه و اهل بیتی ثم امتی ثم أسالهم ما فعله بکتابِ الله و بأهل بیتی»( تفسیر نورالثقلین 4/13)، «من و قرآن و اهل بیتم اولین کسانی هستیم که در روز قیامت به پیشگاه خداوند بار می یابیم، سپس امت من بار می یابد. آنگاه سؤال می کنم که با قرآن و اهل بیتم چه کردند». مضمون حدیث دیگری از امام صادق ـ علیه السلام ـ این است که اگر آل ابوبکر و عمر و بنی امیه و اولاد طلحه و زبیر از قرآن فاصله نمی گرفتند و به ابطال سنن و تعطیل احکام روی نمی آوردند، هرگز به خلافت دست نمی یافتند؛ چرا که قرآن، مانع ضلالت و کوری و لغزش و سرگردانی و هلاکت است. «و ما عدل أحد من القرآن إلا الی النار» هیچ کس از قرآن عدول نکرد، مگر اینکه در آتش جهنم فرو غلتید.( همان، صفحه 13 و 14.) معاویه بن ابوسفیان در نامه ای به مظلوم ترین مظلومان تاریخ و مولای متقیان و امیرمؤمنان می نویسد: تو همان هستی که مانند شتر مهار کرده می راندند تا از تو بیعت بگیرند و از این رهگذر، پایه های خلافت خود را مستحکم سازند. حضرت در پاسخ وی نوشت: «و قلت: انی کنت أقادُ کما یُقاد الجمل المخشوش حتی أبایع ولعمر الله لقد أردت ان تذُمَ فمدحتَ و ان تفضحَ فافتضحتَ و ما علی المسلم من غضاضه فی أن یکون مظلوماً ما لم یکن شاکا فی دینه ولا مرتابا أبیتینه»( نهج البلاغه نامه 28. )؛ «و گفتی: مرا مانند شتری که چوب در بینیش کرده و می کشند، کشان کشان به سوی مسند خلیفه می بردند تا از من به زور، بیعت بستانند. به خدای لایزال سوگند که خواستی مرا نکوهش کنی، ولی ستایش کردی و خواستی رسوایم کنی، ولی خودت رسوا شدی (چرا که اقرار کردی که از من به زور و ستم بیعت گرفته اند و من به طیب خاطر و از روی آزادی و اختیار، بیعت نکرده ام.) بر مسلمانی که در دینش گرفتار شک و شبهه نباشد و در یقین و باورش دستخوش تردید نگردد، نقص و عیبی نیست که مظلوم واقع شود.» آری آنان که مظلوم اهداف بلند و ایده ها و آرمان های خداپسندانه خویشند، همواره سرافراز و راست قامت تاریخند و ننگ و رسوایی و سرافکندگی از آن کسانی است که بر آنها ظلم و ستم روا داشته اند. پیامبر گرامی اسلام فرمود: «یا علی، ابشر بالسعاده، فانک مظلوم بعدی و مقتول»( بحارالانوار، 38/103.)، «یا علی، مژده باد تو را به سعادت و خوشبختی، چرا که بعد از من مظلوم و مقتول خواهی بود.» در زیارت مطلقه امیرالمؤمنین ـ علیه السلام ـ چنین می خوانیم: «اللهم صل علی محمد و اهل بیته المظلومین»( مفاتیح الجنان، محدث قمی، صفحه 600 (انتشارات آستان قدس رضوی). ، «خدایا، بر محمد و خاندان مظلومش درود فرست.» و نیز می خوانیم: «السلام علی المؤمنین الذین قاموا بامره و وازروا أولیاء الله و خافوا بخوفهم.»( همان، صفحه 602.) ، «سلام بر مؤمنانی که به امر خدا به پای خاستند و اولیای او را یاری کردند و به خوف آنها بیمناک شدند.» و نیز می خوانیم: «اللهم و ادخل علی قتله انصار و رسولک و علی قتله امیرالمؤمنین و علی قتله الحسن و الحسین و علی قتله انصارالحسن و الحسین و قتله من قتل فی ولایه آل محمد اجمعین عذاباً الیماً…»( همان، صفحه 604 و 605)، «خدایا، بر قاتلان یاران پیامبرت و بر قاتلان امیرالمؤمنین و بر قاتلان حسین و یاران آنها و بر قاتلان کسانی که در ولایت آل محمد ـ صلی الله علیه و آله ـ کشته شده اند، عذابی دردناک نازل فرما.» مظلومیت امیرالمؤمنین ـ علیه السلام ـ آنقدر گسترده و جان گداز است که خود فرمود: «مازلت مظلوماً منذ ولدتنی أمی»( بحارالانوار، 27/62)، «از آن روزی که مادرم مرا به دنیا آورد، مظلوم بودم.» و به دنبال آن ادامه داد: «حتی برادرم عقیل هرگاه دچار چشم درد می شد، می گفت: تا در چشم علی داوا نریزید، در چشم من دوا نریزید. با اینکه چشم درد نداشتم، در چشمم دوا می ریختند.»( همان و قریب به همین مضمون، 41/5.)حضرتش فرمود: «کنت حسب أن الأمراء یظلمون الناس فاذا الناس یظلمون الأمراء.»( همان، 41/5. ) ، «گمان می کردم که امرا و زمامداران به مردم ظلم می کنند. اکنون می بینیم که مردم به زمامداران ظلم می کنند.» پیامبر گرامی اسلام درباره زهرای مرضیه فرمود: «او اولین کسی است که از اهل بیتم به من ملحق می شود. او نزد من می آید در حالی که محزون، دل شکسته و مغموم، مغصوب و مقتول است.( همان، 43/173.) سپس فرماید: «اللهم العن من ظلمها و عاقب من غصبها و ذلل من أذلَّها و خلد فی نارک من ضرب جنبیها حتی ألقت ولدها.»( همان)، «خدایا، کسی که به او ستم کرده، لعنت کن و کسی که حقش را غصب کرده، کیفر ده و کسی که بر پهلوهایش ضربه وارد کرده و سبب انداخته شدن فرزندش شده، در آتش جهنم مخلد ساز.» اگر بخواهیم از این نمونه ها ذکر کنیم، مثنوی هفتاد من ـ بلکه هفتصد من ـ کاغذ شود. در نتیجه باید گفت مظلومیت شیعه و رهبرانش همواره به خاطر ستم ستیزی و مخالفت با جباران و ستم پیشگانی بوده است که هرگز برای حقوق انسان ها ارزشی قائل نبوده و جز طغیان و غصب و نهب اموال مردم و خونریزی و جنایت، راه و رسمی نداشته اند. ستم ستیزی آنها به گونه ای بود که احساسات خفته را بیدار می کرد و کاخ فرعونی بیدادگران را می لرزاند.