مذاکرات وین با توقفی طولانی مواجه شده و درحالی که وزارت امور خارجه اعلام میکند پیامها از طریق هماهنگکننده اتحادیه اروپا در حال آمد و شد است اما به اعتقاد بسیاری از کارشناسان این طولانی شدن مذاکرات و علنی شدن پیشنهادات فضا را برای لابیهای مخالف مهیا کرده و توافق را سخت کرده است، آیا احیای برجام با بنبست مواجه شده است و ظرفیت این توقف تا چه زمانی خواهد بود؟
دلایل سیاسی و انتخاباتی زیادی باعث اتلاف وقت در مذاکرات شد. بعضی در کنترل ایران بود و بعضی هم از کنترل ما خارج بود. در این میان، یکی از دلایل طولانی شدن مذاکرات به این خطای محاسباتی یا تصور اشتباه از طرف ما برمیگردد که اگر صبر پیشه کنیم و منتظر بنشینیم، چه بسا – بعضاً به دلیل تحولات صحنه بینالمللی – دست ما در مذاکرات در برابر طرف مقابل قویتر خواهد شد و امتیازات بیشتری از او خواهیم گرفت.
این در حالیست که نه نقش موثری در مسیر و روند این تحولات داریم و نه نتیجه نهایی آنها به آن صورت که تصور میکنیم برایمان قابل پیشبینی است؛ به قول فرانسیس فوکویاما «قوه تخیل تاریخ از ما بیشتر است». هنر یک سیاست خارجی کارآمد این است که در زمان حال عمل کند و بر اساس شرایط موجود بهترین تصمیمها را بگیرد و فرصتها را دریابد. نه کسی قادر است زمان مشخصی را برای پایان عمر برجام معین کند و نه مدعی شود که در آینده به توافق بهتری دست خواهیم یافت. برجام بهترین توافق ممکن در زمان خودش بود و بعید میدانم دولت جدید، با صبر پیشه کردن و امید بستن به تحولات بینالمللی و به اصطلاح «نقد را به نسیه دادن» به توافق بهتری دست یابد.
نخستین جرقه برای وقفه در مذاکرات در پی عامل خارجی یا همان درخواست مسکو زده شد، تاثیر روسیه و بحران اوکراین در شرایط امروز تا چه میزان است؟
روسیه به همان میزان در موقعیت بینالمللی ما نقش خواهد داشت که ما به او اجازه بدهیم. منافع ملی و استقلال سیاسی ما ایجاب میکند که نه بکوشیم تا با اهرمهای قدرتی که روسیه میخواهد احیانا در قضیه اوکراین ایجاد کند بر سر میز مذاکره برویم و نه با طناب غربیها وارد چاه تحریمهای روسیه بشویم.
ماموریت دستگاه دیپلماتیک ما رفع هر چه سریعتر تحریمهای «خردکننده» (crushing)، «فلجکننده» (crippling) و «وحشیانه» (brutal) علیه مردم کشورمان است، و آنچه که میان روسیه و اوکراین یا روسیه غرب رخ میدهد قاعدتاً نباید هیچ اختلالی در این ماموریت و هدف مهم ایجاد کند، مگر اینکه خودمان با محاسبات غلط زمینه این اختلال را ایجاد کنیم.
گمان نمیکنم که دولت آمریکا نه در زمان تصدی جمهوریخواهان و نه دموکراتها، بازگشت به مذاکرات با ایران را یک «اولویت» سیاست خارجی خود تلقی کند. این آمریکا نیست که کمر اقتصادش زیر سیاست «فشار حداکثری» خم شده، ارزش پول ملیاش به یک دهم کاهش یافته، هزینههای زندگی شهروندانش غیرقابل تحمل شده با بحرانهای متعدد اجتماعی مواجه شده. آنها عجلهای برای رفع تحریمهای ایران ندارند و نگرانیشان از برنامه صلحآمیز هستهای ایران هم چنان نیست که برای رسیدن به یک توافق لحظهشماری کنند.
اگر در زمان دولت ترامپ سیاست خارجی آمریکا چنین تمرکزی روی ایران وجود داشت، عمدتاً به دلیل سرمایهگذاریهای هنگفت و لابیگریهای بیوقفه رقبای منطقهای ایران بود و به همین دلیل هم هست که امروز رسیدن به یک توافق محکم و پایدار با غرب، مستلزم تعدیل روابط و کاهش تنشهای منطقهای ایران با کشورهای همسایه – به ویژه عریبستان سعودی – است. قطعاً تنها و بهترین موقعیت برای رسیدن به چنین توافقاتی همین زمان «حال» است و هیچ تضمینی نیست که تحولات منطقهای، فرامنطقهای یا حتی در سیاست داخلی امریکا و سایر کشورهای غربی، شرایط را برای دیپلماتهای کشورمان به مراتب دشوارتر نکند.
* گفت وگو با خبرگزاری کار ایران( ایلنا)/ ۷ اردیبهشت ۱۴۰۱