برخورد امام علی (ع) با مخالفان؟
۱۳۹۴/۰۲/۰۴
–
۲۹۹۶ بازدید
تعدد و گوناگونی برخورد امام علی (ع) در خصوص مخالفان حکومت، خود اشاره بر ضرورت، اهمیت و جایگاه مصلحت در دستگاه سیاسی شیعه دارد؛بهطوریکه حاکم جامعهی اسلامی میتواند بر سبیل مصلحت حکم نموده و بهجای اجرای مجازات اصلی معاندان و مخالفان، مجازات حصر و عدم دخالت آنها در امور اجتماعی را در نظر بگیرد.آنچه در ماجرای عایشه همسر پیامبر صورت پذیرفت،مؤید همین امر بود.
تاریخ سیاسی اسلام گویای وقایع و حوادث پندپذیر و آموزنده برای بشریت میباشد. از جمله اینها میتوان به برخورد امام علی (ع) با مخالفان و معاندان اشاره نمود. در دوران حکومت کوتاه امیر مؤمنان علیهالسلام به دلیل مخالفت گروههای گوناگون با آن حضرت، زمینه نمایش سیره عملی رهبران الهی در برخورد با مخالفان بیش از زمان دیگر امامان علیهمالسلام پدید آمد. لذا بررسی این دوره از تاریخ در ترسیم اصل فوق، اهمیت بسزایی دارد. زمانی که امیر مومنان علی (ع) در سال 35 هجری قمری حکومت را به دست گرفت عده ای به مخالفت و معاندت با حضرت برخاستند.[1] در همان دوران بود که مقابله با امیرالمؤمنین علی (ع) و حکومت او چهره ای نظامی و جنگ طلبانه به خود گرفت.
حضرت علی (ع) در دوران حکومت خود با سه گروه سرکش روبهرو شد که خواستهی آنها تکرار وضع زمان حکومت خلیفه سوم بود: بذل و بخششهای بیجهت، اسراف کاری، تثبیت حکومت افراد نالایقی چون معاویه و تحکیم فرمانروایی استانداران حکومت پیشین. در این میان ناکثین یا گروه پیمانشکن؛ با رهبری طلحه و زبیر که در سایه احترام عایشه، همسر پیامبر اکرم (ص)، و کمکهای بیدریغ بنی امیه که در حکومت امام علی (ع) دستشان از همه جا کوتاه شده بود، سپاه بزرگی برای تصرف کوفه و بصره ترتیب دادند، خود را به بصره رساندند و آن را تصرف کردند. از طرفی قاسطین یا گروه ستمگر؛ که رئیس این گروه معاویه بود با فریب و نیرنگ، حدود دو سال و بلکه تا پایان عمر امام علی (ع)، فکر آن حضرت را به خود مشغول ساختند. در نهایت نیز مارقین یا گروه خارج از دین؛ که اینان همان گروه «خوارج» هستند تا پایان نبرد صفین در رکاب علی (ع) بودند و به نفع آن حضرت شمشیر میزدند، ولی فریبکاری معاویه سبب شد بر امام خود شورش کنند و گروه سومی تشکیل دهند که هم بر ضد امام، و هم بر ضد معاویه باشند. علی (ع) با این گروه در منطقهای به نام نهروان[2] رو به رو شد و جمع آنها را متفرق ساخت. اما سرانجام یکی از همین خوارج، او را به شهادت رساند.
در دوران حکومت کوتاه امیر مؤمنان علیهالسلام به دلیل مخالفت گروههای گوناگون با آن حضرت، زمینه نمایش سیره عملی رهبران الهی در برخورد با مخالفان بیش از زمان دیگر امامان علیهمالسلام پدید آمد. لذا بررسی این دوره از تاریخ در ترسیم اصل فوق، اهمیت بسزایی دارد.
امام علی (ع) در برخورد با مخالفان خویش سه راهبرد اساسی داشت: گفتوگو؛ مدارا؛ برخورد قاطع.[3] تلاش اولیه امیر مؤمنان، پاسخگویی به شبهات مخالفان بود و میکوشید راهی برای پایانبخشیدن مسالمتآمیز به نزاع و دشمنی بیابد. اگر از این راه نتیجه دلخواه به دست نمیآمد، با مخالفان خود، تا جایی که به امنیت و وحدت جامعه اسلامی آسیبی نمیرسید، مدارا از شدت و اتخاذ اقدامات قهرآمیز پرهیز میکرد. سرانجام اگر مخالفان دست به قیام علیه حکومت اسلامس میزدند و امنیت شهرها و راهها را به خطر میانداختند، نوبت به برخورد قاطعانه میرسید. البته امام (ع) در این مرحله نیز هیچ گاه از ارشاد و راهنمایی دشمنان غفلت نمیکرد[4].
1- گفت و گو: امام علی (ع) با طلحه و زبیر بارها به گفتوگو نشست و برای هدایت آنان از هیچ کوششی دریغ نورزید؛ به گونهای که حتی به آنان پیشنهاد کرد بخشی از دارایی شخصی امام را از آن حضرت بگیرند و از زیادهخواهی و تصرف در اموال عمومی درگذرند. اما آنان همچنان برخواسته خود پای میفشردند و سهم بیشتری را از بیتالمال میخواستند.[5] طلحه و زبیر عدالت امام را تاب نیاوردند و سپاهی عظیم برای مبارزه با آن حضرت آراستند؛ اما امیرمؤمنان همچون گذشته به روشنگری خویش ادامه داد و با فرستادن نامهها و سفیران خود، از آنان خواست که دست از هواهای نفسانی خود بردارند و به عهد و پیمان نخستین خویش باز گردند.[6] در گیر و دار جنگ جمل نیز امام علی (ع) از ارشاد و راهنمایی دشمنان خویش دست نکشید و سرانجام با یادآوری حدیثی از رسول خدا (ص) زبیر را از ادامه جنگ منصرف کرد.[7] امام (ع) در برخورد با معاویه نیز همین شیوه را در پیش گرفت و در چندین نامه، فضایل خویش را برشمرد و معاویه را به تقوای الهی و پرهیز از دنیاطلبی فراخواند و از دنبال کردن چیزی که شایستگی آن را ندارد، بر حذر داشت.[8]
2- مدارا: امام علی (ع) نخست مخالفان سیاسی خود را از راه مذاکره، نصیحت میکرد و اگر این شیوه کارگر نمیافتاد، راه مدارا و بردباری را پیشه میگرفت برخی از یاران امام از وی میخواستند تا با کسانی که از بیعت با او روتافتهاند، بصورت قهرآمیز رفتار کند و دستکم آنان را زندانی کند؛[9] اما امام این نظر را نمیپسندید و بهصراحت اعلام میداشت که هر کس تا زمانی که به رویارویی علیه حکومت اسلامی برنخیزد، در امان خواهد بود.
3- برخورد قاطع: هنگامی که مذاکره با مخالفان به جایی نرسید و برخورد مسالمتآمیز به سوء استفاده آن انجامید، امام علی (ع) دست به شمشیر برد و با همان قاطعیتی که در نبردهای صدر اسلام از خود به نمایش گذاشته بود، به رویارویی با جنگافروزان پرداخت. نمونهای از این قاطعیت و دلیری در پاسخ امیر مؤمنان به معاویه آشکار است: «گفتی که من و یارانم را پاسخی جز شمشیر نیست؛ راستی که خنداندی از پس آن که اشک ریزاندی. کی پسران عبدالمطلب را دیدی که از پیش دشمنان پس روند و از شمشیر ترسانده شوند!… زودا کسی را که میجویی تو را جوید، و آن را که دور میپنداری به نزد تو راه پوید. من با لشکری از مهاجران و انصار و تابعین آنان که راهشان را به نیکویی پیمودند، به سوی تو میآیم؛ لشکری بسیار ـ و آراسته ـ و گرد آن به آسمان برخاسته. جامههای مرگ بر تن ایشان، و خوشترین دیدار برای آنان دیدار پروردگارشان. همراهشان فرزندان «بدریان» اند و شمشیرهای «هاشمیان» که میدانی در آن نبرد تیغ آن «رزم آوران» با برادر و دایی و جد و خاندان تو چه کرد و [ضرب دست آنان] از ستمکاران دور نیست [و امروزشان با دیروز یکی است]». [10]
مجازات حصر و طرد سیاسی یکی دیگر از راهبردهای اساسی بود که امام علی (ع) در خصوص برخورد با مخالفان خود اتخاذ نمود. بطوری که امام علی (ع) نزد عایشه که در بصره و در خانه عبد الله بن خَلف خُزاعی بود آمدند؛ امام علی (ع) فرموند: «ای حُمَیرا! ازاین حرکت دست برنمیداری؟ عایشه گفت: ای پسر ابی طالب! قدرت یافتی، پس نرمی به خرج ده! امام علی (ع) فرمود: به سوی مدینه حرکت کن و به همان خانهات بازگرد که پیامبر خدا (ص) تو را دستور داد که در آن بنشینی.
لازم به ذکر است که مجازات حصر وطرد سیاسی یکی دیگر از راهبردهای اساسی بود که امام علی (ع) در خصوص برخورد با مخالفان خود اتخاذ نمود. بطوری که امام علی (ع) نزد عایشه که در بصره و در خانه عبد الله بن خَلف خُزاعی بود آمدند؛ امام علی (ع) فرموند: «ای حُمَیرا! ازاین حرکت دست برنمیداری؟ عایشه گفت: ای پسر ابی طالب! قدرت یافتی، پس نرمی به خرج ده! امام علی (ع) فرمود: به سوی مدینه حرکت کن و به همان خانهات بازگرد که پیامبر خدا (ص) تو را دستور داد که در آن بنشینی.[11]
با مقایسه رفتار امیرالمؤمنین در برابر معاویه و مخالفینی چون عایشه، اصحاب جمل و خوارجیان میتوان بدین پی برد که حضرت امیر (ع)، معاویه و دستگاه سیاسی حاکم بر شام را بعنوان فتنه اسلام قلمداد کرده[12] و در برابر ریشهکنی آن هیچگونه مصلحتی را نمیپذیرد در حالی که حضرت بعد از جنگ جمل و جنگ خوارج عفو عمومی صادر مینمایند بگونهای که عایشه آن چنان تحت تأثیر برخورد کریمانه و بزرگوارانه حضرت علی (ع) قرار گرفت که پس از جنگ میگفت: «آرزو داشتم 20 سال قبل از آن حادثه مرده بودم.»[13].
امام جواد (ع) در پاسخ به سؤالات یحیی بن اکثم در باب تفاوت رفتار امیرالمؤمنین علی (ع) میفرمایند: «اما اینکه گفتی امیر مؤمنان (ع) اهل صفین را چه در حال پیشروی و چه در حال فرار میکشت و به مجروحان تیر خلاص میزد ولی در جنگ جمل هیچ فراری را تعقیب نکرد و هیچ مجروحی را نکشت و هر کس اسلحه خود را بر زمین گذاشت و یا به خانهاش رفت، امان داد به این دلیل بود که اهل جمل پیشوایشان کشته شده بود و گروهی نداشتند که به آنها ملحق شوند و همانا به خانههایشان بازگشتند بدون اینکه مخالف و محارب باشند و به اینکه از آنان دست برداشته شود راضی و خشنود بودند، پس حکم اینها این است که شمشیر از میانشان برداشته شود و از آزار و اذیتشان خودداری شود چرا که در پی اعوان و انصاری نیستند. ولی اهل صفین به سوی گروهی آماده و رهبری باز میگشتند که آن رهبر اسلحه و زره و نیز شمشیر برایشان فراهم میکرد، از بخششهای خود آنها را سیراب میکرد، برایشان قرارگاه و منزلگاه آماده میکرد، از بیمارانشان عیادت میکرد و… بنابراین حکم آنها یکسان نیست.»[14].
تعدد و گوناگونی برخورد امام علی (ع) در خصوص مخالفان حکومت خود اشعار بر ضرورت، اهمیت و جایگاه مصلحت در دستگاه سیاسی شیعه دارد. بطوری که حاکم جامعه اسلامی میتواند بر سبیل مصلحت حکم نموده و به جای اجرای مجازات اصلی معاندان و مخالفان، مجازات حصر و عدم دخالت آنها در امور اجتماعی را در نظر بگیرد. آنچه در ماجرای عایشه همسر پیامبر صورت پذیرفت موید همین امر بود.
با توجه به آنچه که ذکر شد نگارنده اعتقاد دارد امام علی (ع) در خصوص برخورد مخالفان با تمسک به دو اصل اخلاق مداری[15] و عدم دستگیری مخالفان قبل از اظهار مخالفت[16]، با سیاست گفت و گو و مدارا، سعی در هدایت و زدودن پردههای جهل و نادانی آنان داشت بطوری که ایشان با این اقدام تلاش مینمودند تا زمینههای انحراف آنها و کسانی که به دلیل ناآگاهی و بی خبری تحت تأثیر افکار آنها قرار گرفتهاند را از بین ببرند از این رو حضرت تا زمانی که مخالفان دست به قیام نزدند با کمال بزرگواری با آنان برخورد کرد. در پایان باید اشاره داشت که به نظر میرسد جمهوری اسلامی ایران با تمسک به سیره علوی نیز چنین رفتاری را با مخالفان، معاندان انجام داده است بطوری که علیرغم اینکه جمهوری اسلامی ایران میتوانسته با فتنه گران برخورد قاطع نماید اما به دلیل ناآگاهی، کج اندیشی و غفلت برخی از آنان؛ بر پایه مماشات و مسالمت با آنان برخورد نموده است، که این نوع برخورد اسلامی در جمهوری اسلامی بر گرفته از سیره رفتاری امام علی (ع) در برخورد با مخالفان خود است.*
پی نوشت ها
[1]امام علی (ع) در خطبه 3 نهجالبلاغه این موضوع را برای ما چنین بیان میکنند: فلما نهضت بالامر نکثت طائفة و مرقت اخری و قسط آخرون. (نهج البلاغه، خطبه 3)[2] نبرد صفین در منطقهای میان عراق و شام بین علی (ع) و همین گروه به سرکردگی معاویه رخ داد که در آن، خون بیش از صد هزار مسلمان ریخته شد. در این نبرد که به جنگ جمل مشهور است، طلحه و زبیر کشته شدند و سپاهشان پراکنده شد و گروهی به اسارت در آمدند که بعداً مورد عفو امام (ع) قرار گرفتند.
[3]اطلاعات بیشتر در: احمدحسین شریفی و حسن یوسفیان، امام علی (ع) و مخالفان.
http://imamalinet.net
[4]امام علی (ع) در مورد خوارج فرمودند: «الا ان لکم عندی ثلاث خلال ما کنتم معنا; ان نمنعکم مساجد اللهان یذکر فیها اسمه و لانمنعکم فیئا ما کانت ایدیکم معنا و لا نقاتلکم حتی تقاتلوا (ابن اثیر, الکامل فی التاریخ, ج 2, ص 398) آگاه باشید تا با ماهستید (نه بر ما و مخالف مسلحانه) شما را از سه حق ممنوع نخواهم کرد: 1)- شما را از حضور در مسجد برای یاد خدا ممنوع نخواهیم کرد 2- حقوقتان را مادامی که با ما هستید قطع نخواهیم ساخت 3- تا وقتی که دست به سلاح نشدید با شما نخواهیم جنگید. لازم به ذکر است که شهید مطهری (ره) دو ویژگی گفت گو و مدارا را که در متن ذکر شد به نیروی جاذبه علی (ع) تعبیر مینماید و ویژگی سوم که عبارت باشد از برخورد قاطع را نیروی دافعه علی (علیه اسلام) مینامد. (مرتضی مطهری، جاذبه و دافعه علی (علیه اسلام)، ص 50)
[5] الموفق بن أحمد بن محمد الخوارزمی، المناقب، ص 178.
[6]ابن قتیبه، الامامة والسیاسة، ج 1، ص 70.
[7]بلاذری، انساب الاشراف، ج 3، ص 50 ـ 52.
[8] ابن ابیالحدید، شرح نهجالبلاغه، ج 16، ص 133.
[9]الدینوری احمد بن داوود، احمد، الاخبار الطوال، ص 143.
[10]نهج البلاغه، نامه 28.
[11]تاریخ الیعقوبی: ج 2 ص 183. در خصوص کیفیت ورود عایشه (همسر پیامبر اکرم (ص)) رک: مروج الذهب، مسعودی، ج 2، ص 377.
[12]. «الا و ان اخوف الفتن عندی علیکم فتنة بنی امیة فانها فتنة عمیاء مظلمة» (3) ولی فتنه و داستان خوارج آنقدر خطر بزرگی نیست، یعنی بزرگ است اما از آن بزرگتر و خطرناکتر فتنه بنی امیه است. (نهجالبلاغه فیض الاسلام، خطبهی 92)
[13]. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، دارالکتب العلمیة، ج 1، ص 264؛ سیدمحسن امین، اعیان الشیعه، دارالتعارف للمطبوعات، ج 4، ص 307.
[14]. وسائل الشیعة، ج 11، ص 56، باب 24 من ابواب جهاد العدو، حدیث 4.
[15]حضرت علی (ع) درعهدنامه خود به مالک اشتر میفرمایند: مهربانی، عطوفت و نرم خویی با مردم را در دل خود جای ده [از صمیم قلب آنان را دوست بدار و به ایشان نیکی کن نسبت به ایشان به سان درنده ای مباش که خوردن آنان را غنیمت شماری. زیرا مردم دو گروهاند، دسته ای برادر دینی تو هستند و گروه دیگر در آفرینش همانند تو. اگر گناهی از ایشان سر می زند، عیبهایی برایشان عارض میشود و خواسته و ناخواسته خطایی انجام میدهند، آنان را عفو کن و از خطاهایشان چشم بپوش همان گونه که دوست داری خداوند تو را ببخشد و از گناهانت چشم پوشی کند، (نهج البلاغه/ نامه 53)
[16]امیر المومنین علی (ع) فرمودند: «ای فرزند عباس! آیا به من دستور میدهی قبل از نیکی و احسان، به ظلم و گناه اقدام کنم و بر اساس گمان و اتهام قبل از ارتکاب جرم مؤاخذه کنم. (شیخ مفید، الجمل، مکتبة الاعلام الاسلامی، ص 166 ـ 167). برخی فقهای اهل سنت معتقدند: ” قول صحیح از نظر ما این است که علی (ع) هیچ گاه مخالفانش را بدون اخطار اولیه نکشت، بعد از شکست آنها را به بردگی نگرفت، اسیران را نکشت، فراریان و مجروحان را تعقیب ننمود و اموال مخالفان را ضبط و توقیف نکرد. ” (قاضی ابو یوسف، الخراج، ص 59)
*صادق آزادفر؛ دانشجوی کارشناسی ارشد حقوق جزا و جرم شناسی دانشگاه امام صادق(ع)، برهان،۱۳۹۴/۱/۳۰ |