۱۳۹۴/۱۰/۲۸
–
۴۷۰۳ بازدید
سخن را با بررسی یکی دیگر از نشانه های ظهور امام زمان آغاز میکنیم، ضمن این که بحث راجع به دجال را تقریبا بررسی کردیم، البته زمینه بحث و کار در این موضوع باقی است ولی فرصت بیشتری در اختیار نداریم.
یکی از علامات و نشانه های ظهور که در روایت آمده، خروج شعیب بن صالح است،روایات مربوطه را بررسی میکنیم و بعد به بررسی سفیانی و صیحه آسمانی میپردازیم، إن شاء الله.
یکی از علامات و نشانه های ظهور که در روایت آمده، خروج شعیب بن صالح است،روایات مربوطه را بررسی میکنیم و بعد به بررسی سفیانی و صیحه آسمانی میپردازیم، إن شاء الله.
شعیب بن صالح چه کسی است؟ خروج او از ری، خراسان، مرو، سمرقند و یا طالقان است؟ چهره وی مثبت یا منفی است؟ (در بعضی روایات آمده که شعیب با گروه مخالف است.) روایاتی که در مورد شعیب وارد شده در کتب ما آمده و یا در کتب عامه هم آمده است؟ ما برای بررسی موضوع شعیب، متن و سند روایات را بررسی میکنیم. ابتدا به بررسی روایاتی که از ائمه صلوات الله علیهم اجمعین و یا درکتب خاصه وارد شده، میپردازیم.
اولین روایت:
«وروى حذلم بن بشیر (قال) قلت لعلی بن الحسین صف لی خروج المهدی وعرفنی دلائله وعلاماته، فقال: یکون قبل خروجه خروج رجل یقال له: عوف السلمی بأرض الجزیرة، ویکون مأواه بتکریت، وقتله بمسجد دمشق، ثم یکون خروج شعیب بن صالح من سمرقند، ثم یخرج السفیانی الملعون من الوادی الیابس وهو من ولد عتبة بن أبی سفیان، فإذا ظهر السفیانی اختفى المهدی ثم یخرج بعد ذلک[1]»
شیخ الطائفه در کتاب غیبت، از حذلم بن بشیر روایت کرده که گفت به حضرت امام زین العابدین عرض کردم: آمدن مهدى و نشانه ها و علائم او را براى من بیان فرمائید تا بدانم چه وقت ظهور میکند، فرمود: پیش از آمدن او، مردى بنام عوف سلمى از جزیره خروج میکند، او در بتکریت سکونت دارد (بعضی او را بر صدام، طاغوت بغداد تطبیق داده اند،
و در مسجد دمشق کشته مى شود (پس نمی توان گفت مراد صدام است؟ چون که صدام در بغداد کشته شد) آنگاه شعیب بن صالح از سمرقند خروج میکند و سپس سفیانى ملعون (سفیانی از بنی امیه و از شجره ملعونه است) از بیابان یابس مى آید. سفیانى از اولاد عتبة بن ابى سفیان است (در بعضی روایات آمده از فرزندان یزید بن ابی سفیان که برادر معاویه است)
وقتى او خروج میکند مهدى پنهان میشود و بعد از آن قیام میکند. (طبق این نص و ظاهر عبارت این است که گویا سفیانی غالب میشود ولی مهدی که ما در انتظارش هستیم مغلوب سفیانی نمیشود مگر اینکه بگوییم این قضیه اقترانیه است یعنی مقارن خروج سفیانی این امر اتفاق میافتد چون در روایات داریم که آن حضرت در هنگام ظهور از اصحاب خاص خودش، چندین بار مخفی میشوند و هردفعه عدهای حضرت را یافته و به او ملحق میشوند، شاید از این باب باشد)
توضیح متن روایت:
1 – ظاهر روایت این است که یکی از علائم ظهور، خروج شعیب بن صالح از سمرقند است ولی در روایت نیامده که این خروج از نشانه های حتمی است یا غیر حتمی.
2- در این روایت به مثبت یامنفی بودن چهره شعیب اشارهای نشده است، (شاید بتوان به قرینه ملعون بودن سفیانی که امام برای او به کار میبرد استفاده مثبت بودن چهره شعیب کرد.)
3 – در متن اولیه کریت آمده ولی در نقل های بعد مثل خرائج (که من در ضبط و دقت نقل این کتاب تامل دارم) و منتخب الأنوار المضیئة و إثبات الهداة، تکریت نقل شده است.
4 – ارض جزیره در روایت: ما چند جزیره داریم، ظاهراً در این جا مراد اطراف موصل است (مراجعه کنید به معجم البلدان حموی). پس تکریت صحیح است.
مصادر روایت:
اولین منبعی که این روایت را نقل میکند شیخ الطائفه، مرحوم طوسی در کتاب الغیبة ص 443 است[2].
بعد از ایشان خرائج و جرائح راوندی (ج 3 ص 1155 ب 20 ح 61) شبیه نقل شیخ طوسی بیان میکند هر چند طبق روال خرائج، روایت را به صورت مرسل نقل میکند و در نص خرائج به جای تکریت، لفظ تکریت آمده است. مدرک سوم همان نص شیخ طوسی است که مرحوم نیلی در منتخب الأنوار المضیئة: (ص 31 ف 3 عن الراوندی، وفیه.. ومأواه تکریت.. أخذ فی المهد) روایت را نقل کرده است. مدرک چهارم، مرحوم حر عاملی در إثبات الهداة: (ج 3 ص 727 ب 34 ف 6 ح 52 عن غیبة الطوسی، وفی سنده جذام بن بشیر[هرچند مقتضای دقت و ضبط همان بیان شیخ طوسی است] وفیه.. ومأواه تکریت) است. مرحوم مجلسی هم در بحارالانوار: ج 52 ص 213 ب 25 ح 65 و بشارة الاسلام (ص 83 ب 5) ازغیبة طوسی نقل میکنند.
سند روایت:
پس به این روایت توجه چندانی نشده، و فقط همین چند مدرک روایت را نقل کرده اند.، اگر شیخ طوسی هم این روایت را با سند نقل کرده باشد، باز مشکل در حذلم است، نامی از حذلم بن بشیر در هیچ یک از منابع رجالی ما نیامده است، فقط فرزند مرحوم مامقانی درتعلیقه بر تنقیح المقال، نام ایشان را میآورد و میفرمایند: حذلم موضوعا (نمی دانیم که حذلم و یا جذلم و یا جذام است) و حکما (شخصیت ایشان) مجهول است [3].
نتیجه گیری:
روایت از نظر سند، مشکل دارد و از لحاظ دلالت، حد دلالتش این است که خروج شعیب از سمرقند از علائم ظهور حضرت مهدی (البته نه از علائم قطعی و حتمی) است. دلالتی برمثبت بودن چهره شعیب در این روایت نمیباشد.
روایت دوم:
«حدثنا سعید أبو عثمان، عن جابر (جابر بن عبدالله انصاری یا جابر جعفی؟ ظاهرا جابر جعفی است، هر کدام که باشد از نظر بنده مشکلی ندارد هر چند که بعضی در جابر جعفی تاملی کرده اند.) عن أبی جعفر قال: یبث السفیانی جنوده فی الآفاق بعد دخوله الکوفة وبغداد (سفیانی بعد از تصرف کوفه و بغداد، لشکریانش را به شرق و غرب گسیل میدهد، حدود فعالیت سفیانی چقدر است؟ طبق این روایت محدوده فعالیت او شرق و غرب عالم است ولی طبق روایات دیگر حدود فعالیت او محدود به شام و عراق و بخش جنوبی ایران و حجاز است.) فیبلغه فزعة من وراء النهر من أهل خراسان (پس به سفیانی خبر میرسد که گروهی از وراء النهر از خراسان به سوی او لشکر کشی میکنند) فیقتل أهل المشرق علیهم قتلا ویذهب جهم فإذا بلغه ذلک بعث جیشا عظیما إلى إصطخر (مسجد سلیمان) علیهم رجل من بنی أمیة (پس اهل مشرق با آن ها مقاتله میکنند و…پس هنگامی که سفیانی این خبر را میفهمد، لشکر بزرگی به اصطخر میفرستد که فرمانده این نیروها فردی از بنی امیه است) فتکون لهم وقعة بقومش ووقعة بدولات الری، ووقعة بتخوم زرع (پس درگیری این ها در محورهای شهر قومش و دولات ری و تخوم زرع رخ میدهد) فعند ذلک یأمر السفیانی بقتل أهل الکوفة وأهل المدینة (در این هنگام سفیانی دستور به کشتن اهل کوفه و مدینه میدهد) وعند ذلک تقبل الرایات السود من خراسان على جمیع الناس (در این هنگام پرچم های سیاه از خراسان بر همه مردم برافراشته میشود، یعنی امید و فرجی خواهد بود. روایت از امام باقر است و قضیه ابو مسلم خراسانی در زمان امام صادق بود بنابراین هیچ بعید نیست که روایت اشاره به آن جریان داشته باشد.) شاب من بنی هاشم بکفه الیمنى خال (فرمانده این گروه خراسانی، جوانی از بنی هاشم است که در کف دست راستش، خال است هر چند بعضی متاسفانه عبارت را خلل بیان میدارند) یسهل الله أمره وطریقه (خداوند کار و مسیرش را آسان میکند) ثم تکون له وقعة بتخوم خراسان (برای وی جنگی در اعماق خراسان شاید صورت میگیرد، اعماق خراسان همان صحرای طبس است که به یزد منتهی میشود.) ویسیر الهاشمی فی طریق الری (و سپس این جوان هاشمی به طرف تهران میآید)
فیسرح رجلا من بنی تمیم من الموالی یقال له شعیب بن صالح إلى إصطخر إلى الأموی (پس ایشان مردی از بنی تمیم از موالی[غیر عرب] بنام شعیب بن صالح را به منطقه اصطخر به سوی امویین روانه میسازد) فیلتقی هو والمهدی والهاشمی ببیضاء إصطخر (پس شعیب و حضرت مهدی و جوان هاشمی در بیضا اصطخر تجمع میکنند) فتکون بینهما ملحمة عظیمة حتى تطأ الخیل الدماء إلى أرصاغها (پس بین این دو گروه جنگ بزرگی روی میدهد،آن چنان که پای اسبان (رصغ: حدفاصل بین پا و ساق پا) در خون مینشیند) ثم تأتیه جنود من سجستان عظیمة علیهم رجل من بنی عدی فیظهر الله أنصاره وجنوده (سپس لشکری از سیستان به فرماندهی مردی از بنی عدی برای مقابله میرسد که خداوند یاران و سربازانش را یاری و غالب میسازد.) ثم تکون وقعة بالمدائن بعد وقعتی الری، وفی عاقر قوفا وقعة صیلمیة یخبر عنها کل ناج. ثم یکون بعدها ذبح عظیم ببابل، ووقعة، فی أرض من أرض نصیبین، ثم یخرج على الأخوص قوم من سوادهم، وهم العصب، عامتهم من الکوفة والبصرة حتى یستنقذوا ما فی یدیه من سبی کوفان [4]» إن شاء الله روایت را در جلسه بعد دنبال میکنیم.
وآخر دعوا نا أن الحمد لله رب العالمین
[1]. معجم أحادیث الإمام المهدی، ج 4، ص 495/ غیبة الطوسی، ص 443؛ خرائج، ج 3، ص 1155، 20، ح 61؛ منتخب الأنوار المضیئة، ص 31، ف 3؛ إثبات الهداة، ج 3، ص 727، ب 34، ف 6، ح 5؛ بحار، ج 52، ص 213، ب 25 ح 65؛ بشارة الاسلام، ص 83، ب 5 [2]. در سفری که به نجف اشرف داشتم، بعد از زیارت امیرالمومنین(ع) به زیارت قبر شیخ طوسی رفتم و به نیابت از همه شما شاگردان مکتب امام صادق(ع)، و کسانی که سرسفره این بزرگوار نشسته اید، زیارت و قرائت فاتحه نمودم. [3]. کسی که امام سجاد به او فرمود: «وارد مدینه شود و شهادت ابا عبد اللَّه علیه السّلام را اعلان نما» او بشیر بن جذلم است. (هرچند نزد مشهور خطباء عرب جذلم است. [4]. معجم احادیث الامام المهدی، ج 2، ص 494 / ابن حماد، ص 86 / عرف السیوطی، الحاوی، ج 2، ص 69 از ابن حماد، به تفاوتی / برهان متقی، ص 120، ب 4، ف 2، ح 25، ازعرف سیوطی. وفیه.. بعث السفیانی.. أرض خراسان.. بتونس (بعضی از فضلای معاصر به این روایت استناد میکنند و تفصیلات شعیب بن صالح را به استناد این روایت بیان میکنند.) جلسه 1 بحث شعیب بن صالح ـ درس خارج مهدویت استاد نجم الدین طبسی – 90/01/14