۱۳۹۲/۱۲/۰۴
–
۳۵۵۹ بازدید
برهان عدالت که از جمله براهین اثبات معاد است چیست و آیات قرآن چگونه به آن اشاره دارد؟
آفرینش جهان بر پایه حق و عدالت و احسان و حکمت نهاده شده است؛ چنان که امیر المؤمنین(ع) می فرماید: «إنّه بالحقّ قامت السّماوات والأرض» ؛(بحار 33/493) و امام جواد(ع) می فرماید: «قامت السّموات والأرض بحکمه» ؛(همان 91/199.) و قبل از آنان پیامبر اکرم(ص) فرمود: «باحسان الله قامت السّماوات والأرضون» ؛(همان 43/252) و فرمود: «بالعدل قامت السّماوات والأرض» ؛(تفسیر صافی 5/107)
از سوی دیگر، پیامبران با همة تلاش و کوششی که در راه هدایت بشر انجام دادند و مجاهدت هایی که در راستای تهذیب نفوس و اصلاح جامعه داشتند به موفّقیت کامل دست نیافتند و نتوانستند ریشه ظلم و بنیان ستم را براندازند، بلکه همواره در برابر پیامبران و وارستگان پاکدامن گروهی شرارت خواه دست به خون ریزی می زدند و دامن آلودگی و دل به تبه کاری می سپردند و بسیاری از زحمات و دست آوردهای پیامبران را بر باد فنا می دادند و متأسفانه به کیفر تلخ و پاداش مناسب خود نرسیدند.
از سوی سوم، جهان طبیعت ظرفیت پاداش کامل انسان ها را ندارد؛ نه پاداش برخی از صالحان که جز به مقام قرب و لقای الهی نمی اندیشند ممکن است و نه کیفر پارەای از بزەکاران که با گمراه ساختن نسل ها و کشتار هزاران بی گناه دلی سخت تر از سنگ و خویی درندەتر از گرگ و دسیسه ای همسان شیطان و اهرمن دارند در جهان طبیعت میسّر است.چگونه می توان در این جهان کسی را که به هزاران نفر ستم روا داشته و حقوق بسیاری از مردم را ضایع کرده و شمار زیادی را از رسیدن به کمال شایسته باز داشته کیفر داد؟ کسی که در این دنیا فقط یک نفر را کشته و حیات او را از بین برده به جزای او خود نیز کشته می شود؛ اما کسی که صدها نفر را قتل عام کرده با او چه معامله ای می توان انجام داد؟ آیا به صرف کشته شدن او داد آنان گرفته می شود؟
بنابراین، عدل خداوند ایجاب می کند که در پی جهان طبیعت عالمی دیگر و نظامی عادلانه وجود داشته باشد تا در آن عدل و داد بر پا و حساب همگان تسویه گردد. داد ستمدیدگان و رنج کشیدگان از گردنکشان و ستمکاران گرفته و فاسدان به پاداش کردار تباهشان برسند. امیر المؤمنین(ع) در این باره چنین می فرماید: «إنّ الله تعالی لم یرضها ثواباً لأولیائه، ولا عقاباً لأعدائه»؛ (نهج البلاغه، حکمت 415)؛ [داخوند دنیا را نه برای پاداش دوستانش پسندید و نه برای کیفر دشمنانش.]اگر روزی برای رسیدگی و داوری بین مردم در جهان هستی نباشد تا بدان به کیفر کردار ناشایست برسند و پاکان در نعمت های جاوید به مقام های شایسته دست یابند و آثار کردار شایسته و حیات پاکیزه دنیوی خود را دریافت دارند لازمه اش برابری ظلم و عدل، ظالم و عادل و صالح و طالح است و این برابری ناموزون هرگز با عدل الهی و نظام احسن ربّانی سازگار نیست.
آری جهان دیگر باید تا حساب پاکان از بدکاران جدا شود؛ چنان که می فرماید: «وَامتازوُا الیَوم أَیُّها المُجرِمون» یس/59 [ای ناپاکان گناهکار امروز از مردم پاک جدا شوید]؛ زیرا امروز، روز «فصل» و جدایی است.
در خلایق روح های پـاک هسـت روح های تیـرة گِلناک هسـت
این صدف ها نیست در یک مرتبه در یکی درّ است و در دیگر شبه
واجب است اظهار این نیک و تباه هـمچنان کاظهار گندم ها زکاه
نبودن جهانی دیگر غیر از این جهان، پاکان را با بدکاران، درّها را با سنگ های سیاه و گندم را با کاه یکی کردن و یکی دانستن است و چنین داوری کردن از خردهای سالم فاصله ها دارد. از این رو خداوند می فرماید: «أم نجعل الّذین امنوا و عملوا الصّالحات کالمفسدین فی الأرض أم نجعل المتّقین کالفُجّار» ص/28 ؛ [آیا ایمان باورانی که کار شایسته کردند را مانند تبه کاران در زمین، یا پرهیزکاران را مانند فاجران قرار می دهیم؟!] یعنی آیا هر دو گروه با مردن نابود می شوند و حساب و پاداشی برای هیچ یک نیست؟!: «أَم حَسب الّذین اجْتَرحوا السَّیّئات أن نَجْعَلهم کالّذین امنوا و عملوا الصّالحات سواء محیاهم و مماتهم ساء ما یحکمون وخلق الله السّموات والأرض بالحقّ ولتُجزی کلُ نفسٍ بما کسبتْ وهم لا یظلمون» جاثیه/20ـ21 [آیا آنان که مرتکب گناهان شدند گمان کردند که ما آنان را هم چون کسانی که ایمان آورده و کردار شایسته انجام دادەاند قرار می دهیم که حیات و مرگشان یکسان باشد؟ چه بد داوری می کنند: «پشک نزدیکشان چو نافة مشک». خداوند آسمان ها و زمین را به حق آفریده تا هر کس در برابر کارش پاداش داده شود و به آنان ستمی نخواهد شد]، و آیا کسی که مؤمن است مانند فاسق به حساب می آید؟ قطعاً چنین نیست و هر کس پاداش مناسب عمل خویش را خواهد دید: «فَمَن یَعمل مِثقال ذَرّة خَیراً یَره و من یَعمَل مِثقال ذَرّة شَراً یَره» زلزال/7ـ8 ؛ [هرکس به وزن ذرّەای نیکی کند در آن روز آن را می بیند و هر کس به اندازة ذرّەای بدی کند آن را خواهد دید]، و به فرموده امیر المؤمنین(ع) «وذلک یوم یجمع الله فیه الأوّلین و الآخرین لنقاش الحساب و جزاء الأعمال» ؛(نهج البلاغه، خطبه 102) ؛ [قیامت روزی است که خدا همة افراد گذشته و آینده را برای حساب رسی و پاداش کردار جمع می کند.]تذکرّ 1ـ چنان که اشاره شد هر برهانی به اندازة حدّ وسط خود مدّعای خویش را اثبات می کند. بر این پایه، برهان عدالت در مواردی نافذ است که قانون های قراردادی، تکلیف ها، امر و نهی و دستورهای خداوند به نام دین حکم فرماست. بنابراین، نمی تواند در ماورای مادّه، مانند جهان فرشتگان که جایی برای عصیان و تبه کاری نیست کاربرد داشته باشد. البته اگر عدل الهی را به معنای ظهور حق مطلق و حقیقت تامّ بدانیم اثبات آن با برهان «حقیقت» خواهد بود، نه عدل حقوقی و فقهی.
2ـ عدالت خداوندگرچه صفت فعل اوست، نه صفت ذات، ولی بر اثر استناد به «قدرت» و قادریت خدا، هرگز تخلف پذیر نیست و امکان ندارد خداوند در موردی عدالت را رعایت نکند: «ونَضُع الموازین القِسط لِیوم القیمة فلا تُظلَلم نفسٌ شیئاً» انبیاء/47 ؛ [ترازوهای عدل را برای روز قیامت خواهیم نهاد و به هیچ کس ستمی نخواهد شد و چیزی مانع آن نخواهد بود.]آیة الله جوادی آملی،تفسیر موضوعی قرآن ج 4 (معاد در قرآن)
به نقل از سایت تبیان
از سوی دیگر، پیامبران با همة تلاش و کوششی که در راه هدایت بشر انجام دادند و مجاهدت هایی که در راستای تهذیب نفوس و اصلاح جامعه داشتند به موفّقیت کامل دست نیافتند و نتوانستند ریشه ظلم و بنیان ستم را براندازند، بلکه همواره در برابر پیامبران و وارستگان پاکدامن گروهی شرارت خواه دست به خون ریزی می زدند و دامن آلودگی و دل به تبه کاری می سپردند و بسیاری از زحمات و دست آوردهای پیامبران را بر باد فنا می دادند و متأسفانه به کیفر تلخ و پاداش مناسب خود نرسیدند.
از سوی سوم، جهان طبیعت ظرفیت پاداش کامل انسان ها را ندارد؛ نه پاداش برخی از صالحان که جز به مقام قرب و لقای الهی نمی اندیشند ممکن است و نه کیفر پارەای از بزەکاران که با گمراه ساختن نسل ها و کشتار هزاران بی گناه دلی سخت تر از سنگ و خویی درندەتر از گرگ و دسیسه ای همسان شیطان و اهرمن دارند در جهان طبیعت میسّر است.چگونه می توان در این جهان کسی را که به هزاران نفر ستم روا داشته و حقوق بسیاری از مردم را ضایع کرده و شمار زیادی را از رسیدن به کمال شایسته باز داشته کیفر داد؟ کسی که در این دنیا فقط یک نفر را کشته و حیات او را از بین برده به جزای او خود نیز کشته می شود؛ اما کسی که صدها نفر را قتل عام کرده با او چه معامله ای می توان انجام داد؟ آیا به صرف کشته شدن او داد آنان گرفته می شود؟
بنابراین، عدل خداوند ایجاب می کند که در پی جهان طبیعت عالمی دیگر و نظامی عادلانه وجود داشته باشد تا در آن عدل و داد بر پا و حساب همگان تسویه گردد. داد ستمدیدگان و رنج کشیدگان از گردنکشان و ستمکاران گرفته و فاسدان به پاداش کردار تباهشان برسند. امیر المؤمنین(ع) در این باره چنین می فرماید: «إنّ الله تعالی لم یرضها ثواباً لأولیائه، ولا عقاباً لأعدائه»؛ (نهج البلاغه، حکمت 415)؛ [داخوند دنیا را نه برای پاداش دوستانش پسندید و نه برای کیفر دشمنانش.]اگر روزی برای رسیدگی و داوری بین مردم در جهان هستی نباشد تا بدان به کیفر کردار ناشایست برسند و پاکان در نعمت های جاوید به مقام های شایسته دست یابند و آثار کردار شایسته و حیات پاکیزه دنیوی خود را دریافت دارند لازمه اش برابری ظلم و عدل، ظالم و عادل و صالح و طالح است و این برابری ناموزون هرگز با عدل الهی و نظام احسن ربّانی سازگار نیست.
آری جهان دیگر باید تا حساب پاکان از بدکاران جدا شود؛ چنان که می فرماید: «وَامتازوُا الیَوم أَیُّها المُجرِمون» یس/59 [ای ناپاکان گناهکار امروز از مردم پاک جدا شوید]؛ زیرا امروز، روز «فصل» و جدایی است.
در خلایق روح های پـاک هسـت روح های تیـرة گِلناک هسـت
این صدف ها نیست در یک مرتبه در یکی درّ است و در دیگر شبه
واجب است اظهار این نیک و تباه هـمچنان کاظهار گندم ها زکاه
نبودن جهانی دیگر غیر از این جهان، پاکان را با بدکاران، درّها را با سنگ های سیاه و گندم را با کاه یکی کردن و یکی دانستن است و چنین داوری کردن از خردهای سالم فاصله ها دارد. از این رو خداوند می فرماید: «أم نجعل الّذین امنوا و عملوا الصّالحات کالمفسدین فی الأرض أم نجعل المتّقین کالفُجّار» ص/28 ؛ [آیا ایمان باورانی که کار شایسته کردند را مانند تبه کاران در زمین، یا پرهیزکاران را مانند فاجران قرار می دهیم؟!] یعنی آیا هر دو گروه با مردن نابود می شوند و حساب و پاداشی برای هیچ یک نیست؟!: «أَم حَسب الّذین اجْتَرحوا السَّیّئات أن نَجْعَلهم کالّذین امنوا و عملوا الصّالحات سواء محیاهم و مماتهم ساء ما یحکمون وخلق الله السّموات والأرض بالحقّ ولتُجزی کلُ نفسٍ بما کسبتْ وهم لا یظلمون» جاثیه/20ـ21 [آیا آنان که مرتکب گناهان شدند گمان کردند که ما آنان را هم چون کسانی که ایمان آورده و کردار شایسته انجام دادەاند قرار می دهیم که حیات و مرگشان یکسان باشد؟ چه بد داوری می کنند: «پشک نزدیکشان چو نافة مشک». خداوند آسمان ها و زمین را به حق آفریده تا هر کس در برابر کارش پاداش داده شود و به آنان ستمی نخواهد شد]، و آیا کسی که مؤمن است مانند فاسق به حساب می آید؟ قطعاً چنین نیست و هر کس پاداش مناسب عمل خویش را خواهد دید: «فَمَن یَعمل مِثقال ذَرّة خَیراً یَره و من یَعمَل مِثقال ذَرّة شَراً یَره» زلزال/7ـ8 ؛ [هرکس به وزن ذرّەای نیکی کند در آن روز آن را می بیند و هر کس به اندازة ذرّەای بدی کند آن را خواهد دید]، و به فرموده امیر المؤمنین(ع) «وذلک یوم یجمع الله فیه الأوّلین و الآخرین لنقاش الحساب و جزاء الأعمال» ؛(نهج البلاغه، خطبه 102) ؛ [قیامت روزی است که خدا همة افراد گذشته و آینده را برای حساب رسی و پاداش کردار جمع می کند.]تذکرّ 1ـ چنان که اشاره شد هر برهانی به اندازة حدّ وسط خود مدّعای خویش را اثبات می کند. بر این پایه، برهان عدالت در مواردی نافذ است که قانون های قراردادی، تکلیف ها، امر و نهی و دستورهای خداوند به نام دین حکم فرماست. بنابراین، نمی تواند در ماورای مادّه، مانند جهان فرشتگان که جایی برای عصیان و تبه کاری نیست کاربرد داشته باشد. البته اگر عدل الهی را به معنای ظهور حق مطلق و حقیقت تامّ بدانیم اثبات آن با برهان «حقیقت» خواهد بود، نه عدل حقوقی و فقهی.
2ـ عدالت خداوندگرچه صفت فعل اوست، نه صفت ذات، ولی بر اثر استناد به «قدرت» و قادریت خدا، هرگز تخلف پذیر نیست و امکان ندارد خداوند در موردی عدالت را رعایت نکند: «ونَضُع الموازین القِسط لِیوم القیمة فلا تُظلَلم نفسٌ شیئاً» انبیاء/47 ؛ [ترازوهای عدل را برای روز قیامت خواهیم نهاد و به هیچ کس ستمی نخواهد شد و چیزی مانع آن نخواهد بود.]آیة الله جوادی آملی،تفسیر موضوعی قرآن ج 4 (معاد در قرآن)
به نقل از سایت تبیان