خانه » همه » مذهبی » برکت زندگی و روزی

برکت زندگی و روزی


برکت زندگی و روزی

۱۳۹۳/۰۲/۰۶


۱۵۸ بازدید

سلام مدتی هستش که خیر وبرکت از زندگیم رفته من دلیل این که خیر وبرکت از زندگیم رفته نمیدانم که چه عمل یا کاری را انجام دادم چه باید کرد.؟


از اعتماد و ارتباط دوباره شما با این مجموعه بسیار سپاسگذار و خوشحالیم.
دوست عزیز در رابطه با ناراحتیها و بیماریهای جسمی، نخست بهترین گزینه مراجعه به پزشک حازق می باشد و توجه به امور معنوی و تأثیرات آنها در این رابطه مربوط به پس از اطمینان حاصل کردن از مرحله نخست بوده.
اما در رابطه با برکت باید بگوییم، قرآن شریف جز وجود پاک خداوند، همه چیز را نابود شونده معرفى مى کن د (کُلُّ شَیْ ءٍ هالِکٌ إِلاَّ وَجْهَهُ – قصص88) مال و منال نیز چون از مصادیق و نمونه هاى بارز دنیا محسوب مى شود هر لحظه در معرض نیست شدن قرار دارد. پایان یافتن و یا اضمحلال مادیات به تنهایى و به خودى خود قابل توجه نیستند، بلکه نحوه برخورد با این مسأله است که آن را ارزشمند یا فساد انگیز مى سازد.
براى نمونه از آموزه هاى دینى به دست مى آید که انسان در ظرف دنیا، به برخوردارى و عدم برخوردارى امتحان مى شود. قرآن کریم به صراحت و با تاکید مى فرماید: وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْ ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرینَ – الَّذینَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصیبَةٌ قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ – أُولئِکَ عَلَیْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ (بقره157- 155) مال و اولاد شما جنبه امتحان دارد و خداوند شما را با گرسنگى، ترس، ضرر و نقصان در مال و جان مى آزماید و آنها را که در این موارد شکیبایى ورزند بشارت نیکو مى دهد. در موقعیت دیگرى مى فرماید: آنها که مصیبت مى بینند، اگر بر مرام توحید باقى بمانند و از مدار حق و حقیقت خارج نشوند مشمول رحمت و هدایت خداوند مى گردند. پس طبق قوانین الهى شکیبایى مردم به بوته امتحان گذاشته مى شود. وسیله امتحان نیز ظهور یا افول مادیات قرار داده شده است. به این معنى که فرد در یک مرحله زمانى و مکانى، برخوردار است در مرحله دیگرى کم برخوردار و در مرحله دیگر بى نصیب. کیفیت رفتار و سلوک شخص بعد از این حوادث و جریانات، سرنوشت و تقدیر او را در دنیا و آخرت رقم خواهد زد. اگر در مقابل آنچه از دست مى دهد صبور و باوقار باشد بنا بر سنت هاى الهى صد چندان بهره خواهد برد و اگر جزع و فزع کند، در واقع وسیله هلاکت جسم و روح خود را فراهم آورده است.
         تکلف گر نباشد خوش توان زیست            تعلق گر نباشد خوش توان مرد
در مقابل اگر نعمتى به او رو مى آورد و به شکرانه نعمت، آن را در راه صحیح به کار گیرد، به پاس این شکر و این رفتار شایسته بهره مندى اش افزوده خواهد شد. (لئن شکرتم لازیدنکم – ابراهیم7) اگر شکر گذارى کنید نعمت خود را بر شما خواهم افزود. قرآن کریم در طى تبیین یکى از ویژگیهاى خوب مومن، مردم جامعه را این گونه تربیت مى کند که در او حالت برخوردارى یا عدم برخوردارى از نعمت هاى دنیایى، متعادل و متوازن باشند. به این معنى که با اعطاى نعمت از جانب خداوند فرحناک و غفلت زده نشوند و از سوى دیگر اگر با سلب یا منع نعمتى روبرو گردیدند، اعتراض و شکایت نکنند بلکه تسلیم خواست خداوند باشند.
در همین رابطه یکى از مفاهیم و مراحل مهم اخلاق و عرفان تجلى پیدا مى کند که – زهد-نامیده مى شود. وقتى از معصوم پرسیده شد معنى زهد چیست فرمود: بین دو کلمه (لکیلا تاسو على مافاتکم ولاتفرحوا بما اتاکم- حدید 23) قرار دارد، یعنی براى آنچه از دست داده اید تاسف نخورید، و به آنچه به شما داده دلبسته نشوید. بنابراین با تحقق مفهوم و معنى، زهد شکل مى گیرد.
مطلب دیگرى که باید به بحث افزوده شود این است که اگر در زندگى دنیا نعمتی از انسان سلب شد تنها برخوردارى و بهره مندى او در این برهه از زمان و مکان قطع شده است. خداوند به ازاى این سلب برخوردارى، وى را در برزخ و قیامت از فضل و کرم خود بهره مند خواهد ساخت.
کاسبی پر رونق:
آن چه وظیفه اصلى هر مسلمان است این است که در هر کارى از جمله کاسبى، حلال و حرام خدا را مراعات نماید. در کاسبى از رباخوارى، گرانفروشى، کم فروشى، و…. پرهیز نمایند، این کار علاوه بر انجام وظیفه، قطعا عامل برکت در مال و زندگى خواهد شد به همین جهت در بین عوامل برکت مال و بیشتر شدن ثروت به این امور بر مى خوریم:
1. خوردن غذاى حلال باعث برکت مال مى شود. (1)
2. خانه اى که در آن طعام داده شود. (2)
3. تجارت حلال نمودن و پرهیز از حرام خورى.(3)
4. صدقه دادن و کمک نمودن به دیگران. (4)
5. فروختن کالا و جنس سالم. (5)
6. مالى که زکات آن داده شود، هم برکت مى یابد هم خداوند از آفات حفظ مى کند. (6)
7. نفع و سود مالى رساندن به مؤمنین.
8. اداى امانت و خیانت نکردن به مردم. (7)
9. حج رفتن و حریص نبودن در مال. (8)
10. مغازه و دکان در بازار داشتن. (9)
برخى عوامل هم باعث فقر و ندارى مى شود، مانند:
1. اسراف کردن. (10)
2. اظهار فقر در نزد ثروتمندان نمودن. (11)
3. اجتناب نکردن از مال حرام و خوردن مال حرام. (12)
4. کار خلاف عفت انجام دادن. (13)
5. احتکار و حبس نمودن غله و مایحتاج مردم. (14)
6. به مردم خیانت نمودن.(15)
7. خوردن آن مالى که فقیر و گرسنه آن را دیده و به آن تمایل پیدا کرده ولى به آنها داده نشده است.(16)
8. مصرف نمودن پولى که مغشوش است یعنى حلال با حرام مخلوط شده است. (17)
9. خمس و زکات و حق واجب مال را نپرداختن و همین طور حق کارگر و بنا را نپرداختن باعث از بین رفتن مال و فقر مى شود. (18)
10. کم فروشى و سرقت مال دیگران. (19)
از آن چه گذشت به خوبى روشن شد که عامل برخى فقرها و از بین رفتن مال ها برخى کاسبى هاى حرام و استفاده از مال حرام است، چنان که مراعات حلال و حرام نمودن باعث برکت مال مى شود و این مسأله را تجربه هم تأیید مى کند نوع کسانى که حلال و حرام را مراعات مى کنند مالشان از دستبرد دزدان و…. محفوظ مى ماند، و برعکس کسانى که حلال و حرام را مرعات نمى کنند مالشان در معرض بلاها، سرقت ها و…. قرار دارد (دزدان زتو دزدند تو دزد دیگرى). ولى با همه این مطالب نمى توان گفت که هر کس پولى را از دست دهد، یا ورشکستگى پیدا کرد و سارق اموال او را سرقت نمود، حتما مالش حرام بوده است، چون ممکن است بى تدبیرى، یا عدم مراقبت و امثال آن باعث این امر شده باشد، و ممکن است آزمایش الهى دامنگیر او شده باشد چون گاهى همانطور که گفتیم خداوند مردم را با نقص و از بین رفتن اموال امتحان مى کند، چنان که ثروتمند بودن و ضایع نشدن مال کسى در همه جا و همه وقت نشانه این نیست که تمام مال او حلال است و کاسبى حرام ندارد، چون ممکن است خداوند او را با همین مال دادن امتحان کند.
نتیجه این شد که مى پذیریم کاسبى حلال یکى از عوامل حفظ و برکت مال است و کاسبى حرام باعث بى برکتى و فقر و از بین رفتن مال مى شود، ولى این کلیت ندارد که هر جا مالى تلف شد نشانه حرام بودن باشد، ممکن است آزمایش الهى در کار باشد و بهترین راه کار در اینگونه مواقع همانطور که خداوند فرموده است – وَ بَشِّرِ الصَّابِرینَ – صبر بر سختیها و گلایه نکردن از خواست خداوند و دعا کردن برای رفع هر چه سریعتر مشکلات است.
 
———————————————–
  (1) چه کنیم تا خوشبخت شویم، محمد مقدسى، بنیاد فرهنگى پیام اسلام، قم: 1381، ص 34.
(2). محمد باقر مجلسى، بحار الانوار، دار احیاء التراث، ج 74، ص 368.
(3). همان، ج 64، ص 118.
(4). همان، ج 96، ص 132.
(5). محمد مقدسى، همان، ص 38.
(6). بحارالانوار، همان، ج 77، ص 270
(7). محمد مقدسى، همان، ص 26.
(8). همان، صص 28- 29.
(9). همان، ص 29.
(10). وسائل الشیعه، ج 12، ص 41.
(11). محمد مقدسى، همان، ص 11.
(12). همان، ص 11 و ر. ک: جامع الدرر، فاطمى، ج 2، ص 454.
(13). بحارالانوار، ج 67، ص 332.
(14). محمد مقدسى، همان، ص 17.
(15). بحارالانوار، ج 75، ص 114.
(16). مرآه الکمال، ج 3، ص 578.
(17). همان، ص 18 و محمد مقدسى، همان، ص 18.
(18). همان، ص 18.
(19). همان، ص 19.
(20). بقره، آیات 156- 155.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد