۱۳۹۴/۱۱/۱۹
–
۱۲۴ بازدید
مگر نمی گویند: هر کس عیب دیگران را بگیرد خودش گرفتار همان می شود! آیا امر به معروف و نهی از منکر نیز موجب سرزنش دیگران نمی شود؟! و بر سر خودمان خواهد آمد!؟
در این باره باید دانست؛ تفاوت های متعددی میان امر به معروف و نهی از منکر با صفت ناپسند ملامت گری و سرزنش دیگران وجود دارد. برخی از این تفاوت ها از قرار ذیل می باشد:
ناهی از منکر، مصلح است و در راستای اصلاح فرد و جامعه به مبارزه با منکر برمی خیزد ولی ملامت گر با نیّت تخریب، به سرزنش می پردازد.
ناهی از منکر خیرخواه و دلسوز فرد خاطی است، در حالی که سرزنش کننده، از روی حسد و کینه چنین می کند.
ناهی از منکر تلاش می کند افراد را به خوبی ها و دستورات خداوند دعوت کند، ولی ملامت گر با زبان گزنده، به دنبال سلیقه های شخصی و دخالت های بی مورد است.
ملامت گران، فاقد دل پاک و عقل سلیم اند در حالی که ناهیان از منکر با دلی پاک و عقلی سالم به مبارزه با منکرات برمی خیزند.[ برگرفته از اخلاق و تربیت اسلامى، ص163.]
لذا این رذیله اخلاقی باید از حوزه رفتاری همه مردم به خصوص آمرین به معروف و ناهیان از منکر خارج گردد. چرا که این آسیب اخلاقی پیامدهای ناگواری دارد و ممکن است نه تنها نتیجه مطلوب را برای آمر به معروف و ناهی از منکر حاصل نماید بلکه موجب لجبازی و کینه ورزی و پافشاری بر گناه نسبت به سرزنش کننده می شود. همانگونه که امیرمؤمنان علی(علیه السلام) می فرماید:
«الْافْراطُ فِی الْمَلامَةِ یَشُبُّ نارَ اللَّجاجَةِ»[ تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص223.]؛ «زیاده روی در نکوهش، موجب شعله ور شدن آتش لجاجت می شود».
و یا در بیان دیگری فرموده اند:
«إِیَّاکَ انْ تُکَرِّرَ الْعَتْبَ فَانَّ ذلِکَ یُغْری بِالذَّنْبِ وَ یُهَوِّنُ الْعَتْبَ»[ همان.]؛ «از تکرار ملامت بپرهیز که حرص بر گناه می آورد و سرزنش را بی ارزش می کند».
از همینرو در سیره معصومین(علیهم السلام) می بینیم آنها نیز در حال امر به معروف و نهی از منکر، فرد خطا کار را سرزنش نمی کردند و هر جا که احتمال سرزنش و ملامت می رفت، به صراحت آن را نفی می کردند[ مهدیه خسروی، شیوه های امر به معروف و نهی از منکر در مکتب معصومین(علیهم السلام)، قم، نورالسجاد، 1390ش، اول، ص200.]؛ به عنوان نمونه نقل شده است که امام زین العابدین(علیه السلام) به زهری، یکی از علمای معروف اهل سنّت، نامه ای نوشت و در آن نامه او را امر به معروف و نهی از منکر کرد و در پایان نامه نوشت:
«لَا تَحْسَبْ أَنِّی أَرَدْتُ تَوْبِیخَکَ وَ تَعْنِیفَکَ وَ تَعْیِیرَکَ لَکِنِّی أَرَدْتُ أَنْ یَنْعَشَ اللَّهُ مَا قَدْ فَاتَ مِنْ رَأْیِکَ وَ یَرُدَّ إِلَیْکَ مَا عَزَبَ مِنْ دِینِک »[ تحف العقول عن آل الرسول ص276.]؛ «گمان نکن می خواهم تو را توبیخ و ملامت کنم و بر تو درشتی روا دارم، بلکه می خواهم خداوند، رأی و نظر و بینش صحیح و نیز آن مقدار از دینت را که از دست داده ای، به تو بازگرداند».
با توجه به آنچه گفته شد معلوم می شود امر به معروف و نهی از منکر فریضه ای الهی است که انسان جهت بازداشتن از منکرات با نیت الهی و بر اساس مراتب و تکالیف شرعی از سوی دین انجام می دهد و با سرزنش دیگران متفاوت است.
ناهی از منکر، مصلح است و در راستای اصلاح فرد و جامعه به مبارزه با منکر برمی خیزد ولی ملامت گر با نیّت تخریب، به سرزنش می پردازد.
ناهی از منکر خیرخواه و دلسوز فرد خاطی است، در حالی که سرزنش کننده، از روی حسد و کینه چنین می کند.
ناهی از منکر تلاش می کند افراد را به خوبی ها و دستورات خداوند دعوت کند، ولی ملامت گر با زبان گزنده، به دنبال سلیقه های شخصی و دخالت های بی مورد است.
ملامت گران، فاقد دل پاک و عقل سلیم اند در حالی که ناهیان از منکر با دلی پاک و عقلی سالم به مبارزه با منکرات برمی خیزند.[ برگرفته از اخلاق و تربیت اسلامى، ص163.]
لذا این رذیله اخلاقی باید از حوزه رفتاری همه مردم به خصوص آمرین به معروف و ناهیان از منکر خارج گردد. چرا که این آسیب اخلاقی پیامدهای ناگواری دارد و ممکن است نه تنها نتیجه مطلوب را برای آمر به معروف و ناهی از منکر حاصل نماید بلکه موجب لجبازی و کینه ورزی و پافشاری بر گناه نسبت به سرزنش کننده می شود. همانگونه که امیرمؤمنان علی(علیه السلام) می فرماید:
«الْافْراطُ فِی الْمَلامَةِ یَشُبُّ نارَ اللَّجاجَةِ»[ تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص223.]؛ «زیاده روی در نکوهش، موجب شعله ور شدن آتش لجاجت می شود».
و یا در بیان دیگری فرموده اند:
«إِیَّاکَ انْ تُکَرِّرَ الْعَتْبَ فَانَّ ذلِکَ یُغْری بِالذَّنْبِ وَ یُهَوِّنُ الْعَتْبَ»[ همان.]؛ «از تکرار ملامت بپرهیز که حرص بر گناه می آورد و سرزنش را بی ارزش می کند».
از همینرو در سیره معصومین(علیهم السلام) می بینیم آنها نیز در حال امر به معروف و نهی از منکر، فرد خطا کار را سرزنش نمی کردند و هر جا که احتمال سرزنش و ملامت می رفت، به صراحت آن را نفی می کردند[ مهدیه خسروی، شیوه های امر به معروف و نهی از منکر در مکتب معصومین(علیهم السلام)، قم، نورالسجاد، 1390ش، اول، ص200.]؛ به عنوان نمونه نقل شده است که امام زین العابدین(علیه السلام) به زهری، یکی از علمای معروف اهل سنّت، نامه ای نوشت و در آن نامه او را امر به معروف و نهی از منکر کرد و در پایان نامه نوشت:
«لَا تَحْسَبْ أَنِّی أَرَدْتُ تَوْبِیخَکَ وَ تَعْنِیفَکَ وَ تَعْیِیرَکَ لَکِنِّی أَرَدْتُ أَنْ یَنْعَشَ اللَّهُ مَا قَدْ فَاتَ مِنْ رَأْیِکَ وَ یَرُدَّ إِلَیْکَ مَا عَزَبَ مِنْ دِینِک »[ تحف العقول عن آل الرسول ص276.]؛ «گمان نکن می خواهم تو را توبیخ و ملامت کنم و بر تو درشتی روا دارم، بلکه می خواهم خداوند، رأی و نظر و بینش صحیح و نیز آن مقدار از دینت را که از دست داده ای، به تو بازگرداند».
با توجه به آنچه گفته شد معلوم می شود امر به معروف و نهی از منکر فریضه ای الهی است که انسان جهت بازداشتن از منکرات با نیت الهی و بر اساس مراتب و تکالیف شرعی از سوی دین انجام می دهد و با سرزنش دیگران متفاوت است.