۱۳۹۶/۰۱/۲۱
–
۶۵۱ بازدید
اگر بستن آب در روز عاشورا کار بدی بود چرا پیامبر این کار را در یکی از جنگ ها انجام دادند
اصولا در جنگ بدر بستن آب به روی کافران مطرح نبود و امکان نداشت که مسلمانان با آن تعداد کم و با امکانات ناچیز بتوانند نیرو های دشمن را در سایه بستن آب، از پای در آورند. مسلمانان نیروهای کافران را با قدرت شمشیر متکی به ایمان از پای درآوردند نه اینکه آنها را در اثر تشنه نگاه داشتن، شکست دادند. عتبه که با علی علیه السلام درگیر شد در اثر ضربت شمشیر علی از پای درآمد نه در سایه تشنگی. در همان لحظه نخست جنگ، سه قهرمان کفر با شمشیر سه قهرمان مسلمان کشته شدند نه در سایه غلبه تشنگی بر آنان و شکست سخت کافران در برابر مسلمانان در اثر فداکاری مسلمانان بود نه تشنگی آنان. همانطوری که به کار بردن کلمه «بستن آب» درباره مسلمانان، صحیح نیست، به کار بردن این کلمه در باره کافران هم صحیح نیست چون آنها هم نمی توانستند آب را به روی مسلمانان ببندند چون مسلمانان که در اختیار آنها نبودند تا آب را ببندند و مسلمانان را از تشنگی بمیرانند. هم مسلمانان و هم کافران می توانستند آب تهیه کنند و در تنگنا قرار نگیرند. مسئله آب در کربلا مانند بدر نبود. در کربلا نیروی بیست هزار نفری یزیدیان اصحاب امام حسین علیه السلام را در محاصره قرار دادند و تصمیم گرفتند آنان را از تشنگی از پای در آورند و برای این منظور هم آنها را از برداشتن آب از فرات منع کردند و همیشه هم تأکید می کردند که آنان باید از تشنگی بمیرند، با اینکه در خیمه ها بچه های کوچک و زنان وجود داشتند. این را بستن آب می گویند. روح اسلام و شخصیت پیامبر، به این عمل راضی نمی شود و نمی توان گفت که پیامبر اسلام دشمن خود را با تشنگی از بین می برد. این یک عمل غیر انسانی است. در جنگ صفین نیروهای معاویه شریعه آب را گرفتند و مانع برداشتن آب شدند، علی علیه السلام دستور داد شریعه را بگیرند، حمله کردند و راه آب را باز کردند، آنان گفتند: حالا ما مانع آنها می شویم، امام فرمود: اگر چنین کنید چه فرقی بین شما و آنان خواهد بود؟ و مسلمانان مانع نشدند. در صفین نیروهای معاویه دست به این کار زدند ولی علی علیه السلام معامله به مثل نکرد چون روح اسلام و روح امامان از اینگونه عمل بی زار است و حتی آن روزها که نیرو های انقلابی مانع رسیدن آب به خانه عثمان بن عفان شدند، حضرت علی به پسرانش حسن و حسین دستور داد که آب ببرند و آب خانه عثمان را همین حسن و حسین تهیه می کردند. از خصوصیات پیامبر و امامان احترام به بندگان خداست. البته پیامبر اسلام در جنگ بدر دست به چنین کاری نزد و نمی شد چنین کاری کرد چون به علاوه بر اینکه آنها با خود آب آورده بودند و در کنار چاه ها هم بودند به علاوه این، شب جنگ آن قدر باران آمد که همه جا آب شد و کسی بی آب نبود. مقایسه کربلا با بدر مقایسه صحیح نیست چون در کربلا مسلمانان با کافران روبرو نشده اند بلکه مسلمانان با هم درگیر شدند و هر دو طرف جنگ مسلمان هستند و بستن آب به روی اصحاب امام حسین علیه السلام، کاری بسیار زشت بود و مسلمانان نباید به چنین کاری دست بزنند. در جنگ بدر، جنگ یک روز طول کشید و کار جنگ بسیار زود تمام شد و کافران شکستی خوردند که تا آخر عمرشان فراموش نکردند و در کربلا اصحاب امام حسین علیه السلام در محاصره بودند و بیش از یک هفته تحت فشار بودند و تحمل آن لحظه ها برای بچه ها و زنها بسیار مشکل بود.توضیحی در باره جنگ بدر: قرآن می فرماید: «إذ انتم بالعدوه الدنیا و هم بالعدوه القصوی و الرکب منکم …» (سوره انفال، آیه 42) به یاد آورید آن هنگامی را که شما بر کرانه نزدیک بودید و آنان بر کرانه دور بودند و کاروان از شما دور شده بود. این آیه از قرآن به مسلمانان می گوید: ای مسلمانان! به یاد آورید جنگ بدر و شرایط سخت آن را که یکی از آن شرایط سخت این بود که محل استقرار شما غیر مناسب بود، شما در طرف پائین دره که به طرف مدینه بود قرار داشتید و دشمنتان در طرف بالای دره قرار داشت و این برای شما خطرناک بود و دشمن را در موضع قدرت قرار می داد ولی با این حال خداوند شما را پیروز گردانید. جائی که مسلمانان در آنجا بودند، در قرآن به نام عدوه دنیا و جائی که کافران قرار داشتند به نام عدوه قصوی نام برده شده است. عدوه به معنای لبه است. عدوه دنیا به معنای لبه نزدیک و عدوه قصوی به معنای لبه بالا است.زمخشری می گوید: خداوند می خواهد با ذکر این شرایط بفهماند که دشمن بسیار قوی بوده و اسباب پیروزی آنان فراهم بوده و تعدادشان چند برابر مسلمانان بوده و مسلمانان در شرایط بدی قرار داشتند، بسیار کم و ضعیف بودند و مرکز استقرارشان نامناسب بود و پیروزی آنها بر دشمن فقط کار خدا بود چون آنجائی که مشرکان در آن قرار داشتند جای خوبی بود، هم آبها در آنجا بود و هم زمین آنجا سفت و سخت بود در حالی که در مرکز استقرار مسلمانان اصلا آبی نبود و به علاوه اینکه آبی نبود، زمینش هم همه اش شن و ماسه بود و راه رفتن در آن مشکل بود و از طرف دیگر این مشکل هم برای مسلمانان بود که کاروان قریش هم از دست رفته بود و امکان داشت نیروهای محافظ آنها هم به این مشرکان بپیوندند و مسلمانان که برای جنگ با کافران به آن منطقه نیامده بودند، بلکه ناگهان با نیروهای دشمن روبرو شدند)کشاف، ج2، چاپ چهار جلدی، ص223 در ضمن آیه 42 سوره انفال( بر اساس سخن کشاف، چاه های آب در منطقه بدر در اختیار کافران بود و آنان زودتر از مسلمانان آنجا را گرفته بودند و مسلمانان در جائی بودند که آب نبود. با این حساب چه کسی آب را می تواند به روی دیگری ببندد؟ در تفسیر صافی ج1، چاپ دو جلدی، ص640 در تفسیر آیه 12 سوره انفال می گوید: مشرکان بر آب مسلط شدند. در تفسیر المیزان ج9 ص92 در ضمن تفسیر آیه 42 سوره انفال می گوید: شکل روبرو شدن مسلمانان با مشرکان خواست خدا بود, بدون اینکه بین آنها مانعی باشد ناگهان به هم رسیدند و چاره ای جز جنگ هم نبود. اینگونه روبرو شدن و پیروزی مسلمانان بر کافران، فقط کار خدا بود و از راه عادی نمی شد بر کافران پیروز گردید. پس در جنگ بدر دشمن بر چاههای آب مسلط بود و مسلمانان آب نداشتند. دشمن می توانست به مسلمانان آب ندهد و اگر آب نمی دادند مسلمانان از تشنگی هلاک نمی شدند بلکه از جای دیگر آب می آوردند، گرچه مسلمانان امکانات کمی داشتند و تهیه آب مشکل بود. با این حال در اینجا مورخان نمی گویند که کافران آب را به روی مسلمانان بستند چون کافران که بر مسلمانان مسلط نبودند و آنها را محاصره نکرده بودند تا چند روز تشنه بمانند و بمیرند. به کار بردن عبارت « بستن آب به روی مسلمانان» کاربرد درستی نیست گرچه کارشان زشت است و باید همه از آب استفاده کنند. همانطوری که علی علیه السلام در صفین پس از اینکه شریعه آب را تصرف کردند فرمود: شما مانع آنها نشوید. قرآن در آیه 11 سوره انفال می گوید: «… و ینزل علیکم من السماء ماءا …» به یاد آورید ای مسلمانان آن هنگامی را که خداوند بر شما از آسمان آبی نازل کرد. خداوند با این آیه یادآوری می کند شرایط سخت مسلمانان در جنگ بدر را و گوشزد می کند که پیروزی شما بر کافران کار خدا بود. یکی از کمکهای خداوند همین باران بود چون مشرکان بر آب مسلط بودند و مسلمانان آب نداشتند و تهیه آب مشکل بود. خداوند از آسمان باران فرستاد، آن هم باران بسیار پر آب که هم زمین را زیر پای مسلمانان سفت کرد و هم مسلمانان حوضچه های آب ساختند و همه آنها با آب پر شد و مشکل آب حل شد . (مراجعه کنید به الصحیح من سیره النبی، ج3 ص165 به بعد، چاپ جامعه المدرسین) حتی برخی آورده اند که تعدادی از مشرکان آمدند تا از آب حوضچه های مسلمانان بخورند، مسلمانان خواستند راه ندهند، پیامبر فرمود: بگذارید بخورند(الصحیح)