بشارتهای قرآنی درباره آخرالزمان
۱۳۹۴/۱۱/۰۹
–
۶۵ بازدید
بشارتهای قرآنی درباره آخرالزمان
ادیان آسمانى شرط قبول اعمال صالح را ایمان به غیب مىدانند و تعدیل اخلاق و تکمیل و تکامل فضایل انسانى را وابسته به آن مىشمارند و اصولاً دعوت پیغمبران و رهبران آسمانى در نفوسى تأثیر شایسته دارد که احتمال وجود عالم غیب و امور ماوراء این عالم محسوس را بدهند، ایمان به ظهور مهدى و مصلح آخرالزمان نیز از جمله مطالب غیبى است که پیامبر اعظم اسلام از آن خبر داده و تصدیق او واجب است، روزى خواهد آمد که این حوادث و انقلابات عجیبى که پیغمبر(ص) و قرآن از آن خبر دادهاند واقع مىشود و روزى هم چنانچه قرآن خبر داده و پیامبر و اوصیاى آن حضرت در ضمن صدها روایات مژده دادهاند، مصلح آخر الزمان ظهور مىکند و اسلام جهانگیر خواهد شد.
آیتالله لطفالله صافی گلپایگانی در کتاب «نوید امن و امان؛ پیرامون غیبت و ظهور حضرت صاحب الزمان(عج)» درباره بشارتهای قرآن در خصوص آخرالزمان این چنین مینویسند:
یکى از مسائل و امورى که فرق اسلام بر آن، اجتماع و اتفاق کردهاند، ظهور مهدى اهل بیت حضرت قائم آل محمد(عج) در آخرالزمان است که همه متفق الکلمه انتظار یک قیام روحانى جهانى و ظهور مصلحى را مىکشند که عدالت اجتماعى و نظام جهان را بر اساس ایمان به خدا و احکام دین اسلام برقرار سازد و دنیا را از چنگال ستمکاران و جباران نجات بخشد و پرچم عزیز اسلام را در تمام نقاط به اهتزاز درآورد.
همه چشم بهراهند و انتظار دارند که شایستهترین فرزندان پیغمبر قیام کرده، آیین توحید و رسم برادرى و مساوات اسلامى را زنده کرده بشر را از نعمت آسایش بهرهمند سازد و موجبات تفرقه و محرومیّت و ناکامى را از میان بردارد، این وعده الهى است و تخلفپذیر نیست. دنیا به طرف آن عصر درخشان در حرکت است، سیر زمان، گردش دوران هر دم بشر را به چنین روزگارى نزدیکتر مىسازد.
ایمان به ظهور حضرت مهدى(عج) و جهانگیر شدن دین اسلام به آیات متعددى از قرآن مجید و متواترترین روایات و قوىترین اجماعات اتکاء و استناد دارد که هر مسلمان معتقد به قرآن و رسالت پیغمبر اسلام(ص) باید به این ظهور، ایمان راسخ و ثابت داشته باشد، خداوند در قرآن مجید در آیات کریمه متعددى تشکیل یک حکومت جهانى اسلامى، بسط دین اسلام، غلبه آن بر کلیه ادیان، زمامدارى صلحاء و ارباب لیاقت را وعده فرموده است که از آن جمله این آیات است:
«وَ قٰاتِلُوهُمْ حَتّٰى لاٰ تَکُونَ فِتْنَةٌ وَ یَکُونَ اَلدِّینُ کُلُّهُ لِلّٰهِ»؛ با کافران جهاد کنید تا در زمین فتنه و فسادى نماند و آیین همه دین خدا شود.
«هُوَ اَلَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدىٰ وَ دِینِ اَلْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى اَلدِّینِ کُلِّهِ»؛ او است خدایى که رسول خود را با دین حق به هدایت خلق فرستاد تا بر همه ادیان عالم او را تسلط و برترى دهد.
«یُرِیدُونَ أَنْ یُطْفِؤُا نُورَ اَللّٰهِ بِأَفْوٰاهِهِمْ وَ یَأْبَى اَللّٰهُ إِلاّٰ أَنْ یُتِمَّ نُورَهُ»؛ کافران مىخواهند که نور خدا را با نفس تیره و گفتار جاهلانه خود خاموش کنند، ولى خدا نمىگذارد، تا آنکه نور خود را به منتهاى ظهور و حد اعلاى کمال برساند.
«یُرِیدُونَ لِیُطْفِؤُا نُورَ اَللّٰهِ بِأَفْوٰاهِهِمْ وَ اَللّٰهُ مُتِمُّ نُورِهِ»؛ کافران مىخواهند تا نور خدا را با گفتار باطل و طعن مسخره خاموش کنند، البته خدا نور خود را تمام و کامل مىکند.
«وَ یُرِیدُ اَللّٰهُ أَنْ یُحِقَّ اَلْحَقَّ بِکَلِمٰاتِهِ وَ یَقْطَعَ دٰابِرَ اَلْکٰافِرِینَ»؛ و خدا مىخواست که صدق سخنان حق را ثابت گردانده و ریشۀ کافران را از بیخ و بن برکند.
«وَ قُلْ جٰاءَ اَلْحَقُّ وَ زَهَقَ اَلْبٰاطِلُ إِنَّ اَلْبٰاطِلَ کٰانَ زَهُوقاً»؛ بگو که حق آمد و باطل را نابود ساخت که باطل خود لایق محو و نابودى است.
«وَ لَقَدْ کَتَبْنٰا فِی اَلزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ اَلذِّکْرِ أَنَّ اَلْأَرْضَ یَرِثُهٰا عِبٰادِیَ اَلصّٰالِحُونَ»؛ ما بعد از تورات در زبور نوشتیم که البته بندگان نیکوکار من ملک زمین را وارث و متصرف خواهند شد.
«وَعَدَ اَللّٰهُ اَلَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا اَلصّٰالِحٰاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی اَلْأَرْضِ»؛ خداوند وعده فرموده، به کسانى از شما که نیکوکار شود، در زمین خلافت دهد.
«وَ لَقَدْ سَبَقَتْ کَلِمَتُنٰا لِعِبٰادِنَا اَلْمُرْسَلِینَ إِنَّهُمْ لَهُمُ اَلْمَنْصُورُونَ وَ إِنَّ جُنْدَنٰا لَهُمُ اَلْغٰالِبُونَ»؛ همانا عهد ما درباره بندگانى که به رسالت فرستادیم سبقت
رفته است که البته آنها بر کافران فتح و پیروزى یابند و سپاهیان ما غالبند.
«إِنّٰا لَنَنْصُرُ رُسُلَنٰا وَ اَلَّذِینَ آمَنُوا فِی اَلْحَیٰاةِ اَلدُّنْیٰا»؛ ما البته رسولان خود و کسانى که ایمان آورند در حیات دنیا نصرت و ظفر مىدهیم.
«کَتَبَ اَللّٰهُ لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَ رُسُلِی إِنَّ اَللّٰهَ قَوِیٌّ عَزِیزٌ»؛ خدا حتم گردانیده که البته من و رسولانم غالب مىشویم که خداوند قوى و مقتدر است.
و آیات دیگرى که تأویل آنها هنگام ظهور حضرت ولى عصر(عج) آشکار شود، دلالت دارند بر غلبه اسلام بر سایر ادیان و غلبه اهل حق بر اهل باطل و حتمى بودن غلبه انبیاء و اتمام نور خدا که این معانى به طور مطلق تا حال ظاهر نشده و این آیات تحقق آن را در آخر الزمان بشارت مىدهد، خداوند وعده داده که البته پیغمبران را غالب سازد و یارى کند و معلوم است که این نصرت و غلبه فقط نصرت و غلبه در آخرت نیست، براى اینکه مىفرماید: «فِی اَلْحَیٰاةِ اَلدُّنْیٰا» و نصرت و غلبه انبیا بر قوم خودشان و پیشرفت کار آنها در عصر خودشان هم نیست، زیرا دعوت بسیارى از پیغمبران در قومشان اثر نبخشید بلکه بعضى از آنها کشته شدند.
این نصرت و غلبه، نصرت و غلبه مقصد و هدف و دعوت آنها است که بر طبق ظاهر آیات مقید به مرتبهاى نیست بلکه نصرت و غلبه مطلق است، همچنین است اتمام نور که معنى اینکه خدا نور خود را در مقابل آنهایى که مىخواهند نور او را خاموش کنند و مانع از پیشرفت اسلام شوند تمام مىگرداند این است که دین را جلو مىبرد و بر قلمرو اسلام مىافزاید و اتمام آن وقتى است که اسلام تمام جهان را بگیرد.
چنانکه معنى استخلاف و جانشینى مؤمنین در زمین و وارث شدن آنها زمین را نیز استخلاف در تمام زمین و واث شدن کره ارض است که براى امام زمان(عج) و یاران و اصحاب آن حضرت حاصل مىشود، معناى غلبه حق بر باطل بطور اطلاق هم غیر از این نیست که به تمام معنى حق بر باطل پیروز شود و اگر از جهت حجت و برهان غالب باشد (با اینکه به این معنى همیشه غالب است) ولى در ظاهر غالب نباشد غلبه مطلق نیست و ظاهر این آیات غلبه مطلق است.
و اما آیه «لِیُظْهِرَهُ عَلَى اَلدِّینِ کُلِّهِ» که دلالتش بر غلبه اسلام واضح است و مؤید مستفاد از این آیات است روایاتى که در این خصوص از حضرت رسول(ص) منقول است، مثل «لیدخلنّ هذا الّدین على ما دخل علیه اللّیل»؛ البته این دین در هر کجا که شب داخل شده باشد داخل مىشود و شاید نکته اینکه فرمود: «على ما دخل علیه اللّیل» و نفرمود: «على ما دخل علیه الیوم أو الشّمس» تشبیه دین به آفتاب باشد که همان طور که روز آفتاب در هر کجا که شب رفته باشد وارد مىشود، خورشید عالمتاب اسلام نیز به تمام اماکن پرتو افکن خواهد شد و تاریکى کفر و شرک و ضلالت را نابود خواهد ساخت، همان طور که آفتاب، تاریکى شب را از میان مىبرد.
انتهای پیام/ک