خانه » همه » مذهبی » بعد از ظهور امام زمان (عج) که تمام علوم به نهایت رشد می رسند، آیا علم راکد می شود؟

بعد از ظهور امام زمان (عج) که تمام علوم به نهایت رشد می رسند، آیا علم راکد می شود؟


بعد از ظهور امام زمان (عج) که تمام علوم به نهایت رشد می رسند، آیا علم راکد می شود؟

۱۳۹۲/۰۶/۲۱


۶۸۱ بازدید

پاسخ به این پرسش را در ضمن نکته های زیر بیان می کنیم:

۱. نخست باید توجه داشت که امام صادق ـ علیه‎ السلام ـ می فرماید: «علم و دانش بیست و هفت حرف است و همة آن چه پیامبران آورده اند، تنها دو حرف آن است و مردم تاکنون جز با آن دو حرف، با حرفهای دیگر آشنایی ندارند و هنگامی که قائم ما قیام کند، بیست و پنج حرف دیگر را بیرون آورده، آن را بین مردم نشر و گسترش می دهد. وآن دو حرف را نیز ضمیمه می کند و مجموع بیست و هفت حرف را در میان مردم منتشر می سازد.»[۱]

پاسخ به این پرسش را در ضمن نکته های زیر بیان می کنیم:

1. نخست باید توجه داشت که امام صادق ـ علیه‎ السلام ـ می فرماید: «علم و دانش بیست و هفت حرف است و همة آن چه پیامبران آورده اند، تنها دو حرف آن است و مردم تاکنون جز با آن دو حرف، با حرفهای دیگر آشنایی ندارند و هنگامی که قائم ما قیام کند، بیست و پنج حرف دیگر را بیرون آورده، آن را بین مردم نشر و گسترش می دهد. وآن دو حرف را نیز ضمیمه می کند و مجموع بیست و هفت حرف را در میان مردم منتشر می سازد.»[1]
2. این روایت و روایات هم خانواده اش نمی گویند همة مردم فوری، بیست و هفت حرف علم را یاد می گیرند بلکه می گوید حضرت حجت(عج) بقیه حروف علم را در می آورد و بین مردم گسترش می دهند.

به این معنا که آن حضرت بیست و هفت حرف علم را برای یادگیری مردم به عرصة ظهور می رساند و سفرة علم را در این حد می گستراند اما آیا هر کسی بیست و هفت حرف را یاد می گیرد و به مرتبة بالای علمی می رسد؟ این بستگی به تلاش و کوشش افراد دارد و به یقین تعدادی به مرتبة بالایی که ذکر شد می رسند ولی چه بسیارند که از نظر علمی در آن زمان نیز فقیرند و خاصانی که به مرتبة بالای علمی رسیده اند، حلقه های علمی و کلاس های دانش اندوزی را تشکیل می دهند و بر دانش دیگران می افزایند و کسانی که طالب علمند در کلاس آنها شرکت می کنند. از اینرو در روایت آمده است که امام صادق، ـ علیه‎ السلام ـ می فرماید: «گویا می بینیم که شیعیان علی ـ علیه‎ السلام ـ قرآن ها را در دست دارند و مردم را آموزش می دهند.»[2] یا اینکه اصبغ بن نباته می گوید: «ازعلی ـ علیه‎ السلام ـ شیندم که می فرمود: «گویا عجم (نژاد غیرعرب) را می بینم که چادرهایشان را در مسجد کوفه برافراشته شده است و به مردم قرآن می آموزند؛ به همان گونه که فرود آمده است.»[3]
بنابراین گرچه حضرت با ظهورشان مکان یادگیری بیست و هفت حرف علم را فراهم می کند ولی در همان عصر هم چه بسیارند که به قلة علمی مذکور نمی رسند و رسیدن به قلّة علمی نیازمند تلاش آنهاست عیناً همانند مرتبة بالای تقوایی که هر کس می تواند با تلاش و کوشش آنرا به دست آورد ولی در عمل همة مردم چنین توفیقی را ندارند پس همان طور که رسیدن به قلة تقوا نیازمند مجاهدت است رسیدن به درجة بیست و هفتم علم نیز نیاز به تلاش و پیگیری دارد.

3. توجه به این نکته نیز لازم است که علم دارای مراتبی است و مرتبة آخر علم از آن خداست و پیامبر عزیز اسلام و امامان معصوم ـ علیهم السلام ـ نیز مرتبه ای ازعلم را دارا هستند و نه پیامبران قدرت و این ظرفیت را دارا هستند که به محدودة علم الهی که اختصاص به او دارد وارد شوند و بر معلومات خود بیفزایند و نه تودة مردم این شایستگی و ظرفیت را دارند که علمشان را به درجة علم معصومان ـ علیهم السلام ـ برسانند. بنابراین اگر ما نمی توانیم در حد معصومان ـ علیهم السلام ـ عالم شویم این از باب راکد بودن علم نیست بلکه از بی ظرفیتی ماست.

بنابراین اگر کمالِ دانش بشرِ (غیر معصوم) در بیست و هفت حرف باشد و در زمان ظهور آن امام معصوم همة مردم با جد و جهدشان و با کمک گرفتن از امامانشان این مرتبه از کمال علمی که برای او تعیین شده است را به دست آوردند چه اشکال دارد در همان مرتبه که بالاترین مرتبه کمال است (مثلاً) باقی بمانند و یا چنین دانشی به تکالیف شرعی خویش بپردازند و در بُعدهای دیگری قدم بردارند و به یقین با چنین دانشی و بینشی زندگی کردن و قرآن خواندن صفای دیگری دارد و ثواب دیگری را می طلبد. هر چند از نظر فراگیری دانش بیشتر از آن حد راه بسته باشد و این به معنای راکد بودن علم نیست بلکه به منزلة به مقصد رسیدن است.

برای مطالعه بیشتر ر.ک:

1. مهدی منتظر، شیخ محمدجواد خراسانی.

2. سیمای امام مهدی (عج)، سیدمحمدرضا طباطبائی نسب.

3. سیره عملی حضرت امام مهدی ـ علیه‎ السلام ـ ، کاظم ارفع.

حضرت رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ به حضرت زهرا ـ سلام الله علیها ـ فرمود:

خداوند از نسل این دو (حسن و حسین ـ علیهما السلام ـ) شخصی را بر می انگیزد که دژهای گمراهی را می گشاید و دل های سیاه قفل خورده را تسخیر می نماید.

اثبات الهداة، ج 3، ص 448 و495

[1] . مرحوم مجلسی، بحارالانوار، ج 52، ص 326، مؤسسه الوفاء بیروت.

[2] . نعمانی، غیبة، 360 هـ ق، کتابفروشی صدوق، تهران، ص 318، بحارالانوار، ج 52، ص 364. .

[3] . محمد بن محمد بن النعمان، الارشاد، 413 هـ ق، بصیر نی قم، ص 365؛ محمد بن فتال نیشابوری، ت 508 هـ ق، انتشارات الرضی، قم، ج 2، ص 265.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد