۱۳۹۴/۱۱/۱۹
–
۵۳۵ بازدید
چرا بعضی ها اصرار دارند حتماً امر به معروف و نهی از منکر انجام شود؟
گذشته از اینکه مسئله هشدار و اخطار و یا فریاد در برابر خطرها و انحراف ها مخصوص انسان ها نیست. در قرآن می خوانیم:
«همین که مورچه ای دید حضرت سلیمان با لشکرش در حرکتند، فریاد زد و به سایر مورچگان گفت: به لانه های خود بروید تا پایمال آنان نشوید».[ (((حَتّى اذا اتَوْا عَلى وادِ النَّمْلِ قالَتْ نَمْلَةٌ یا ایُّها النَّمْلُ ادْخُلُوا مَساکِنَکُم لایَحْطِمَنَّکُم سُلَیمانُ و جُنُودُه و هُم لایَشْعُرونَ)))، (نمل/ 18).]
«و همین که هدهد در پرواز خود از فضای کشور سبا متوجه انحراف مردم شد و دریافت که مردم خورشید پرستند، نزد حضرت سلیمان آمد و با ناله خود، از این انحراف شکایت کرد»[ (((وَجَدْتُها و قَومَها یَسجُدُونَ لِلشَّمْسِ مِن دُونِ اللّه …)))، (نمل/ 24).]. [ محسن قرائتی، ده درس پیرامون امر به معروف و نهی از منکر، تهران، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن، 1383ش، دوم، ص16.]
بنابراین، انجام امر به معروف و نهی از منکر ریشه در غریزه ها و فطرت انسان ها دارد.
اصلاح فرد و جامعه
امر به معروف و نهی از منکر هم می تواند نقش بازدارندگی و پیشگیری را ایفا کند و به حفظ و ارتقای سلامت فردی و سلامت اجتماعی کمک کند و هم می تواند نقش درمان و رشد را ایفا کند و از گسترش ناهنجاری ها و آسیب های گناه و فساد جلوگیری کند.
به عبارت دیگر با گسترش فرهنگ امر به معروف، هر فردی از اجتماع سعی می کند خودش به خوبی ها آراسته شود و از پلیدی ها دوری کند؛ زیرا اگر می خواهد به دیگران امر به معروف کند به خود می آید که از ناهنجاری ها دور باشد و کسی مرتکب خطا می شود از پذیرش افکار عمومی جامعه دور می شود و برای او بسیار شکننده و آزاردهنده است و سعی می کند در اولین فرصت از کار خطای خود پشیمان شود تا مورد احترام دیگران قرار گیرد.
ضمانت اجرای قانون
بدیهی است زندگی اجتماعی انسان دو نیاز حتمی دارد، یکی آن که بشر در زندگی خود نیازمند قانون است و زندگی اجتماعی، بدون قانون سامان نمی یابد. دیگر آن که قانون، نیازمند ضمانت اجراست، زیرا تدوین قانون و ارائه آن، به تنهایی مشکل انسان را حل نمی کند.[ مبانی عقلانی امر به معروف و نهی از منکر، محمد سروش، حکومت اسلامی، بیست و چهار، ص42-62.]
ضمانت اجرایی قوانین و مقررات در جامعه دو گونه است: درونی و برونی.
ضمانت اجرایی درونی قوانین و مقررات همان ایمان به خدا و قیامت است، اگر انسانی در پرتو تربیت صحیح به ایمان دست یابد و خدا را ناظر بر اعمال خود بداند و بیابد که پیوسته در محضر خداست و قیامتی وجود دارد که او باید پاسخ گوی اعمال خود باشد، بهگونه ای عمل می کند که علاوه بر صلاح و سعادت دنیوی، خوشبختی و سعادت ابدی خود را رقم می زند که نتیجه طبیعی آن عمل به قوانین و مقررات خواهد بود.
البته تنها ضمانت اجرایی درونی در همه شرایط و برای همه انسان ها کارآیی ندارد از اینرو باید ضمانت اجرایی بیرونی نیز وجود داشته باشد که همان نظارت عمومی مردم و در مراحل بعد مسئولیت نیروی انتظامی و قوه قضائیه بهعنوان ضامن اجرای قوانین اجتماعی است.[ نظارت عمومی، امر به معروف و نهی از منکر از عوامل پیشرفت، محمد رضا مصطفی پور، پاسدار اسلام، آذر 1385، شماره 300.]
هماکنون نیز بسیاری از کشورهای جهان برای اجرایی شدن قوانین خود و مبارزه با تخلفات، شیوه های مختلفی را اعمال می نمایند که شباهت های زیادی به این فریضه اسلامی دارد.[ هرناندو گومز بواندیا، جرایم شهری گرایش ها و روش های مقابله با آنها، ترجمه دکتر فاطمه گیوه چیان، ص30 به بعد. در این کتاب بر اساس تحقیقی که از چندین شهر (از جمله بوگوتا در کلمبیا، لاگوس در نیجریه، توکیو در ژاپن، ورشو در لهستان) صورت گرفته، تدابیر تأدیبی دولتی، اجتماعی و محلی، از راه های مقابله با جرم ذکر شدهاند که این تدابیر شباهت زیادی به امر به معروف دارند. (دکتر عبدالحسین رضایی راد، امر به معروف در ترازوی تاریخ، قم، موسسه بوستان کتاب، 1386ش، دوم، ص32).] بنابراین وجود امر به معروف، اگر نگوییم تنها عامل لازم برای اجرای قانون در جامعه است، بی شک برای نظارت بر اجرای قانون و سلامت اجرای آن، نقش اساسی و اجتناب ناپذیر دارد.[ دکتر عبدالحسین رضایی راد، امر به معروف در ترازوی تاریخ، قم، موسسه بوستان کتاب، 1386ش، دوم، ص31.]
ضرورت ایجاد امنیت
برخی نیازهای جوامع بشری به منزله هوا برای بدن انسان می باشند و همیشه جامعه به آن نیاز دارد؛نیاز جامعه به امنیت از این نوع است.
در حدیث نبوی مشهوری چنین آمده:
«نِعْمَتَانِ مَجْهُولَتَانِ الْأَمْنُ وَ الْعَافِیَةُ»[ روضة الواعظین و بصیرة المتعظین (ط – القدیمة)، ج 2، 472.]؛ «دو نعمت پوشیده و ناشناخته است، امنیت و عافیت».
راز ناشناخته بودن این دو نعمت در آن است که وقتی جامعه به اهمیت آنها پی می برد که آنها را از دست داده باشد.
یکی از مهم ترین راهکارهای تحقق امنیت در جامعه و جلوگیری از بزه کاری و انحرافات اجتماعی، وجود یک سیستم کنترل اجتماعی مؤثر و کارآمد است و این همان نقش اساسی امر به معروف و نهی از منکر در جامعه است.[ امنیت اجتماعی و نقش امر به معروف و نهی از منکر، عاطفه قرشی، روزنامه کیهان، شماره 19066، ص6 (معارف).]
از همینرو در روایات اسلامی برقراری امنیت به عنوان یکی از فلسفه های تشریع این دو فریضه الهی یاد گردیده است.
امام باقر(علیه السلام) می فرماید:
«بِهَا تُقَامُ الْفَرَائِضُ وَ تَأْمَنُ الْمَذَاهِبُ »[ الکافی (ط – الإسلامیة)، ج 5، ص56.]؛ «به وسیله امر به معروف و نهی از منکر، واجبات و وظایف برپا می شود و راه ها ایمن می گردد».
ضامن حفظ شریعت
خداوند متعال به وسیله تشریع امر به معروف و نهی از منکر، نظارت بر حسن اجرای احکام الهی را برعهده فرد فرد جامعه اسلامی از هر قشری نهاد، از اینرو هر فرد و گروهی همواره چشمان بیدار امت اسلامی را مراقب خویش دانسته و تلاش می کند حتی الامکان قوانین اسلامی را رعایت نموده و زیر پا نگذارد.
بررسی متون اسلامی نیز گویای آن است که هیچ یک از عبادات و اعمال شایسته، به جز امر به معروف و نهی از منکر، به عنوان عامل برپایی شریعت و ضامن بقا و استمرار احکام و دستورات الهی معرّفی نشده است.
امیر مؤمنان علی(علیه السلام) می فرماید:
«قِوَامُ الشَّرِیعَةِ الْأَمْرُ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیُ عَنِ الْمُنْکَرِ»[ تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، 332 حدیث 7639.]؛ «برپایی شریعت و دین، امر به معروف و نهی از منکر است».
امام حسین(علیه السلام) نیز فرموده اند:
«فَبَدَأَ اللَّهُ بِالْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیِ عَنِ الْمُنْکَرِ فَرِیضَةً مِنْهُ لِعِلْمِهِ بِأَنَّهَا إِذَا أُدِّیَتْ وَ أُقِیمَتِ اسْتَقَامَتِ الْفَرَائِضُ کُلُّهَا هَیِّنُهَا وَ صَعْبُهَا»[ تحف العقول، النص، 237.]؛ «خداوند از امر به معروف و نهی از منکر به عنوان تکلیف واجب از خود آغاز کرد، زیرا می دانست اگر امر به معروف و نهی از منکر انجام شود، همه دستورات دینی از آسان و دشوارش، برپا می شود».
گذشته از متون دینی تجربه نشان می دهد که در طول تاریخ پرنشیب و فراز اسلام نیز هرگاه مسلمانان نسبت به هم احساس مسئولیت می کردند و یکدیگر را به اعمال شایسته دعوت می کردند و از بدی ها بازمی داشتند؛ دستورات الهی نیز ارزش خود را در متن جامعه پیدا می کرد و گناه در جامعه کمتر رخ می داد. در غیر این صورت احکام الهی از مانند نماز، روزه، زکات، حج و… هر روز کمرنگ تر و بیفروغ تر می گشت.[ محمد سروش، امر به معروف و نهی از منکر، انتشارات زمزم هدایت، 1386ش، دوم، ص23.]
مصلحت عمومی جامعه
یکی دیگر از فلسفه های امر به معروف و نهی از منکر در تأمین مصالح عمومی جامعه نهفته می باشد؛
بر همین اساس حضرت زهرا(سلام الله علیه) در خطبه فدکیه فرموده اند:
«جعل الله… الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ مَصْلَحَةً لِلْعَامَّةِ»[ من لا یحضره الفقیه، ج 3، 568.]؛ «خداوند امر به معروف را به خاطر صلاح توده مردم قرار داده است»
طرد نااهلان از پست های کلیدی
حضرت علی(علیه السلام) در این باره فرموده اند:
«فَرَضَ اللَّهُ … الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ مَصْلَحَةً لِلْعَوَامِّ وَ النَّهْیَ عَنِ الْمُنْکَرِ رَدْعاً لِلسُّفَهَاء»[ نهج البلاغه، ص512.]؛ «خداوند امر به معروف را به خاطر مصلحت توده مردم، و نهی از منکر را برای بازداشتن بی خردان، تشریع و واجب کرد».
و یا در بیان دیگری فرمودند:
«لَا تَتْرُکُوا الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیَ عَنِ الْمُنْکَرِ فَیُوَلَّی عَلَیْکُمْ [أَشْرَارُکُمْ ] شِرَارُکُمْ»[ نهج البلاغه.]؛ «امر به معروف و نهی از منکر را ترک نکنید که تبهکاران بر شما چیره می گردند».
اعتراف یک غیرمسلمان
مایکل کوک، استاد تحقیقات خاور نزدیکِ دانشگاه پرینستون آمریکا و اسلام شناس متفکر در یکی از روزهای ماه سپتامبر 1988 در روزنامه ای می خواند که در ایستگاه قطار شهریِ شیکاگو، در حضور جمعی از مردم زنی مورد تجاوز قرار می گیرد. زن از حاضران در صحنه کمک می خواهد، ولی فریادهای او بی پاسخ می ماند. متجاوز به سادگی از صحنه می گریزد. پس از رسیدن قطار، همه با بی تفاوتی سوار می شوند و به راه خود می روند.
نویسنده کتاب پس از خواندن این خبر با خود می اندیشد: «ما به نوعی وظیفه داریم دیگران را از ارتکاب کارهای ناپسند نسبت به همنوعان خود باز داریم»، اما به این نتیجه می رسد که در زندگی دنیای غرب نامی برای این وظیفه وجود ندارد و دستورالعملی برای آن تدوین نشده است. نویسنده اعتراف می کند که خود چیزی در این مورد نمی دانسته، تا اینکه در جریان پژوهش های اسلامیِ خود، از آن آگاه شده و دریافته است که اسلام نام و تعالیمی ویژه برای چنین وظیفه ای دارد که اسم آن «امر به معروف و نهی از منکر» است.[ ر.ک: مایکل کوک، امر به معروف و نهی از منکر در اندیشه اسلامی، احمد نمایی، مشهد، بنیاد پژوهش های اسلامی، 1386 ش، چهارم، جلد 1.]