طلسمات

خانه » همه » مذهبی » بلا و گرفتاری

بلا و گرفتاری


بلا و گرفتاری

۱۳۹۳/۱۰/۲۰


۹۹۴ بازدید

به طور کلی بلاء و مصیبت و رنج به سه بخش تقسیم می شود:

۱. بلاء و مصیبت به هدف آزمایش و امتحان: برخی از بلاها و مصیبت ها برای آزمون انسان است تا صبر و استقامت و شکیبایی او به منصه ظهور گذاشته شود.

خداوند در قرآن کریم می فرماید:«ما کانَ اللّهُ لِیَذَرَ الْمُوءْمِنِینَ عَلى ما أَنْتُمْ عَلَیْهِ حَتّى یَمِیزَ الْخَبِیثَ مِنَ الطَّیِّبِ ؛ «خدا بر آن نیست که شما مؤمنان را بدین حال که اکنون دارید رها کند (بلکه می آزماید) تا ناپاک را از پاک جدا سازد». (آل عمران، آیه ۱۷۹).

به طور کلی بلاء و مصیبت و رنج به سه بخش تقسیم می شود:

1. بلاء و مصیبت به هدف آزمایش و امتحان: برخی از بلاها و مصیبت ها برای آزمون انسان است تا صبر و استقامت و شکیبایی او به منصه ظهور گذاشته شود.

خداوند در قرآن کریم می فرماید:«ما کانَ اللّهُ لِیَذَرَ الْمُوءْمِنِینَ عَلى ما أَنْتُمْ عَلَیْهِ حَتّى یَمِیزَ الْخَبِیثَ مِنَ الطَّیِّبِ ؛ «خدا بر آن نیست که شما مؤمنان را بدین حال که اکنون دارید رها کند (بلکه می آزماید) تا ناپاک را از پاک جدا سازد». (آل عمران، آیه 179).

2. بلاها و مصیبت هایی که به عنوان کفاره گناه مؤمن، موجب ریزش گناهان اوست و خداوند در قرآن می فرماید: «فأخذناهم بذنوبهم» آنها را به خاطر گناهانشان دچار سختی و بلا نمودیم.

3. بلاها و مصیبت هایی که برای ترفیع درجه و ارتقاء کمالات انسانی است، مانند بلاها و مصیبت هایی که به انبیاء و اولیاء عظیم الشأن وارد می شد.

امام علی(ع) می فرمایند: «ان البلاء للظالم ادب و للمؤمن امتحان و للانبیاء درجه» بلا برای ستمگر تأدیب است و برای مؤمن امتحان و برای پیامبر، مقام و درجه است.ترجمه میزان الحکمه، ج 2، ص 583، محمد محدی ری شهری، انتشارات دارالحدیث، قم).بنابراین چنین نیست که هر کس مبتلی به مصیبت و بلائی باشد به خاطر گناهان او بوده است بلکه ممکن است علل دیگری داشته باشد.

نکته شایان ذکر این است که: برای آگاهی از دیدگاه دین اسلام پیرامون موضوعی، باید تمام متون و نصوص دینی پیرامون آن موضوع را با هم ملاحظه کرد ونتیجه قطعی را پس از ارزیابی کلی، بیان نمود.

در مورد این روایتی که از پیامبر اسلام(ص) بیان شد که البته صحیح آن چنین است: «هیچ بیماری یا دردی نیست که به مؤمن برسد، مگر این که کفاره گناه او باشد»(ترجمه میزان الحکمه، ج 11، ص 5209، محمدی ری شهری، انتشارات دارالحدیث قم).

باید گفت: این روایت را با روایات دیگری که در این زمینه رسیده و به آن اشاره شد مورد ملاحظه قرار داد. و به اصطلاح مقتضای جمع بین ادله حکم می کند که بلاها را باید به سه بخش تقسیم نمود. در روایت فوق از پیامبر(ص) به یک بخش از آن اشاره شده و در روایات دیگر به سایر اقسام آن نیز پرداخته شده است.

مطلب دیگر اینکه ممکن است سه تقسیم فوق از بلا و مصیبت با یکدیگر تداخل داشته باشد. آنچه مهم است واکنش انسان در برابر سختی هاست و اینکه انسان چگونه با این مشکلات و سختی ها برخورد کند و از آزمایش های الهی سرافراز بیرون آید یا نه.

هنگامى که خداوند بنده اى را دوست مى دارد او را به شدت در گرفتارى ها غوطه ور مى سازد (همان، ص 55). هم چنین از آن حضرت نقل شده است: ان اشد الناس بلاء الانبیاء ثم الذین یلونهم ثم الامثل فامثل ؛ از میان مردم بیش از همه انبیا دچار بلاها مى شوند، سپس کسانى که در رتبه بعد از ایشان قرار دارند و سپس هر کس که با فضیلت تر است به ترتیب از مراتب بالا به پایین(همان، ص 53). اکنون این سؤال پدید مى آید که این چگونه دوستى و رابطه اى است که خداوند با اولیاى خود دارد و سرّ اینگونه ابتلائات چیست؟ پاسخ آن است که بلاها و دشوارى ها، فلسفه هاى متعددى دارند. حداقل آن در مورد بندگان صالح خدا امور زیر است: 1- وسیله اى براى آمرزش گناه، 2- زمینه تقرب بیشتر و اعتلاى رتبه، 3- وسیله اى براى تربیت و استکمال نفس. به عبارت دیگر در بسیارى از موارد رفاه و آسایش، آدمى را به تعلقات مادى سرگرم و از یاد خدا بازمى دارد؛ ولى دشوارى ها و سختى ها از سویى آدمى را به یاد خدا انداخته و به التجا و تضرع در درگاه الهى و انس با پروردگار مى کشاند. از سوى دیگر دست و پنجه نرم کردن با دشوارى ها و سختى ها، انسان را آبدیده و اراده او را قوى و نیرومند مى سازد. به تعبیر آیت اللّه حائرى زمین ساده و دست نخورده، قابلیت تولید و حاصل خیرى بالایى ندارد؛ اما همین که شخم زده شد، بذر نیکو در آن رشد و بالندگى مى یابد و حاصلى انبوه پدید مى آورد. خداوند نیز قلب مؤمن را با بلاها شخم مى زند تا بذر ایمان و اراده و محبت و یاد خدا و عمل صالح در آن رشد و بالندگى یابد و در سایه آن شخصیت هایى چون امیرالمؤمنین(ع) و حسین بن على(ع) پدید مى آید که نه تنها بزرگترین افتخارات بشریت اند؛ بلکه در ملکوت آسمان ها نیز مورد تکریم و ستایش اند.

براى آگاهى بیشتر ر.ک: عدل الهى، شهید مطهرى، ص 139 162.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد