“بندر”رفت،اسد ماند؛آیا نوبت”الفیصل”است؟
۱۳۹۳/۰۱/۳۰
–
۸۰ بازدید
“بندر”رفت،اسد ماند؛آیا نوبت”الفیصل”است؟
شایعات برکناری «بندر بن بوش» از استخبارات عربستان، هفته گذشته رنگ واقعیت گرفت، تا این شاهزاده سعودی نیز به جمع شخصیتهایی بپیوندند که در طول بحران سوریه خواستار رفتن «بشار اسد» شده بودند؛ و مهمتر اینکه اکنون زمزمههای برکناری وزیر خارجه سعودی هم به گوش میرسد.
به گزارش مشرق، بیش از سه سال از بحران سوریه میگذرد اما مردم این کشور در کنار ارتش سوریه با کمک دوستان منطقهای و فرامنطقهای در حال مقاومت در برابر تروریستهایی هستند که با کمک قدرتهای غربی و چند کشور منطقهای از حدود ۸۰ کشور به سوریه اعزام شدهاند.
شایعات برکناری «بندر بن بوش» از استخبارات عربستان، هفته گذشته رنگ واقعیت گرفت، تا این شاهزاده سعودی نیز به جمع شخصیتهایی بپیوندند که در طول بحران سوریه خواستار رفتن «بشار اسد» شده بودند؛ و مهمتر اینکه اکنون زمزمههای برکناری وزیر خارجه سعودی هم به گوش میرسد.
به گزارش مشرق، بیش از سه سال از بحران سوریه میگذرد اما مردم این کشور در کنار ارتش سوریه با کمک دوستان منطقهای و فرامنطقهای در حال مقاومت در برابر تروریستهایی هستند که با کمک قدرتهای غربی و چند کشور منطقهای از حدود 80 کشور به سوریه اعزام شدهاند.
هفته گذشته عبدالله بن عبدالعزیز پادشاه عربستان در حکمی، بندر بن سلطان را از ریاست سازمان اطلاعات عربستان برکنار کرد و سپهبد یوسف ادریسی را به جای وی گماشت.
بندر بن سلطان اولین شخصیتی نیست که علیه بشار اسد رئیس جمهوری سوریه فعالیت کرد و برای ساقط کردن دولت او دست به هر کاری زد.
«حمد بن خلیفه آل ثانی» امیر سابق قطر، «حمد بن جاسم» وزیر خارجه سابق قطر، «محمد مرسی» رئیس جمهوری برکنار شده مصر، «سعود الفیصل» وزیر خارجه عربستان از جمله کسانی بودند که با حملات شدید به بشار اسد (که با هجوم تروریستی بین المللی روبهرو بود، و تلاش میشد که اعتراضات مردمی نشان داده شود)، مدعی شدند که وی مشروعیت ندارد و باید از قدرت کنار برود، اما این افراد خود عملا مشروعیتشان را زودتر از دست دادند.
محمد مرسی به بدترین وجه ممکن از قدرت به زیر کشیده شد و اغلب مردم مصر با اعلام نارضایتی شدید از وی با کمک و دخالت ارتش او را به زندانی افکندند و در قفسی قرار دادند که حسنی مبارک را. برکناری مرسی در 3 ژوئیه 2013 به حدی در مصر حائز اهمیت شد که به انقلاب 30 ژوئن معروف شد. مرسی در ایام کوتاه حکومت خود بارها به سوریه تهاجم لفظی کرد و مدعی بود که بشار اسد مشروعیت مردمی خود را از دست داده است.
حمد بن خلیفه امیر سابق قطر که ژوئن 1995 با کودتا علیه پدر خود، قدرت را در دست گرفت، و از ابتدا هیچ مشروعیتی نداشت، سرانجام پس از ناکامی در اجرای طرحهای خاورمیانهای آمریکا، ژوئیه گذشته (2013)، تحت فشار آمریکا، قدرت را به پسر خود «تمیم» جوان واگذار کرد.
اما، حمد بن جاسم که در دوران وزارت خود در طول بحران سوریه، از هیچ کوششی در اتحادیه عرب و شورای امنیت سازمان ملل برای براندازی دولت سوریه دریغ نکرد و حتی در شورای امنیت سازمان ملل با سرگی لاوروف همتای روسی خود نیز درگیری لفظی پیدا کرد، براحتی کنار گذاشته شد و او هم به خیل مسئولانی پیوست که خواستار رفتن بشار اسد شده بودند اما خود زودتر رفتند.
اردوغان و داود اوغلو که در طول سه سال گذشته بارها مدعی شدند بشار اسد مشروعیت خود را از دست داده است، از ژوئن و ژوئیه گذشته (خرداد و تیرماه 92) تاکنون، با تظاهرات و اعتراضات مردمی روبه رو شدهاند که بسادگی نشان میدهد دولت اردوغان در نظر بسیاری از اقشار مختلف مردم خود مشروعیت ندارد و اگر اعتراضات بشکل گسترده ادامه نیافت نه به دلیل مشروعیت مردمی اردوغان است، بلکه به دلیل مقابله جدی با حرکت اعتراضی در شهرهای ترکیه و سرکوب آن بود. همچنین هیلاری کلینتون وزیر خارجه سابق آمریکا که از جمله ماموریتهای وی، تشکیل اجماع جهانی و بین المللی علیه سوریه بود و یکی از ابزارهای وی «رابرت فورد» سفیر سابق آمریکا در سوریه به شمار میرفت، خود زودتر از اسد از صحنه سیاست روز رفت. حتی رابرت فورد نیز پس از شکست در پروژه سوریه، کنار گذاشته شد و آمریکا سفیر دیگری در سوریه تعیین کرد.
رجب طیب اردوغان نخست وزیر ترکیه و احمد داود اوغلو وزیر خارجه او که از گرمترین روابط با سوریه برخوردار بودند، از دیگر کسانی هستند که با بحران مشروعیت روبهرو شدند.
اردوغان و داود اوغلو که در طول سه سال گذشته بارها مدعی شدند بشار اسد مشروعیت خود را از دست داده است، از ژوئن و ژوئیه گذشته (خرداد و تیرماه 92) تاکنون، با تظاهرات و اعتراضات مردمی روبه رو شدهاند که بسادگی نشان میدهد دولت اردوغان در نظر بسیاری از اقشار مختلف مردم خود مشروعیت ندارد و اگر اعتراضات بشکل گسترده ادامه نیافت نه به دلیل مشروعیت مردمی اردوغان است، بلکه به دلیل مقابله جدی با حرکت اعتراضی در شهرهای ترکیه و سرکوب آن بود.
سرانجام سهشنبه گذشته، نوبت به عربستان رسید و بندر بن سلطان که به دلیل قرابت بیش از حد به محافل امنیتی سیاسی آمریکا به بندر بن بوش معروف است، پس از شکستی آشکار در پروژه سوریه و البته تداوم اختلافات درونی در خاندان سعودی، از قدرت کنار گذاشته شد و تظاهر شد که او استعفا کرده است اما اختلافات درونی خاندان سعودی بر چه کسی پوشیده است؟.
بندر که -به گفته منابع مطلع- قول برکناری و ساقط کردن نظام کنونی سوریه را در عرض چند ماه به دوستان آمریکایی و منطقهای خود داده بود و حتی «ولادیمیر پوتین» رئیس جمهوری روسیه را تهدید ضمنی کرده بود، با وارد کردن 50 هزار نیروی مسلح تازه نفس به سوریه تحت لوای «جیش الاسلام» هم نتوانست آرزوی دشمنان سوریه را که نام خود را «مجموعه دوستان سوریه» گذاشتهاند، برآورده کند.
برخی منابع نزدیک به خاندان سعودی میگویند که بندر بشدت از اینکه پرونده سوریه و ایران از وی گرفته شده و به پسر عمویش محمد بن نایف وزیر کشور سپرده شده، و از اینکه به زاویه رانده شده، بشدت ناراحت است تا جایی که کشور را رها کرده است، همچنانکه در دیداری که باراک اوباما رئیس جمهوری آمریکا با ملک عبدالله حدود دو هفته پیش کرد، غائب بود.
برخی منابع نزدیک به خاندان سعودی میگویند که بندر بشدت از اینکه پرونده سوریه و ایران از وی گرفته شده و به پسر عمویش محمد بن نایف وزیر کشور سپرده شده، و از اینکه به زاویه رانده شده، بشدت ناراحت است تا جایی که کشور را رها کرده است، همچنانکه در دیداری که باراک اوباما رئیس جمهوری آمریکا با ملک عبدالله حدود دو هفته پیش کرد، غائب بود.
بندر بن سلطان به دشمنی شدید با نظام سوریه و ایران و حمایت کامل از گروهکهای سلفی تندرو و مجهز کردن آنان به سلاح در پرونده سوریه معروف است همچنانکه او به تنفر داشتن از بشار اسد و سید حسن نصرالله دبیر کل حزب الله لبنان نیز معروف است.
نزدیکان خاندان سعودی نیز میدانند که رابطه چندان خوبی میان بندر و ملک عبدالله وجود ندارد ولی او به اصرار آمریکاییها به عربستان بازگشت تا ریاست دستگاه اطلاعاتی را بار دیگر بر عهده بگیرد تا کار نظام سوریه را یکسره کند اما شکست او به مثابه شکستی برای دولت آمریکاست.
اکنون چهار روز پس از برکناری بندر بن سلطان، روزنامه «رأی الیوم» چاپ لندن، از زمزمههایی برای برکناری سعود الفیصل وزیر خارجه عربستان خبر داد و اعلام کرد که به نظر میرسد وی درخواست کنارهگیری داده است.
حال این اتفاق چه برکناری باشد چه درخواست کنارهگیری، تفاوتی در اصل موضوع ایجاد نمیکند و به نظر میرسد بشار اسدی که مقامات سعودی بیش از همه خواستار رفتن او شدند و هستند، با مقاومت و ماندن خود و وفاداری ارتش و مردم سوریه، اختلافات خاندان سعودی را بیشتر از گذشته کرده تا جایی که مسئولان سعودی در اندیشه چیدمان جدیدی در مهرههای خود هستند و وی در اندیشه برگزاری انتخابات ریاست جمهوری.
مهمترین «اصل»ـی که مقامات سعودی در بحران سوریه بدان بیتوجه بودند و هستند، این است که بشار اسد اگر از حمایت مردمی برخوردار نبود، با همه کمکهایی که متحدان و دوستان واقعی سوریه به وی کردند، بسختی میتوانست در قدرت بماند و سه سال در برابر هجمه سنگین نظامی، سیاسی، اقتصادی و امنیتی مقاومت کند و اکنون در اندیشه ساخت آینده سوریه به دور از جریانها و گروهکهای تکفیری باشد که از حمایت دولتهای غربی و عربی و همچنین رژیم صهیونیستی برخورداند.