بهشت و جهنم؛ طبقات بهشت و جهنم
۱۳۹۵/۰۴/۱۲
–
۴۱۳۴ بازدید
سلام منظور از ابواب و طبقات و درجات و درکات بهشت و جهنم چیست آیا آنجا مادی و جسمانی است؟ این درها به چه کیفیتی است آیا روی هم است یا کنار هم؟ آیا طولی است یا عرضی؟ آیا طبقه طبقه است یا نوع دیگر؟ آیا هر در برای گروه خاصی است یا نه؟ چرا در برخی روایات آمده از هر دری که بخواهد وارد میشود؟معنای آیات سوره حجر و زمر در این باره چیست؟
1. طبقات بهشت و درجات ان و طبقات جهنم و درکات آن
1- جهنم مکانى است که هفت طبقه یا هفت در دارد. به این موضوع در سوره هاى «حجر» آیه 44، «نحل» آیه 29، «زمر» آیه هاى 71-73 و «مومن» آیه 76 اشاره شده است.
اما در هیچ کدام از آنها بیان نشده که مراد از «ابواب» چیست؟ مفسران درباره تفسیر «ابواب» چهار احتمال مطرح کرده اند. احتمال اول اینکه ابواب به معناى طبقات و درکات مختلف است. گواه بر این مدعا آیه (ان المنافقین فى الدرک الاسفل من النار) و آیاتى دیگر است.
علامه طباطبایى در تایید اینکه مراد از ابواب، طبقات و تنوع عذاب هاى متفاوت است، مى فرماید: «مؤید این احتمال فقره دوم آیه مورد بحث است که مى فرماید: (لکل باب منهم جزء مقسوم)؛ «یعنى، از ایشان براى هر درى قسمتى تقسیم شده است. چون ظاهر آن این است که خود جزء، تقسیم شده بر درها است و این وقتى معناى صحیح مى دهد که «باب» به معناى طبقه باشد نه در ورودى».ترجمه تفسیر المیزان، ج 12، ص 251. فخر رازى هم در تفسیر (ان المنافقین فى…) مى فرماید: «ظاهر این تعبیر قرآنى این است که جهنم داراى طبقاتى است و ظاهر این است که سخت ترین طبقات جهنم همان طبقه پایین است».تفسیر فخررازى، ج 11، ص 87.
امام على(ع) درباره تفسیر آیه (لها سبعه ابواب) مى فرماید: «دوزخ داراى هفت باب، یعنى، هفت طبقه است که هر طبقه اى بالاى طبقه دیگرى است». در این هنگام آن بزرگوار دست خود را روى دست دیگر نهاد و بدین وسیله طبقه بندى دوزخ را براى بینندگان مجسم نمود. در حدیث دیگرى از امام على(ع) آمده است: «جهنم هفت در دارد؛ بعضى فوق بعضى دیگر قرار دارد وقتى اولى پر شد، دومى را پر مى کنند، آن گاه سومى را تا همه اش پر شود».حویزى، تفسیر نور الثقلین، ج 3، ص 19 – 18؛ سیوطى، الدر المنثور، ج 4، ص 99.
احتمال دوم این است که ابواب، اشاره به درهاى ورودى دوزخ است؛ همانند درهاى متعددى که در ساختمان هاى معمولى این جهان وجود دارد، و در واقع هفت در به کثرت وارد شوندگان اشاره مى کند، اما این فرض با توجه به روایات متعددى که در تفسیر این آیات آمده است، بعید به نظر مى رسد.
احتمال سوم را مفسرانى مانند صاحب تفسیر روح المعانى و تفسیر جامع الاحکام (از مفسران اهل سنت) مطرح و نقل کرده اند؛ بدین صورت که تعدد این درها به لحاظ تعدد گروه هاى مختلفى است که از آنها وارد مى شوند. قائلان به این احتمال، به حدیث ذیل تمسک و استشهاد کرده اند: «در اول ویژه مسلمانان موحد گنهکار، در دوم از آن یهود، در سوم از آن مسیحیت، در چهارم مخصوص ستاره پرستان، در پنجم از آن مجوس، در ششم از آن مشرکان و آخرین در مخصوص منافقان است».روح المعانى، ج 14، ص 48؛ جامع الاحکام، ج 5، ص 3646.
احتمال چهارم این است که این درها اشاره به اعمال و گناهان مختلفى است که انسان را به دوزخ مى کشاند. گواه این احتمال هم اولاً مقابله اى است که با درهاى بهشت وجود دارد؛ مثل «باب المجاهدین» که در بهشت هست. ثانیاً روایاتى است که نشان مى دهد که از بعضى از درهاى جهنم، فرعون، هامون و قارون و از بعضى مشرکان و از برخى دشمنان خاندان پیامبر(ص) وارد مى شوند. اینها نیز دلیل رابطه درهاى جهنم با گناهان مختلف است.مکارم شیرازى و همکاران، پیام قرآن، ج 6، ص 218.
دوم. به درهاى بهشت، این کانون بزرگ رحمت الهى هم در سوره هاى «زمر» آیه 73، سوره «ص» آیه 50 و سوره «رعد» آیه هاى 23 و 24 اشاره شده است؛ اما تعداد آنها در هیچ یک بیان نشده است. به نظر برخى از مفسران، این درها اشاره به امور و اعمال و کارهاى مفید و مخلصانه اى است که سبب ورود به بهشت مى شوند. اشاره نشدن به تعداد درها در آیات، خود تصریح به این نکته است که طرق وصول به سعادت، از طرق سقوط در شقاوت بیشتر است؛ زیرا رحمت واسعه الهى بر غضبش پیشى گرفته است: «سبقت رحمته غضبه».همان، ج 6، ص 307. در بیشتر احادیث اسلامى هم تصریح شده است که بهشت داراى هشت در است؛بحارالانوار، ج 8، ص 121، ح 12 و ص 131، ح 32. ولى در عین حال از بعضى دیگر از احادیث استفاده مى شود که عدد درهاى بهشت 71 در است.همان، ج 8، ص 139، ح 55. چنان که در لسان مختلف روایات به اسامى مختلف درهاى بهشت اشاره شده است؛ مانند باب المجاهدین، باب الریان (سیراب کننده روزه داران)، باب المعروف (در نیکوکاران)، باب الصبر، باب الشکر و باب البلاء.براى مطالعه بیشتر ر.ک: پیام قرآن، ج 6، ص 311.
2-قرآن می فرماید: «وَإِنَّ جَهنَّم لَمَوعِدهم أَجمَعین لَها سَبْعة أَبواب لِکُل باب مِنْهم جِزء مَقْسوم» حجر/43 – 44 . [و قطعا وعده گاه همه مردم گمراه آتش دوزخ است. آن دوزخ دارای هفت در و هر دری ویژه گروهی از گمراهان است.] در برخی روایات این هفت در اشاره به هفت طبقه دوزخ است و گویا هر طبقه ای برای خود در ویژه ای دارد. از این رو در روایتی از حضرت باقر(ع) ذیل آیه فوق آمده است: حق تعالی جهنم را هفت طبقه آفریده و هر طبقه نام ویژه ای دارد:
1 – جحیم: اهل این طبقه بر سنگی آتشین می ایستند و مغز سرشان چونان دیگ جوشان می جوشد.
2 – لظی: «کَلّا إِنَّها لَظی نَزاعة لِلشَّوی تَدعوُا مَن أَدْبر وتَولّی وجَمع فَأَوعی» معارج/15 – 18 . [آتش زبانه می کشد. پوست سر و اندام را می کند. هر که را در دنیا به حق پشت کرده و از آن روی برتافته و حرام را گردآورده جاسازی و ذخیره کرده است، فرا می خواند.]
3 – سقر: «وَما أَدریک ما سَقَر لاتُبْقی ولاتَذَر لَوّاحَة لِلبَشر عَلَیها تِسْعَة عَشَر» مدثر/27 – 30 ، [و تو چه دانی که آن سقر چیست؟ شراره سقر از دوزخیان هیچ باقی نگذارد و همه را بسوزاند و محو گرداند، آن آتش بر آدمیان رو نماید و روی آنان را دگرگون کند. بر آن آتش نوزده تن گماره شده اند.]
4 – الحطمة: در هم کوبنده و خرد کننده و شراره های آن چونان قصر است: «إِنَّما تَرمی بِشَرَر کَالقَصِر کَأَنّه جَمالتٌ صُفْرٌ» مرسلات/32 – 33 . [دوزخ چون کاخی بلند شراره می افکند، گویی آن شراره شترانی زرد رنگ است.]
این آتش واردشوندگان به آن را مانند سرمه در هم می کوبد و خرد می کند. اما جان انسان نمی میرد، و هر بار که بدن مانند سرمه گشت دوباره به حال اول باز می گردد تا به عذاب جدید معذب شود.
5 – هاویة: آنگاه که در آتش سقوط کند گوید: ای مالک دوزخ به فریاد ما برس در این گاه ظرفی از جنس مس گداخته (ظر مسین در حرارت گزاری مؤثرتر از برخی فلزات است) پر از آتش و چرک و کثافت که از پوست بدن هاشان انباشته شده به آنان خواهد داد و چون بیاشامند گوشت صورت هایشان از شدت حرارت در آن خواهد ریخت.
6 – السعیر: یعنی آتش فروزان. این طبقه دارای سیصد سرا پرده آتشین و در هر یک سیصد کاخ آتشین، و در هر یک سیصد اطاق آتش است که در هر یک از این اتاق ها سیصد گونه عذاب غیر آتش همچون مارهای آشتین، عقرب ها، غل و زنجیرهای آشتین وجود دارد. از این رو می فرماید: «إِنّا اَعْتَدنا لِلکافِرین سَلاسِلَا وأَغلالا وسَعیرا». انسان/4.
7 – جهنم: در این دوزخ چاهی است به نام فلق که وقتی باز شود جهنم شعله ور می گردد. در وسط جهنم کوهی است به نام «صعود» از جنس مس گداخته و آتشین. در دامنه این کوه بیابانی است از مس آب شده و اطراف این کوه جاری است و شدیدترین آتش را جهت عذاب داراست. (بحار 8/289، نورالثقلین 3/17، ح 60.)
در حدیث دیگری آمده که از امیر مؤمنان(ع) درباره این هفت طبقه پرسیدند، فرمود: این هفت طبقه برخی فوق برخی دیگر است و یکی از دست ها را روی دست دیگر قرار داد. آنگاه افزود: حق تعالی بهشت ها را در عرض هم قرار داده و طبقات آتش را بالا و پائین. پائین ترین آنها «جهنم» و فوق آن «لظی» وفوق آن «حطمة» و زیر آن «سقر» و بر روی آن «جحیم» و بالای آن «سعیر» و بالاتر از همه «هاویة» است. و در برخی روایات برعکس است؛ یعنی جهنم بالا و هاویه پایین است. (نورالثقلین 3/19، ح 64.)
دو. «فَادْخُلوا أَبواب جَهنَّم خالِدین فیها فَلَبِئْسَ مَثْوی المُتکبِّرین» نحل/29 . [از درهای جهنم وارد شوید، در حالی که در آن جاودانه هستید. پس چه جای بدی است جایگاه تکبر ورزان.]
سه. «وَسیقَ الَذِین کَفَروا إِلی جَهنَّم زُمَرا حَتّی إِذا جاءُوها فُتِحَت أَبوابَها» زمر/71 . [آنان که کفر ورزیدند گروه گروه به دوزخ رانده می شوند. وقتی به دوزخ رسیدند درهای آن گشوده می شود.]آیة الله جوادی آملی،تفسیر موضوعی قرآن ج 5 (معاد در قرآن)
3. درجات بهشت
از تعبیرات مختلف قرآن به خوبی استفاده می شود که باغ های بهشتی متعدد و گوناگون و دارای درجات است و درجات و مقامات آن به تعداد مراتب و مقامات بهشتیان است. هر گروهی از آن ها طبق شایستگیهایی که دارند در باغ های بهشتی مسکن می گزینند.
مثلا پیامبر(ص) در تفسیر آیات سوره (الرحمن) می فرماید: جنتان من ذهب للمقربین و جنتان من ورق لاصحاب البمین؛ دو باغ بهشتی از طلا برای مقربان درگاه الهی و دو باغ بهشتی از نقره برای اصحاب یمین است.(1)
درجات بهشت
1 – جنة الخلد: وعده این بهشت به متقین داده شده است. (جنه الخلد التی وعد المتقون).(2)
2 – جنان عدن: بعضی از مفسران گفته اند جنات عدن، وسط بهشت است که در واقع باغ های بهشتی محسوب می شود اما از بس گسترده است به طوری که هر گوشه ای از آن گویی بهشت مستقلی است.
3 – جنة المأوی: جنت المأوی محل پذیرایی بهشتیان است که اعمال صالح انجام داده اند.
4 – جنات فردوس: شاید بهترین بهشت ها باشد، لذا از پیامبر(ص) نقل شده: هنگامی که از خداوند متعال تقاضای بهشت می کنید، فردوس را تقاضا کنید که وسط بهشت و قسمت اعلا و برتر آن است و بر فراز آن عرش خدا است و نهرهای بهشتی از فردوس سرچشمه می گیرد. (3)
در حدیث دیگر از امیر المؤمنین (ع) آمده است: برای هر چیز محل اعلائی است و اعلای بهشت، بهشت فردوس است که برای محمد و آل محمد(ص) است.
از ابن عباس نقل شده که باغ های بهشت هشت عدد است.
جنة المأوی، دار الجلال، دارالقرار، دارالسلام، بهشت عدن، بهشت خلد، بهشت فردوس و بهشت نعیم.(4)
به طور کلی می توان گفت درجات و مقامات بهشت به اندازه درجات و مقامات بهشتیان است و رتبه و مقام بهشتیان با هم تفاوت دارد.
اما درباره طبقات جهنم از آیات متعدد قرآن استفاده مى شود که طبقات جهنم و ارکان آن متفاوت است. جهنم درهاى متعدد دارد شاید به این صورت باشد وقتى فردى از درى وارد جهنم شد دوباره در دیگرى باز مى شود وارد جهنم بدترى مى شود و همین طور.
قرآن مى فرماید: و سیق الذین کفروا الى جهنم زمرا حتى اذا جائوها فتحت ابوابها.(5) کسانى که کفار شدند و گروه گروه به جهنم رانده مى شوند وقتى به دوزخ مى رسند درهاى آن گشوده مى شود.
ان المنافقین فى الدرک الاسفل من النار و لن تجدلهم نصیرا. (6) منافقان در پایین ترین مرحله دوزخ قرار دارند و هرگز یاورى براى آن ها نخواهى یافت.
در آیه و انّ جهنم لموعدهم اجمعین لما سبعة ابواب لکلّ باب منهم جزء مقسوم.(7) جهنم میعاد گاه همه آن ها است هفت در دارد و برای هر درى گروه معینى از آن ها تقسیم شده اند.
در حدیثى از على(ع) آمده است که فرمود: «آیا مى دانید درهاى دوزخ چگونه است. سپس امام یک دست خود را بر روى دیگر گذارد و آن را گشود (اشاره به این که آن ها طبقاتى روى هم دیگر قرار دارند).(8)
در حدیث دیگرى از همان حضرت نقل شده است که بعد از تفسیر درهاى هفتگانه دوزخ به طبقاتى که بعضى بالاى بعض دیگر قرار دارند نام هاى این طبقات را چنین مى شمرد: از همه پایین تر، جهنم و بالاى آن لظى و بالاى آن حطمه و فوق آن سقر و بالاى آن جحیم و فوق آن سعیر و فوق آن هاویه است.(9)
طبقات جهنم یکى از دیگر دردناک تر و گروههایى که وارد آن ها مى شوند یکى از دیگرى گنه کار ترند و اعمالى که آن ها انجام مى داده اند یکى از دیگرى بدتر است.
نتیجه:
درجات بهشت و درکات جهنم همان جایگاه و مقام خوبان و بدان در بهشت و جهنم است.
3. طبقات و درجات بهشت جهنم مانند دنیا مادی و دارای خصوصیات ماده مانند آنچه در دنیا است نمی باشد بلکه از سنخ آن نشاه و آن عالم است .
* در رابطه با تفسیر آیات سوره حجر و زمر در این رابطه، به تفسیر نمونه و ترجمه المیزان مراجعه فرمایید.
پى نوشت ها:
1 – پیام قرآن، ج 6، ص 345، به نقل از تفسیر در المنثور، ج 6، ص 146.
2 – فرقان (25) آیه 15.
3 – همان، ص 351، به نقل از روح المعانی، ج 16، ص 47.
4 – همان، ص 350.
5- زمر (39) آیه 71.
6- نساء (4) 145.
7- حجر (15) آیه 43 و 44.
8- پیام قرآن، ج 6، ص 417، به نقل از در المنثور، ج 4، ص 99.
9- همان، به نقل از نور الثقلین، ج 3، ص 19، حدیث 64.
1- جهنم مکانى است که هفت طبقه یا هفت در دارد. به این موضوع در سوره هاى «حجر» آیه 44، «نحل» آیه 29، «زمر» آیه هاى 71-73 و «مومن» آیه 76 اشاره شده است.
اما در هیچ کدام از آنها بیان نشده که مراد از «ابواب» چیست؟ مفسران درباره تفسیر «ابواب» چهار احتمال مطرح کرده اند. احتمال اول اینکه ابواب به معناى طبقات و درکات مختلف است. گواه بر این مدعا آیه (ان المنافقین فى الدرک الاسفل من النار) و آیاتى دیگر است.
علامه طباطبایى در تایید اینکه مراد از ابواب، طبقات و تنوع عذاب هاى متفاوت است، مى فرماید: «مؤید این احتمال فقره دوم آیه مورد بحث است که مى فرماید: (لکل باب منهم جزء مقسوم)؛ «یعنى، از ایشان براى هر درى قسمتى تقسیم شده است. چون ظاهر آن این است که خود جزء، تقسیم شده بر درها است و این وقتى معناى صحیح مى دهد که «باب» به معناى طبقه باشد نه در ورودى».ترجمه تفسیر المیزان، ج 12، ص 251. فخر رازى هم در تفسیر (ان المنافقین فى…) مى فرماید: «ظاهر این تعبیر قرآنى این است که جهنم داراى طبقاتى است و ظاهر این است که سخت ترین طبقات جهنم همان طبقه پایین است».تفسیر فخررازى، ج 11، ص 87.
امام على(ع) درباره تفسیر آیه (لها سبعه ابواب) مى فرماید: «دوزخ داراى هفت باب، یعنى، هفت طبقه است که هر طبقه اى بالاى طبقه دیگرى است». در این هنگام آن بزرگوار دست خود را روى دست دیگر نهاد و بدین وسیله طبقه بندى دوزخ را براى بینندگان مجسم نمود. در حدیث دیگرى از امام على(ع) آمده است: «جهنم هفت در دارد؛ بعضى فوق بعضى دیگر قرار دارد وقتى اولى پر شد، دومى را پر مى کنند، آن گاه سومى را تا همه اش پر شود».حویزى، تفسیر نور الثقلین، ج 3، ص 19 – 18؛ سیوطى، الدر المنثور، ج 4، ص 99.
احتمال دوم این است که ابواب، اشاره به درهاى ورودى دوزخ است؛ همانند درهاى متعددى که در ساختمان هاى معمولى این جهان وجود دارد، و در واقع هفت در به کثرت وارد شوندگان اشاره مى کند، اما این فرض با توجه به روایات متعددى که در تفسیر این آیات آمده است، بعید به نظر مى رسد.
احتمال سوم را مفسرانى مانند صاحب تفسیر روح المعانى و تفسیر جامع الاحکام (از مفسران اهل سنت) مطرح و نقل کرده اند؛ بدین صورت که تعدد این درها به لحاظ تعدد گروه هاى مختلفى است که از آنها وارد مى شوند. قائلان به این احتمال، به حدیث ذیل تمسک و استشهاد کرده اند: «در اول ویژه مسلمانان موحد گنهکار، در دوم از آن یهود، در سوم از آن مسیحیت، در چهارم مخصوص ستاره پرستان، در پنجم از آن مجوس، در ششم از آن مشرکان و آخرین در مخصوص منافقان است».روح المعانى، ج 14، ص 48؛ جامع الاحکام، ج 5، ص 3646.
احتمال چهارم این است که این درها اشاره به اعمال و گناهان مختلفى است که انسان را به دوزخ مى کشاند. گواه این احتمال هم اولاً مقابله اى است که با درهاى بهشت وجود دارد؛ مثل «باب المجاهدین» که در بهشت هست. ثانیاً روایاتى است که نشان مى دهد که از بعضى از درهاى جهنم، فرعون، هامون و قارون و از بعضى مشرکان و از برخى دشمنان خاندان پیامبر(ص) وارد مى شوند. اینها نیز دلیل رابطه درهاى جهنم با گناهان مختلف است.مکارم شیرازى و همکاران، پیام قرآن، ج 6، ص 218.
دوم. به درهاى بهشت، این کانون بزرگ رحمت الهى هم در سوره هاى «زمر» آیه 73، سوره «ص» آیه 50 و سوره «رعد» آیه هاى 23 و 24 اشاره شده است؛ اما تعداد آنها در هیچ یک بیان نشده است. به نظر برخى از مفسران، این درها اشاره به امور و اعمال و کارهاى مفید و مخلصانه اى است که سبب ورود به بهشت مى شوند. اشاره نشدن به تعداد درها در آیات، خود تصریح به این نکته است که طرق وصول به سعادت، از طرق سقوط در شقاوت بیشتر است؛ زیرا رحمت واسعه الهى بر غضبش پیشى گرفته است: «سبقت رحمته غضبه».همان، ج 6، ص 307. در بیشتر احادیث اسلامى هم تصریح شده است که بهشت داراى هشت در است؛بحارالانوار، ج 8، ص 121، ح 12 و ص 131، ح 32. ولى در عین حال از بعضى دیگر از احادیث استفاده مى شود که عدد درهاى بهشت 71 در است.همان، ج 8، ص 139، ح 55. چنان که در لسان مختلف روایات به اسامى مختلف درهاى بهشت اشاره شده است؛ مانند باب المجاهدین، باب الریان (سیراب کننده روزه داران)، باب المعروف (در نیکوکاران)، باب الصبر، باب الشکر و باب البلاء.براى مطالعه بیشتر ر.ک: پیام قرآن، ج 6، ص 311.
2-قرآن می فرماید: «وَإِنَّ جَهنَّم لَمَوعِدهم أَجمَعین لَها سَبْعة أَبواب لِکُل باب مِنْهم جِزء مَقْسوم» حجر/43 – 44 . [و قطعا وعده گاه همه مردم گمراه آتش دوزخ است. آن دوزخ دارای هفت در و هر دری ویژه گروهی از گمراهان است.] در برخی روایات این هفت در اشاره به هفت طبقه دوزخ است و گویا هر طبقه ای برای خود در ویژه ای دارد. از این رو در روایتی از حضرت باقر(ع) ذیل آیه فوق آمده است: حق تعالی جهنم را هفت طبقه آفریده و هر طبقه نام ویژه ای دارد:
1 – جحیم: اهل این طبقه بر سنگی آتشین می ایستند و مغز سرشان چونان دیگ جوشان می جوشد.
2 – لظی: «کَلّا إِنَّها لَظی نَزاعة لِلشَّوی تَدعوُا مَن أَدْبر وتَولّی وجَمع فَأَوعی» معارج/15 – 18 . [آتش زبانه می کشد. پوست سر و اندام را می کند. هر که را در دنیا به حق پشت کرده و از آن روی برتافته و حرام را گردآورده جاسازی و ذخیره کرده است، فرا می خواند.]
3 – سقر: «وَما أَدریک ما سَقَر لاتُبْقی ولاتَذَر لَوّاحَة لِلبَشر عَلَیها تِسْعَة عَشَر» مدثر/27 – 30 ، [و تو چه دانی که آن سقر چیست؟ شراره سقر از دوزخیان هیچ باقی نگذارد و همه را بسوزاند و محو گرداند، آن آتش بر آدمیان رو نماید و روی آنان را دگرگون کند. بر آن آتش نوزده تن گماره شده اند.]
4 – الحطمة: در هم کوبنده و خرد کننده و شراره های آن چونان قصر است: «إِنَّما تَرمی بِشَرَر کَالقَصِر کَأَنّه جَمالتٌ صُفْرٌ» مرسلات/32 – 33 . [دوزخ چون کاخی بلند شراره می افکند، گویی آن شراره شترانی زرد رنگ است.]
این آتش واردشوندگان به آن را مانند سرمه در هم می کوبد و خرد می کند. اما جان انسان نمی میرد، و هر بار که بدن مانند سرمه گشت دوباره به حال اول باز می گردد تا به عذاب جدید معذب شود.
5 – هاویة: آنگاه که در آتش سقوط کند گوید: ای مالک دوزخ به فریاد ما برس در این گاه ظرفی از جنس مس گداخته (ظر مسین در حرارت گزاری مؤثرتر از برخی فلزات است) پر از آتش و چرک و کثافت که از پوست بدن هاشان انباشته شده به آنان خواهد داد و چون بیاشامند گوشت صورت هایشان از شدت حرارت در آن خواهد ریخت.
6 – السعیر: یعنی آتش فروزان. این طبقه دارای سیصد سرا پرده آتشین و در هر یک سیصد کاخ آتشین، و در هر یک سیصد اطاق آتش است که در هر یک از این اتاق ها سیصد گونه عذاب غیر آتش همچون مارهای آشتین، عقرب ها، غل و زنجیرهای آشتین وجود دارد. از این رو می فرماید: «إِنّا اَعْتَدنا لِلکافِرین سَلاسِلَا وأَغلالا وسَعیرا». انسان/4.
7 – جهنم: در این دوزخ چاهی است به نام فلق که وقتی باز شود جهنم شعله ور می گردد. در وسط جهنم کوهی است به نام «صعود» از جنس مس گداخته و آتشین. در دامنه این کوه بیابانی است از مس آب شده و اطراف این کوه جاری است و شدیدترین آتش را جهت عذاب داراست. (بحار 8/289، نورالثقلین 3/17، ح 60.)
در حدیث دیگری آمده که از امیر مؤمنان(ع) درباره این هفت طبقه پرسیدند، فرمود: این هفت طبقه برخی فوق برخی دیگر است و یکی از دست ها را روی دست دیگر قرار داد. آنگاه افزود: حق تعالی بهشت ها را در عرض هم قرار داده و طبقات آتش را بالا و پائین. پائین ترین آنها «جهنم» و فوق آن «لظی» وفوق آن «حطمة» و زیر آن «سقر» و بر روی آن «جحیم» و بالای آن «سعیر» و بالاتر از همه «هاویة» است. و در برخی روایات برعکس است؛ یعنی جهنم بالا و هاویه پایین است. (نورالثقلین 3/19، ح 64.)
دو. «فَادْخُلوا أَبواب جَهنَّم خالِدین فیها فَلَبِئْسَ مَثْوی المُتکبِّرین» نحل/29 . [از درهای جهنم وارد شوید، در حالی که در آن جاودانه هستید. پس چه جای بدی است جایگاه تکبر ورزان.]
سه. «وَسیقَ الَذِین کَفَروا إِلی جَهنَّم زُمَرا حَتّی إِذا جاءُوها فُتِحَت أَبوابَها» زمر/71 . [آنان که کفر ورزیدند گروه گروه به دوزخ رانده می شوند. وقتی به دوزخ رسیدند درهای آن گشوده می شود.]آیة الله جوادی آملی،تفسیر موضوعی قرآن ج 5 (معاد در قرآن)
3. درجات بهشت
از تعبیرات مختلف قرآن به خوبی استفاده می شود که باغ های بهشتی متعدد و گوناگون و دارای درجات است و درجات و مقامات آن به تعداد مراتب و مقامات بهشتیان است. هر گروهی از آن ها طبق شایستگیهایی که دارند در باغ های بهشتی مسکن می گزینند.
مثلا پیامبر(ص) در تفسیر آیات سوره (الرحمن) می فرماید: جنتان من ذهب للمقربین و جنتان من ورق لاصحاب البمین؛ دو باغ بهشتی از طلا برای مقربان درگاه الهی و دو باغ بهشتی از نقره برای اصحاب یمین است.(1)
درجات بهشت
1 – جنة الخلد: وعده این بهشت به متقین داده شده است. (جنه الخلد التی وعد المتقون).(2)
2 – جنان عدن: بعضی از مفسران گفته اند جنات عدن، وسط بهشت است که در واقع باغ های بهشتی محسوب می شود اما از بس گسترده است به طوری که هر گوشه ای از آن گویی بهشت مستقلی است.
3 – جنة المأوی: جنت المأوی محل پذیرایی بهشتیان است که اعمال صالح انجام داده اند.
4 – جنات فردوس: شاید بهترین بهشت ها باشد، لذا از پیامبر(ص) نقل شده: هنگامی که از خداوند متعال تقاضای بهشت می کنید، فردوس را تقاضا کنید که وسط بهشت و قسمت اعلا و برتر آن است و بر فراز آن عرش خدا است و نهرهای بهشتی از فردوس سرچشمه می گیرد. (3)
در حدیث دیگر از امیر المؤمنین (ع) آمده است: برای هر چیز محل اعلائی است و اعلای بهشت، بهشت فردوس است که برای محمد و آل محمد(ص) است.
از ابن عباس نقل شده که باغ های بهشت هشت عدد است.
جنة المأوی، دار الجلال، دارالقرار، دارالسلام، بهشت عدن، بهشت خلد، بهشت فردوس و بهشت نعیم.(4)
به طور کلی می توان گفت درجات و مقامات بهشت به اندازه درجات و مقامات بهشتیان است و رتبه و مقام بهشتیان با هم تفاوت دارد.
اما درباره طبقات جهنم از آیات متعدد قرآن استفاده مى شود که طبقات جهنم و ارکان آن متفاوت است. جهنم درهاى متعدد دارد شاید به این صورت باشد وقتى فردى از درى وارد جهنم شد دوباره در دیگرى باز مى شود وارد جهنم بدترى مى شود و همین طور.
قرآن مى فرماید: و سیق الذین کفروا الى جهنم زمرا حتى اذا جائوها فتحت ابوابها.(5) کسانى که کفار شدند و گروه گروه به جهنم رانده مى شوند وقتى به دوزخ مى رسند درهاى آن گشوده مى شود.
ان المنافقین فى الدرک الاسفل من النار و لن تجدلهم نصیرا. (6) منافقان در پایین ترین مرحله دوزخ قرار دارند و هرگز یاورى براى آن ها نخواهى یافت.
در آیه و انّ جهنم لموعدهم اجمعین لما سبعة ابواب لکلّ باب منهم جزء مقسوم.(7) جهنم میعاد گاه همه آن ها است هفت در دارد و برای هر درى گروه معینى از آن ها تقسیم شده اند.
در حدیثى از على(ع) آمده است که فرمود: «آیا مى دانید درهاى دوزخ چگونه است. سپس امام یک دست خود را بر روى دیگر گذارد و آن را گشود (اشاره به این که آن ها طبقاتى روى هم دیگر قرار دارند).(8)
در حدیث دیگرى از همان حضرت نقل شده است که بعد از تفسیر درهاى هفتگانه دوزخ به طبقاتى که بعضى بالاى بعض دیگر قرار دارند نام هاى این طبقات را چنین مى شمرد: از همه پایین تر، جهنم و بالاى آن لظى و بالاى آن حطمه و فوق آن سقر و بالاى آن جحیم و فوق آن سعیر و فوق آن هاویه است.(9)
طبقات جهنم یکى از دیگر دردناک تر و گروههایى که وارد آن ها مى شوند یکى از دیگرى گنه کار ترند و اعمالى که آن ها انجام مى داده اند یکى از دیگرى بدتر است.
نتیجه:
درجات بهشت و درکات جهنم همان جایگاه و مقام خوبان و بدان در بهشت و جهنم است.
3. طبقات و درجات بهشت جهنم مانند دنیا مادی و دارای خصوصیات ماده مانند آنچه در دنیا است نمی باشد بلکه از سنخ آن نشاه و آن عالم است .
* در رابطه با تفسیر آیات سوره حجر و زمر در این رابطه، به تفسیر نمونه و ترجمه المیزان مراجعه فرمایید.
پى نوشت ها:
1 – پیام قرآن، ج 6، ص 345، به نقل از تفسیر در المنثور، ج 6، ص 146.
2 – فرقان (25) آیه 15.
3 – همان، ص 351، به نقل از روح المعانی، ج 16، ص 47.
4 – همان، ص 350.
5- زمر (39) آیه 71.
6- نساء (4) 145.
7- حجر (15) آیه 43 و 44.
8- پیام قرآن، ج 6، ص 417، به نقل از در المنثور، ج 4، ص 99.
9- همان، به نقل از نور الثقلین، ج 3، ص 19، حدیث 64.