تأثیرات انقلاب اسلامی بر تحولات امروز جهان عرب
۱۳۹۳/۱۱/۱۴
–
۱۶۷ بازدید
انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۳۵۷ شروع موجی در جهان اسلام بود که بعد از گذشت سه دهه این موج خروشانتر شده است. در جهان اسلام، جنبشها و گروههای زیادی با الهام از این انقلاب، برضد رژیمهای دیکتاتوری قیام کردهاند. برای بررسی تأثیرات انقلاب ایران در جهان عرب، با «عصام یخلف»، کارشناس مسائل جهان اسلام، به گفتوگو نشستهایم که در ادامه میآید.
عصام بشیر حسن یخلف در سال 1971 در شهر اربد در اردن به دنیا آمد. وی در سال ١٩٩٢ از دانشگاه دمشق در رشتهی علوم سیاسی فارغالتحصیل شد. عصام یخلف از سال ١٩٩٤ تا ١٩٩٨ به عنوان کارشناس و محقق در امور پناهندگان و از 1999 تا 2010 به عنوان دبیر اجرایی امور پناهندگان در سفارت فلسطین در عمان فعالیت داشته است.وی از سال 1994 به فعالیتهای پژوهشی و آکادمیک مشغول است و بیشترین تمرکز خود را بر مطالعات آوارگان فلسطینی گذاشته است. وی همچنین عضو جمعیت دفاع از مقاومت و سوریه نیز هست.عصام در حال حاضر، به عنوان نویسنده و تحلیلگر در بسیاری از نشریات جهان عرب فعالیت دارد.
نظر شما دربارهی انقلاب اسلامی ایران در سال 1357 به رهبری امام خمینی (ره) چیست؟ تأثیرات این انقلاب بر احیای ارزشها و اصول اسلامی چه بوده است؟
انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی (ره) در سال 1357، یکی از مهمترین و برجستهترین حوادث در جهان به شمار میرود که همهی مقیاسها و قوانین را در هم شکست. این انقلاب از لحاظ استراتژیک بسیار حائز اهمیت است و قدرت خود را از اندیشهی فردی به نام امام خمینی (ره) برگرفته است. انقلاب اسلامی ایران آگاهی عمیقی به جنبشهای آزادیبخش و آزادیطلب و همهی مظلومین جهان بخشید و زمینه را برای تغییرات سیاسی اساسی توسط جنبشهای آزادیبخش در جهان به طور کلی و به ویژه در منطقه و شرق هموار ساخت.
بازگشت امام خمینی (ره) از فرانسه به ایران در اول فوریه 1979 (12 بهمن 1357)، آن هم پس از سالها محرومیت و استقبال میلیونی مردم از ایشان از فرودگاه تهران تا بهشت زهرا، سبب شد تا ایران شاهد بزرگترین تجمع بشری تاریخ خود باشد و این امر بزرگترین و صادقترین دلیل و برهان بر عشق و دلبستگی ایران به امام بود؛ چراکه او یار و یاور مظلومین و مستضعفین و تنها امید آنان بود.
لطفاً برخی ویژگیها، قابلیتها و شاخصهای انقلاب اسلامی را برای خوانندگان برهان برشمارید.
در اینجا میتوانم به این ویژگیها و قابلیتها اشاره کنم:
1. انقلاب اسلامی ایران جایگاه مهمی را در پدیدههای سیاسی و انقلابهای بزرگ جهان به خود اختصاص داد؛ به طوری که توانست توجه انظار را از انقلابهای دیگر، مانند انقلاب روسیه، انقلاب فرانسه و انقلاب آمریکا ربوده و همهی اذهان را متوجه خود سازد.
2. ابعاد فکری، رهبری و مردمی انقلاب اسلامی ایران ویژگیهایی به آن بخشیده که توانسته آن را از دیگر انقلابها متمایز سازد.
3. رهبری انقلاب با همان اراده و قدرتی که توانست بدنامترین نظام دیکتاتوری منطقه را، که مستقیماً از سوی آمریکا و غرب حمایت میشد، براندازد، فتنهها و منازعات داخلی را که سعی در خدشهدار کردن چهرهی انقلاب و شکست آن داشتند، نقش بر آب و دوست و دشمن خود را با این کار شگفتزده کرد.
4. جمهوری اسلامی ایران علیرغم توطئههای داخلی و خارجی و بحرانهای حادی که در آن مرحله متوجه انقلاب بود، نهادهای قانونی خود را تشکیل داد؛ اما امام بر این امر مصر بودند که این نهادها بر این پایه و اساس تشکیل شوند که مردم صاحبان حق در این انقلاب هستند و نباید این حق مقدس به خطر بیفتد. امام میخواست نظر مردم را درباره نام و نوع نظام سیاسی بداند. به همین دلیل، انتخابانی عمومی در ایران برگزار شد. این در حالی است که امام خود میتوانست نام آن را تعیین کند. ملت ایران نیز به «جمهوری اسلامی» رأی دادند. سپس انتخاباتی برای تعیین مجلس خبرگان انجام شد تا وظیفهی تدوین و تنظیم قانون اساسی کشور را به عهده بگیرد و بعد از آن، انتخاباتی برای تأیید قانون اساسی انجام شد. پس از مدت بسیار کوتاهی، انتخابات مجلس شورای اسلامی نیز برگزار گردید و بعد از آن، رئیسجمهور ایران توسط مردم این کشور انتخاب شد.
همهی این امور دستبهدست هم دادند تا انقلاب اسلامی ایران تأثیر مثبتی بر احیای ارزشهای اسلامی، مانند حق، صداقت، عدالت و اخلاق بگذارد؛ چرا که به اعتقاد من، اسلام فقط مجموعهای از عبادات و آیین نیست، بلکه بخشی جداییناپذیر از مکارم اخلاقی به شمار میرود و متمم آن بوده و همچنین تجسم عملی و حقیقی شورا، مشورت و دموکراسی است و اینکه مردم و ملت سرچشمه و مصدر قدرتها هستند.
مقایسهی تحولات جهان عرب با انقلاب اسلامی ایران، غیرقابلقبول است؛ چراکه انقلاب اسلامی ایران در واقع یک انقلاب پاک در اهداف و منشأهای آن و مصدرگرفته از ملت است و هیچگونه شک و شبههای در آن وجود ندارد؛ در حالی که هر آنچه در جهان عرب اتفاق میافتد هزاران هزار علامت سؤال دارد.
به نظر شما، انقلاب اسلامی ایران تأثیری هم بر بیداری مردم در جهان اسلام داشته است؟
بله، تأثیرات انقلاب اسلامی به دو بخش ایجابی و سلبی تقسیم میشود. تأثیر مثبت آن به گونهای بود که بخش اعظم مسلمانان، انقلاب اسلامی ایران را پیروزی حق و شکست ظلم، بیعدالتی، استکبار و حامیان آن دیدند. این در حالی است که بخش دیگری از مسلمانان (مسلماننماها) انقلاب اسلامی را عاملی برای از بین بردن و بیثباتی قدرتهای فاسد دیدند. به همین دلیل، انقلاب را خطری برای خود و منافع آنان با غرب و استکبار آمریکایی قلمداد کردند.
دستهی دوم سعی کردند با طراحی توطئهها و دسیسههایی آتش فتنههای مذهبی و فرقهگرایی و حتی با بهکارگیری ابزار عملی و دستنشاندههای آمریکایی صهیونیستی غربی، آتش جنگ ناعادلانه علیه ایران را برانگیزند. برده های دیروز (عصر حکومت شاه) شیر شدند و اذهان ملت عرب از غرب تا شرق را از طریق نظام صدام حسین منحرف کردند و دشمنی ساختگی را، که جز در اذهان آنان وجود ندارد، خلق کنند.
تأثیر انقلاب اسلامی ایران بر تحولات امروز جهان عرب، مثلاً بر انقلاب تونس، بحرین و مصر را چگونه ارزیابی میکنید؟
ملتها انقلابهای خود را از تجربههای ملتهای دیگر الهام میگیرند. هر انقلابی ویژگیهای خاص خود را دارد. اگر آنچه در تونس مصر و بحرین اتفاق میافتد را انقلاب بنامیم، خواهیم دید که مشکل در انقلاب یا اصطلاح آن نبوده و مشکل در خلوص و پاکی این انقلابهاست.
اگر اجازه بدهید، سؤال خود را به شکل دیگری مطرح میکنم. مردم تونس، بحرین و مصر تا چه میزان توانستند به ارزشهای انقلاب اسلامی ایران نزدیک شوند؟
آنچه امروز در جهان عرب اتفاق میافتد بازی با امید و آرزوهای ملتهای عرب برای رسیدن به آیندهای بهتر است که منجر به ایجاد شبهانقلاب بزرگ عربی شد. پاکی و خلوص این جنبشها بین کشورهای مختلف نسبی است. رسیدن به نقشهای جدید از خاورمیانهای جدید (آلوده) چیزی بود که کاندولیزا رایس، وزیر خارجهی سابق آمریکا، از آن سخن میگفت. این خاورمیانه قرار بود متشکل از کشورهای کوچک اسلامی، فرقهای (و با اختلافات مذهبی و طایفهای) باشد تا با یکدیگر بجنگند و بدین ترتیب، رژیم صهیونیستی تبدیل به ابرقدرت منطقه شود و به این شکل بتوانند امکانات و منابع منطقه را تحت کنترل خود درآورند.
قدرتهای استکبار و صهیونیستی جهان در خاورمیانه، برای دو پروژه برنامهریزی کردهاند: اول پروژهی اخوانالمسلمین است که به شکل هلالی ممتد از مغرب عربی تونس، لیبی، مصر، اردن و سوریه گذشته و به ترکیه میرسد و دوم پروژهی وهابیت است که از سرزمین نجد و حجاز، کشورهای شیخنشین خلیج فارس و عراق به سوریه رسیده است. این دو طرح و پروژه برای مقابله با دشمن فرضی، که نام آن را «هلال شیعی» نهادهاند، طراحی شدهاند که من نام دشمن آنان را «هلال مقاومت» میخوانم که از ایران به عراق، سوریه و لبنان و برجستهترین نام آن، یعنی حزبالله امتداد دارد.
آنچه در تونس و مصر روی داد و آنچه از اتفاقات و تحولات در لیبی، بحرین، یمن و سوریه در حال روی دادن است نیاز به یک بازبینی موضوعی و منطقی به دور از احساسات و هیجانات دارد؛ چراکه پیامدهای آتی این رویدادها مهمتر و سختتر خواهد بود و با این پیامدها، این تابلو واضحتر و کاملتر میشود؛ به گونهای که میتوان دربارهی این انقلابهای مردمی قضاوت کرد.
وجه تشابه و همپوشانی انقلاب ایران و انقلابهای دیگر در جهان عرب چیست؟
انقلاب اصطلاحی است که بر جنبش ملتها برای مقابله با اشغالگری اطلاق میشود؛ زیرا هر جنبش آزادیبخش ملی انقلاب به شمار میرفت، تا اینکه اصطلاح انقلاب از ماهیت و معنای لغوی و اصطلاح علمی خود خارج شد و معنای جامعهشناختی و سیاسی به خود گرفت که هر فرد یا حزبی که خواستار رسیدن به قدرت است یا میتواند مردم را تحریک کند، آن را به کار میبرد و معنای انقلاب با معانی کودتای نظامی، جنگ داخلی، هرجومرج، تظاهرات، شورش و غیره درآمیخته است.
جهان عرب بعد از استقلال (به استثنای فلسطین) جنبش گستردهی مردمی که بتوان آن را انقلاب نامید به خود ندیده است؛ تا اینکه حوادث تونس و مصر در ژانویه 2011 اتفاق افتاد. یک ماه پس از به خیابان آمدن تودههای مردم تونس و تظاهرات علیه نظام فاسد و دیکتاتوری این کشور، زینالعابدین بنعلی، رئیسجمهور تونس، از کشور گریخت و دولت وی سقوط کرد. بنابراین تونس وارد دورهی جدیدی از اصلاحات شد. در مصر نیز که از سالها پیش منادی انقلاب و شورش علیه نظام حاکم بود و این امر پس از انتخابات آخر مجلس دورهی مبارک بالا گرفت (انتخاباتی که مخالفان آن را پایان نظام حاکم مصر دانستند)، تودههای مردم در همهی استانهای این کشور، با برگزاری تظاهرات، خواستار خروج حسنی مبارک شدند؛ به طوری که این اتفاق در یازدهم فوریه اتفاق افتاد و حسنی مبارک از قدرت کنارهگیری کرد و ارتش وظیفهی ادارهی کشور را به عهده گرفت.
مسئلهای که زمینه را برای قضاوت، تفسیر و به چالش کشیدن امر گشود، این بود که آیا آنچه در تونس و مصر رخ داد، انقلابی بود که اهدافی را به ارمغان آورد؟ آیا آنچه اتفاق افتاد نشاندهندهی بحران دولت بود یا بحران نظام سیاسی یا بحران دموکراسی؟ آیا شرایط انقلاب در جهان عرب فراهم شده است؟ آیا تنها با به خیابان آمدن مردم و فرار رئیسجمهور یا کنارهگیری وی از قدرت میتوان گفت که انقلاب توانسته اهداف خود را محق سازد؟ و آیا وضعیت تونس و مصر در زمینهی دلایل و پیامدها شباهت دارند؟
آنچه در تونس و مصر روی داد و آنچه از اتفاقات و تحولات در لیبی، بحرین، یمن و سوریه در حال روی دادن است، نیاز به یک بازبینی موضوعی و منطقی به دور از احساسات و هیجانات دارد؛ چرا که پیامدهای آتی این رویدادها مهمتر و سختتر خواهد بود و با این پیامدها، این تابلو واضحتر و کاملتر میشود؛ به گونهای که میتوان دربارهی این انقلابهای مردمی قضاوت کرد.
آنچه امروزه اتفاق میافتد به استقرا و توضیح و تفسیر نیاز دارد. از فقه انقلاب باید شروع کرد که چگونه در طول تاریخ تدوین شد و از تجارب ملتهای دیگر استفاده کرد. لذا باید تحولات کنونی و آنچه در طول سه دههی اخیر در جهان عرب اتفاق افتاده را با هم مقایسه کرد؛ به ویژه اقدامات رژیمهای متقلب که با گونههای مختلف دموکراسی پدرسالاری و فریفته کردن ملتها، مشروعیت خود را از دست دادهاند.
اهمیت دو انقلاب مصر و تونس حاصل اهمیت تاریخی و ژئواستراتژیک حساس آنهاست که از یک طرف این دو انقلاب بُعد بینالمللی گرفته و از مرزهای دو ملت عبور کرده است و از طرف دیگر، زمینهی خوبی را برای بحث و بررسی منشأ، اهداف، شرایط و راههای هر یک از این دو انقلاب مهیا میکند.
برای درک و فهم پیامدهای آتی این دو انقلاب، که باعث تأسیس مرحلهی جدیدی در این دو کشور میشود، نیاز است تا با دقت نتایج بهدستآمدهی امروزی این دو انقلاب را، در زمینهی مواضع یا تحرکات تأثیرگذار جامعهی بینالمللی در سیاستهای منطقهای و عربی، رصد و پیگیری کرد.
در اینجا نمیتوان رابطهی میان دو پروژهای را که برای دو محور اخوانی و وهابی در بالا ذکر کردیم، نادیده گرفت. بنابراین طبق این تحلیل، میتوان گفت که این دو انقلاب در حال حاضر، در مرحلهی کامل شدن قرار دارند.
اگر اصطلاح «انقلاب» برای رویدادهای مصر و تونس صحیح باشد، پس چگونه این اصطلاح بر انقلاب مسالمتآمیز بحرین مصداقیت ندارد و حکومت این کشور با حمایت سپر جزیره بر ملت مظلوم خود تسلط پیدا کرد؟ یا چگونه این اصطلاح در لیبی بر پایهی دخالت ناتو به وجود آمد؟!
در نتیجه، بسیار زود است که اصطلاح «انقلاب» را برای این رویدادها به کار برد و مقایسهی این رویدادها یا توصیف آنها با انقلاب اسلامی ایران غیرقابلقبول است؛ چراکه انقلاب اسلامی ایران در واقع یک انقلاب پاک در اهداف و منشأهای آن و مصدرگرفته از ملت است و هیچگونه شک و شبههای در آن وجود ندارد؛ در حالی که هر آنچه در جهان عرب اتفاق میافتد هزاران هزار علامت سؤال دارد.
از این که وقت خود را در اختیار ما قرار دادید متشکریم.(*)
* گروه بینالملل برهان /۱۳۹۳/۱۱/۱۲