خانه » همه » مذهبی » تابوت عهد و ده فرمان حضرت موسی(ع)

تابوت عهد و ده فرمان حضرت موسی(ع)


تابوت عهد و ده فرمان حضرت موسی(ع)

۱۳۹۵/۰۵/۰۶


۴۴۲۸ بازدید

درباره ی تابوت عهد حضرت موسی(ع) و ده فرمان و الواح ایشان توضیح دهید و در ده فرمان چه چیز هایی نوشته شده اند؟

تابوتِ‌ عَهْد، صندوق یا جعبه‌ای چوبی با پوشش طلا که از مقدس‌ترین اشیاء دینی و عبادی نزد بنی‌اسرائیل بوده است. بنا بر آنچه در سفر خروج، از اسفار پنج‌گانه عهدعتیق آمده است، موسى (ع) فرمان ساختن «خیمۀ اجتماع» ـ که عبادتگاه قابل انتقال قوم‌ بنی‌اسرائیل بود ــ و نیز تابوت عهد را از طریق وحی دریافت داشت و پس از آن به وسیلۀ صنعتگرانی از میان ایـن قـوم ــ کـه خداونـد آنها را تعیین کرده بـود ــ تابـوت را مطابق الگوی وحی شده ساخت. این صندوق جعبه‌ای چهار‌گوش از چوب اقاقیا بود که پوششی از طلای خالص بیرون و درون آن را می‌پوشاند، تزییناتی از طلا همچون تاجی دور تا دور لبۀ بالایی آن را در‌ بر می‌گرفت و 4 حلقه برای قرارگرفتن چوب دستهایی طلاپوش که برای حمل تابوت از آنها استفاده می‌شد، در 4گوشۀ پایین آن نصب شده بود. برفراز تابوت نیز درپوشی از طلای ناب قرار داشت که «جایگاه رحمت‌» (عبری: کپورت) نامیده می‌شد و در دو سوی آن پیکر دو «کروبی» طلایی، با بالهای گشاده که به سوی یکدیگر خم شده بودند و این صفحۀ طلایی‌را می‌پوشاندند، نصب شده بود.موسى (ع) پس از ساخته‌شدن تابوت، بقایای شکستۀ الواحی را که ده فرمان خداوند در کوه سینا بر آنها حک شده بود، و نیز دو لوح جدیدی که ده فرمان دوباره بر آنها نوشته شده بود، همراه با کاسۀ زرینی از مَنّ (خوراک آسمانی که در صحرای «تیه» بر آنها نازل شده بود)، و نیز عصای هارون را که به قدرت خداوند شکوفه داده بود، در تابوت نهاد و آن را در مقدس‌ترین بخش خیمۀ عبادت (قدس‌الاقداس) قرار داد و با پارچه‌ای آن را پوشاند. از آنجا که ده فرمان حک شده بر الواح سنگی، بیان مکتوب میثاق خداوند با بنی‌اسرائیل شمرده می‌شد، تابوت محتوی آنها «تابوت عهد» نام گرفت و از آنجا که این الواح در واقع شاهدی بر این میثاق به شمار می‌آمد، این تابوت همچنین «تابوت شهادت» خوانده شد.
تابوت عهد از همان آغاز نماد حضور خداوند و سکینۀ او در میان بنی‌اسرائیل بود، حضوری که در ضمن آن موسى (ع) با خداوند سخن می‌گفت و کلام او را از ورای پوشش تابوت و از میان ابرجلال و شکوه خدا ــ که در میان دو کروبی نهاده بر تابوت ظاهر می‌شد ــ می‌شنید. این سکینۀ خداوند به‌بنی‌اسرائیل قوت و اطمینان می‌بخشید، آنان را هدایت می‌کرد و ایشان را از حضور خداوند در میانشان، ونیز پشتیبانی و نگاهبانی او مطمئن می‌ساخت. از همین روی بود که تابوت از مقدس‌ترین اشیاء دینی نزد بنی‌اسرائیل شمرده می‌شد و در مقدس‌ترین مکان خیمۀ اجتماع، و پس از آن در مقدس‌ترین و درونی‌ترین مکان معبد جای می‌گرفت ونه تنها کسی مجاز به لمس آن، بلکه برای اجرای آیینهای مختلف دربارۀ آن، و برای نقل و انتقال آن در هنگام ضرورت، قوانین و آداب شرعی دقیق و مفصلی وجود داشت.
بنی‌اسرائیل از همان زمان موسى(ع)، در هنگام سرگردانی خود در بیابان، تابوت عهد را همه‌جا پیشاپیش قوم به حرکت درمی‌آورد و در تعیین مسیر و محل اقامت از آن بهره می‌برد. همچنین، در نبردهای مختلف در زمان حیات موسى (ع) و پس از آن نیز همواره تابوت عهد پیشاپیش سپاه در حرکت بود و به باور بنی‌اسرائیل، به سبب حضور خداوند در میانشان، پیروزی را نصیب‌‌آنان می‌ساخت.. با این‌همه، در نبرد با فلسطیان که به سبب بهره‌گیری از آهن و سلاحهای آهنی بسیار نیرومندتر از بنی‌اسرائیل بودند، این قوم شکست سختی را متحمل شد. در این نبرد شهری که «بیت‌اللّه» یا «معبد پروردگار» در آن قرار داشت به دست فلسطیها به کلی ویران گشت، تابوت عهد به غنیمت گرفته شد و نخست به اشدود، و پس از آن به عقرون برده شد و به مدت 7 ماه در آنجا ماند. اما فلسطیها که در این مدت به بلاها و دشواریهای گوناگون دچار شده بودند، حضور تابوت را منشأ این مشکلات دانستند و با توافق یکدیگر، آن را به بنی‌اسرائیل باز پس دادند. پس از این واقعه، تابوت عهد به مدت 20 سال در خانه‌ای در قریۀ یعاریم ماند، تا آنکه داوود (ع) پس از فتح اورشلیم و بنای خیمۀ عبادت بر فراز کوه صهیون، آن را با مراسم باشکوهی به اورشلیم آورد و در خیمه جای داد. سلیمان نیز به نوبۀ خود، پس از پایان ساختمان معبد اول در اورشلیم، تابوت را به آنجا برد و آن را در قدس‌الاقداس معبد نهاد و تابوت عهد پس از آن در همان‌جا ماند.
در عهد عتیق دربارۀ سرنوشت تابوت در دورۀ معبد دوم و پس از آن مطلبی یافت نمی‌شود، اما بر اساس برخی روایتهای یهودی، در دورۀ معبد دوم تابوت در محلی مخفی نگاهداری می‌شد. بنا بر برخی روایتهای دیگر، یوشیا آن را در غاری پنهان ساخت تا در هنگام ویرانی معبد در امان باشد.
در قرآن‌ کریم آنجا که از برگزیده شدن طالوت به پادشاهی بنی‌اسرائیل، و هدایت آنان در نبرد با جالوت سخن به میان آمده است، از تابوت عهد به عنوان شاهدی بر پادشاهی طالوت از سوی خداوند ــ که یادگارهایی از آل موسى و هارون در آن قرار داشت ــ یاد شده است (بقره/2/ 248). مفسران مسلمان نیز در تفسیر این آیه، نخست به شرح چیستی تابوت پرداخته‌اند و در ادامه، روایتهای مختلف دربارۀ اهمیت این صندوق نزد بنی‌اسرائیل، حضور خداوند، محتوای تابوت و چگونگی حمل آن را توسط ملائکه تا حضور طالوت نقل کرده‌اند. در غالب این روایتها، بر تقدس تابوت عهد و نقش آن در پیروزی بنی‌اسرائیل بر دشمنانشان تأکید شده و در برخی از آنها موضوع به غنیمت گرفته شدن تابوت توسط سپاه دشمن، و سپس بازگردانیده شدن آن به بنی‌اسرائیل، با جزئیاتی بسیار شبیه به روایتهای یهودی آمده است. طبری در تفسیر خود همچنین به داستان انتقال تابوت به اورشلیم و شادی و هرولۀ داوود در برابر آن و سپس سرزنش همسر او در این باره نیز اشاره کرده است که سوای درهم‌ریختگی وآمیختگی زمانی و مکانی وقایع، شباهت بسیاری به همین داستان‌ ــ چنان‌ که در کتاب دوم سموئیل آمـده است ــ دارد غالب مفسران به ماهیت سکینۀ خداوند که با تابوت همراه بوده است، نیز پرداخته‌اند و آن را به بادی ملایم، خوش وگذرا و دارای صورتی چون صورت انسان، یا بادی تندگذر که دارای دوسر، یا یک سر شبیه به سرگربه، دوبال و یک دم بوده است، تشبیه کرده‌اند و آورده‌اند هنگامی که از این سر گربه‌‌مانند فریادی برمی‌خاست، بنی‌اسرائیل به فتح خود مطمئن می‌شدند و در جنگ با دشمن به پیروزی می‌رسیدند. آنان همچنین بر اساس برخی روایتهای دیگر، سکینۀ پروردگار را وقار، طمأنینه، یا تشتی از بهشت که قلوب انبیا در آن شست و شو می‌یافت، یا روحی از جانب خداوند که در هنگام اختلاف به‌آن رجوع می‌کردند و از آن داوری می‌خواستند، دانسته‌اند‌.
در تفسیرهای مختلف، در توضیح «بَقیَّةٌ مِمّاتَرَکَ آلُ موسى وَ آلُ هرونَ»، به قطعات شکستۀ الواح، عصای موسى، نعلین و جامه‌های موسى و هارون، ظرفی از منّ، و نیز بخشهایی از تورات که درون تابوت قرار داشته‌اند، اشاره شده است . آلوسی نیز در تفسیر تمثیلی خود کوشیده است تا همۀ این موارد را به شکلی نمادین یادکند. در دیدگاه او، سکینه طمأنینه‌ای است که از ایمان و انس به خداوند حاصل می‌شود و در تابوت صدر، یا سینۀ انسان جای می‌گیرد. وی همچنین یادگارهای باقی‌مانده از خاندان موسى و خاندان هارون را قلب، سرّ، مَنِّ توحید، عصای لا‌اله‌الا الله، تشتی از تجلیات انوار الاهی که قلبهای انبیا درآن شست و شو داده می‌شود، و بخشی از تورات که الهاماتی است که ملائکه برای طالوت آورده‌اند، می‌داند.[1]
فرامین ده گانه عهد قدیم:

بعد از اینکه موسی و هارون با انبوه اسرائیلیان از مصر خارج شدند بعد از سه ماه به کوه سینا رسیدند. حضرت موسی و یوشع برای مشورت با یهوه به قله کوه میروند و چهل روز در آنجا می مانند و در بازگشت لوحه سنگی را که یهوه با انگشت خویش فرامینش را بر آنها نوشته با خود می آورند که البته فرامین و دستوراتی که در کتاب خروج بنام یهوه اعلام می شود بیش از ده عدد می باشد لکن پایه میثاق یهوه با قوم اسرائیل فرامین ده گانه است که سومین میثاق مهم یهوه و معروف به میثاق سیناست که بنی اسرائیل موظف می شوند فرامین و احکام یهوه را اجرا کنند. که این میثاق با پاشیدن خون گاو قربانی به سوی مردم تثبیت می شود و موسی(ع) آنرا خون میثاق، می نامد و با شامی که افراد قوم در حضور یهود صرف می کنند پیمان تأیید می شود که این فرامین بصورت خلاصه عبارتند:
1. منم خدای تو که تو را از مصر خانه غلامی خارج ساختم تو در کنار من نباید خدای دیگری داشته باشی تو نباید از خدا شکل سازی یا تمثال درست کنی …
2. تو نباید خود را در مقابل خدایان دیگر فرو افکنی و به خدمت آنان موظف گردی چون من یهوه خدای تو خدای غیور و حسودم …
3. نام یهوه خدای خویش را به باطن بر و از آن سوء استفاده نکن زیرا آنکه نام خداوند را (به باطل) برد بدون مجازات نخواهد ماند.
4. به سبت بیندیش و آنرا مقدس دار [یهودیان ایام هفته را شماره بندی کرده بدون اینکه نام خاصی به آنها بدهند و روز هفتم را سبت نامیده اند که در این روز کارکردن و به کار وا داشتن ممنوع و در کتاب برای تخلف از این دستور حکم مرگ پیش بینی شده است. (تحقیقی در دین یهود، استاد جلال الدین آشتیانی، چاپ اول، ص 306)
5. پدر و مادر خود را احترام گذار تا آنکه در سرزمینی که یهوه خدایت بتو عطا کرده از زندگانی طولانی برخوردار باشی.
6. تو نباید قتل کنی
7. تو نباید زنا کنی
8. تو نباید دزدی کنی
9. تو نباید به علیه همسایه ات شهادت دروغ دهی
10. تو نباید به خانه همسایه طمع داشته باشی و به زن همسایه ات، غلامش یا خرش یا گاوش یا هر آنچه به او تعلق دارد طمع ورزی. (تحقیقی در دین یهود، استاد جلال الدین آشتیانی، چاپ اول، ص 313_312)
برای اطلاع کافی از این زمینه علاوه بر منبع فوق می توانید به منابع ذیل مراجعه فرمایید:
الف. تاریخ ادیان و مذاهب در ایران، عباس قدیانی، ص 5 و 134؛
ب. خلاصه ادیان، دکتر محمد جواد شکور، ص 123؛
پ. تاریخ جامع ادیان جان بی _ ناس، ترجمه علی اصغر حکمت، ص 496؛
ت. تورات سفر خروج، 14034 _ 27.
[1] دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، تابوت عهد، جلد: 14، شماره مقاله:5637

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد