۱۳۹۳/۰۶/۲۲
–
۴۵۲ بازدید
کسی که یه توبه واقعی از گناهاش بکند,با تلاش میتونه به درجه شهادت برسه ؟ممنون
از اینکه می بینم شما دوست عزیز در سنین جوانی به سمت معنویات گرایش دارید و اهل فهم و درک دینی هستید، بسیار خرسندم و خدا را بخاطر وجود جوانانی همچون شما سپاسگزارم.
پرسشگر عزیز: سوال شمارا در سه بخش پاسخ می دهیم:
بخش اول: توبه
سؤال شما بیانگر آن است که شما از گناهان گذشته خویش پشیمان بوده و دنبال راه حلِی برای جبران هستید. انسانى که گاهى دچار گناه و خطا مى گردد و بعد پشیمان مى گردد و خود را ملامت و سرزنش مى کند، به مرحله اى رسیده که داراى نفس لوّامه و سرزنشگر شده است و یک پله از مرحله نفس اماره یعنى نفسى که به زشتى و بدى امر مى کند و از انجام آن ملول نمى گردد و بیمى ندارد، بالاتر آمده است و این فرد یک قدم به هدف نزدیک شده است و باید خدا را شاکر بود و از او خواست که توفیق رسیدن به مراحل بالاتر و هر چه بیشتر نزدیکتر شدن به خود را به ما عنایت کند.
باید توجه داشت که فاصله گرفتن از بدى و گناه و نزدیک شدن به معنویات و قرب خداوند، امرى تدریجى است و محتاج صبر و حوصله فراوان است. انسان باید مانند کوهنوردى باشد که گاهى به قله کوه بلندى که قصد صعود به آن را دارد نگاه مى کند و احساس مى کند هنوز تا قله کوه، راه زیادى مانده و از طرفى به دامنه کوه نگاه مى کند و مى بیند از آن فاصله گرفته و این حالت بین ترس و امید را چنان چه در قرآن کریم و روایات معصومین(علیهم السلام) آمده، همواره در زندگى خود حفظ کند. یعنى هم از این که گاهى توفیق بندگى و دورى از گناه را پیدا کرده امیدوار و خوشحال باشد و هم از این که گاهى دچار لغزش و گناه مى گردد ترسان و بیمناک.
دوست عزیز؛ خدای رحمان در توبه و بازگشت را به روی تمامی بندگانش گشوده؛ در طول زندگى انسان ها امکان لغزش ها و خطاها وجود دارد، و اگر درهاى بازگشت و توبه بسته شود، سبب دلسردى و ناکامى آدمى شده و او را از پیمودن راه کمال باز مى دارد؛ از این رو در مکتب انسان ساز اسلام درى را با نام «توبه» بازکرده اند تا تمام آلودگان به گناه براى جبران گذشته و اصلاح نفس خویش به آن در «رحمت» روى آورند.
مهمترین شرایط توبه عبارت است از :
1. پشیمانی و ندامت از صمیم قلب و تصمیم بر عدم ارتکاب دوباره
2. استغفار و طلب بخشش
3. تصمیم قاطع بر جبران گذشته و ادای حقوق، خصوصا اگر حق الناس باشد.
شما الحمدلله در سنین جوانی هستید و به راحتی میتوانید خطاهای خود را جبران کنید.خدای رحمان به جوانی که قصد توبه و بازگشت به سمت خودش را دارد، عنایتی ویژه دارد و او را کمکی مضاعف خواهد کرد.
زمانی که انسان پشیمان شد و استغار نمود و در جهت اصلاح قدم برداشت (مثلا حق الناسی که بر عهده دارد ادا نموده و رضایت صاحبان حق را به دست آورد و آنچه از حق الله بر عهده او بوده به جاآورد اعم از نماز وروزه و…) جایی برای نگران بودن نیست اتفاقا در آن لحظه در آغوش خداست زیرا خدای سبحان می فرماید: «ان الله یحب التوابین؛ بنده های توبه کننده ام را دوست دارم.» (سوره بقره، آیه222)
آیا با داشتن چنین خدای مهربانی که تا لحظه آخر عمر اجازه و فرصت بازگشت داده، رواست که از رحمت وی ناامید شویم؟
بعد از انجام گناه خداوند به کسانی که پشیمان می شوند و به فکر اصلاح و جبران می باشند وعده آمرزش و حتی پذیرش بیش از گذشته به بندگان می دهد. تا آدمی با امیدواری به رحمت بی پایان خدا هر چه سریع تر و پایدارتر به راستی و درستی گرایش پیدا کند. « قل یا عبادی الذین اسرفوا علی انسهم لا تقنطوا من رحمة الله ان الله یغفر الذنوب جمیعا انه هو الغفور الرحیم؛ .به آن بندگانم که با عصیان بر نفس خویش اسراف کردند بگو: هرگز از رحمت خدا ناامید مباشید البته خدا گناهان را خواهد بخشید که او بسیار آمرزنده و مهربان است» (سوره زمر، آیه 53 ) خطاب آیه بسار شگفت انگیز است، واژه (عبادی) اوج محبت حق تعالی نسبت به بنده را می رساند. امام سجاد (علیه السلام ) در دعای ابوحمزه می فرمایند: «خدایا آن گاه که به گناهانم می نگرم آه از نهادم بر می آید و جزع و فزع می کنم و آن گاه که به کرم تو می نگرم طمع می کنم».
پرسشگر عزیز، به موارد ذیل توجه داشته باشید:
1- توبه در حقیقت پشیمان شدن از گناه و بازگشتن از راهی است که انسان در گذشته بر خلاف رضای پروردگار رفته است . البته باید دقت شود، بازگشتن از این راه لازم است ولی کافی نیست. انسان بعد از توبه و یا حتی قبل از توبه باید بداند که زندگی فرصت خدایی شدن است و هدف دین و زندگی انسان چیزی جز خدایی شدن و تشکیل زندگی خدا محور نیست. خدایی شدن مهمترین هدف و انگیزه ای است که باعث می شود، انسان زندگی گذشته خود را اصلاح نماید و با توبه به سوی خدا یعنی خدایی شدن و خداگونگی بازگردد و زندگی تازه ای را آغاز نماید. خود توبه در مقایسه با حرکت تازه ای که باید آغاز کند، چندان سخت به نظر نمی رسد. برای اصلاح زندگی باید انسان مومن تصمیم جدی داشته باشد که روش زندگی خود را از خودمحوری به خدامحوری تغییر دهد و این کار آسان نیست. باید انگیزه قوی برای این کار داشته باشد تا بتواند در مسیر خدایی شدن و بازگشت به خدا، مقاومت نماید و به شرایط قبلی بازنگردد. توبه حقیقی نیز همان توبه نصوح است؛ یعنی توبه و پشیمانی بدون بازگشت. اگر کسی احساس کند که واقعا از گذشته خود نادم و پشیمان گشته و راه خود را به سوی خداوند عوض کرده، باید بداند که اهل توبه واقعی است و اینچنین توبه ای هرگز رد نمی شود. به عبارت دیگر مشکل و نگرانی ای که در زمینه قبول توبه وجود دارد، از طرف خداوند؛ یعنی پذیرنده توبه نیست. مشکل از جانب خود توبه کننده است. اگر کسی که دچار گناه و معصیت خداوند شده به درستی و با رعایت شرایط، موفق به توبه شود، به طور قطع توبه او پذیرفته شده است و نباید نسبت به پذیرش آن نگران باشد. بنابر این خود کیفیت توبه و نحوه پیشرفت آن، بهترین راه تشخیص پذیرش آن است.
2- امام علی (علیه السلام) می فرمایند: اذا لم یکن ماترید فلا تبل ماکنت؛ اگر به آنچه می خواستی نرسیدی از آنچه هستی نگران نباش.(نهج البلاغه، حکمت 69) در هر رتبه ای هستی ناامید نباش. باتلاش و کوشش همراه با اخلاص می توانی گذشته را جبران کرده و به بالاترین درجات برسی.
3-با عزمی آهنین و مبارزه ای دائمی با نفس تدریجا می توان به جایگاه رفیعی دست یافت.
4- انسان نباید زمینه های انحرافات گذشته را فراهم کند و هر آنچه که او را به سمت آن سوق میدهد از خود دور نگه دارد. مثلا اگر در گذشته ارتباط نامشروعی با نامحرم داشته، در صورت امکان در محیطی که آن فرد وجود دارد تردد نکند که دچار وسوسه شود.
5 -علامه جوادی آملی (حفظه الله) میفرمایند: «راه حلی که قرآن ارائه می دهد یکی « مراقبت از خود» ودیگری « یاد خدا» است. انسان باید اولا مواظب جلسات، خواندنیها، شنیدنیها، خوردنیها و پوشیدنی های خود باشد، مواظب باشد چه سخنی می شنود و چه می گوید و…اگر انسان سخنی جز برای رضای خدا و به سود جامعه اسلامی نگوید به تدریج زمینه فراهم می شود تا به یاد خدا دل ببندد. وقتی به یاد خدا دل بست، به آسانی خاطره های خوب در ذهنش ترسیم می شود. از این رو قرآن کریم، ذکر خدا را برای غفلت زدایی و قرب به حق به ما می آموزد.» (تفسیر موضوعی قرآن کریم، ج11، ص 34)
6- اشتغال به برنامه شبانه روزى: حتما باید شبانه روز خود را با برنامه ریزى صحیح و متناسب وضع روحى و جسمى خود پر کنید و هیچ ساعت بیکارى نداشته باشید تا نفس شما را مشغول کند. در اوقات بیکارى وسوسه هاى نفس و شیطان به سراغ انسان مى آید و او را به فکر گناه و سپس به خود گناه مى کشاند. امیرالمؤمنین على(علیه السلام) فرمود: براستى و حقیقت که این نفس (انسانى) پیوسته و مرتب به بدى امر مى کند در نتیجه هر کس آن را به خود واگذارد (و به کارى نگمارد) نفس او را به سمت گناهان مى کشاند». 7- استفاده درست و مطلوب از اوقات فراغت: ورزش کردن یکی از بهترین راهکارهاست.
8- مجالست و هم نشینى با دوستان و افراد شایسته و صالح و هم چنین دورى گزیدن از افراد ناشایست و کسانى که براى پروردگار حریمى قائل نمى شوند. با دوستان مؤمن و صالح ارتباط برقرار نمایید چرا که ارتباط با این افرا انگیزه شما در جهت ترک گناه و جبران گذشته ذرا تقویت خواهد کرد. همچنین خاصیت دوستی و محبت همرنگی است لذا شما راحتتر میتوانید خطاهای گذشته را جبران نمایید.
9- در ابتدای روز با خدای متعال شرط کنید که گناه نکنید و در طول روز مراقب اعمال و رفتار خود باشید و در پایان روز از خویش حساب بکشید. اگر از عملکرد خویش راضی بودید، خدای را شکر گویید و در صورتی که راضی نبودید، بر خویش سخت بگیرید.
10- بدانید که همواره در محضر خدای بزرگ هستید، او برسراسر وجود شما اشراف دارد و از ظاهر و باطن شما آگاه است.
11-از خداوند با دعا و نیایش استعانت و استمداد بجویید، زیرا که خود فرمود:«لولا فضل الله علیکم و رحمته ما زکی منکم من احد ابدا؛ اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود هیچ کدام به فضیلت و تزکیه روی نمی آوردید.» (سوره نور، آیه 21)
12- اعمال و عادات نیکو را جایگزین رفتار ناپسند نمایید; «ان الحسنات یذهبن السیئات؛ خوبی ها سرانجام میدان را بر بدی ها تنگ خواهد کرد و آنها را از بین خواهد برد» (سوره هود، آیه114)
13- شرکت در محافل مذهبى و معنوى، تا جایى که بر روحیه معنویتان بیفزاید.
14- استفاده از موعظه هاى اخلاقى بزرگان دین، بخصوص آیه هاى نورانى و حیاتبخش قرآن کریم و سخنان راهگشاى امامان معصوم (علیهم السلام)
15- تفکّر در عقوبت یکایک گناهان و سختى روز جزا
16- توجه به این نکته که نومیدى از رحمت الهى بزرگترین گناه به شمار آمده است و از دامهای شیطان است. شیطان ناامیدی را در دل و جان آدمی رخنه می دهد تا بیش از پیش در لجن زار آلودگی غوطه ور شود.
19- سعی کنید در طول روز با وضو باشید و از نورانیت آن استفاده کنید.
خلاصه کلام اینکه:
-اگر انسان از افعال ناپسند خویش پشیمان بوده و در صدد اصلاح و جبران است گام هایی اساسی در جهت توبه برداشته است و به هیچ عنوان جایی برای ناامیدی نیست و نه تنها خدای رحمان گناهان گذشته او را می آمرزد بلکه هرچه بنده جدیت و خلوص بیشتری در جهت اصلاح نفس داشته باشد بیشتر بابهای رشد و کمال و سعادت را برای وی خواهد گشود
دوست عزیز؛ اگر انسان بینش خود را اصلاح کند و تنها کارگردان عالم را خدا بداند و بتواند ارتباطش را با خالقش قوی نماید هرگز به سمت گناه نخواهد رفت .بهترین راه ارتباط با خدای رحمان، از طریق قرآن و اهلبیت عصمت و طهارت(علیهم السلام)می باشد.
بخش دوم: سیره شهدا؛
شهدا محور زندگیشان را خدا قرار دادند و این برای همه افراد ممکن است. اگر انسان به آنچه خدا امر کرده عمل کند و از هرآنچه نهی کرده اجتناب نماید، به قرب حق تعالی خواهد رسید و شهدا و اولیا الهی این فرمول را در زندگی به عنوان اصل در نظر داشتند.
با مطالعه ی اجمالی از زندگی نامه شهدا در می یابیم که آنها در زندگی برای خود اصولی داشتند که به برخی از آنها اشاره نموده و ویژگی های بارز آنها را بیان می کنیم:
-انجام واجبات و ترک محرمات؛ مهمترین موضوعی است که هر مسلمانی باید در راستای آن تلاش کند. برای شناخت دستورات عملى کافى است که به رساله هاى علمیه مجتهدین کرام رجوع شود. بنابراین با رجوع به رساله مى توان واجب و حرام الهى را شناخت. بسیاری از افراد ممکن است با دستورات الهی کاملا آشنا بوده و از حرام و حلال الهی مطلع باشند ولی به هنگام بروز خواهش های نفسانی و وسوسه های شیطان از فرامین الهی سرپیچی نمایند. امام سجاد (علیه السلام) مى فرمایند:« من عمل بما افترض الله علیه فهو من اعبد الناس؛ هر کس به آنچه خدا بر او واجب کرده عمل کند از عابدترین مردم مى باشد. بنابراین انجام واجبات و ترک محرمات بر هر چیزى ترجیح دارد.»
– همت و تلاش برای رسیدن به مقصود : هر قدر هدف انسان بزرگ باشد ، همت و تلاش او نیز باید بیشتر باشد ! چه هدفی بالاتر وبرتر از کسب سعادت ابدی ؟ که این سعادت حاصل نمی شود، الا در مبارزه ی با نفس اماره و پیروز وغالب شدن بر تمایلات و خواهش های او . شهدا در این عرصه از هیچ تلاشی دریغ نمی کردند.
بنابراین باید آستین همت را بالا زده ، در راه رسیدن به مقصود , از خطر های راه نهراسیده و تصمیم بگیریم و تلاش کنیم تا موانع راه را کنار بزنیم .
– انس با قرآن: قرآن نقشه ی راهی است که از طرف محبوب به سمت محب فرستاده شده است، تا بندگان، با خواندن آن و حرکت در مسیری که توسط قرآن راهنمایی شده، به خدای مهربان برسند. قرآن داروخانه ای است مجهز, که برای هر نوع بیماری دارویی ویژه تجویز کرده که محال است با استفاده ی از آن, مریض بهبودی نیابد.
شهدا همواره با خود قرآن جیبی همراه داشتند و هر فرصتی که پیدا می کردند از انوار قرآن بهره مند می شدند.
استاد علامه حسن زاده آملی ( حفظه الله تعالی ) می فرمایند :« انسان قرآنی باش ؛ یک درس را قرآن قرار دهید ؛ در پیشگاهش به درس بنشینید, استاد هم خدا باشد. قرآن کریم صورت کتبیه انسان کامل است؛ هر قدر به قرآن تقرب بجویی به انسان کامل, نزدیکتر شده ای؛ پس بنگر بهره ات از قرآن چقدر است؟ زیرا حقایق آیات آن در حقیقت درجات ذات تو و مدارج آن نردبان عروج و تکامل توست.» ( صراط سلوک , ص 27 )
– توسل به اهل بیت؛ اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) واسطه های فیض الهی هستند؛ یعنی هر خیری از کانال آنها به بندگان می رسد.همچنین آنها باب الله هستند؛ یعنی راه رسیدن به قرب حق تعالی از طریق آنها حاصل می شود. شهدا یکی از عوامل مهم پیروزی در بسیاری از عملیاتها را توسل، به ویژ ه توسل به خانم حضرت زهرا(سلام الله علیها) نام بردند.
– اخلاص؛ شهدا با نیتی یاک و الهی در عرصه عمل تلاش می نمودند تنها رضایت خدای رحما، مد نظرشان بود ولا غیر.
– محبت به خانواده و به ویژه والدین؛ سراسر زندگی پربرکت شهدا، گواهی می دهد که آنها مسیر حقیقی را یافته بودند که یکی از مهمترین راههای وصول به حضرت حق، از طریق خانواده است.
– صبر و بردباری؛
– استقامت در مسیر عبودیت، استقامت نقش کلیدی دارد. چه بسا ابتدای راه، شیطان و لشکریانش بسیج شوند تا انسان را از بندگی حق تعالی باز دارند اما وقتی استقامت بنده را ببینند شکست خورده و مغلوب می گردند.
خداوند تبارک و تعالى به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله) در قرآن چنین خطاب مى کند: «فاعبده واصطبر لعبادته؛ او را عبادت کن و در راه پرستش او شکیبا باش»،( مریم، آیه 65). حضرت على (علیه السلام) مى فرمایند: «دوام العباده برهان الظفر بالسعاده؛ عبادت دوام دار و همیشگى، دلیل قاطع ظفر و دستیابى به سعادت و خوشبختى است. » (الغرر والدرر، باب العباده، ص 24 و 318)؛
– ارتباط با اهل علم و عمل؛ خاصیت همنشینی رنگ پذیری است. شهدا در انتخاب همنشین دقت داشتند و با علماء مجالست می نمودند.
– ایمان به هدف
– خدمت رسانی و کمک به همنوع
– تواضع
بخش سوم؛ عواملی که باعث تحمل سختی ها می شود: شهدا سختی های مسیر عبودیت را به جان خریدند.
– داشتن هدف در زندگی؛ شهدا به هدف خود اعتقاد راسخ داشتند و در راستا ی هدف خود یعنی خدایی شدن تلاش می کردند.
هر انسانی برای رسیدن به اهداف خود تلاش می کند، شهدا هدف را صحیح انتخاب کردند و برای وصول به هدف همه ی سختی ها را با جان و دل خردیدند.
زندگی نیز فرصتی است برای خدایی شدن و عمر انسان اگر در این مسیر هزینه نشود، خسارت است؛ «ان الانسان لفی خسر الا الذین آمنوا و عملوا الصالحات»
انسان اگر بخواهد زندگی اش سامان درستی بیابد و به آرامش برسد، باید تمامی اهداف گوناگون خود را در مسیر خاص و برای رسیدن به هدف واحدی که همانا هدف از خلقت انسان است، سازماندهی و جهت دهی کند. برای این منظور نکته اساسی که وجود دارد شناسایی هدف نهایی و اصلی آفرینش است.
– بینش توحیدی و الهی: از دیدگاه اسلام، دنیا مانند پلی برای گذر کردن و حرکت به سوی منزل جاویدان آخرت است و آمدن انسان به این دنیا برای کسب آمادگی برای زندگی جاوید اخروی است.
شهدا به این حقیقت باور داشتند که این دنیا جای ماندن نیست و فانی و زودگذر است باید از این فرصت برای ابدیت بهره بگیرند. کسی که این گونه فکر می کند تحمل سختی های موقت برای رسیدن به سعادت ابدی برایش مشکل نیست.
– اراه قوی؛ انسانهای با اراده، اگر هدفی صحیح داشته باشند، انسانهای مؤفقی هستند. شهدا با عزمی راسخ در راستای اهدافشان، ناگواری ها را تحمل می نمودد.
کنار عزم, اراده و تلاش در راه بندگی خداوند, باید از امدادهای غیبی نیز بهره جست و از دعا و توسل به مقربان درگاه الهی, غافل نشد. دعا و مناجات و درخواست از خدا, هم خود به عنوان یک عمل و عبادت, باعث کمال نفس می شود, و هم اجابت آن توفیق افزونتری را برای انسان در پی دارد.
اگر کسی اندیشه کاری را نداشته باشد هرچند مملو از انگیزه و اراده باشد راه به جایی نمیبرد و چه بسا به گمراهی نیز کشیده شود. نتیجه تعلیم اندیشه سازی است و نتیجه تزکیه انگیزه سازی.
اگر کسی انگیزه نداشته باشد نیز کاری از پیش نمیبرد. بعنوان مثال بسیاری از ما میدانیم نماز شب خیلی خوب است ثواب زیادی دارد قرب به خداوند و توشه برای آخرت و … را به دنبال دارد اما انگیزه این کار را نداریم نمیتوانیم اراده بکنیم درحالی که اگر مسافرت مهمی در پیش داشته باشیم و ساعت پرواز مثلاً هر ساعتی از نصف شب که باشد مطمئنا بیدار میشویم چرا؟ چون انگیزه به اندازه کافی هست و تردیدی در انجام دادن آن نداریم.
بنابراین دانش و اندیشه بدون انگیزه به جایی نمیرسد و انگیزه بدون دانش نیز نیرویی بی هدف است. انگیزه همانند موتور یک اتومبیل کارآیی دارد و علم همانند نور چراغهای آن است.
صراط مستقیم هم باریک بینی میخواهد و هم اراده ای آهنین.
شهدا هم انگیزه ی خودسازی داشتند و هم اراده وهمت والا.
از امام صادق (علیه السلام) درباره آیه ﴿قُلْ فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبالِغَةُ﴾ انعام/149 سؤال شد؛ فرمود: «خداوند در روز قیامت از بنده اش سؤال میکند آیا عالم (به امور دینی و وظیفه ات) بودی؟ اگر بگوید آری میپرسد: آیا عمل نکردی به آنچه که دانستی؟ و اگر بگوید جاهل بودم میفرماید: چرا یاد نگرفتی تا عمل کنی؟ و بدین صورت حجت بر بندگان تمام است.» (بحار ج2 ص29)
دوست گرامی! شهدا هم علم داشتند و هم عمل. مرحله اصلی اخلاق و خودسازی، عمل است؛
اگر کسی بخواهد واقعاً شخصیت و منش اخلاقی بیابد، لازم است صفات پسندیده را در قلب خویش نهادینه و راسخ نماید.
روش ملکه شدن ارزش های اخلاقی نیز تکرار است. همانگونه که آدمی برای انجام دادن یک ورزش یا صنعت و یا هر کار دیگری در ابتدا با دشواری روبرو است؛ ولی به تدریج و در اثر مداومت و تکرار، انجام آن کار برایش آسان می گردد، صفات اخلاقی نیز در اثر عمل و تکرار و مداومت به صورت ملکه راسخ در می آیند و انجام آنها نیز آسان می شود.
دوست عزیز؛ شما می توانید برای ملبس شدن به صفات نیک اسلامی، از مطالعه ی زندگی بزرگان استفاده کنید. افرادی چون امام خمینی (رحمةالله علیه)، شهید چمران، شهید همت و شهدای دیگر که با خواندن خاطرات آنها انسان به وجد آمده و انگیزه ای در او پیدا میشود، از منابعی هستند که جهت انگیزه را تقویت میکنند.
– شهدا خدای سبحان را همواره حاضر و ناظر بر اعمال خود می دیدند؛ اگر آدمی حضور خدا را در همه جا حس کند، بسیار موثر است تا تقوای حضور را در محضر خداوند متعال حفظ نماید و این آیه را سر لوحه ی زندگی خود قرار دهد« هُوَ مَعَکُمْ أَیْنَ ما کُنْتُمْ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصیرٌ؛ و هر جا که باشید همراه شماست و به هر کارى که مى کنید بیناست». [حدید/4]
در حقیقت این کنترل همیشگی و درونی، فرد را قادر می سازد، در عرصه های مختلف زندگی به انواع آلودگی نیالاید.
توجه به نکات ذیل، لازم و ضروری است:
– ظرفیت تحمل افراد، متغیر و متفاوت است. بعنوان مثال: میزان تحمل سلمان با امام معصوم (علیه السلام) قابل مقایسه نیست؛ از طرفی هم ظرفیت تحمل سلمان با ابوذر متفاوت است!
همانطور که در مضمون روایات آمده که ابوذر تاب و تحمل آنچه را سلمان می دانست نداشت! در حالی که در روایات رسیده از اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) به هر دو اشاره می کنند که: «اباذر منا اهل البیت» و «سلمان منا اهل البیت».
یا بعنوان مثال: محال است یک انسان عادی، به مصائبی که زینب کبری (سلام الله علیها) در حوادث قبل و بعد از عاشورا بر او گذشته، یا شبیه آنها مبتلا شود؛ زیرا همانطور که اشاره کردیم، خداوند ظرفیتها را بنا بر حکمت خویش، مختلف قرار داده است.
– امتحانات الهی، افزون بر تحمل و ظرفیت افراد نیست؛ یعنی اینطور نیست که حضرت حق (جل و علا) باری سنگین، اضافه بر توان بنده، بر دوش او بگذارد؛ لذا فرموده «لا یکلف الله نفسا الا وسعها».
مشکل این است که ما از ظرفیتها و تواناییهای خود غافلیم و بدلیل ضعف نفسانی و عدم تلاش در جهت شکوفایی استعدادها، ناله می زنیم که: دیگر تحمل ندارم وصبرم لبریز شد و … منشا همه ی این بی طاقتیها جهل به داراییها و عدم تلاش در جهت تهذیب نفس است.
دوست خوبم، انجام واجبات و ترک محرمات در حد توان تمامی افراد است.
امام علی (علیه السلام) نیز می فرمایند: «از بیتابی کردن بپرهیز که قطع امید می کند و کار را به ضعف می کشاند و اندوه به بار می آورد. بدان که دو راه نجات بیشتر نیست: یا مشکلی چاره دارد که باید چاره اندیشی کرد و یا چاره ندارد که در آن صورت باید شکیبایی ورزید.» (همان، ح 2315)
حتی اگر کسی دین هم نداشته باشد ولی کمی بیاندیشد، به همین نتیجه ای که امیرالمومنین (علیه السلام) فرمودند می رسد!
آری سختیها و بلایا، برای آزمایش و خالص کردن مؤمن از غیر مؤمن است.
پس اگر کسی با این دید توحیدی به سختیها و مشکلات بنگرد، نه تنها به ضعف و سستی نمی گراید، بلکه با انگیزه ای الهی، همراه با استقامت و پایداری، با سختیهای زندگی دست و پنجه نرم می کند. مانند دانشجویی که برای رسیدن به مدارج علمی بالا، هر سختی را با جان و دل به خود می خرد و با سعی و کوشش خود را برای امتحانات سخت استاد، آماده می کند و آزمونهای سخت را دلیل لطف و محبت استاد می بیند!
پرسشگر عزیز: سوال شمارا در سه بخش پاسخ می دهیم:
بخش اول: توبه
سؤال شما بیانگر آن است که شما از گناهان گذشته خویش پشیمان بوده و دنبال راه حلِی برای جبران هستید. انسانى که گاهى دچار گناه و خطا مى گردد و بعد پشیمان مى گردد و خود را ملامت و سرزنش مى کند، به مرحله اى رسیده که داراى نفس لوّامه و سرزنشگر شده است و یک پله از مرحله نفس اماره یعنى نفسى که به زشتى و بدى امر مى کند و از انجام آن ملول نمى گردد و بیمى ندارد، بالاتر آمده است و این فرد یک قدم به هدف نزدیک شده است و باید خدا را شاکر بود و از او خواست که توفیق رسیدن به مراحل بالاتر و هر چه بیشتر نزدیکتر شدن به خود را به ما عنایت کند.
باید توجه داشت که فاصله گرفتن از بدى و گناه و نزدیک شدن به معنویات و قرب خداوند، امرى تدریجى است و محتاج صبر و حوصله فراوان است. انسان باید مانند کوهنوردى باشد که گاهى به قله کوه بلندى که قصد صعود به آن را دارد نگاه مى کند و احساس مى کند هنوز تا قله کوه، راه زیادى مانده و از طرفى به دامنه کوه نگاه مى کند و مى بیند از آن فاصله گرفته و این حالت بین ترس و امید را چنان چه در قرآن کریم و روایات معصومین(علیهم السلام) آمده، همواره در زندگى خود حفظ کند. یعنى هم از این که گاهى توفیق بندگى و دورى از گناه را پیدا کرده امیدوار و خوشحال باشد و هم از این که گاهى دچار لغزش و گناه مى گردد ترسان و بیمناک.
دوست عزیز؛ خدای رحمان در توبه و بازگشت را به روی تمامی بندگانش گشوده؛ در طول زندگى انسان ها امکان لغزش ها و خطاها وجود دارد، و اگر درهاى بازگشت و توبه بسته شود، سبب دلسردى و ناکامى آدمى شده و او را از پیمودن راه کمال باز مى دارد؛ از این رو در مکتب انسان ساز اسلام درى را با نام «توبه» بازکرده اند تا تمام آلودگان به گناه براى جبران گذشته و اصلاح نفس خویش به آن در «رحمت» روى آورند.
مهمترین شرایط توبه عبارت است از :
1. پشیمانی و ندامت از صمیم قلب و تصمیم بر عدم ارتکاب دوباره
2. استغفار و طلب بخشش
3. تصمیم قاطع بر جبران گذشته و ادای حقوق، خصوصا اگر حق الناس باشد.
شما الحمدلله در سنین جوانی هستید و به راحتی میتوانید خطاهای خود را جبران کنید.خدای رحمان به جوانی که قصد توبه و بازگشت به سمت خودش را دارد، عنایتی ویژه دارد و او را کمکی مضاعف خواهد کرد.
زمانی که انسان پشیمان شد و استغار نمود و در جهت اصلاح قدم برداشت (مثلا حق الناسی که بر عهده دارد ادا نموده و رضایت صاحبان حق را به دست آورد و آنچه از حق الله بر عهده او بوده به جاآورد اعم از نماز وروزه و…) جایی برای نگران بودن نیست اتفاقا در آن لحظه در آغوش خداست زیرا خدای سبحان می فرماید: «ان الله یحب التوابین؛ بنده های توبه کننده ام را دوست دارم.» (سوره بقره، آیه222)
آیا با داشتن چنین خدای مهربانی که تا لحظه آخر عمر اجازه و فرصت بازگشت داده، رواست که از رحمت وی ناامید شویم؟
بعد از انجام گناه خداوند به کسانی که پشیمان می شوند و به فکر اصلاح و جبران می باشند وعده آمرزش و حتی پذیرش بیش از گذشته به بندگان می دهد. تا آدمی با امیدواری به رحمت بی پایان خدا هر چه سریع تر و پایدارتر به راستی و درستی گرایش پیدا کند. « قل یا عبادی الذین اسرفوا علی انسهم لا تقنطوا من رحمة الله ان الله یغفر الذنوب جمیعا انه هو الغفور الرحیم؛ .به آن بندگانم که با عصیان بر نفس خویش اسراف کردند بگو: هرگز از رحمت خدا ناامید مباشید البته خدا گناهان را خواهد بخشید که او بسیار آمرزنده و مهربان است» (سوره زمر، آیه 53 ) خطاب آیه بسار شگفت انگیز است، واژه (عبادی) اوج محبت حق تعالی نسبت به بنده را می رساند. امام سجاد (علیه السلام ) در دعای ابوحمزه می فرمایند: «خدایا آن گاه که به گناهانم می نگرم آه از نهادم بر می آید و جزع و فزع می کنم و آن گاه که به کرم تو می نگرم طمع می کنم».
پرسشگر عزیز، به موارد ذیل توجه داشته باشید:
1- توبه در حقیقت پشیمان شدن از گناه و بازگشتن از راهی است که انسان در گذشته بر خلاف رضای پروردگار رفته است . البته باید دقت شود، بازگشتن از این راه لازم است ولی کافی نیست. انسان بعد از توبه و یا حتی قبل از توبه باید بداند که زندگی فرصت خدایی شدن است و هدف دین و زندگی انسان چیزی جز خدایی شدن و تشکیل زندگی خدا محور نیست. خدایی شدن مهمترین هدف و انگیزه ای است که باعث می شود، انسان زندگی گذشته خود را اصلاح نماید و با توبه به سوی خدا یعنی خدایی شدن و خداگونگی بازگردد و زندگی تازه ای را آغاز نماید. خود توبه در مقایسه با حرکت تازه ای که باید آغاز کند، چندان سخت به نظر نمی رسد. برای اصلاح زندگی باید انسان مومن تصمیم جدی داشته باشد که روش زندگی خود را از خودمحوری به خدامحوری تغییر دهد و این کار آسان نیست. باید انگیزه قوی برای این کار داشته باشد تا بتواند در مسیر خدایی شدن و بازگشت به خدا، مقاومت نماید و به شرایط قبلی بازنگردد. توبه حقیقی نیز همان توبه نصوح است؛ یعنی توبه و پشیمانی بدون بازگشت. اگر کسی احساس کند که واقعا از گذشته خود نادم و پشیمان گشته و راه خود را به سوی خداوند عوض کرده، باید بداند که اهل توبه واقعی است و اینچنین توبه ای هرگز رد نمی شود. به عبارت دیگر مشکل و نگرانی ای که در زمینه قبول توبه وجود دارد، از طرف خداوند؛ یعنی پذیرنده توبه نیست. مشکل از جانب خود توبه کننده است. اگر کسی که دچار گناه و معصیت خداوند شده به درستی و با رعایت شرایط، موفق به توبه شود، به طور قطع توبه او پذیرفته شده است و نباید نسبت به پذیرش آن نگران باشد. بنابر این خود کیفیت توبه و نحوه پیشرفت آن، بهترین راه تشخیص پذیرش آن است.
2- امام علی (علیه السلام) می فرمایند: اذا لم یکن ماترید فلا تبل ماکنت؛ اگر به آنچه می خواستی نرسیدی از آنچه هستی نگران نباش.(نهج البلاغه، حکمت 69) در هر رتبه ای هستی ناامید نباش. باتلاش و کوشش همراه با اخلاص می توانی گذشته را جبران کرده و به بالاترین درجات برسی.
3-با عزمی آهنین و مبارزه ای دائمی با نفس تدریجا می توان به جایگاه رفیعی دست یافت.
4- انسان نباید زمینه های انحرافات گذشته را فراهم کند و هر آنچه که او را به سمت آن سوق میدهد از خود دور نگه دارد. مثلا اگر در گذشته ارتباط نامشروعی با نامحرم داشته، در صورت امکان در محیطی که آن فرد وجود دارد تردد نکند که دچار وسوسه شود.
5 -علامه جوادی آملی (حفظه الله) میفرمایند: «راه حلی که قرآن ارائه می دهد یکی « مراقبت از خود» ودیگری « یاد خدا» است. انسان باید اولا مواظب جلسات، خواندنیها، شنیدنیها، خوردنیها و پوشیدنی های خود باشد، مواظب باشد چه سخنی می شنود و چه می گوید و…اگر انسان سخنی جز برای رضای خدا و به سود جامعه اسلامی نگوید به تدریج زمینه فراهم می شود تا به یاد خدا دل ببندد. وقتی به یاد خدا دل بست، به آسانی خاطره های خوب در ذهنش ترسیم می شود. از این رو قرآن کریم، ذکر خدا را برای غفلت زدایی و قرب به حق به ما می آموزد.» (تفسیر موضوعی قرآن کریم، ج11، ص 34)
6- اشتغال به برنامه شبانه روزى: حتما باید شبانه روز خود را با برنامه ریزى صحیح و متناسب وضع روحى و جسمى خود پر کنید و هیچ ساعت بیکارى نداشته باشید تا نفس شما را مشغول کند. در اوقات بیکارى وسوسه هاى نفس و شیطان به سراغ انسان مى آید و او را به فکر گناه و سپس به خود گناه مى کشاند. امیرالمؤمنین على(علیه السلام) فرمود: براستى و حقیقت که این نفس (انسانى) پیوسته و مرتب به بدى امر مى کند در نتیجه هر کس آن را به خود واگذارد (و به کارى نگمارد) نفس او را به سمت گناهان مى کشاند». 7- استفاده درست و مطلوب از اوقات فراغت: ورزش کردن یکی از بهترین راهکارهاست.
8- مجالست و هم نشینى با دوستان و افراد شایسته و صالح و هم چنین دورى گزیدن از افراد ناشایست و کسانى که براى پروردگار حریمى قائل نمى شوند. با دوستان مؤمن و صالح ارتباط برقرار نمایید چرا که ارتباط با این افرا انگیزه شما در جهت ترک گناه و جبران گذشته ذرا تقویت خواهد کرد. همچنین خاصیت دوستی و محبت همرنگی است لذا شما راحتتر میتوانید خطاهای گذشته را جبران نمایید.
9- در ابتدای روز با خدای متعال شرط کنید که گناه نکنید و در طول روز مراقب اعمال و رفتار خود باشید و در پایان روز از خویش حساب بکشید. اگر از عملکرد خویش راضی بودید، خدای را شکر گویید و در صورتی که راضی نبودید، بر خویش سخت بگیرید.
10- بدانید که همواره در محضر خدای بزرگ هستید، او برسراسر وجود شما اشراف دارد و از ظاهر و باطن شما آگاه است.
11-از خداوند با دعا و نیایش استعانت و استمداد بجویید، زیرا که خود فرمود:«لولا فضل الله علیکم و رحمته ما زکی منکم من احد ابدا؛ اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود هیچ کدام به فضیلت و تزکیه روی نمی آوردید.» (سوره نور، آیه 21)
12- اعمال و عادات نیکو را جایگزین رفتار ناپسند نمایید; «ان الحسنات یذهبن السیئات؛ خوبی ها سرانجام میدان را بر بدی ها تنگ خواهد کرد و آنها را از بین خواهد برد» (سوره هود، آیه114)
13- شرکت در محافل مذهبى و معنوى، تا جایى که بر روحیه معنویتان بیفزاید.
14- استفاده از موعظه هاى اخلاقى بزرگان دین، بخصوص آیه هاى نورانى و حیاتبخش قرآن کریم و سخنان راهگشاى امامان معصوم (علیهم السلام)
15- تفکّر در عقوبت یکایک گناهان و سختى روز جزا
16- توجه به این نکته که نومیدى از رحمت الهى بزرگترین گناه به شمار آمده است و از دامهای شیطان است. شیطان ناامیدی را در دل و جان آدمی رخنه می دهد تا بیش از پیش در لجن زار آلودگی غوطه ور شود.
19- سعی کنید در طول روز با وضو باشید و از نورانیت آن استفاده کنید.
خلاصه کلام اینکه:
-اگر انسان از افعال ناپسند خویش پشیمان بوده و در صدد اصلاح و جبران است گام هایی اساسی در جهت توبه برداشته است و به هیچ عنوان جایی برای ناامیدی نیست و نه تنها خدای رحمان گناهان گذشته او را می آمرزد بلکه هرچه بنده جدیت و خلوص بیشتری در جهت اصلاح نفس داشته باشد بیشتر بابهای رشد و کمال و سعادت را برای وی خواهد گشود
دوست عزیز؛ اگر انسان بینش خود را اصلاح کند و تنها کارگردان عالم را خدا بداند و بتواند ارتباطش را با خالقش قوی نماید هرگز به سمت گناه نخواهد رفت .بهترین راه ارتباط با خدای رحمان، از طریق قرآن و اهلبیت عصمت و طهارت(علیهم السلام)می باشد.
بخش دوم: سیره شهدا؛
شهدا محور زندگیشان را خدا قرار دادند و این برای همه افراد ممکن است. اگر انسان به آنچه خدا امر کرده عمل کند و از هرآنچه نهی کرده اجتناب نماید، به قرب حق تعالی خواهد رسید و شهدا و اولیا الهی این فرمول را در زندگی به عنوان اصل در نظر داشتند.
با مطالعه ی اجمالی از زندگی نامه شهدا در می یابیم که آنها در زندگی برای خود اصولی داشتند که به برخی از آنها اشاره نموده و ویژگی های بارز آنها را بیان می کنیم:
-انجام واجبات و ترک محرمات؛ مهمترین موضوعی است که هر مسلمانی باید در راستای آن تلاش کند. برای شناخت دستورات عملى کافى است که به رساله هاى علمیه مجتهدین کرام رجوع شود. بنابراین با رجوع به رساله مى توان واجب و حرام الهى را شناخت. بسیاری از افراد ممکن است با دستورات الهی کاملا آشنا بوده و از حرام و حلال الهی مطلع باشند ولی به هنگام بروز خواهش های نفسانی و وسوسه های شیطان از فرامین الهی سرپیچی نمایند. امام سجاد (علیه السلام) مى فرمایند:« من عمل بما افترض الله علیه فهو من اعبد الناس؛ هر کس به آنچه خدا بر او واجب کرده عمل کند از عابدترین مردم مى باشد. بنابراین انجام واجبات و ترک محرمات بر هر چیزى ترجیح دارد.»
– همت و تلاش برای رسیدن به مقصود : هر قدر هدف انسان بزرگ باشد ، همت و تلاش او نیز باید بیشتر باشد ! چه هدفی بالاتر وبرتر از کسب سعادت ابدی ؟ که این سعادت حاصل نمی شود، الا در مبارزه ی با نفس اماره و پیروز وغالب شدن بر تمایلات و خواهش های او . شهدا در این عرصه از هیچ تلاشی دریغ نمی کردند.
بنابراین باید آستین همت را بالا زده ، در راه رسیدن به مقصود , از خطر های راه نهراسیده و تصمیم بگیریم و تلاش کنیم تا موانع راه را کنار بزنیم .
– انس با قرآن: قرآن نقشه ی راهی است که از طرف محبوب به سمت محب فرستاده شده است، تا بندگان، با خواندن آن و حرکت در مسیری که توسط قرآن راهنمایی شده، به خدای مهربان برسند. قرآن داروخانه ای است مجهز, که برای هر نوع بیماری دارویی ویژه تجویز کرده که محال است با استفاده ی از آن, مریض بهبودی نیابد.
شهدا همواره با خود قرآن جیبی همراه داشتند و هر فرصتی که پیدا می کردند از انوار قرآن بهره مند می شدند.
استاد علامه حسن زاده آملی ( حفظه الله تعالی ) می فرمایند :« انسان قرآنی باش ؛ یک درس را قرآن قرار دهید ؛ در پیشگاهش به درس بنشینید, استاد هم خدا باشد. قرآن کریم صورت کتبیه انسان کامل است؛ هر قدر به قرآن تقرب بجویی به انسان کامل, نزدیکتر شده ای؛ پس بنگر بهره ات از قرآن چقدر است؟ زیرا حقایق آیات آن در حقیقت درجات ذات تو و مدارج آن نردبان عروج و تکامل توست.» ( صراط سلوک , ص 27 )
– توسل به اهل بیت؛ اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) واسطه های فیض الهی هستند؛ یعنی هر خیری از کانال آنها به بندگان می رسد.همچنین آنها باب الله هستند؛ یعنی راه رسیدن به قرب حق تعالی از طریق آنها حاصل می شود. شهدا یکی از عوامل مهم پیروزی در بسیاری از عملیاتها را توسل، به ویژ ه توسل به خانم حضرت زهرا(سلام الله علیها) نام بردند.
– اخلاص؛ شهدا با نیتی یاک و الهی در عرصه عمل تلاش می نمودند تنها رضایت خدای رحما، مد نظرشان بود ولا غیر.
– محبت به خانواده و به ویژه والدین؛ سراسر زندگی پربرکت شهدا، گواهی می دهد که آنها مسیر حقیقی را یافته بودند که یکی از مهمترین راههای وصول به حضرت حق، از طریق خانواده است.
– صبر و بردباری؛
– استقامت در مسیر عبودیت، استقامت نقش کلیدی دارد. چه بسا ابتدای راه، شیطان و لشکریانش بسیج شوند تا انسان را از بندگی حق تعالی باز دارند اما وقتی استقامت بنده را ببینند شکست خورده و مغلوب می گردند.
خداوند تبارک و تعالى به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله) در قرآن چنین خطاب مى کند: «فاعبده واصطبر لعبادته؛ او را عبادت کن و در راه پرستش او شکیبا باش»،( مریم، آیه 65). حضرت على (علیه السلام) مى فرمایند: «دوام العباده برهان الظفر بالسعاده؛ عبادت دوام دار و همیشگى، دلیل قاطع ظفر و دستیابى به سعادت و خوشبختى است. » (الغرر والدرر، باب العباده، ص 24 و 318)؛
– ارتباط با اهل علم و عمل؛ خاصیت همنشینی رنگ پذیری است. شهدا در انتخاب همنشین دقت داشتند و با علماء مجالست می نمودند.
– ایمان به هدف
– خدمت رسانی و کمک به همنوع
– تواضع
بخش سوم؛ عواملی که باعث تحمل سختی ها می شود: شهدا سختی های مسیر عبودیت را به جان خریدند.
– داشتن هدف در زندگی؛ شهدا به هدف خود اعتقاد راسخ داشتند و در راستا ی هدف خود یعنی خدایی شدن تلاش می کردند.
هر انسانی برای رسیدن به اهداف خود تلاش می کند، شهدا هدف را صحیح انتخاب کردند و برای وصول به هدف همه ی سختی ها را با جان و دل خردیدند.
زندگی نیز فرصتی است برای خدایی شدن و عمر انسان اگر در این مسیر هزینه نشود، خسارت است؛ «ان الانسان لفی خسر الا الذین آمنوا و عملوا الصالحات»
انسان اگر بخواهد زندگی اش سامان درستی بیابد و به آرامش برسد، باید تمامی اهداف گوناگون خود را در مسیر خاص و برای رسیدن به هدف واحدی که همانا هدف از خلقت انسان است، سازماندهی و جهت دهی کند. برای این منظور نکته اساسی که وجود دارد شناسایی هدف نهایی و اصلی آفرینش است.
– بینش توحیدی و الهی: از دیدگاه اسلام، دنیا مانند پلی برای گذر کردن و حرکت به سوی منزل جاویدان آخرت است و آمدن انسان به این دنیا برای کسب آمادگی برای زندگی جاوید اخروی است.
شهدا به این حقیقت باور داشتند که این دنیا جای ماندن نیست و فانی و زودگذر است باید از این فرصت برای ابدیت بهره بگیرند. کسی که این گونه فکر می کند تحمل سختی های موقت برای رسیدن به سعادت ابدی برایش مشکل نیست.
– اراه قوی؛ انسانهای با اراده، اگر هدفی صحیح داشته باشند، انسانهای مؤفقی هستند. شهدا با عزمی راسخ در راستای اهدافشان، ناگواری ها را تحمل می نمودد.
کنار عزم, اراده و تلاش در راه بندگی خداوند, باید از امدادهای غیبی نیز بهره جست و از دعا و توسل به مقربان درگاه الهی, غافل نشد. دعا و مناجات و درخواست از خدا, هم خود به عنوان یک عمل و عبادت, باعث کمال نفس می شود, و هم اجابت آن توفیق افزونتری را برای انسان در پی دارد.
اگر کسی اندیشه کاری را نداشته باشد هرچند مملو از انگیزه و اراده باشد راه به جایی نمیبرد و چه بسا به گمراهی نیز کشیده شود. نتیجه تعلیم اندیشه سازی است و نتیجه تزکیه انگیزه سازی.
اگر کسی انگیزه نداشته باشد نیز کاری از پیش نمیبرد. بعنوان مثال بسیاری از ما میدانیم نماز شب خیلی خوب است ثواب زیادی دارد قرب به خداوند و توشه برای آخرت و … را به دنبال دارد اما انگیزه این کار را نداریم نمیتوانیم اراده بکنیم درحالی که اگر مسافرت مهمی در پیش داشته باشیم و ساعت پرواز مثلاً هر ساعتی از نصف شب که باشد مطمئنا بیدار میشویم چرا؟ چون انگیزه به اندازه کافی هست و تردیدی در انجام دادن آن نداریم.
بنابراین دانش و اندیشه بدون انگیزه به جایی نمیرسد و انگیزه بدون دانش نیز نیرویی بی هدف است. انگیزه همانند موتور یک اتومبیل کارآیی دارد و علم همانند نور چراغهای آن است.
صراط مستقیم هم باریک بینی میخواهد و هم اراده ای آهنین.
شهدا هم انگیزه ی خودسازی داشتند و هم اراده وهمت والا.
از امام صادق (علیه السلام) درباره آیه ﴿قُلْ فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبالِغَةُ﴾ انعام/149 سؤال شد؛ فرمود: «خداوند در روز قیامت از بنده اش سؤال میکند آیا عالم (به امور دینی و وظیفه ات) بودی؟ اگر بگوید آری میپرسد: آیا عمل نکردی به آنچه که دانستی؟ و اگر بگوید جاهل بودم میفرماید: چرا یاد نگرفتی تا عمل کنی؟ و بدین صورت حجت بر بندگان تمام است.» (بحار ج2 ص29)
دوست گرامی! شهدا هم علم داشتند و هم عمل. مرحله اصلی اخلاق و خودسازی، عمل است؛
اگر کسی بخواهد واقعاً شخصیت و منش اخلاقی بیابد، لازم است صفات پسندیده را در قلب خویش نهادینه و راسخ نماید.
روش ملکه شدن ارزش های اخلاقی نیز تکرار است. همانگونه که آدمی برای انجام دادن یک ورزش یا صنعت و یا هر کار دیگری در ابتدا با دشواری روبرو است؛ ولی به تدریج و در اثر مداومت و تکرار، انجام آن کار برایش آسان می گردد، صفات اخلاقی نیز در اثر عمل و تکرار و مداومت به صورت ملکه راسخ در می آیند و انجام آنها نیز آسان می شود.
دوست عزیز؛ شما می توانید برای ملبس شدن به صفات نیک اسلامی، از مطالعه ی زندگی بزرگان استفاده کنید. افرادی چون امام خمینی (رحمةالله علیه)، شهید چمران، شهید همت و شهدای دیگر که با خواندن خاطرات آنها انسان به وجد آمده و انگیزه ای در او پیدا میشود، از منابعی هستند که جهت انگیزه را تقویت میکنند.
– شهدا خدای سبحان را همواره حاضر و ناظر بر اعمال خود می دیدند؛ اگر آدمی حضور خدا را در همه جا حس کند، بسیار موثر است تا تقوای حضور را در محضر خداوند متعال حفظ نماید و این آیه را سر لوحه ی زندگی خود قرار دهد« هُوَ مَعَکُمْ أَیْنَ ما کُنْتُمْ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصیرٌ؛ و هر جا که باشید همراه شماست و به هر کارى که مى کنید بیناست». [حدید/4]
در حقیقت این کنترل همیشگی و درونی، فرد را قادر می سازد، در عرصه های مختلف زندگی به انواع آلودگی نیالاید.
توجه به نکات ذیل، لازم و ضروری است:
– ظرفیت تحمل افراد، متغیر و متفاوت است. بعنوان مثال: میزان تحمل سلمان با امام معصوم (علیه السلام) قابل مقایسه نیست؛ از طرفی هم ظرفیت تحمل سلمان با ابوذر متفاوت است!
همانطور که در مضمون روایات آمده که ابوذر تاب و تحمل آنچه را سلمان می دانست نداشت! در حالی که در روایات رسیده از اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) به هر دو اشاره می کنند که: «اباذر منا اهل البیت» و «سلمان منا اهل البیت».
یا بعنوان مثال: محال است یک انسان عادی، به مصائبی که زینب کبری (سلام الله علیها) در حوادث قبل و بعد از عاشورا بر او گذشته، یا شبیه آنها مبتلا شود؛ زیرا همانطور که اشاره کردیم، خداوند ظرفیتها را بنا بر حکمت خویش، مختلف قرار داده است.
– امتحانات الهی، افزون بر تحمل و ظرفیت افراد نیست؛ یعنی اینطور نیست که حضرت حق (جل و علا) باری سنگین، اضافه بر توان بنده، بر دوش او بگذارد؛ لذا فرموده «لا یکلف الله نفسا الا وسعها».
مشکل این است که ما از ظرفیتها و تواناییهای خود غافلیم و بدلیل ضعف نفسانی و عدم تلاش در جهت شکوفایی استعدادها، ناله می زنیم که: دیگر تحمل ندارم وصبرم لبریز شد و … منشا همه ی این بی طاقتیها جهل به داراییها و عدم تلاش در جهت تهذیب نفس است.
دوست خوبم، انجام واجبات و ترک محرمات در حد توان تمامی افراد است.
امام علی (علیه السلام) نیز می فرمایند: «از بیتابی کردن بپرهیز که قطع امید می کند و کار را به ضعف می کشاند و اندوه به بار می آورد. بدان که دو راه نجات بیشتر نیست: یا مشکلی چاره دارد که باید چاره اندیشی کرد و یا چاره ندارد که در آن صورت باید شکیبایی ورزید.» (همان، ح 2315)
حتی اگر کسی دین هم نداشته باشد ولی کمی بیاندیشد، به همین نتیجه ای که امیرالمومنین (علیه السلام) فرمودند می رسد!
آری سختیها و بلایا، برای آزمایش و خالص کردن مؤمن از غیر مؤمن است.
پس اگر کسی با این دید توحیدی به سختیها و مشکلات بنگرد، نه تنها به ضعف و سستی نمی گراید، بلکه با انگیزه ای الهی، همراه با استقامت و پایداری، با سختیهای زندگی دست و پنجه نرم می کند. مانند دانشجویی که برای رسیدن به مدارج علمی بالا، هر سختی را با جان و دل به خود می خرد و با سعی و کوشش خود را برای امتحانات سخت استاد، آماده می کند و آزمونهای سخت را دلیل لطف و محبت استاد می بیند!