۱۳۹۳/۰۹/۰۹
–
۴۰۱ بازدید
باسلام،در کتاب اصل الشیعه آمده که فردی که عمدا نماز را ترک میکند فاسق و غیبتش جایزاست و این روایت را نقل کرده:بین بنده و کفر فاصله ای جز ترک نمازنیست،درحالیکه غیبت هیچ کس جایزنیست جز در امر مشورت و اصلاح ذات البین، آیا سخن ذکرشده ازآن کتاب صحیح است؟و آیا روایت فرد تارک الصلاة کافراست در صورتیست که فرد اصل نماز را انکارکند؟
از جمله موارد استثنا شده از حرمت غیبت، غیبت فردی است که فسق آشکار انجام می دهد که غیبت وی در خصوص فسقی که آشکار انجام می دهد و مطابق نظر برخی در فسق های جزیی تر از فسقی که آشکار انجام می دهد جایز است بنا بر این مقصود از غیبت تارک الصلاه هم در خصوص ترک نماز است در صورتی که گناهش علنی انجام دهد و خودش اظهار کند من نماز نمی خوانم .
در پاسخ مورد دوم هم تارک الصلاه در صورتی که ترک نمازش از سر انکار نماز نباشد کافر نیست و فاسق است بنا بر این روایات کفر تارک الصلاه باید توجیه شود به مردی که ترک نمازش به جهت انکار نماز و ه تبع آن انکار نبوت و یا توحید باشد و یا مقصود از روایات کفر وی کفر نسبت به مرتبه ای از مراتب ایمان است و نه کفر اصطلاحی که احکام اسلام بر فرد جاری نباشد مرحوم مجلسی در بحار چهار معنا و اطلاق برای ایمان آورده که در اطلاق اول ایمان بر اعتقاد اطلاق می شود و مقابل آن کفر اصطلاحی است و در معنای دوم می گوید مقصود از ایمان اعتقاد همراه با انجام واجباتی است که وجوبش معلوم است و ترک محرماتی که حرمتش ثابت است بعد مرحوم مجلسی اضافه می کند در روایاتی که تارک الصلاه و تارک زکات و مانند آن کافر دانسته شده ایمان به این معناست و نه ایمان به معنای اول که مقابلش کفر اصطلاحی است در ادامه به دو معنای دیگر از ایمان اشاره می کند که تنها اولیای الهی و انبیا و اوصیا دارای آن هستند . بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج 66، ص: 126
در پاسخ مورد دوم هم تارک الصلاه در صورتی که ترک نمازش از سر انکار نماز نباشد کافر نیست و فاسق است بنا بر این روایات کفر تارک الصلاه باید توجیه شود به مردی که ترک نمازش به جهت انکار نماز و ه تبع آن انکار نبوت و یا توحید باشد و یا مقصود از روایات کفر وی کفر نسبت به مرتبه ای از مراتب ایمان است و نه کفر اصطلاحی که احکام اسلام بر فرد جاری نباشد مرحوم مجلسی در بحار چهار معنا و اطلاق برای ایمان آورده که در اطلاق اول ایمان بر اعتقاد اطلاق می شود و مقابل آن کفر اصطلاحی است و در معنای دوم می گوید مقصود از ایمان اعتقاد همراه با انجام واجباتی است که وجوبش معلوم است و ترک محرماتی که حرمتش ثابت است بعد مرحوم مجلسی اضافه می کند در روایاتی که تارک الصلاه و تارک زکات و مانند آن کافر دانسته شده ایمان به این معناست و نه ایمان به معنای اول که مقابلش کفر اصطلاحی است در ادامه به دو معنای دیگر از ایمان اشاره می کند که تنها اولیای الهی و انبیا و اوصیا دارای آن هستند . بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج 66، ص: 126