آخرین جملات از دفاعیات باندا جاسوسی که در سال ۱۹۵۲ از جانب سازمان سیا در کشاکش جنگ خونین دو کره به کشور کمونیستی کره شمالی فرستاده شده بود: «با مرگ من فعالیت سازمان سیا در کشور شما متوقف نمیشود، بلکه با وسعت بیشتری ادامه خواهد یافت. سازمان سیا نه تنها در کشور شما، بلکه در همه جهان، چه در ممالک کمونیستی و وابسته به اردوگاه شرق و چه در ممالک سرمایه داری وابسته به بلوک غرب فعالیت وسیعی دارد. اگر میخواهید از شر این سازمان راحت شوید باید ایالت ویرجینیای آمریکا که حافظ مقر آن میباشد، را نابود کنید.»
او که مادرش نیز ده سال پیش از آن به جرم جاسوسی به نفع آلمان نازی توسط فرانسویان دستگیر و اعدام شده بود، پس از این محاکمه در شهر پیونگ یانگ (پایتخت کره شمالی) به جوخه آتش سپرده شد. باندا یکی از هزاران جاسوسی است، که در سازمان سیا و یا سایر سازمانهای اطلاعاتی کشورهای عمده جهان در خدمت اهداف جاسوسی قرار داشته و دارند. باندا، دختری که هنگام مرگ خود ۳۵ سال داشت، از زمان اعدام مادرش به دست فرانسویها وارد فعالیتهای مخفی و زیر زمینی شد. اما دستگاههای اطلاعاتی غرب، نه تنها وی را به سرعت شناسائی کردند، بلکه توانستند او را با پول و تامین رفاه زندگی، در استخدام خود درآورند.
او به سرعت به عنوان یک جاسوس زیرک و توانا در خدمت آمریکا درآمد. وی به مدت دو سال در داخل کره شمالی توانست اطلاعات سیاسی و اقتصادی و نظامی را از طرق مختلف جمع آوری کند و در اختیار آمریکا در جنگ کره قرار دهد.
طبعاً هر جاسوس یا جاسوس زن و هر سازمان جاسوسی، نهایت کوشش خود را برای حفظ اسرار درونی و جلوگیری از افشاء آن بکار میبندد و هر بار که یکی از شیوه ها و شگردهای جاسوسی آنها فاش شود، فورا رموز و فنون دیگری جایگزین آن خواهد شد. اصولا پنهان نگه داشتن اسرار هر سازمان جاسوسی یکی از مهمترین خواص وجودی آنهاست و بنابراین در هر مقطع زمانی بسیاری از حقایق پشت پرده و فاش نشده درباره هر یک از این سازمانها وجود خواهد داشت.
سازمان جاسوسی انگلستان موسوم به اینتلیجنس سرویس که بیش از چهار قرن از عمر آن میگذرد، نخستین سازمان جاسوسی است که برای تسهیل در کشف اسرار سیاسی و یا نظامی و یا صنعتی کشورها از وجود جاسوس های زن انگلیسی استفاده کرده است. سازمان مزبور زنانی را که از چهره و اندام موزون و زیبایی برخوردارند، به استخدام خود درآورده و آنان را به عنوان مسافرین عادی و با گذرنامهها و مدارک عادی روانه کشورها میکند این افراد معمولا سعی میکنند در همسایگی و در نزدیکی مراکزی که ماموریت جاسوسی در آن را دارند اقامت نمایند.
آنان با رفت و آمدهای زیاد و خودنمایی های تعمدی بتدریج به داخل مرکز فوق راه می یابند، و در نتیجه این رفت و آمدها و معاشرت ها، رفته رفته به اسرار مورد نیاز خود دسترسی پیدا میکنند. گاهی برقراری اینگونه ارتباطات که باید حاصل اطمینان متقابل باشد به ماهها و شاید سالها وقت احتیاج دارد و به هر حال تبحر و مهارت جاسوس های زن در کوتاه کردن طول این مدت نقش اساسی دارد.
یکی از این جاسوس های زن انگلیسی دختری بود به نام ژوتردبل، که از ۲۴ سالگی در سازمان جاسوسی انگلیس استخدام گردید و مورد آموزش ها و تعلیمات ویژه جاسوسی قرار گرفت. او در سال ۱۹۱۵ و در شرایطی که یکسال از جنگ جهانی اول میگذشت، از سوی سازمان جاسوسی انگلیس عازم قاهره شد. او مامور بود در داخل نهضتها و حرکتهای اسلامی ضد استعماری در مصر نفوذ یابد. وی در این رابطه خدمات شایانی به انگلیسیها کرد. وی همچنین با تن دادن به رابطه جنسی، موفق شده بود حتی در سفارتخانه های خارجی در قاهره نیز نفوذ کند و اطلاعات گرانبهایی را به مرور زمان کسب کند.
او سپس با ماموریتها و وظایف مشابهی به صحرای باختری آفریقا، عربستان سعودی سودان، هند، عراق و اردن سفر کرد و اطلاعات محرمانه فراوانی از اوضاع سیاسی این کشورها را در اختیار اینتلیجنس سرویس قرار داد. او در ۱۹۲۶ در حادثه ای جان خود را از دست داد. او گاهی در این معاشرتها موفق میشد با مست کردن افرادی که منبع اطلاعاتی مهمی به شمار میآمدند، در عالم مستی از آنان اطلاعات کسب کند.
سازمان جاسوسی شوروی سابق موسوم به “کا.گ.ب” نیز این شیوه جاسوسی و استفاده از دختران در امر کسب خبر را که بخصوص از اوایل به قدرت رسیدن برژنف در ۱۹۶۴ میلادی در شوروی معمول گردید، از انگلیسیها فرا گرفته است. تقلید روسها از انگلیسیها در امر استفاده از زنان زیبا برای اقدامات جاسوسی در پی حادثه ای اتخاذ شد که در ۱۹۶۱ در لندن بر سر یک جاسوس روسی اتفاق افتاد. در این سال مطبوعات انگلیسی از فعالیتهای جاسوسی “کا.گ.ب” در لندن از زبان یکی از جاسوسان دیپلمات نمای شوروی به نام ایوانف پرده برداشتند.
ایوانف جوان بخاطر علاقه به یک دختر انگلیسی به او پیشنهاد ازدواج کرده بود و دختر انگلیسی که کریستین کیلر نام داشت و خود یکی از جاسوسه های اینتلیجنس سرویس بود، این پیشنهاد را ظاهرا به دلیل دوگانگی ملیت، رد کرد ولی صرفا برای کسب اطلاعات از تشکیلات جاسوسی روسها ارتباط خود را با ایوانف حفظ کرد. او پیشنهاد ایوانف را به گونهای پاسخ داد که او مطمئن شود که شدیدا به او علاقمند است و فقط مسئله ملیت مانع ازدواج رسمی آنان است و این مسئله هیچگاه مانع ارتباط دائمی آنان نخواهد شد.
بدین ترتیب تماس مستمر کریستن کیلر و ایوانف، با یکدیگر ادامه یافت، تا اینکه در تاریخ هشتم ژوئیه ۱۹۶۱ ایوانف ناگهان مشاهده کرد که مطبوعات انگلیس او را به عنوان جاسوس معرفی کرده و تمامی اقدامات و فعالیتهایی را که او بخاطر ابراز صداقت خود و در نتیجه اعتماد به کریستین کیلر نزد او مطرح ساخته بود، به شکلی مدون انتشار داده اند.
در پی این واقعه ایوانف به عنوان جاسوس از کشور اخراج شد و بعدا روسها فهمیدند که سازمان جاسوسی انگلیس پس از شناسایی دقیق ایوانف یکی از دختران مامور خود را بر سر راه او قرار داده تا به تدریج نظرش را جلب کند و با وی ارتباط برقرار کند و از هویت او مطلع گردد. جالب است که گفته شود این واقعه که نمایانگر موفقیت سازمان جاسوسی اینتلیجنس سرویس بوده است بعدها به صورت یک فیلم سینمایی ساخته شد این حادثه موجب شد که روسها از وجود زنان در امر پیشبرد فعالیتهای جاسوسی خود استفاده کنند.
چند سال پس از ماجرای رسوایی ایوانف، سازمان جاسوسی “کا.گ.ب” در سال ۱۹۶۴ توانست با استفاده از یک جاسوس روسی از مهمترین اسناد دیپلماتیک سفارت سوئد در مسکو رونوشت برداری کند، بدون آنکه هیچ یک از کارمندان و مقامات سفارتخانه متوجه موضوع شوند. قضیه به این شکل بود که از مدتها قبل یک زن فاحشه روسیه که برای “کا.گ.ب” کار میکرد با مامور نگهبان درب ورودی سفارت به تدریج رابطه برقرار کرده بود و روزی که قرار بود ماموران کا.گ.ب برای رونوشت برداری از اسناد محرمانه داخل سفارت عازم محل شوند، کلیه کارکنان سفارت به یک جشن میهمانی دعوت شده بودند.
به همین خاطر زن فاحشه برای مدت کمتر از یک ساعت با نگهبان سفارتخانه در نقطه نامعلومی قرار ملاقات گذاشته و موضوع را مخفیانه به ماموران عملیاتی اداره کل دوم “کا.گ.ب” اطلاع داده بود. در طول این یک ساعت نگهبانی از درب ورودی سفارت به سگهای بزرگ و درنده و تربیت شده که متعلق به سفارتخانه بود سپرده شد. ماموران کا.گ.ب، که به این ترتیب در لحظه عملیات تنها با مقاومت سگها مواجه بودند، با کمال آرامی و خونسردی به آنها نزدیک شده و گوشت زیادی را که از قبل به همین خاطر تهیه کرده بودند به سگها دادند و آنها را به تدریج رام کردند. سپس ۱۲ مامور وارد سفارتخانه شدند و در ظرف کمتر از یک ربع ساعت اقداماتی را که باید انجام دهند با موفقیت به پایان رساندند. روسها تا قبل از فروپاشی شوروی که سازمان جاسوسی کا.گ.ب، برقرار بود، اعتقاد داشتند که هر زن باهوش را میتوان با آموزشهای لازم، ولو در مدت طولانی به یک جاسوس درجه یک تبدیل کرد تا در خارج از کشور به ماموریت بپردازد.
لوترکینگ