خانه » همه » مذهبی » تا قبل از قرن چهارم هجري، هيچ‌گونه روايت و دليلي در مورد مسأله امامت در كتب تأليف شده شيعه خصوصاً در كتب حديث وجود نداشت، و تبيين و تثبيت اين عقيده از قرن چهارم به بعد در كتب شيعه پيدا شده است.

تا قبل از قرن چهارم هجري، هيچ‌گونه روايت و دليلي در مورد مسأله امامت در كتب تأليف شده شيعه خصوصاً در كتب حديث وجود نداشت، و تبيين و تثبيت اين عقيده از قرن چهارم به بعد در كتب شيعه پيدا شده است.

تاريخ حديث، ضبط، حفظ آن در شيعه، از زمان خود پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ توسط علي ـ عليه السّلام ـ آغاز شده است و در كتابي به نام الصحيفة الجامعه، جمع‌آوري شده است، و عده‌اي از صحابي شيعي هم چون سلمان و اباذر ابورافع و… داراي كتابهاي حديثي، حوادث ايام خلافت و… بودند. هم چنين علي ـ عليه السّلام ـ كتاب ديگري به نام صحيفة علي ـ عليه السّلام ـ دارد[1] و جابربن عبدالله انصاري صحيفه‌اي دارد كه در آن احاديثي پيرامون حجة الوداع (يعني جريان امامت علي ـ عليه السّلام ـ) گرد آورده[2] و كتاب سليم بن قيس عامر هلالي كه نسبت به داراي كتاب بودن او هيچ گونه ترديدي نيست فقط در انتساب كتاب موجود به او بحث است.[3] و هم چنين كتاب نوادر ابوحمزه ثمالي[4] و وسائلي كه جابربن حيان از حضرت صادق ـ عليه السّلام ـ روايت كرده[5] و صحيفة الرضا ـ عليه السّلام ـ كه مشتمل بر احاديث امامت هم مي‌باشد[6] و مسند امام جواد ـ عليه السّلام ـ[7] مسند امام هادي ـ عليه السّلام ـ[8] و مجموعه‌هاي ديگر كه مشتمل بر بحث امامت نيز مي‌باشد.[9] و حال آن‌كه تاريخ جوامع حديثي اهل سنت به قرن سوم و يا فوقش اوائل قرن دوم بر مي‌گردد، به عنوان نمونه، بخاري، متوفاي 256 (هـ)، مسلم بن حجاج نيشابوري متوفاي (261 هـ)، حاكم نيشابوري متوفاي (405 هـ)، يزيدن بن ربيع ابن ماجه قزويني متوفاي 273 هـ ، احمد حنبل متوفاي 241 و…[10] روايات ائمه شيعه ـ عليه السّلام ـ در زمان امام صادق ـ عليه السّلام ـ يعني اوائل قرن دوم «چهارصد كتاب» به نام الاصول، گردآوري شده بود، و كم كم در زمان امام هشتم به صورت جوامع روائي در آمد، كه هم اكنون همة آن‌ها در كتب اربعه و غير آن موجود است[11] امام صادق ـ عليه السّلام ـ كتابي دارد به نام كتاب الحجة و در آن‌جا مفصل بحث امامت مطرح شده است.[12] در قرن اوّل و دوّم تأليفات حديثي موجود بود ولي اختناق حاكم مانع از ظهور و آشكار شدن آن مي‌شد، لذا مجبور بودند حديث را پنهان و يا در سينه‌ها حفظ كنند، هنگامي كه عمربن عبدالعزيز دستور جمع‌آوري حديث را براي اولين بار داد هر كدام از پيروان برجسته امام باقر ـ عليه السّلام ـ هزاران حديث را حفظ داشتند. به عنوان نمونه محمدبن مسلم كتابي به نام «اربعماة مسئله» چهارصد مسأله را تأليف كرد[13] امام صادق ـ عليه السّلام ـ فرمود: «ان ابان بن تغلب روي عني ثلاثين الف حديث فاروها عنه» ابان سي هزار حديث از من نقل كرده شما هم آن‌ها را از او نقل نمائيد و كتاب‌هاي جابر بن يزيد جعفي به هشت كتاب مي‌رسد. تفسير فضائل الائمه، كتاب جمل، صفين و…[14] ولي متأسفانه اين اختناق در دوران خلفاي عباسي دوباره شروع شد، و لذا راويان شيعه مجبور شدند حديث‌ها را مخفي و يا در سينه‌ها پنهان نمايند. از جمله محمدبن ابي عمير در زمان هارون رشيد براي حفظ حديث و نگهداري آن زنداني شد آن قدر به او شلاق زندند، كه نزديك بود احاديث را لو دهد، ولي فرياد زنداني همبند او محمدبن يونس بن عبدالرحمان مانع شد. البتّه خواهرش چون مأموران به خانه ريخته بودند، كتب او را زير خاك پنهان كرد. او حدود چهار سال در زندان ماند، بعد كه بيرون آمد كتاب‌ها از بين رفته بود، ولي همه را دوباره از حفظ نوشت. گذشته از اين‌ها كتاب «الصحيفة الجامعة» از علي ـ عليه السّلام ـ به ائمه يكي پس از ديگري منتقل شده است كه همة مسائل در آن موجود بوده است، شاهد اين مدعا اين است که روزي «حكم بن عيّبه» با امام باقر ـ عليه السّلام ـ اختلاف نظر پيدا كرد؛ حضرت آن كتاب را و مسئله مورد بحث را به او نشان داد، فرمود: اين خط علي ـ عليه السّلام ـ و املاي رسول خدا است.[15]حضور ائمه ما در طول حدود 240 سال بعد از پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ باعث شده كه احاديث، و مسائل مربوط به امامت سينه به سينه به دست شيعه برسد. يكي از آن كتاب‌ها كه بعدها جمع‌آوري شده است، نهج‌البلاغه است كه علي ـ عليه السّلام ـ از طريق نص و وراثت،[16] نسب و قرابت،[17] لياقت و فضيلت[18] استدلال نموده است. بر فرض ديگر تأليف حديث عامه نزديك به يك قرن جلوتر از شيعه بوده است (نوع صحاح به اواسط قرن سوم بر مي‌گردند که ذكر شد.) علي كل حال، تدوين حديث در نزد عامه هم از زمان پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ نبوده است. فوقش به گفتة سيوطي، پايه‌گذار علوم اسلامي ابوحنيفه باشد كه در سال 100 هجري متولد، و در سال 150 فوت كرده است. (هرچند كه اين حرف صحيح نيست. چون ابو رافع از اصحاب علي ـ عليه السّلام ـ داراي كتاب بود و 60 سال جلوتر از ابوحنيفه درگذشته است).[19] اين تأخير مشكل ايجاد نمي‌كند، در صورتي كه احاديث نقل شده، متصل به زمان پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ و صحابي باشد كه گفته‌هاي آن‌ها مورد قبول مي‌باشد، حجّيت و اعتبار دارند و در صورتي كه سند نداشته باشند حتي مربوط به سال پنجاه هجري هم باشد اعتبار ندارد، لذا اگر شما خدشه داريد، در اسناد خدشه كنيد صرف تأخير در تدوين حديث با وجود سند متصلي كه معتبر باشد اشكال ايجاد نمي‌كند.
بالاترين مدرك شيعه بر امامت ائمه اهل‌بيت ـ عليهم السّلام ـ تعدادي از آيات قرآني است مانند آية اكمال[20]، تبليغ[21]، مباهله[22]، انما دينكم[23]، مودت اهل بيت[24]، تطهير[25]، اولي الامر.[26] به علاوه اين که شيعه دليل زيادي بر امامت علي ـ عليه السّلام ـ و ائمه ـ عليهم السّلام ـ از كتب خود عامه در دست دارد. [27]

پي نوشت ها:
[1] . ر.ک: اميني، سيد محسن، عيان الشيعه، بيروت، دارالتعارف، 1403ق، ج1، ص93.
[2] . ر.ك: ابن سعد، الطبقات الكبري، بيروت، داربيروت، 1405ق ـ 1985م، ج5، ص467.
[3] . ر.ک: احمد النجاشي، رجال النجاشي، قم، مؤسسه النشر االاسلامي، چاپ چهارم، 1413ق، ص8.
[4] . همان، ص115ـ116.
[5] . دائرة المعارف قرن عشرين، ج3، ص109.
[6] . مهريزي، مهدي، آشنايي با متون حديث و نهج‌البلاغه، قم، مركز جهاني علوم اسلامي، چاپ اول، 1377ش، ص74.
[7] . همان، ص75.
[8] . همان، ص77.
[9] . همان، ص62ـ81.
[10] . اميني، عبدالحسين، فاطمه زهرا(س)، با تعليقات محمد اميني نجفي، تهران، انتشارات استقلال، چاپ اول، 1376ش، ص676ـ678.
[11] . حر عاملي، وسائل الشيعه، (پيشين) ج1، مقدمه كتاب.
[12] . محمد بن يعقوب كليني، اصول كافي، ترجمة سيدجواد مصطفوي، تهران، انتشارات علميه اسلاميه، ج2، ص40 تا 117.
[13] . شرف الدين، سيد عبد الحسين، مؤلفوا الشيعه في صدر الاسلام، تهران، مكتبة نجاح، چاپ دوّم، ص62.
[14] . همان، ص36.
[15] . احمد بن علي نجاشي، فهرست اسماء مصنفي الشيعه، ترجمه محمدبن غدافر، قم، مكتبه الداوري، ص255.
[16] . نهج‌البلاغه فيض الاسلام، ص45ـ46.
[17] . همان، ص517.
[18] . همان، ص337، خ107 و ص437 خ144و…
[19] . السيد حسن الصدر، تأسيس الشيعه لعلوم الاسلامي، طهران، منشورات الاعلمي، ص298.
[20] . مائده/5.
[21] . مائده/67.
[22] . آل عمران/61.
[23] . مائده/55.
[24] . شوري.
[25] . احزاب/33.
[26] . نساء/59 .
[27] . ر.ك: اميني، سيد عبد الحسين، الغدير، تهران، دارالكتب للاسلاميه؛ سلطان الواعظين شيرازي، شبهاي پيشاور، و حديث ثقلين كه به سه مدرك از اهل سنت براي آن اشاره مي‌شود:
الف) ابوالحسين مسلم بن الحجاج القشيري، بشرح النووي، بيروت، دارالفكر، 1401ق، ج15، ص179.
ب) محمد بن عيسي ترمذي، صحيح ترمذي، مطبقة بولاق، 1292، ج2، ص308.
ج) خوارزمي، خطيب، مناقب خوارزمي، با مقدمه محمد رضا موسوي خراسان، تهران، مكتبة نينوي الحديثه، ص222ـ224.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد