۱۳۹۲/۰۷/۰۸
–
۴۴۶ بازدید
عمل به تصمیمی که گرفته اید ضامن سعادت دنیا و آخرت شما است. تبعیت در لغت به معنای پیروی و دنباله روی است و معلوم است که تبعیت کردن فرع شناخت است.
کسی که بتواند تابع و تحت امر معصومین علیهم السلام قرار گیرد، در واقع در دایرهی شیعیان آن بزرگواران وارد شده است.
عمل به تصمیمی که گرفته اید ضامن سعادت دنیا و آخرت شما است. تبعیت در لغت به معنای پیروی و دنباله روی است و معلوم است که تبعیت کردن فرع شناخت است.
کسی که بتواند تابع و تحت امر معصومین علیهم السلام قرار گیرد، در واقع در دایرهی شیعیان آن بزرگواران وارد شده است.
شیعه به لحاظ اعتقادی کسی است که به امامت امامان معصوم که به دستور الهی توسط پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) تعیین شدهاند و لزوم پیروی از آنان ایمان دارد . از نظر عملی و رفتاری نیزخصوصیات شیعه واقعى در یک کلمه تقوا و کار براى خداوند است که قرآن مى فرماید: إِنَّما أَعِظُکُمْ بِواحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ همانا شما را یک موعظه مى کنم و آن این است که براى خدا قیام و کار کنید. هم چنین مى فرماید: إِنَّما یَتَقَبَّلُ اَللَّهُ مِنَ اَلْمُتَّقِینَ خداوند فقط از متقین قبول مى کند.
امام صادق(علیه السلام) شیعه واقعى را چنین معرفى مى کنند: شیعتنا اهل الورع والاجتهاد و اهل الوفاء والامانة و اهل الزهد والعباده، اصحاب احدى و خمسین رکعة فى الیوم واللیلة، القائمون باللیل، الصائمون بالنهار، یزکون اموالهم و یحجون البیت و یجتنبون کل محرم شیعیان ما اهل پارسایى و سخت کوشى [در عبادت ] هستند، اهل وفادارى و امانت دارى اند. اهل زهد و عبادت اند. آنانند که در شبانه روز 51 رکعت نماز مى گذارند. شب ها را به عبادت سپرى مى کنند و روزها را به روزه دارى. زکات اموال خود را مى پردازند و به حج مى روند و از هر حرامى دورى مى کنند(بحارالانوار، ج 68، ص 167 – میزان الحکمه، حدیث 9931).
امام باقر(علیه السلام) نیز فرموده اند: ما شیعتنا الا من اتقى اللَّه و اطاعه و ما کانوا یعرفون الا بالتواضع والتخشع واداء الامانه و کثرة ذکراللَّه شیعه ما کسى نیست مگر آن که از خدا بترسد و او را فرمان برد؛ آنان جز با فروتنى و خاکسارى و امانت دارى و بسیارى یاد خدا شناخته نمى شوند (تحف العقول، ص 295 – میزان الحکمه، حدیث 9933).
همان طور که ملاحظه میکنید، ائمه معصومین علیهم السلام شیعیان و پیروان واقعی خود را دارای ویژگیها و صفاتی میدانند که در حقیقت خود، دارای حد اعلای آن هستند. به عبارت دیگر، آنان دوست دارند که پیروانشان خود را به رنگ و بوی ایشان درآورند.
البته شیعیان هم دارای درجاتی هستند؛ شیعه کامل کسی است که نسبت به نوافل هم اهتمام داشته باشد. توضیح این که: در عمل به دستورات خدای متعال، حداقل و کمترین حالت عمل به رسالهی عملیه است که به عنوان کف و حداقل ، باید رعایت شود.
ما برای اطلاع از دستورات و وظایف دینی خود ، باید تقلید کنیم تا علاوه بر شناخت تکالیف ِ شرعی خود، آنها را صحیح و بروجه مقبول انجام دهیم. اما برای شبیه تر شدن به معصومین علیهم السلام، باید علاوه بر امور واجب، خود را مقید ِ به مستحبات کرد ، چنان که در میان دستوراتِ داده شده در دو روایت بالا ، برخی صرفا مستحب هستند. اما همین مستحبات، سبب نزدیکی مومن به خدا میشوند زیرا مومن، آنها را از روی عشق و علاقه انجام داده است که اگر هم آنها را ترک میکرد، گناهی مرتکب نشده بود.
اگر ما بتوانیم معصومین را درست بشناسیم، در مقام عمل هم میتوانیم خود را با آنان تطبیق دهیم لذا نکاتی در این مورد بیان میکنیم:
1- در قرآن کریم در آیات فراوانی به ما دستور میدهد تا از خداوند و پیامبر و معصومین علیهم السلام اطاعت کنیم و از آنها تبعیت نماییم. در واقع وظیفه هر مکلفی اطاعت از آنها است و سرپیچی در این امر، انسان را از دایره ایمان خارج میکند.
برای نمونه به این آیه شریفه توجه کنید:« یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فِی شَیْ ءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ الرَّسُولِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ ذلِکَ خَیْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْوِیلاً» (نساء – 59) اى کسانى که ایمان آورده اید، خدا را اطاعت کنید و از فرستاده او و صاحبان امرتان (که جانشینان معصوم پیامبرند) اطاعت نمایید. پس اگر درباره چیزى (از امور دین یا دنیا) نزاع داشتید آن را به خدا و رسولش برگردانید (اختلاف در دین را به وسیله فقیه و اختلاف در دنیا را به واسطه قاضى به کتاب و سنّت بازگردانید) اگر ایمان به خدا و روز واپسین دارید، این (براى شما) بهتر و خوش عاقبت تر است.
2- شیعیان با تبعیت از معصومین علیهم السلام داخل در ولایت الاهی میشوند. از امام سجاد علیه السلام نقل شده است که « طاعه ولاه الامر تمام العز؛ ولایت پذیری از اولیاء الهی تمام عزت است »( المیزان الحکمه ، ریشهری ، ج 6، ص 290)
پذیرش ولایت ولیالاهی، شرط قبولی سایر اعمال است؛ چنانکه در روایتی از امام صادق(علیه السلام) آمده است: «خداوند اعمال نیکوی بندگان را نمیپذیرد، در صورتی که رهبری غیرالهی بر آنان فرمانروایی داشته باشد.» همچنین در حدیثی از امام رضا(علیه السلام) که به «سلسله الذهب» مشهور است، شرط ورود به حصن و حصار نفوذناپذیر «لا اله الا الله» پذیرش ولایت عنوان شده است.
اهمیت ولایت و ضرورت پیروی از اولیاء الهی ، به دلیل همراهی و لزومی است که این تبعیت در فرمانبرداری از پروردگار دارد؛ به عبارت دیگر، ولایت، منصبی است الهی و از سوی پروردگار به هر آنکس که خود صلاح و شایسته بداند عطا میفرماید؛ لذا اطاعت از ولایت، تبعیت از خداست و نافرمانی از حجت الهی، نافرمانی از خداست .
ولایت در زمان رسول خدا با پیامبر و در زمان حضرت ائمه با ائمه (علیهم السلام) تحقق یافت و در زمان غیبت امام معصوم(علیه السلام) با نایبان عام آن حضرت است که از سوی حجت الهی، حجت برخلق باشند. چنانکه امام زمان (عج) می فرماید : « أما الحوادث الواقعة فارجعوا فیها إلی رواة أحادیثنا فإنهم حجتی علیکم و أنا حجة الله. » (وسائل الشیعه، ج 18، ص 101، ح 8)
همچنین روایت امام صادق(علیه السلام) که می فرماید: « … من کان منکم ممن قد روی حدیثنا و نظر فی حلالنا و حرامنا و عرف احکامنا فلیرضوا به حکماً فانی قد جعلته علیکم حاکماً فاذا حکم بحکمنا فلم یقبل منه فانما استخف بحکمنا و علینا رد و الرادعلینا کالراد علی الله وهو علی حد الشرک بالله» ( اصول کافی، ج 1، ص 67؛ وسائل الشیعه، ج 18، ص 98 ) یعنی : « باید به کسانی از شما (شیعیان) که حدیث و سخنان ما را روایت می کنند و در حلال و حرام ما به دقت می نگرند و احکام ما را به خوبی باز می شناسند (عالم عادل)، مراجعه کنند و او را به عنوان حاکم بپذیرند. من چنین کسی را بر شما حاکم قرار دادم. پس هرگاه به حکم ما حکم کند و از او پذیرفته نشود، حکم خدا کوچک شمرده شده و بر ما رد شده است و آن که ما را رد کند، خدا را رد کرده است و چنین چیزی در حد شرک به خداوند است » و همچنین بر اساس روایات و دلایل متعدد دیگر پیروی از فقیه جامع الشرایط در زمان غیبت، در امتداد همان اطاعت و پیروی از امام معصوم است. حرکت بر صراط ولایت فقیه، ضامن خیر دنیا و آخرت ما است زیرا حرکت بر صراط معصومین علیهم السلام است.
3- به ما دستور داده شده است که درست پشت سر ولایت حرکت کنیم و نه جلو تر برویم و نه عقب بیافتیم. عمل به این دستور، فقط برای کسانی که به مقام ولایت واقفند معنا دارد؛ ضمن این که نیازمندِ بصیرت نیز هست. افراد فاقد بصیرت ، به جهتِ عدم تشخیص واقعیتها، هرگز نمیتوانند درست به دنبال ولی باشند.
4- نزدیکترین افراد به ولایت کسانی هستند که در مقام عمل، مطابق دستورات خدای متعال و ولی زمان خود عمل کنند و با بصیرت باشند و مواضع ایشان و رضای او را بشناسند. عملِ بر این منوال، ما را از گمراهی حفظ میکند به شرط آن که به تندروی یا کندروی مبتلا نشویم.