خانه » همه » مذهبی » تبعیض بین فرزندان

تبعیض بین فرزندان


تبعیض بین فرزندان

۱۳۹۳/۰۴/۱۳


۵۳۰۷ بازدید

دانشجوی گرامی؛ ای کاش در متن ارسالی به صورت واضحتر به مصداق تضییع حق خود اشاره می نمودید تا در ارائه راهکار با بصیرت بیشتری عمل می نمودیم؛ زیرا همانطور که خود نیز می دانید ممکن است در روابط فرزند و والدین شرایطی پیش بیاید که هر یک احساس کند طرف مقابل به نفع خود و به ضرر دیگری اقدام نموده است.

به هر حال در سیر پاسخگویی به سؤال جنابعالی ابتدا به بخش دوّم سؤالتان و سپس به صورت کلّی به راهکارهایی در زمینه نوع برخورد با والدینی که حق و حقوق فرزندان خود را تضییع می کنند، اشاره خواهیم نمود.

دانشجوی گرامی؛ ای کاش در متن ارسالی به صورت واضحتر به مصداق تضییع حق خود اشاره می نمودید تا در ارائه راهکار با بصیرت بیشتری عمل می نمودیم؛ زیرا همانطور که خود نیز می دانید ممکن است در روابط فرزند و والدین شرایطی پیش بیاید که هر یک احساس کند طرف مقابل به نفع خود و به ضرر دیگری اقدام نموده است.

به هر حال در سیر پاسخگویی به سؤال جنابعالی ابتدا به بخش دوّم سؤالتان و سپس به صورت کلّی به راهکارهایی در زمینه نوع برخورد با والدینی که حق و حقوق فرزندان خود را تضییع می کنند، اشاره خواهیم نمود.

در جواب بخش دوم سؤالتان باید گفت از نظر اسلام، برای هر یک از افراد خانواده در قبال حق و حقوقی که بر ذمّه دیگری دارد، وظایفی نیز معین شده که تنها در سایه رعایت آن می توان، انتظار سعادت و خوشبختی طرفین را داشت.

در احادیث به فرزندان و رعایت حقوق آنان توجه ویژه‌اى شده است. برخى از این احادیث به تبیین جایگاه فرزندان در خانواده و تأثیرى که بر حیات مادّى و معنوى والدین دارند، پرداخته‌اند. چنان‌که فرزند را برکت خانه، گلى از بهشت و نشانه حد آخر خیرخواهى خداوند در حق بندگان بیان داشته‌اند،[1]به‌ طورى که دعاى فرزند در حق والدین در این دنیا مستجاب و شفاعتش براى ایشان در آخرت پذیرفته خواهد شد.[2] از این‌روست که در احادیث، فرزندان صاحب حق شمرده شده و پدر و مادر در مقابل ایشان مسئول دانسته شده‌اند.[3]
در واقع همان طوری که فرزندان به دلیل عدم رعایت حقوق والدین، عاق آن ها می شوند، والدین نیز در اثر بی توجهی به حقوق فرزندان عاق آنان می گردند؛ زیرا همیشه حق طرفینی است. اما لازم به تاکید است حق والدین بر فرزندان بسیار بیشتر ومهم تر و عمیق تر است تا حق فرزندان بر والدین . حق والدین و لزوم احترام آنها بر فرزندان در قرآن بعد از توصیه به عبادت و بندگی در مقابل خدای متعال و در ردیف آن قرار دارد. آیه ای که می فرماید ان لاتعبدوا الا الله و بالوالدین احسانا. و یا در جای دیگر می فرماید و لاتقل لهما اف یعنی حداقل از بی احترامی که اف گفتن است نمی توان به پدر و مادر گفت. در حالی که حق فرزندان نسبت به والدین در این سطح از اهمیت نیست.(دقت شود)

رسول اکرم(صلّی الله علیه و آله) در ضمن سفارشهاى خود به امیرالمؤمنین فرمودند:« یا علىُّ لَعَن اللهُ والدین حَمَلا وَلَدهما على عُقُوقهما؛ یا علىُّ! یَلزِمُ الوالدینِ مِن العُقُوقِ لِوَلَدِهما مایَلزِمُ الوَلَدَ لَهما مِن عُقُوقهم؛[4] خدا لعنت کند پدر و مادرى را که فرزندان خویش را بد تربیت کنند و موجبات عاق خود را فراهم نمایند. اى على! همانگونه که فرزند عاق والدین مى شود، والدین نیز عاق فرزند خواهند شد».

* به صورت کلّی در مورد نوع برخورد با والدینی که حق فرزند خود را ضایع نمودند، گفتنی است:

1. رعایت عدالت در برخورد با فرزندان حقی است که در روایات به آن امر شده، تا جایی که اعتراض پیامبر به پدرى که فقط یکى از دو فرزندش را در حضور هر دوى آنها بوسید، نشانه ای از اهتمام اسلام به رعایت عدالت در میان فرزندان است. با این‌حال به نظر می‌رسد در روایات تأیید شده است که والدین برخى از فرزندان خود را، احتمالاً به‌سبب وجود بعضى فضائل در ایشان، بیش از دیگر فرزندان خود دوست داشته باشند، ضمن آنکه این تمایز نباید ناشى از تفاوت جنسیت باشد.[5]
2. با توجّه به نکته فوق توجّه داشته باشید میان اعتراض نسبت به حقوق برآورده نشده از سوی والدین با این که فرزند چه انتظاری از والدین خود داشته که برآورده نشده، فاصله‎ زیادی وجود دارد؛ زیرا چه بسا ممکن است اولاً: چیزی که فرزند خواستار آن است، حقّش نباشد، ثانیاً: ممکن است درک طرفین از نحوه عملکرد والدین به گونه ای متفاوت باشد که باعث سوء تفاهم گردیده باشد. به عنوان مثال این حق برای پدر وجود دارد که در زمان حیات خود اموالش را به هر کس که می خواهد، تملیک نماید؛ امّا همین مسأله در زمانی که بخواهد نسبت به آن وصیّت نماید شکل دیگری به خود گرفته و باعث می گردد که نتواند نسبت به بیش از ثلث اموال خود وصیّت نماید. به همین دلیل است که در سطر ابتدایی پاسخ ارسالی به این نکته اشاره نمودیم که بهتر بود به مصداق آنچه که فکر می کنید تضییع حق و حقوق شما از سوی والدینتان است، اشاره می نمودید.

3. به هر حال پس از اطمینان از اینکه واقعاً حقی از شما توسّط والدینتان ضایع گردیده باید سعی کنید کاری کنید که بیان این مسائل شکل انتقاد به عملکرد آنان را به خود نگیرد؛ زیرا انتقاد نیز آدابی دارد که به نظر می رسد شایسته نیست بدون داشتن مهارت در این زمینه وارد این عرصه شد. به هر حال اگر خواستید نسبت به والدین خود انتقاد داشته باشید، سعی نمایید به این نکته بیندیشید که چگونه انتقادتان را مطرح کنید؟ در واقع قبل از آن که چیزی به آنها بگویید که بوی انتقاد داشته باشد، به سؤالات اساسی زیر پاسخ دهید:

الف: به چه دلیل انتقاد می‎کنم؟ اگر دلیل خوب و سازنده‎ای ندارید. پس چیزی نگویید.

ب: آیا بهترین زمان و بهترین مکان این‎جاست؟ اگر نه، از خود بپرسید، چه وقت و در کجا می‎توانم این نکات را مطرح کنم که روابط ما آسیب نبیند؟

پی نوشت ها:

[1] (رجوع کنید به کلینى، ج 6، ص 2؛ ابن‌بابویه، 1404، ج 3، ص 481؛ سیوطى، ج 1، ص 489)

[2] (رجوع کنید به قطب راوندى، ص 285؛ ابن‌ابی‌جمهور، ج 1، ص 270).

[3] (رجوع کنید به بخارى، ج 6، ص 152؛ مسلم‌بن حجاج، ج 3، ص 163؛ ابن‌بابویه، 1404، ج 2، ص 622).

[4]بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج 74، ص: 60.

[5] کلینى، ج 6، ص 51

نویسنده: رضا وظیفه مند

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد