عصراسلام: براساس آموزه امام علی؛ اثرات “موعود گرائی” در امر به معروف، عدل و احسان ظاهر میشود. و در اینصورت؛ نهاد حاکمیت به سمتِ محبت و تکریم مردم، رعایت حقوق شهروندی و رعایت حقوق مخالفین و نیز برقراری آرامش و در دسترس بودن زندگی راحت و بهرمندی از سرمایه گذاریهای اقتصادی حرکت میکند و از آقازاده پروری، حذف رقیب با استفاده از نظارتهای انتخاباتی، رانتهای خُرد و کلان اقتصادی و پرونده سازی برای جناح رقیب خبری دیده نخواهد شد.
به نام خدا
باورِ ایمانی به حضرت مهدی موعود (عج) در طول قریب به ۱۴ قرن گذشته، پایگاه بی بدیل شیعه بوده و خواهد بود اما نمیتوان طوفان هایی که بر این باور ایمانی گذشته و میگذرد را منکر شد. طوفانهایی که در عین موهوم بودن ، اما بنیان کَن است و قصهی دردناکی را برای شیعه رقم زده!
واقعا اگر این طوفانهای فکری که خاستگاه دینی و سیاسی داشته، واقعیت خارجی نداشته و ندارد، چرا امام صادق (ع) در مواجهه با کسی که “حکومت طائفهای” را در ظهور دخیل میدانست، سخت برخورد نمود؟! (کافی)
امام زمان گراییِ موهوم
“موهومات دینی” و یا “الهیات موهوم” وقتی به مهدویت و ظهور دست پیدا میکند خسارت گهای بزرگی ایجاد میشود که کمترین آن چنین است:
به راحتی ؛ مقدس سازی میشود!
از آدمهای عادی، آدمهای فوق ماورایی ساخته میشود!
از حقایقی که در دین به عنوانِ “مقدسات واقعی” تعریف شده مانند “امامت”، مفهوماتی فاقد هرگونه تقدس معرفی میگردد!
بر خطاهای خواسته و ناخواسته حکومتها و انسانها، پرده کشیده میشود و حکومت و افراد حکومتی را در برابرِ کرده هایشان، غیر پاسخگو معرفی میکند!
و دست آخر؛ بازارِ “نام و نان” برای افراد و یا گروه ها داغ میشود و افراد بی مقدار و یا کم مقدار و یا منحرف، رسانهای و میلیاردی میشوند !
سوء استفاده از “مهدویت و ظهور”
روزی “حاکم عباسی” فرزند خود را مهدی موعود، معرفی کرد!
حدود هشتصد سال قبل، برخی چهرههای دینی، حمله وحشیانه مغول را نشانهی ظهور معرفی کردند!
چهارصد سال پیش درمورد دولت صفویه چنین توهم باطلی از زبان برخی بزرگان رواج پیدا کرد که دولت صفویه، دولت آماده کننده و متصل به ظهور است! شیخ حر عاملی کتابِ «الایقاظ من الهجعه» در رد آن نوشت.
و خروجی این انحراف؛ محمدعلی باب و ادعای بابیت شد! و بعدها جناب امیرکبیر مبارزه جانانه ای با ادامه آن تفکر و جریان انحرافی داشت.
در دروان اخیر، “انجمن حجتیه” قصه پر درد دیگری در رابطه با مهدویت است که باید بصورت مستقل به آن پرداخته شود . نقطه غیر قابل محو در مبارزه با آن انحراف که با هیچ “پاک کن” سیاسی و حتی دینی پاک نمیشود، مبارزه جدی مرجعیت شیعه، یعنی؛ امام راحل با آنان است.
نمونه دیگر از سوء استفاده از مهدویت که شاید حیرت زده شوید وجود برخی از مبلغان “داعش” است که با تمسک به احادیث نبوی در پی اثبات حقانیت خلافت ابوبکر بغدادی بوده و او را زمینهساز ظهور میداند!
امثال “احمدالحسن” و پیروانش غصهی دیگری در این ماجرای “موهوم گراییِ مهدویت” است.
درجمهوری اسلامی توقع نداشتیم “موهوم گرایی” دیده شود، ولی امروز افول معنادار شادی مردم و زینت خیابانها در نیمه شعبان نسبت به قبل از انقلاب را شاهدیم! و این مهم، نیاز به آسیب شناسی دینی و اجتماعی و سیاسی دارد.
از باب نمونه، به این مصادیق توجه فرمایید:
گرچه در دوران دفاع مقدس در گوشه و کنار سخن از “اسب سفید” شنیده میشد! اما موهوم گرایی سالها بعد، در دوره رئیس جمهور سابق، جدی و نهادینه شد! مثلا؛ یارانهها به حضرت (عج) اسناد داده شد و حرف از هاله نور زده شد و در برخی جلسات صندلی خالی برای حضرت گذاشته شد و تا جایی جلو رفتند که در پی احداث بزرگراه به جمکران برای زمان قریب الوقوع ظهور شدند !
و نیز تهیه و توضیع سی دی بنام ظهور و رواج روایتهای جعلی در رابطه با نشانههای ظهور و ترویجِ مطابقت سید خراسانی با آیتالله خامنهای و داستان سازیها از نزدیک بودن ظهور ، توسط برخی خطیبان جمعه و واعظان حکومت و توسعه محیرالعقول مسجد جمکران در این مقوله جای دارد.
خروجی این “موهومات”؛ تحقق عینی و میدانیِ این بیان روشنِ حضرت رسول الله (ص) خواهد شد که فرمود:
” زمانی برای اسلام در پیش است که از قرآن شکل ظاهری آن میماند و از اسلام فقط نامی شنیده می شود، و از مراکز مذهبی؛ هرگونه هدایتگری دیگر دیده نمیشوند و از عالمان دینی فتنه بر میخیزد! = يَأْتِيَ عَلَى امتی زَمَانٌ وَلا يَبْقَى مِنَ الْقُرْآنِ إِلا رَسْمُهُ و لا يَبْقَى مِنَ الإِسْلامِ إِلا اسْمُهُ یسمون به و هم ابعد الناس عنه ، مَسَاجِدُهُمْ عَامِرَةٌ , وَهِيَ خَرَابٌ مِنَ الْهُدَى , فقهاء ذلک الزمان شر فقهاء تحت السماء منهم خرجت الفتنه و الیهم تعود. (منتخب الاثر)
باز گشت به “مهدی موعود”
در مواجه با خطر بزرگی که از آن یاد شد، راه منحصر بازگشت به “مهدی موعود” و فاصله گرفتن از “مهدوی موهوم” است.
بازگشت یعنی :
۱) از شبیه سازی افراد به آن حضرت و شبیه سازی حکومت به حکومت آن حضرت ، دست برداشته شود.
و این قدر روایات علائم ظهور که بیشترین آن فاقد سند صحیح است ، به خوردِ مردم داده نشود.
به این دو سخن گهربار از دو استاد عزیزم توجه فرمایید:
آیت الله جوادی آملی میفرمودند: مبادا کسی خیال کند کار [ ولی عصر (ع)] از هر ملتی و از هر امتی در هر دورهای هر عصری هر مصری بر میآید!
و علامه حسن زاده آملی بیان میداشت: حضرت صاحب الامر (ع) سِرّ الله الاعظم است و همه شئون از اسرار الهیه است.
۲) برقراریِ حاکمیت عدالت و محبت در حکومت
بر اساس آموزه حضرت امیر (ع) تکلیف جامعه واقعی دینی و موعودگرا مشخص است که فرمود :
« اولوالأمر [که امامان شیعه هستند را] به امر به معروف و عدل و احسان بشناسید = اعْرِفُوا .. أُولِى الامْرِ بِالامْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ الْعَدْلِ وَ الإحْسَانِ. » (کافی)
جامعه مهدوی و موعودگرا نشانه دارد و نشانهی آن خلاصه میشود در سه امر مهم:
اول؛ اجازه امر به معروف از سوی افراد جامعه، خصوصا نخبگان به عالی ترین سطوح مدیریتی داده میشود.
دوم؛ پیاده شدن عدالت و رعایت انصاف در تمام سطوح سیاسی و اقتصادی و قضایی می باشد.
در نتیجه نباید در جامعه ی موعود گرا ؛ آقازاده پروری، حذف رقیب با استفاده از نظارت های انتخاباتی، رانتهای خُرد و کلان اقتصادی و پرونده سازی برای جناح رقیب دیده شود . بلکه محبت حاکمیت به مردم و تکریم یک به یک انسانها، رعایت حقوق شهروندی و رعایت حقوق مخالفین، و نیز برقراری آرامش و در دسترس بودن زندگی راحت و بهرمندی از سرمایه گذاری های اقتصادی برای همگان، حرف اول را میزند.
۳) اقتدا و الگو گیری از آن حضرت در مقام عمل که مقام دیانت و اخلاق است.
رَسُولُ اَللَّه (ص) فرمود:
” خوشا بحال کسی که در دروان غیبت به او اقتداء میکند ، چنین اشخاصی باکرامت ترین افراد امت من هستند = طُوبَى لِمَنْ أَدْرَكَ قَائِمَ أَهْلِ بَيْتِي وَ هُوَ يَأْتَمُّ بِهِ فِي غَيْبَتِهِ قَبْلَ قِيَامِهِ.. (کمال الدین)
بله؛ امام غائب است و اقتداء از این جهت بی معناست، اما “امامت” حاضر است و اقتداء به آن بسیار پر بار است.
اقتداء به امامت او؛ اقتدا به راهکارهای امامان شیعه است ، یعنی ؛ همان چیزی که جامعه در طول ۲۵۰ سال که دوران حضور امامان بوده و از یازده امام معصوم از معنویت و احکام و اخلاق و معارف و عقلانیت مشاهده کردهاند، مورد تاسی و تبعیت قرار گیرد.
حضرت امیر(ع) در خُطبه رسمی و علنی خود بر فراز مِنبركُوفه فرمود:
اگر امام از دیدگاه غائب باشد، اما علم و آداب و اخلاق او در دسترس است و عامل هدایت است .. = إِنْ غَابَ عَنِ اَلنَّاسِ شَخْصُهُ فِي حَالِ هِدَايَتِهِمْ فَإِنَّ عِلْمَهُ وَ آدَابَهُ فِي قُلُوبِ اَلْمُؤْمِنِينَ مُثْبَتَةٌ فَهُمْ بِهَا عَامِلُونَ. (کمال الدین)
۴) در بُعد شخصی ارتباط معنوی را با آن “عزیزعالَم وجود” تنگا تنگ محفوظ ماند و در تمام حالات ، به یاد تمام حالت او بوده تا پیوسته در ایمان و دعا برای او باشیم.
از حضرت إمام كاظم (ع) دررابطه “غیبت” پرسش نمودند و حضرت فرمود: “او از نظرها غائب میشود اما یاد و نام او در دلها پایدار است = يغيب عن أبصار الناس شخصه ولا يغيب عن قلوب المؤمنين ذكره .” (کمال الدین)
هادی سروش