۱۳۹۶/۰۵/۱۱
–
۹۰ بازدید
بنام خدا سلام ترس از گناه و نافرمانی خداوند متعال نشانه چیست با تشکر
باسلام واحترام حضورپرسشگرگرامی؛
ترس بر دو گونه است: ترس طبیعی و ترس ارزشی. ترس طبیعی، مثل ترس از مار و حیوانات درنده و … . این نوع ترس ربطی به مسائل اخلاقی ندارد بلکه پدیده ای طبیعی و از نعمات الهی است. چون به سبب این نوع ترس است که ما از خطرات ایمن می مانیم. لذا اگر کسی این گونه ترس را نداشته باشد، از نظر زیست شناختی و روانشناختی، بیمار تلقّی می شود. نوزاد انسان در ابتدا فاقد این نوع ترس است و به همین جهت، همواره نیاز به مراقبت دارد؛ چون به طور طبیعی از خطرات دوری نمی کند، و حتّی دیده شده که کودکان مار را به دست گرفته اند یا خواسته اند آتش را با دستشان بگیرند و سوخته اند. در سنین بالاتر با ترشّح برخی هورمونها، این نوع ترس غریزی نیز ظاهر می شود. البته در برخی افراد، به علل زیست شناختی یا روانشناختی، این ترس خیلی شدید می شود که آن هم بیماری تلقّی می شود. افرادی هم هستند که در اثر تلقین و تمرین، بر این نوع ترس غلبه نموده اند، که این نوع افراد نیز به نوعی بیمار روانی محسوب می شوند. اغلب این گونه افراد، زیاد عمر نمی کنند. چون به خاطر دست زدن به اعمال خطرناک، اغلب دچار حادثه شده و هلاک می گردند یا گرفتار نقص عضو می شوند. امّا ترس ارزشی جدای از ترس طبیعی است. این نوع ترس، ناشی از ساختار زیست شناختی بدن نیست، بلکه صفتی اختیاری و اکتسابی است. خود ترس ارزشی نیز بر دو گونه است: ترس خوب و ترس بد. ترس بد، از صفات رذیله ی اخلاقی است؛ و آن ترسی است که با کرامت انسانی در تضادّ هستند. مثلاً ترس از دشمن متجاوز و عدم مقابله با او، یا ترس در مقام امر به معروف و نهی از منکر. مؤمنان حقیقی و انبیاء، از این نوع ترس، منزّه هستند. امّا ترس خوب و ممدوح یعنی ترسی که در راستای کرامت انسانی است. مثل ترس از عاقبت گناه، ترس از بی آبرو شدن، ترس از غضب خدا، ترس از جاهل ماندن و امثال اینها. این گونه ترسها نیز علامت کمال هستند. نتیجه: وقتی در آیات اخلاقی گفته می شود: « مؤمنان حقیقی از غیر خدا نمی ترسند» مراد ترس ارزشی است نه ترس طبیعی. یعنی مؤمنان حقیقی، از اموری ترس اختیاری دارند که نتیجه اش تقرّب به خدا باشد؛ یعنی از اموری که موجب دوری از خدا می شوند، می ترسند؛ امّا اگر ترس اختیاری از چیزی موجب تقرّب به خدا نمی شود، مؤمن حقیقی از چنان ترسی منزّه است.
موفق ومؤیدباشید.
ترس بر دو گونه است: ترس طبیعی و ترس ارزشی. ترس طبیعی، مثل ترس از مار و حیوانات درنده و … . این نوع ترس ربطی به مسائل اخلاقی ندارد بلکه پدیده ای طبیعی و از نعمات الهی است. چون به سبب این نوع ترس است که ما از خطرات ایمن می مانیم. لذا اگر کسی این گونه ترس را نداشته باشد، از نظر زیست شناختی و روانشناختی، بیمار تلقّی می شود. نوزاد انسان در ابتدا فاقد این نوع ترس است و به همین جهت، همواره نیاز به مراقبت دارد؛ چون به طور طبیعی از خطرات دوری نمی کند، و حتّی دیده شده که کودکان مار را به دست گرفته اند یا خواسته اند آتش را با دستشان بگیرند و سوخته اند. در سنین بالاتر با ترشّح برخی هورمونها، این نوع ترس غریزی نیز ظاهر می شود. البته در برخی افراد، به علل زیست شناختی یا روانشناختی، این ترس خیلی شدید می شود که آن هم بیماری تلقّی می شود. افرادی هم هستند که در اثر تلقین و تمرین، بر این نوع ترس غلبه نموده اند، که این نوع افراد نیز به نوعی بیمار روانی محسوب می شوند. اغلب این گونه افراد، زیاد عمر نمی کنند. چون به خاطر دست زدن به اعمال خطرناک، اغلب دچار حادثه شده و هلاک می گردند یا گرفتار نقص عضو می شوند. امّا ترس ارزشی جدای از ترس طبیعی است. این نوع ترس، ناشی از ساختار زیست شناختی بدن نیست، بلکه صفتی اختیاری و اکتسابی است. خود ترس ارزشی نیز بر دو گونه است: ترس خوب و ترس بد. ترس بد، از صفات رذیله ی اخلاقی است؛ و آن ترسی است که با کرامت انسانی در تضادّ هستند. مثلاً ترس از دشمن متجاوز و عدم مقابله با او، یا ترس در مقام امر به معروف و نهی از منکر. مؤمنان حقیقی و انبیاء، از این نوع ترس، منزّه هستند. امّا ترس خوب و ممدوح یعنی ترسی که در راستای کرامت انسانی است. مثل ترس از عاقبت گناه، ترس از بی آبرو شدن، ترس از غضب خدا، ترس از جاهل ماندن و امثال اینها. این گونه ترسها نیز علامت کمال هستند. نتیجه: وقتی در آیات اخلاقی گفته می شود: « مؤمنان حقیقی از غیر خدا نمی ترسند» مراد ترس ارزشی است نه ترس طبیعی. یعنی مؤمنان حقیقی، از اموری ترس اختیاری دارند که نتیجه اش تقرّب به خدا باشد؛ یعنی از اموری که موجب دوری از خدا می شوند، می ترسند؛ امّا اگر ترس اختیاری از چیزی موجب تقرّب به خدا نمی شود، مؤمن حقیقی از چنان ترسی منزّه است.
موفق ومؤیدباشید.