۱۳۹۲/۰۴/۲۲
–
۵۱۸ بازدید
مقدمه:
آنچه از آیات و روایات بر می آید نشان از آن دارد که بنای اسلام بر سخت گیری و مشقت نیست. از سوی دیگر با لاابالی گری و بی قید و بندی نیز به هیچ وجه تناسبی ندارد و به شدت مخالف است. احکام فقهی که بر آمده از آیات و روایات است همگی چنین فرضی را پیش فرض گرفته اند و بر همین اساس احکام اسلام توسط فقها عرضه گردیده است.
مقدمه:
آنچه از آیات و روایات بر می آید نشان از آن دارد که بنای اسلام بر سخت گیری و مشقت نیست. از سوی دیگر با لاابالی گری و بی قید و بندی نیز به هیچ وجه تناسبی ندارد و به شدت مخالف است. احکام فقهی که بر آمده از آیات و روایات است همگی چنین فرضی را پیش فرض گرفته اند و بر همین اساس احکام اسلام توسط فقها عرضه گردیده است. لذا ما در تمام احکام فقهی وجود چنین امری را می یابیم و برای یافتن این حقیقت نیازی نسیت به فراتر از احکام فقهی اسلام برویم.
اما مسائلی مانند آبرو و زندگی مومن و حق الناس ، از نظر اسلام به هیچ وجه قابل اغماض و تسامح نیستند ، و همین مسایل بطور روشن در احکام مراجع به چشم می خورد. از این رو ، مرز تسامح و تساهل در احکام فقهی همان احکام صادره از مراجع است.
تساهل و تسامح دینی
در تفسیر تساهل و تسامح دینی , آراء گوناگونی مطرح گردیده است .
نظریه پردازان تسامح و تساهل ـ چه در حوزه ی اعتقادی و چه در حوزه ی سیاسی ـ هر یک از نقطه نظر خود مبنایی را برای تسامح دینی بیان کرده اند.
فکر تسامح و تساهل , در غرب به ویژه انگلیس , با انگیزه های اقتصادی وسیاسی پدید آمد و هیچ عاملی به اندازه ی نظام سرمایه داری , از اندیشه ی تساهل وتسامح سود نبرد.( مجتبی مینوی , تسامح آری یا نه , ص 295)
تساهل و تسامح غربی (تولرانس ) با آنچه در اسلام از آن سخن به میان آمده است , ناسازگای دارد و اساس تساهل و تسامح غربی بر این مبنا است که :اعمال و رفتار فردی تا جایی درست تلقی می شوند که موجب گسترش خوش بختی و سعادتمندی مادّی انسان گردند. از این رو هر گونه کنترل اجتماعی و عدم تساهل ـ که مانعی برای این غایت مطلوب گردد ـ جایز نیست . بر اساس این دیدگاه , جامعه در خصوص اعمال مرتبط به خود انسان حق دخالت ندارد وشرافت آدمی , بر فردیت و تنوع اندیشه ها مبتنی است و تساهل لازمهء نیل انسان به کمال آزادی و تنوع فکری و خلاقیت وی به شمار می رود.( مجله پژوهش های قرآنی , شماره 11ـ 12 ص 177)
اسلام , اصل تساهل و تسامح را به معنای درست و دقیق آن می پذیرد و می توان آن را از آیات و روایات استنباط کرد. مدارا کردن با مردم و نبود اجبار وخشونت در قلمرو اندیشه و باور و نفی عسر و حرج بر این موضوع دلالت می کند. استاد مطهری می نویسد: اسلام ـ به تعبیر رسول اکرم ـ شریعت سمحه وسهله است . در این شریعت حکم این است که تکالیف دست و پاگیرو شاق و حرج آمیز وضع نشده و حکم این است که هر جا که انجام تکالیفی , توأم با مضیقه و در تنگنا واقع شدن گردد, تکلیف ملغی می شود.( مجموعه آثار شهید مطهری , ج 2 ص 241 با تلخیص)
قرارداد همزیستی مسالمت آمیز با اهل کتاب در زمان پیامبر اکرم در مدینه ومدارا و مهربانی با اسیران جنگ بدر و جریان صلح حدیبیه و رفتار کریمانه امیرالمؤمنین با پیروان ادیان , نمونه هایی از برخورد شریعت سمحه و سهله با غیر مسلمانان است . در عهد نامه پیامبر اسلام تصریح شده است : یهود مانند دیگر شهروندان در کنار مسلمانان قرار دارند و از حقوق متساوی برخوردارمی باشند و هر کس در عقیده ی خود آزاد است , مگر هنگامی که ستم روا دارد و مایه ی فساد گردد, که در این صورت خود را به هلاکت انداخته است .( سیرهء ابن هشام , ج 2 ص 149)
نکتهء مهم آن است که تساهل و تسامح از دیدگاه دین پژوهان غربی , با تساهل و تسامح از دیدگان دین پژوهان اسلامی , تفاوت دارد و آن مرز دار بودن تساهل دینی است .
حوزه ی به کار بستن تسامح و تساهل دردیدگاه اسلام جایی است که درچارچوب اصول و ارزش های اسلامی و حفظ مصالح اسلام صورت گیرد و هرگزبه معنای بی اعتنایی نسبت به دین و ارزش های اسلامی نیست و نباید از تسامح و تساهل دینی به عنوان حربه و عامل توجیه کننده برای حرکت ها و تلاش های ضدارزشی استفاده گردد و امر به معروف و نهی از منکر متروک شود. در مکتب اسلام به همان اندازه که تساهل و تسامح سفارش شده , بر اجرای آیین و قوانین و شدت عمل در برخورد با دشمنان تأکید شده است . تسامح در جای خود وسخت گیری در مکان خودش پسندیده است .
استاد مطهری ره می گوید: اسلام دینى است که طرفدار حدّ است، طرفدار تعزیر است؛ یعنى دینى است که معتقد است مراحل و مراتبى مى رسد که مجرم را جز تنبیه عملى چیز دیگرى تنبیه نمى کند و از کار زشت باز نمى دارد. اما انسان نباید اشتباه کند و خیال کند که همه موارد، موارد سختگیرى و خشونت است.(مجموعه آثار شهید مطهری , ج 17 ص 247با تلخیص)
تساهل و تسامح در روایات
الف) در متون اسلامى روایاتى داریم که اسلام را دین سمحه سهله معرفى فرموده است. به عنوان نمونه حضرت نبى اکرم(ص) فرموده اند: ما بعثت بالرّهبانیّة الشّاقّه و لکن بالحنیفیّة السّمحة ؛ من براى رهبانیّت شاقّ مبعوث نگشته ام، بلکه براى دیانت آسان و به دور از سخت گیرى ها مبعوث شده ام (مجمع البحرین، سمح). یا در حدیث دیگرى از آن حضرت(ص) نقل شده است که فرمود: بعثت بالحنیفیّة السّمحة السهلة ؛ من به دیانت سهل و آسان – نه حادّ و مشکل – مبعوث گشته ام (وسائل، ج 8، ص 116، ح 10208، باب 14 از ابواب بقیة صلواة المندویه). باز در تاریخ اسلام مى خوانیم که وقتى نبىّ مکرّم اسلام(ص) حضرت على(ع) و برخى دیگر از صحابه را به یمن اعزام فرمود، به آنها توصیه کردند که: بشرّا و لاتنفرا و یسّرا و لاتعسّرا ؛ در دعوت خود به اسلام بشارت دهید و افراد را فرارى ندهید. سهل و آسان بگیرید نه سخت و دشوار ؛ و جالب این که به حضرت على(ع) مى فرماید: به آن مردم بگو به وحدانیت خدا شهادت دهند، نماز بخوانند و صدقاتى را به مصرف فقراء خویش برسانند و بیش از این شرایط چیزى از آنها نخواهید (لسان العرب حنف). در خود قرآن مجید مى خوانیم که: ما جَعَلَ عَلَیْکُمْ فِی اَلدِّینِ مِنْ حَرَجٍ ــ خداى سبحان در دین بر شما سخت گیرى نفرموده است (حج، آیه 78) و یا : لا یُکَلِّفُ اَللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها ؛ خداوند هیچ کس را بیش از حد طاقتش تکلیف نفرموده است (بقره/ 286) .
از آن چه گذشت فهمیده مى شود که اولاً اساس و بنیان دین اسلام بر سهولت است و اسلام نیامده تا مردم را در حرج و مشقت بیندازد. لذا امور وسواس گونه که زندگی را به جای نظم بخشیدن از نظام خارج می کنند مردود می باشند. و ثانیاً در دعوت به اسلام و نیز در تربیت، تبلیغات و امر به معروف و نهى از منکر باید توجه به مراحل و مراتب آن داشت و از همان آغاز نباید با شدت و حدّت برخورد نمود و مردم را متنفر ساخت. لیکن باید توجه داشت که سهولت و سماحت و بردبارى و مدارا در اسلام هیچ ارتباطى با تساهل(Tolerance) غربى ندارد. براى آگاهى بیشتر ر.ک: جزوه (تساهل در اندیشه دینى) و (تساهل و تسامح، محمود فتحعلى، مؤسسه طه). ثالثاً باید دقّت داشت که تسامح و تساهل دینی در دایره ی احکام فقهی به معنای سهل انگاری در شرائط صحّت و قبولی آنها نیست بلکه مقصود این است که شخص نباید خارج از آنکه خدا بر او واجب نموده خود را به مشقّت اندازد. دینی که به انسان میگوید وضو بگیر، همین دین نیز می گوید اگر زخم یا بیماریی در بدن تو هست و خوف ضرر داری ـ نمی گوید یقین به ضرر داری ـ تیمّم کن و وضو نگیر. این معنی اش سماحت این دین است؛ یعنی یک دین یک دنده و لجوج و بی گذشت نیست، در جایش گذشت دارد. یا می گوید روزه واجب است. واقعاً اگر انسان بدون عذر روزه ای را بخورد گناه مرتکب شده است. ولی همین دین می بینیم در جای خودش گذشت زیادی نشان می دهد: «یُریدُ اللهُ بِکُمُ الْیُسْرَ و لا یُریدُ بِکُمُ الْعُسرَ.» در مورد روزه است؛ مسافر هستی در مسافرت روزه گرفتن برای تو سخت است، روزه نگیر بعد قضایش را بگیر، مریض هستی: «وَمَنْ کانَ مَریضاً اَوْ عَلی سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ اَیّامٍ اٌخَرَ یُریدُ اللهُ بِکَمَ الْیُسْرَ وَلا یُریدُ بِکُمُ الْعُسْرَ.(بقره/185) (مجموعه آثار شهید مطهری ج14 ـ سیری در سیره نبوی صفحه160الی161)