۱۳۹۳/۰۹/۱۷
–
۵۸۶ بازدید
در ابتدا باید خاطر نشان کرد که انسان موجودی است مختار، موجودی که با کمک عقل و توان خدادادی خود می تواند آینده وسعادت یا شقاوت خویش را رقم زند، او موجودی است منحصر به فرد به طوری که در وی هم خوی الهی فرشته شدن هست و هم خوی حیوانی و شیطان شدن. اما انتخاب هر کدام بر عهده اوست و و اوست که گزینش خویش آینده خود را می سازد.
مطلب دیگر اینکه در تفکر اسلامی شیطان به عنوان موجودی ضعیف معرفی شده است که اگر انسانها به خود و خالق خویش فکر و اندیشه کنند می توانند راه نفوذ او را بندد، بر خلاف ادیان غیراسلامی مانند مسیحیت و یهودیت و زردشت که شیطان در آنها به عنوان موجودی بسیار قوی و پرقدرت و ترسناک و حتی موجودی که توان ایستادن در مقابل خداوند را دارد ظاهر و معرفی می شود.
حال با ذکر این مقدمه باید گفت که گناه همچون آب شوری است که فرد تشنه هر قدر آن را بنوشد بیشتر تشنه می شود و در واقع این از آن روست که آب شور، عطش او را دو برابر می کند و فقدان جسمی را در او دو چندان می نماید. گناه در واقع چنین است وقتی فردی اولین گناه را مرتکب شد گویا در صفحه سفید وجودش کلمه سیاهی نقش می بندد که این سیاهی هر چند بسیار کوچک است اما کم کم بزرگ و بزرگ می شود که اگر پاک و زدوده نگردد تمام وجودش را می گیرد و دیگر جایی برای پاکی و سفیدی باقی نمی گذارد.
از آنجا که گناه با خوی حیوانی و شهوانی انسان بسیار هماهنگ است و با خوی فرشتگی و عقلانی او در تعارض، چون فردی با گناهان خود این جنبه را تحریک کند و در واقع برای جنبه حیوانی مواد غذایی بفروشد به مرور زمان تمام وجود او را این جنبه او تسخیر می کند و دیگر بعد عقلانی او خلع سلاح می گرددو او کم کم خود با پای خویش و از روی میل به سوی گناه کشیده می شود. که البته در این هنگام نیز اختیار از او سلب نمی شود چرا که او خود گزینش اش را بدین سو سوق داده است همچون فردی که با اختیار خویش وارد باتلاقی می گردد و یا جام زهر را می نوشد و چون در گرداب آن غرق شود و زهر قلبش را بفشارد نمی تواند بگوید من مجبورم و اختیاری نداریم زیرا او خود این عدم توان گریز را برای خویش با اختیارش بوجود آورده است و این باعث سلب اختیار او نخواهدش.
اما نکته شگفت انگیز در مورد انسان این است که او حتی آن گاه که تا گردن در گرداب گمراهی و گناه غرق شده است نیز می تواند خود را نجات دهد اما با شرطی که به خود و خالق خود توجه کند و او را بیاد آورد هر چند چنین کاری بسیار سخت است اما غیرممکن نیست.
در پایان توصیه ای را که علامه طباطبایی به نوجوانی 22 ساله دارد را ذکر می کنیم که بسیار مفید و ثمربخش است. او چنین می گوید که: هر روز صبح که از خواب بیدار می شوید. قصد جدی کنیم که هر عملی پیش آید، رضای خدا را مراعات خواهم کرد. آن وقت در هر کاری که می خواهید انجام دهید، نفع آخرت را منظور خواهید داشت به طوری که اگر نفع اخروی نداشته باشد، انجام نخواهید داد، هر چه باشد، و همین حال را تا شب، وقت خواب، ادامه خواهید داد.
وقت خوا، چهار، پنج دقیقه ای در کارهایی که روز انجام داده اید، فکر کرده و یکی یکی از نظر بگذرانید، هر کاری که مطابق رضای خدا انجام یافته، شکر کنید و هر کدام تخلف شده استغفار نمایید و این رویه را هر روز ادامه دهید.
این روش اگر چه در ابتدا،سخت و در ذائقه نفس تلخ است اما کلید نجات و رستگاری است. هر شب، پیش از خواب اگر توانستید سوره مستحبات(سوره هایی که با تسبیح خداوند آغاز می شود) یعنی: سوره های حدید و حشر و صف و جمعه و تقابن را بخوانید و اگر نتوانستید، تنها سوره حشر را بخوانید و پس از مدتی تأثیر آن را خواهید دید.(ر.ک نامه های عرفانی، علی شیروانی، ص188-187)