خانه » همه » مذهبی » تشکیلات دولتی و اداری پیامبراکرم(ص)؟

تشکیلات دولتی و اداری پیامبراکرم(ص)؟


تشکیلات دولتی و اداری پیامبراکرم(ص)؟

۱۳۹۳/۰۹/۲۹


۱۰۷۹ بازدید

شهر مدینه، پس از هجرت پیامبر(صلى الله علیه وآله)به آن جا، شاهد شکل گیرى یکى از متکامل ترین دولت هاى روزگار، با ساختار و اصولى مترقى بود.

مؤلف کتاب دولةالرسول(صلى الله علیه وآله)، معتقد است که در حکومت رسول خدا(صلى الله علیه وآله)، وظایف، بر عهده یازده دستگاه بوده است که عبارت بودند از:

۱. وزیر. ۲. دستگاه ادارى. ۳. دستگاه قضایى. ۴. دستگاه فنّى. ۵. دستگاه مالى. ۶. دستگاه دیپلماسى. ۷. دستگاه نظامى یا عسکرى. ۸. دستگاه آموزشى و تعلیمى. ۹. دستگاه تبلیغى. ۱۰. دستگاه امنیتى. ۱۱. دستگاه حسبه.

شهر مدینه، پس از هجرت پیامبر(صلى الله علیه وآله)به آن جا، شاهد شکل گیرى یکى از متکامل ترین دولت هاى روزگار، با ساختار و اصولى مترقى بود.

مؤلف کتاب دولةالرسول(صلى الله علیه وآله)، معتقد است که در حکومت رسول خدا(صلى الله علیه وآله)، وظایف، بر عهده یازده دستگاه بوده است که عبارت بودند از:

1. وزیر. 2. دستگاه ادارى. 3. دستگاه قضایى. 4. دستگاه فنّى. 5. دستگاه مالى. 6. دستگاه دیپلماسى. 7. دستگاه نظامى یا عسکرى. 8. دستگاه آموزشى و تعلیمى. 9. دستگاه تبلیغى. 10. دستگاه امنیتى. 11. دستگاه حسبه.

در ادامه، به بررسى مهم ترین اقدامات پیامبراکرم(صلى الله علیه وآله)، در راستاى تحقق وظایف و اهداف الهى، در تکوین دولت مدینه و تشکیلات حکومتى و ادارى آن، اشاره شده که برخى عبارتند از:

کادر سیاسى مدینه (نقیبان)

اندکى پیش از هجرت پیامبر(صلى الله علیه وآله)، شالوده و زیر بناى نظام ادارى در این شهر، با انتخاب نقباى دوازده گانه، از میان بیش از 70 نفر، توسط اوس و خزرج و به تقاضاى پیامبر، آغاز شد. وظیفه و مسئولیت نقبا، مسئولیت ادارى، سیاسى، فرهنگى و تبلیغ و نشر اسلام در یثرب و زمینه سازى براى مهاجرت پیامبر(صلى الله علیه وآله) و مسلمانان بود.پرویز سعیدى، سازمان ادارى و مالى در زمان رسول خدا(صلى الله علیه وآله)، فصلنامه حکومت اسلامى، شماره 30 ؛ر.ک: صالح احمد العلى، دولت رسول خدا(صلى الله علیه وآله)، ترجمه هادى انصارى، قم، پژوهشکده حوزه و دانشگاه، 1381، ص 83. پیامبر(صلى الله علیه وآله)، این گروه را به عنوان «گروه سیاسى» و هر یک را مسئول اداره و هدایت قبیله خود قرار داد و به موازات آن، شهر مدینه، به چندین «ناحیه» یا «بخش» تقسیم مى شد. در هر ناحیه یا بخشى، یک رئیس (نقیب) و چندین نایب رئیس (عریف) نیز وجود داشت. پیامبر(صلى الله علیه وآله) براى اداره کل نقبا، رئیسى تعیین کرد که به او «نقیب النقباء» گفته مى شدمحمد حمید اللَّه، مجموعه الوثائق السیاسیه للعهد النبوى، بیروت: دارالارشاد، 1969، ص 69. و بدین ترتیب، مجموعه شوراى سیاسى دولت مدینه، از 49 نفر تشکیل مى شد و هر نقیب، داراى سه عریف بود که بر امور مالى، اجتماعى و اطلاعاتى رسیدگى مى کرد. شخص پیامبر(صلى الله علیه وآله)، در رأس قدرت قرار گرفته بود و تمامى مسائل اجتماعى، با تصمیم گیرى وى حل مى شد؛سید محمد ثقفى، ساختار اجتماعى و سیاسى نخستین حکومت اسلامى در مدینه، قم: انتشارات هجرت، 1376، ص 91. اما پس از هجرت پیامبر(صلى الله علیه وآله) به مدینه و استقرار در آن جا و به ویژه پس از امضاى پیمان مشترک دفاعى با یهود در محافظت از شهر، وى، شوراى دوازده نفره را تغییر داد و مسلمانان با اعضاى بیشتر و مشارکت گسترده تر، به اداره امور پرداختند.

تدوین اولین قانون اساسى جهان

نخستین قانون اساسى مدون جهان، در اولین سال هجرت رسول اعظم(صلى الله علیه وآله) به مدینه، توسط آن بزرگوار تنظیم شد. آن حضرت، براى این که روابط اجتماعى مسلمانان را به نحوى روشن و دقیق تثبیت نموده، حقوق، مسئولیت و موقعیت اجتماعى گروه هاى گوناگونى را که در یک شهر زندگى مى کردند، تعیین کند، دست به تنظیم یک اساس نامه یا «قانون اساسى» زد که مشتمل بر 47 ماده بود.ر.ک: همان، ص 150؛ ساختار اجتماعى و سیاسى نخستین حکومت اسلامى در مدینه، ص 93 – 103؛ اکبرزاده، سندى با ارزش از سال هاى اولیه رسالت حضرت محمد(صلى الله علیه وآله)، اولین قانون اساسى جهان، نشریه گلستان قرآن، مهر 1380، شماره 128، ص 24-26. برخى از نکات مهم آن عبارتند از:

1. تکوین «امت اسلامى»، شامل هر کسى مى شود که اسلام را بپذیرد و ایمان بیاورد؛ گرچه در آینده و فارغ از ویژگى هاى قبیلگى و عواملى نظیر خون و نژاداست و علاوه بر آن، کسانى که در این نظام عضویت دارند، حقوقشان با یکدیگر مساوى است.

2. پیامبر(صلى الله علیه وآله) واحدهاى قبیلگى آن روز را به رسمیت شناخته، حق پناهندگى، دیه مشترک (خون بها) و بعضى حقوق مالى (بیمه) را تضمین کرده بود.

3. این پیمان، وحدت ملى را تضمین مى کند وهمه در جنگ و صلح، برابرند؛ الزامات مالى که ناشى از وقوع جنگ ها باشد، مشترک است و در هنگام جنگ، خدمت نظامى، یک تعهد الزامى است و همه باید به صورت یکسان، در آن شرکت داشته باشند؛ البته پیامبر(صلى الله علیه وآله) یهودیان را تنها در دفاع از مدینه دخالت داد؛ نه در جنگ هاى هجومى.

4. این سند، امنیت داخلى شهر مدینه را تضمین مى کرد و هرگونه جنگ داخلى، محکوم شد.

5. تنظیم عدالت اجتماعى و تنظیم امور قضایى و ادارى، از مهم ترین اهداف و محتواى این منشور بود.

6. این قرارداد، در مورد استقلال دینى و اجراى احکام شرعى یهود، استقلال قائل بود و در مورد هم پیمانان آنها نیز رعایت مى شد.

7. این معاهاده، ارتباط مسلمانان را با یکدیگر، به ویژه در حمایت از مظلوم و احیاى حق، مورد تاکید قرار مى داد.

8. معاهده، حق پناهندگى رادر حق همه قبایل عرب و یهود، محترم مى شمرد و بدین ترتیب، مسلمانان پس از امضاى قرارداد، امت واحدى را به وجود آوردندو نسبت به اجراى محتواى قرارداد، التزام کامل داشتند و آن را محترم مى شمردند و در نتیجه، دولت مدینه را با سه گروه داراى استقلال و تشخص سیاسى، یعنى مهاجران، انصار و یهود، به وجود آوردند.ر. ک: ساختار اجتماعى و سیاسى نخستین حکومت اسلامى در مدینه، ص 109.

تشکیلات ادارى دولت نبوى

حضرت محمد(صلى الله علیه وآله)، توانست تشکیلات ادارى لازم را جهت تحقق اهداف و سیاست هاى داخلى و خارجى دولت خویش، فراهم سازد. بخش هایى از این تشکیلات عبارتند از:

1. بخش فرهنگ

الف) آموزش همگانى؛ پیامبر(صلى الله علیه وآله) علاوه بر آموزش معارف دینى، به سواد آموزى و آموزش خواندن و نوشتن توجه ویژه اى داشت؛ چنان که عده اى از مسلمانان را استخدام کرد تا به کودکان انصار، خواندن و نوشتن یاد دهند و شرط آزادى هر یک از اسیران بدر را که خواندن و نوشتن مى دانستند، تعلیم ده تن از اصحاب و فرزندان آنان قرار داد و به زید بن ثابت دستور داد تا زبان عبرى و سریانى را بیاموزد.سازمان ادارى و مالى در زمان رسول خدا(صلى الله علیه وآله).

ب) تبلیغ معارف دینى؛ پیامبر(صلى الله علیه وآله) بعضى از اصحاب را براى آموزش قرآن در شهرمدینه، به یارى طلبید.جهشایرى، الوزراء و الکتاب، ص 40 – 42.

ج) گروه نویسندگان؛ کاتبان، پیامبر را در انجام کارهایى مانند آمارنویسى، گزارش نویسى، بایگانى، کتابت وحى و…یارى مى کردند. ازاین افراد، چهار تن مخصوص نوشتن وحى بودند (على ابن ابى طالب، عثمان بن عفان، ابىّ بن کعب، زید بن ثابت). دو تن در امور زندگى، به آن حضرت مدد مى رساندند (خالدبن سعید بن العاص و معاویة بن ابى سفیان). دو نفر آن چه را میان مردم پیش مى آمد، مى نوشتند (مغیرة بن شعبه و حصین بن نمیر) و دو تن، مطالب مربوط به قبایل و مسائل مربوط به آنها رابراى مردم مى نگاشتند (عبداللّه بن ارقم بن یغوث و علاء بن عقبه). همچنین زید بن ثابت، نامه هایى را که خطاب به پادشاهان بود، مى نوشت.حسن ابراهیم حسن، تاریخ سیاسى اسلام، ترجمه ابوالقاسم پاینده، ص 100 و 101.

چنین تشکیلاتى، کارکرد دبیرخانه را داشت و متشکل از بایگانى و مجموعه اى از دیوان، کتابت و غیره بود.تراتیب الاداریة، ج 1، ص 220-225.

2. بخش اقتصاد

الف) جمع آورى منابع مالى؛ رسول خدا(صلى الله علیه وآله) افرادى را معیّن کرده بود تا زکات، جزیه، صدقات و مالیات را جمع آورى کنند که به چنین افرادى، «مصدّق» گفته مى شد. و در مجموع، تعداد عاملان و مصدقان زکات، 28 نفر بودند.ر.ک: محسن الموسوى، دولةالرسول، ص 282؛ بحارالانوار، ج 21، ص 373؛ اسدالغابه، ج 2، ص 247؛ سیره ابن هشام، ج 4، ص 248؛ تراتیب الاداریة، ج 1، ص 392.

ب) مصرف و توزیع صدقات؛ شخصى که پولى را از طرف رسول خدا(صلى الله علیه وآله) بین مردم توزیع و تقسیم مى کرد، مُوزّع نامیده مى شد.ر.ک: ساختار حکومت )پیامبر(صلى الله علیه وآله).

ج) نظارت اقتصادى؛ امور اقتصادى در عهد پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله)، مبتنى بر احترام به مالکیت خصوصى مشروع بود و همه فعالیت هاى اقتصادى و بازار، زیر نظر و مراقبت دولت بوده است تا مبادا در معاملات، از التزام به حدود شرع، تخلف شود و در بعضى حالات، متخلفین تنبیه مى شدند؛ مثلاً هر محتکرى که از عرضه کالاهاى خود و فروش آن با قیمت مناسب که متناسب با قدرت خرید مصرف کننده بود، امتناع مى ورزید، به دستور پیامبر، تحت پیگرد قرار مى گرفت.ر.ک: سازمان ادارى و مالى در زمان رسول خدا(صلى الله علیه وآله).

3. امور قضایى

الف) قضاوت شخص پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله)؛ در جریانات فراوانى، پیامبر(صلى الله علیه وآله) به عنوان مرجع، داور و حاکم، در جهت رفع اختلاف و فصل خصومت، قضاوت مى کرد و ضوابط و قوانین قضاییِ خویش را اعلام مى کرد.حر عاملى، وسائل الشیعه، ج 18، ص 168؛ ر.ک: احمد بن حنبل، مسند، ج 5، ص 327.

ب) نصب و اعزام قضات؛ پیامبر(صلى الله علیه وآله)، متناسب با نیاز جامعه اسلامى، افرادى را که صلاحیت داشتند، به عنوان قاضى به شهرهاى دیگر مى فرستاد.تراتیب الاداریة، ج 1، ص 258.

ج) مجازات و اجراى حدود؛ در مواردى که گناهکار استحقاق اجراى حدّ داشت، پیامبر اسلام به آن اقدام مى کرد.شیخ طوسى، خلاف، ج 4، ص 506؛ تراتیب الاداریة، ص 294 و 300.

4. امور نظامى و امنیتى

الف) فرماندهى؛ پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرماندهى حدود 60 جنگ را بر عهده داشت که همه جنبه دفاعى داشتند و گاهى نیز به نیابت از خویش، افرادى را براى فرماندهى برخى جنگ ها تعیین مى کرد.

ب) تقسیمات لشکرى؛ حضرت رسول(صلى الله علیه وآله) در تنظیم لشکر، شیوه متعارف در آن عصر را به کار مى برد و لشکر را به پنج گروه قلب، میمنه، میسره، مقدمه و ساقه،تقسیم مى کرد.اسدالغابه، ج 2، ص 357.

ج) مناصب نظامى؛ سمت هاى نظامى متعددى در لشکر پیامبر(صلى الله علیه وآله) وجود داشت ؛ به عنوان مثال، «صاحب لوائ» به علمدار و پرچمدار پیامبر(صلى الله علیه وآله) در نبرد گفته مى شد و «امیرالرماه»، به فرمانده تیراندازان در جنگ، اطلاق مى شد.ر.ک: ساختار حکومت پیامبر(صلى الله علیه وآله).

د) نیروى انسانى و آمادگى دفاعى؛ در مواقع نیاز، جهاد بر تمامى مسلمانان واجد الشرایط که توانایى مبارزه و دفاع را داشتند، واجب بود و هزینه جهاد نیز بر عهده خود مسلمانان بود و آنان به عنوان افراد ارتش، حقوق دریافت نمى کردند. پیامبر همواره خواهان آمار دقیق مردان مسلمانِ بود وبراى آمار مسلمانان مرد،دفتر و سجل هاى مدونى موجود بوده است.التراتیب الاداریه؛ به نقل از صحیح مسلم، ج 1، ص 220 – 221.

ه) تاکتیک هاى جنگى؛ دکتر عباس محمود العقاد، در کتاب «عبقریه )محمد(صلى الله علیه وآله)»، فنون جنگى و تاکتیک هاى نظامى پیامبر(صلى الله علیه وآله) را با پیشرفته ترین و مشهورترین روش هاى نظامى معاصر، مقایسه کرده و نشان داده است که پیامبر(صلى الله علیه وآله)به عنوان یک رهبر سیاسى و نظامى لایق، از همه فنون نظامى، اطلاع کامل داشته و توانسته است به همه اهداف سیاسى و نظامى خود نایل آید.ر.ک: ساختار اجتماعى و سیاسى نخستین حکومت اسلامى در مدینه، ص 125-131؛ على اصغر فیض پور، تاکتیک هاى جنگى رسول خدا(صلى الله علیه وآله). پیامبر(صلى الله علیه وآله)، به جاى روش هاى معمول کرّ و فرّ، روش «زحف» یا پیشروى آهسته را جایگزین کرد و جاسوسىِ نظامى را به عنوان برترى تاکتیکى در جنگ علیه دشمن، در برنامه خود داشت. علاوه بر آن، عده اى را به عنوان مُخذل منصوب کرد؛ یعنى کسانى که روحیه دشمن را با کید و سیاست، تخریب کرده، آنها را مهیاى شکست نظامى کنند و به اصطلاح، جنگ روانى راه مى انداختند؛ چنان که نعیم بن مسعود بن عامر اشجعى، در جنگ احزاب، چنین مأموریتى داشته است. او در جنگ خندق، مسلمان شده بود و با نقشه، روحیه بنى قریظه را تخریب کرد. وى بین دو سپاه قریظه و غطفان، در جنگ خندق، اختلاف انداخت تا از مدینه رفتند. رسول خدا(صلى الله علیه وآله) فرمود: «الحرب خدعه ؛ جنگ فریب است».سیره ابن هشام، ج 3، ص 240.

و) مسائل امنیتى و اطلاعاتى؛ بررسى هاى تاریخى، بیان گر این واقعیت است که مسائل امنیتى و کسب اطلاعات لازم از فعالیت ها و تحرکات دشمنان و گروه هاى مخالف، از اهمیت ویژه اى در سیاست هاى نظامى و دفاعى پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) بر خوردار بوده است. وى علاوه بر این که شخصا بر مسائل امنیتى و اطلاعاتى نظارت داشت، تضمین امنیت دولت در شهرها و جلوگیرى از تاخت و تاز دشمن خارجى و گردآورى جنگجو، را از مسئولیت هاى ادارى والیان خویش قرار داد. در جنگ ها، حضرت راهنماى جنگ داشت؛ یعنى شخصى که اطلاعاتى در خصوص زمان، زمین و موقعیت هاى مختلف نیروهاى خودى و دشمن داشت، رسول خدا(صلى الله علیه وآله)، از اطلاعات او در جنگ استفاده مى برد. براى آگاهى از توطئه هاى داخلى و خارجى، به ویژه در برخوردهاى نظامى، عده اى از مسلمانان را براى کسب خبر از شرایط دشمن و اطلاع از تصمیمات و برنامه هاى آنان، اعزام مى کرد. در کتاب هاى تاریخ و سیره، نام برخى از این مأموران و نوع مأموریتشان ثبت شده است.همان، ص 361-362 ؛ ر.ک: آیةاللَّه مکارم شیرازى و همکاران، پیام قرآن، ج 10. علاوه بر عیون و جاسوسان که کارکرد گروه اطلاعات – عملیات را ایفا مى کردند، براى فریب دشمن، شخصى شبیه پیامبر(صلى الله علیه وآله) مى شد و به جاى وى، در قلب لشکر قرار مى گرفت. حفاظت پیامبر(صلى الله علیه وآله)در جنگ ها، یک اصل مهم بود و بدین خاطر، همواره عده اى به عنوان محافظ، اطراف وى حضور داشتند. پیامبر(صلى الله علیه وآله) براى رعایت حفاظت اطلاعات، براى هر فرماندهى که منصوب مى شد، یکى را مأمور مى کرد تا او را کنترل کندسیره ابن هشام، ج 3، ص 240 . و در مواردى که یکى از کارگزاران دولتى، مورد اتهام و سوء ظن قرار مى گرفت، پیامبر افرادى را جهت تحقیق و بررسى تعیین مى کرد و اگر از فرماندهان جنگ، کسى مورد اتهام بود، رسول خدا برخى از اصحاب مورد اطمینان خود را، براى بررسى و ارائه گزارش، همراه آن سپاه اعزام مى کرد.وسائل الشیعه، ج 11، ص 44.

5. تقسیمات کشورى

رسول خدا(صلى الله علیه وآله) پس از فتح عربستان، براى اداره کشور پهناور خویش، استانداران، والیان و امیرانى، براى نواحى و شهرهاى بزرگ معیّن و نصب کرد؛شمس الدین، نظام والحکم والاداره فى الاسلام، ص 555. چنان که عتاب بن اسید را به فرماندارى مکه منصوب کرد.ساختار حکومت پیامبر(صلى الله علیه وآله).

6. سیاست خارجى

الف) اعزام سفیر و ارسال نامه به سران کشورها؛ مأموریت و رسالت الهى پیامبر(صلى الله علیه وآله) جهانى بود و به هیچ وجه، منحصر به مدینه یا حجاز نبود؛ بدین خاطر، آن حضرت پس از تشکیل دولت خود در مدینه، با دولت هاى بیگانه، روابط برقرار ساخت و با اعزام سفیر و ارسال نامه به سران دیگر کشورها، رسالت خود و اصول سیاست خارجى دولت خویش را اعلام کرد.یعقوب جعفرى، مسلمانان در بستر تاریخ، ج 1، ص 80.

ب) اداره رسایل و ترجمه؛ این اداره، از چند نفر از اصحاب تشکیل شده بود که وظیفه ترجمه نامه ها و گفت و گوها و مذاکرات رسول اکرم(صلى الله علیه وآله) و هیئت هاى خارجى را برعهده داشت.ر.ک: دولةالرسول، ص 274؛ تراتیب الاداریة، ج 1، ص 251؛ اسدالغابه، ج 2، ص 279.

ج) عقد پیمان هاى سیاسى؛ یکى از مهم ترین پیمان ها، پیمان حضرت با یهودیان مدینه ر.ک: سیره ابن هشام، ج 2، ص 501. و دیگرى پیمان صلح حدیبیّه با قریش بوده است.ر.ک: مکاتیب الرسول، ص 282.

د) پذیرش هیئت هاى خارجى؛ پیامبر(صلى الله علیه وآله) در مدینه، خانه اى ایجاد کرد تا هیئت هاى سیاسى که براى دیدار با آن حضرت و تشرف به اسلام و یا با هدف دیگرى به مدینه وارد مى شدند، در آن جا از آنها پذیرایى شود.دولةالرسول، ص 289 .

همان گونه که مشاهده مى شود، پیامبر گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله)، به دلیل برخوردارى از شئون و اختیارات مختلف الهى و در راستاى فعلیت بخشیدن به اهداف عالى خویش، در زمینه هاى گوناگون سیاسى، اقتصادى، اجتماعى، فرهنگى، داخلى و خارجى، اقدام به تأسیس دولت کرد و پیشرفته ترین و کارآمدترین تشکیلات ادارى و سازمان هاى مورد نیاز عصر خویش را به وجود آورد؛ به نحوى که با وجودمدت زمان کوتاه و مشکلات و موانع متعدد، بیشترین و مؤثرترین دستاوردها را در جهت آزادى، عدالت، هدایت، تکامل و ترقى مادى و معنوى جامعه بشرى، به ارمغان آورد.

گوستاولوبون مى نویسد: «نفوذ اخلاقى همین اعراب زاییده اسلام، آن اقوام وحشى اروپا را که سلطنت روم را زیر و زبر نمودند، در طریق آدمیت داخل کرد و نیز نفوذ عقلانى آنان، دروازه علوم و فنون و فلسفه را که از آن به کلى بى خبر بودند، به روى آنها باز کرد و تا ششصد سال، استاد اروپاییان بودند».تمدن اسلام و عرب، ص 751. فریدریش دیترسى، خاورشناس و محقق آلمانى نیز چنین اذعان مى کند: «علوم طبیعى، ریاضى، فلسفه و ستاره شناسى که در قرن دهم، اروپا را جلو برد، سرچشمه آنها قرآن محمد(صلى الله علیه وآله)بود و اروپا، به آیین محمد(صلى الله علیه وآله) بدهکار است».نصراللَّه نیک بین، اسلام از دیدگاه اندیشمندان غرب، دورود: انتشارات سیمان و فارسیت، ص 52.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد