خانه » همه » مذهبی » تصویر بهشت در قرآن

تصویر بهشت در قرآن


تصویر بهشت در قرآن

۱۳۹۲/۰۱/۲۴


۴۲۴ بازدید

در پاسخ به این پرسش، به چند نکته زیر دقت کنید:

در پاسخ به این پرسش، به چند نکته زیر دقت کنید:

الف) براساس آیات قرآن کریم و روایات اهل بیت، بهشت داراى درجات و مراتب متعددى است. خداوند در قرآن مى فرماید: «و هر کس مؤمن به سوى او رود، در حالى که کارهاى شایسته انجام داده باشد، براى آنان درجات والا خواهد بود».1 همچنین على علیه السلام، در ویژگى بهشت مى فرماید: «بهشت داراى درجاتى است که برخى برتر از دیگرى است و داراى منزل گاه هاى متفاوتى است».2

امام زین العابدین علیه السلام مى فرماید: «بر شما باد به قرآن؛ به راستى که خداوند، بهشت را آفرید و درجات و مراتب آن را به اندازه آیات قرآن قرار داد پس هر کس در آن جا آیه اى از قرآن بخواند، به او مى گویند بخوان و بالا برو و هر کس از اینان که وارد بهشت شود، درجه اى بالاتر از آن نیست؛ به جز درجه انبیا و صدیقین».

بهشت هر کسی همان تجسم اعمال اوست وبه قدر سعه وجودی خود شخص است ودر این بهشت فرد هر چه را بخواهد و اشتها کند که برای او لذت داشته باشد برایش فراهم است لکن نکته ای که باید توجه داشت این است که ایا فردی که در در جه پایین قرار دارد میتواند از بهشت فردی که در مقامی بالاتر است متنعم شود پاسخ منفی است از باب مثال همان گونه که کودک شیر خوار از غذاهای متناسب با بزرگسال بهره مند نمیشود و لذت نمیبرد و آرزوی آنرا ندارد ویا یک کودک هیچ وقت به لباس متناسب اندام فرد بزرگتر حسادت وغبطه نمیخورد و یا یک مرد هیچ وقت آرزوی داشتن لباس زنانه نمی کند وبالعکس به همین شکل فردی که مورد شفاعت واقع میشود هیچ وقت آرزوی داشتن بهشت شافع خود را نمی کند چون نمیتواند از آن بهشت بهره مند شود و لذت ببرد به همین جهت هیچ وقت خواسته و مشتهای او بهشت بالاتر نیست و هر گز لباسی را که متناسب اندامش نیست واز آن لذت نمیبرد از خداوند آرزو نمی کند .در بهشت انواع نعمتها ولذتها وجود دارد.

در آن عالم هم مسائل جنسی وجود دارد وبه عنوان پاداش عمل ونعمت اخروی ،اهل بهشت محسوب می گردد.در ادامه توضیحات مفیدی آمده که شما را با موضوع مورد سوال بیشتر آشنا می کند.

با توجه به این که معاد جسمانی و روحانی است طبیعی است که در آن عالم لذائذ و تمنیات معنوی و جسمانی هر دو باید وجود داشته باشد. از طرف دیگر لذائذ جسمانی آن عالم در ذیل و طفیل لذائذ معنوی است . شهوات و امیال جسمانی در آن عالم متناسب با همان عالم است و تفاوتهایی با این جهان دارد. مثلا در آنجا هرگز میل به گناه و بی عفتی وجود ندارد و غریزه جنسی کاملا در جهت مورد رضای حقتعالی و متناسب با کمالات عالیه تنظیم شده است . از طرف دیگر لذائذ آن عالم بسیار کامل تر و خالص تر از دنیا است و هیچ نقص و خلل و کاستی ندارد.همچنین تمنیات و خواسته های جسمانی آخرت بر خلاف این جهان هیچ اصطکاک با خواسته هاو منافع و حقوق دیگران ندارد.

[پایان کد انتخابی]1- قرآن در بسیاری از آیاتش برای تشویق و ترغیب اهل ایمان به عمل صالح و بندگی خداوند بخشی از نعمت های بهشتی را را بیان کرده است و دخترانی با اوصاف مذکور در راستای این هدف و منظور است . برای روشنتر شدن مفاد آیه مورد پرسش به توضیح زیر توجه نمایید :

إِنَّ لِلْمُتَّقِینَ مَفازاً (31) حَدائِقَ وَ أَعْناباً (32) وَ کَواعِبَ أَتْراباً (33)

31- براى پرهیزگاران مسلما پیروزى بزرگى است.

32- باغ هایى سرسبز، و انواعى از انگورها.

33- و حوریانى بسیار جوان و هم سن و سال.

کواعب جمع کاعب به معنى دوشیزه اى است که تازه برآمدگى سینه او آشکار شده، و اشاره به آغاز جوانى است، و اتراب جمع ترب (بر وزن حزب) به معنى افراد هم سن و سال است، و بیشتر در مورد جنس مؤنث به کار مى رود، و به گفته بعضى در اصل از ترائب به معنى دنده هاى قفسه سینه گرفته شده که شباهت زیادى با هم دارند.

این هم سن و سال بودن ممکن است در میان خود زنان بهشتى باشد، یعنى همگى جوان، و همسان در زیبایى و حسن و جمال و اعتدال قامتند، و یا میان آنها و همسرانشان، چرا که توافق سنى میان دو همسر سبب مى شود که بهتر احساسات یکدیگر را درک کنند، ولى تفسیر اول مناسبتر به نظر مى رسد.

اما در مورد غلمان در برخی آیات قرآن از آنها سخن به میان آمده است که به بیان دو مورد اکتفا می کنیم :

الف- وَ یَطُوفُ عَلَیْهِمْ غِلْمانٌ لَهُمْ کَأَنَّهُمْ لُؤْلُؤٌ مَکْنُونٌ (طور- 24)

و پیوسته در گرد آنها نوجوانانى براى خدمت آنان گردش مى کنند که هم چون مرواریدهاى در صدفند!

مروارید در درون صدف به قدرى تازه و شفاف و زیبا است که حد ندارد هر چند در بیرون صدف نیز قسمت زیادى از زیبایى خود را حفظ مى کند ولى گرد و غبار هوا و آلودگى دستها هر چه باشد از صفاى آن مى کاهد، خدمتگزاران بهشتى آن قدر زیبا و سفید چهره و باصفا هستند که گویى مرواریدهایى در صدفند! تعبیر به یَطُوفُ عَلَیْهِمْ (بر آنها طواف مى کنند) اشاره به آمادگى دائمى آنها براى خدمت است.

گرچه در بهشت نیازى به خدمتکار نیست، و هر چه بخواهند در اختیار آنها قرار مى گیرد، ولى این خود احترام و اکرام بیشترى براى بهشتیان است.

در حدیثى آمده است که از رسول اکرم ص سؤال کردند اگر خدمتگزار همچون مروارید در صدف باشد، مخدوم یعنى مؤمنان بهشتى چگونه اند فرمود:

و الذى نفسى بیده فضل المخدوم على الخادم کفضل القمر لیلة البدر على سائر الکواکب:

برترى مخدوم بر خدمتگزار در آنجا همچون برترى ماه در شب چهارده بر سایر کواکب است «1».

تعبیر به لهم نشان مى دهد که هر یک از مؤمنان خدمتگزارانى مخصوص به خود دارد.

تفسیر نمونه، ج 22، ص: 437

ب- وَ یَطُوفُ عَلَیْهِمْ وِلْدانٌ مُخَلَّدُونَ إِذا رَأَیْتَهُمْ حَسِبْتَهُمْ لُؤْلُؤاً مَنْثُوراً (انسان-19)

و بر گرد آنها نوجوانانى جاودانى (براى پذیرایى) مى گردند که هر گاه آنها را ببینى گمان مى کنى مروارید پراکنده اند!

سپس از پذیرایى کنندگان این بزم پرسرور که در جوار رحمت حق در بهشت برین برپا مى شود سخن به میان آورده، مى گوید: بر گرد آنها نوجوانان جاودانى مى گردند که هر گاه آنها را ببینى گمان مى کنى مرواریدهاى پراکنده اند! (وَ یَطُوفُ عَلَیْهِمْ وِلْدانٌ مُخَلَّدُونَ إِذا رَأَیْتَهُمْ حَسِبْتَهُمْ لُؤْلُؤاً مَنْثُوراً).

هم خودشان در بهشت جاودانى هستند، و هم طراوت و زیبایى و نشاط جوانى آنها جاودانى است، و هم پذیرایى کردن آنان، چرا که تعبیر مخلدون از یک سو، و تعبیر یَطُوفُ عَلَیْهِمْ (بر آنها طواف مى کنند) از سوى دیگر بیانگر این واقعیت است.

تعبیر به لُؤْلُؤاً مَنْثُوراً (مرواریدهاى پراکنده) اشاره اى است به زیبایى و صفا و درخشندگى و جذابیت آنها، و هم حضورشان در همه جاى این بزم الهى و روحانى.

تفسیر نمونه، ج 25، ص: 368

.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد